شناسه خبر : 10197 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عضو هیات‌رئیسه اتاق مشترک ایران و چین از حال و آینده روابط تجاری این دو کشور می‌گوید

واردات کالای بی‌کیفیت انتخاب خودمان بود

کمتر سخنرانی اقتصادی از رئیس دولت یازدهم را می‌توان به یاد آورد که در آن روحانی بخش خصوصی را مخاطب قرار نداده باشد و آنها را به فعالیت بیشتر در اقتصاد فرا نخوانده، یا سهم بیشتری از اقتصاد را به آنها تعارف نکرده باشد.

کمتر سخنرانی اقتصادی از رئیس دولت یازدهم را می‌توان به یاد آورد که در آن روحانی بخش خصوصی را مخاطب قرار نداده باشد و آنها را به فعالیت بیشتر در اقتصاد فرا نخوانده، یا سهم بیشتری از اقتصاد را به آنها تعارف نکرده باشد. نمونه آن شرایط پساتحریم است که بسیاری معتقدند در ازدحام سفر هیات‌های تجاری به ایران، سهم تجارت و مبادلات اقتصادی بخش خصوصی محفوظ است. اما فریال مستوفی، عضو اتاق بازرگانی ایران و عضو هیات‌رئیسه اتاق مشترک ایران و چین مانند بسیاری از دیگر فعالان بخش خصوصی معتقد است در اقتصادی که 80 درصد آن دولتی است و در شرایطی که مهم‌ترین جذابیت‌های سرمایه‌گذاری اقتصادی در حوزه‌های تحت مالکیت دولت است، دیگر جایی برای بخش خصوصی باقی نمی‌ماند. مگر فعالیت‌هایی اندک مانند جذب سرمایه‌گذار و یافتن شریک تجاری خارجی در معادن کوچک که آن هم نیاز به پیش‌شرط‌هایی دارد که دولت باید تامین کند. اما همه گفت‌وگوی تجارت فردا با فریال مستوفی به این موضوع محدود نمی‌شود. تجارت با چین محور دیگر این گفت‌وگوست. مستوفی می‌گوید اگرچه روابط تجاری ایران با چین تا حد زیادی محدود به صادرات نفت و واردات کالاهای بی‌کیفیت شده، اما فراموش نکنیم که این سیاست دولت بوده که روابط در این حد بماند و سود واردکنندگان در واردات کالاهای بی‌کیفیت بوده وگرنه چین کارخانه دنیاست و کالاهای مرغوبی به دیگر کشورها صادر می‌کند. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
بسیاری این سوال را مطرح می‌کنند که با حذف تحریم‌ها و برقراری رابطه با اروپایی‌ها آینده رابطه ایران و چین چه می‌شود. اما من نمی‌خواهم این سوال را مطرح کنم. چون برقراری رابطه با یک کشور به معنای قطع رابطه و حذف دیگری نیست. اما می‌خواهم این رابطه را از این منظر بررسی کنم که در تجارت ایران و چین آیا می‌توان گفت کدام کشور به دیگری وابسته است؟
اجازه دهید ابتدا در مورد بخش اول سوال شما توضیحی بدهم. در مصاحبه‌ها و حتی برخی از سمینارها مرتب این سوال تکرار می‌شود که اکنون که رابطه ایران با اروپایی‌ها در حال افزایش است، سرنوشت رابطه تجاری ایران و چین چه می‌شود. اخیراً سمیناری در اتریش برگزار شد و من هم در پنلی صحبت کردم. حتی در آنجا اتریشی‌ها و خارجی‌ها نیز از من سوال می‌کردند با توجه به اینکه شما در چند سال گذشته با چین روابط اقتصادی خیلی گسترده‌ای داشته‌اید، این روابط را بعد از اجرای برجام هم ادامه می‌دهید یا نه. جواب من به این سوال همیشه این است که ما بایستی از توانمندی تمام کشورهای دنیا استفاده کنیم. اساساً باید این موضوع را که به دلیل اینکه می‌خواهیم با اروپا کار کنیم، با چین همکاری نکنیم یا چون می‌خواهیم با چین کار کنیم، دیگر با اروپا همکاری نداشته باشیم، از ذهن‌مان بیرون کنیم. لازم است ما به‌عنوان یک کشور و یک اقتصاد آزاد، بتوانیم از توانمندی‌های تمام کشورها به نفع مملکت خود استفاده کنیم. بنابراین اینکه بخواهیم برای خودمان خط قرمز ایجاد کنیم درست نیست. و اما پاسخ سوال شما که در رابطه تجاری ایران و چین کدام کشور به دیگری وابسته است، باید در جواب شما بگویم اصولاً در دنیای امروز وابستگی دیگر مطرح نیست و در اصل بحث بر سر تبادل و تعامل است. تبادل اطلاعات، کالا، مواد اولیه، تکنولوژی و غیره، به‌طوری‌که شاهد هستیم کشورهای ابرقدرت با یکدیگر و سایر کشورها ارتباط دارند. در دوران تحریم و نتیجه شرایط حاکم در آن دوره، ایران محدودیت‌هایی در برقراری ارتباط با سایر کشورها داشت و ازاین‌رو تامین نیازها از طریق چین انجام می‌شد ولی این به معنای آن نیست که این یک رابطه یک‌طرفه بوده است. در طرف دیگر کشور چین هم برای رفع نیازهای خود از جمله انرژی، محصولات پتروشیمی، سنگ‌آهن و غیره با ایران در تعامل است. سایر ویژگی‌های ایران در کنار موقعیت سوق‌الجیشی و ثباتی که در منطقه دارد، ایران را به شریکی مناسب برای چین تبدیل کرده است. این دو کشور دارای تعاملات دوسویه هستند. پس می‌گویم بحث وابستگی یکی به دیگری مطرح نیست.

در سال‌های تحریم چین از ایران نفت می‌خرید و در مقابل کالا به ایران صادر می‌کرد. این ارتباط به نظر به نفع کشور چین بوده است. چون از یک سو چین یکه‌تاز بازار 80میلیونی ایران بود و از سویی بسیاری از افراد از کیفیت کالاهایی که از چین وارد می‌شد ناراضی بودند و از سویی عده‌ای واردات بیش از حد چند سال گذشته را یکی از عوامل رکود و تعطیلی صنایع می‌دانستند. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا چین از این شرایط ایران استفاده کرد؟ یا آنکه این انتخاب خود دولت ایران بود که چنین فرصتی را به چینی‌ها بدهد؟
هر تاجر و هر کشوری در تعامل با سایر تجار و کشورها، در وهله اول منافع خود را مدنظر قرار می‌دهد و اینکه چه میزان منافع و سود برای سایر کشورها فراهم کنیم، به سیاست‌های کلان کشور برمی‌گردد. به بیانی ساده‌تر گشودن درهای کشور به روی واردات، بستگی به تصمیمات خود آن کشور دارد. همان‌طور که اشاره شد ایران در تعامل با سایر کشورها در دوران تحریم، برای تامین نیازهای خود به سمت چین گرایش پیدا کرد. دلیل اولی که سبب شد ایران به سمت چین برود محدودیت ایران برای برقراری ارتباط تجاری با دیگر کشورها بود. دومین عامل هم این بود که چین در میان گزینه‌هایی که ایران برای برقراری ارتباط پیش رو داشت، گزینه مناسب‌تری بود.

اما نمی‌توان از واردات بی‌رویه و کم‌کیفیت این کشور در این دوران چشم‌پوشی کرد.
کاملاً درست است. موضوع ورود کالاهای بی‌کیفیت چینی در مقادیر زیاد به ایران و لطمه زدن آنها به صنعت ایران، از نظر من هم مورد تایید است. ما متاسفانه شاهد بوده و هستیم که کالاهای چینی با حداقل کیفیت و تنها به‌صرف اینکه ارزش‌افزوده زیادی برای واردکنندگان داشته‌اند به کشور وارد شده است. اما یک نکته را هم فراموش نکنیم و آن اینکه واردات کالای بی‌کیفیت یا باکیفیت هم انتخاب خود واردکنندگان ما بوده است. این رویه به انتخاب خود واردکنندگان بازمی‌گردد چراکه با واردات کالاهای باکیفیت، قیمت بالاتر می‌رود و درنتیجه ارزش‌افزوده واردکننده کاهش پیدا می‌کند. اما واردات کالای کم‌کیفیت به دلیل هزینه کمتر، ارزش‌افزوده و سود بیشتری برای واردکننده به همراه دارد. نمی‌توان چین را به‌عنوان کشوری که فقط کالاهایی بی‌کیفیت تولید می‌کند، شناخت. چین کشوری بسیار توانمند در خصوص تولید کالاهای باکیفیت و ارائه خدمات است اما به‌صورت مشروط. نظارت مستقیم خریداران و عدم درخواست کالای بی‌کیفیت، راهکارهای اساسی برای جلوگیری از واردات کالاهای بی‌کیفیت است. مصداق توانایی چین در تولید کالاهای باکیفیت، حضور شرکت‌های بزرگ اروپایی و آمریکایی در این کشور و استفاده از مزایا و امکانات موجود جهت تولید کالاهای خود است. به‌طوری‌که اکثر شرکت‌های معظم صنعتی و تولیدی در چین دارای کارگاه ساخت با بهره‌گیری از نیروی کار چینی و نظارت مستقیم خود هستند و بدین‌وسیله توانسته‌اند قیمت کالاهای خود را کاهش دهند ولی کیفیت را کما فی‌السابق حفظ کنند. به عبارتی می‌توان گفت در حال حاضر چین به‌عنوان کارخانه دنیا مطرح شده است. کارخانه‌های تولیدی مختلف چین که در رشته‌های گوناگون فعالیت می‌کنند، تقریباً برای تمام برندهای بزرگ آمریکا و اروپا کالا تولید می‌کنند، اما با نظارت افراد و نمایندگانی از همان شرکت‌ها در محل. این در حالی است که ما در ایران می‌گوییم یا باید با چین کار کنیم یا نکنیم. وقتی سفارش‌مان را به چین می‌دهیم، دیگر بالش زیر سرمان می‌گذاریم و می‌خوابیم بدون اینکه به نظارت توجه کنیم.

ایران از چین کالاهای بسیاری وارد می‌کند. از کالاهای واسطه‌ای گرفته تا محصولات نهایی. اما در رابطه ایران با چین، به نظر می‌رسد مهم‌ترین کالای صادراتی ایران به چین نفت است. اما سوالم این است که چین تا چه حد به رابطه خود با ایران و واردات نفت ایران محتاج است؟ آیا صادرات و رابطه تجاری ایران با چین تنها به صادرات نفت محدود می‌شود یا موارد دیگری را هم در بر می‌گیرد؟
همواره چین بر اساس فرهنگ و سیاستی که اتخاذ کرده، به دنبال دوستی و روابط حسنه با کلیه کشورهاست به‌خصوص با ایران که دارای موقعیت خوب و استراتژیک در منطقه است درنتیجه علاقه‌مندی چین تنها به داشتن رابطه تجاری با ایران نیست. چین در برخی موارد از جمله انرژی، نیازمند رفع نیاز از طریق واردات از کشورهای دیگر است و ایران نیز در زمره کشورهای صادرکننده انرژی به چین است اما تنها کشور صادرکننده نیست بنابراین چین نیاز خود را می‌تواند از طریق سایر کشورها رفع کند. علاوه بر این، صادرات ایران به چین، به نفت محدود نمی‌شود. محصولات پتروشیمی، مواد معدنی و مواد غذایی از دیگر محصولات و مواد اولیه‌ای هستند که به چین صادر می‌کنیم.

سوالم همین است. ایران می‌تواند به چین انرژی صادر کند اما رقبای دیگر از ما جلوترند. چه عواملی مانع آن بوده که ایران نتوانسته سهم بیشتری از بازار چین داشته باشد؟
درست است که بخش اعظمی از صادرات ایران به چین را نفت تشکیل می‌دهد اما این نکته که چرا نتوانسته‌ایم سهم بیشتری از آن بازار داشته باشیم، سوالی است که در حوزه پاسخگویی بخش خصوصی نیست. نفت کالایی نیست که در سطح بخش خصوصی معامله شود و این در اختیار دولت است و میزان و نوع معامله این کالا، به توافق دولت ایران و چین برمی‌گردد. در مورد سایر بخش‌های صادرات که در اختیار بخش خصوصی نیز بوده است، دلایلی همچون نوسانات ارزی، هزینه‌های بالای تولید، محدودیت و گاهی عدم امکان واردات مواد اولیه برای تولید کالاها، سبب شدند که محصولات غیرنفتی ایران در مقایسه با دیگر کشورها رقابتی نباشند. همین هم عاملی است که سبب می‌شود چه چین چه هر کشور دیگری به دنبال گزینه دیگری باشد.

از زمان اجرای توافق هسته‌ای در کنار سایر کشورها، چین هم به افزایش تعاملات خود با ایران چراغ سبز نشان داده است. به نظر می‌رسد افزایش روابط در سطح دولت‌ها هم پیگیری می‌شود. سفر رئیس‌جمهور ایران به چین و بعد از آن خبر سفر هیات 600‌نفره چینی به ایران. آینده روابط دو کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این رابطه به فراتر از رابطه نفتی گسترش خواهد یافت؟
چین نیز همانند سایر کشورها تمایل دارد سطح رابطه خود را با ایران فراتر از واردات نفت و صادرات کالا گسترش دهد. چراکه ایران کشوری با پتانسیل‌های مناسب است اما ما خودمان هم باید نوع این رابطه را تغییر دهیم و اصلاحاتی در این رابطه ایجاد کنیم.
چین از لحاظ اقتصادی، شرایطی را در دنیا به وجود آورده که تمام کشورها، تمایل به برقراری ارتباط و یا توسعه روابط خود با این کشور دارند. می‌بینیم که کشورهای اروپایی یا حتی آمریکا در این زمینه بسیار فعال عمل می‌کنند. به‌طوری‌که اخیراً قراردادی 60 میلیاردپوندی بین چین و انگلستان منعقد شده است.
در نتیجه با یک برنامه‌ریزی صحیح می‌توانیم شراکت مناسبی با چین داشته باشیم و سطح تعاملات را تغییر داده و حتی چینی‌ها را تشویق به سرمایه‌گذاری و مشارکت در بخش‌های مختلف کنیم.
حوزه‌هایی مانند نفت، پتروشیمی، معادن و صنایع مادر در اختیار دولت است و مسلماً اگر طرفین خارجی تمایل به سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها دارند، طرف صحبت و مذاکره آنها دولت است و نه بخش خصوصی.


آیا بخش خصوصی برنامه‌ای برای توسعه روابط خود با چین دارد؟
بخش خصوصی بعد از برجام، روابط سابق خود را با سایر کشورهایی که به دلیل محدودیت دچار خدشه بود، ترمیم خواهد کرد و تلاش می‌کند با فناوری‌های روز دنیا آشنا شود و آنها را در اختیار بگیرد. از آنجا که چین نیز در بسیاری از زمینه‌ها پیشرفت‌های زیادی داشته، می‌توان از این فرصت استفاده کرد و با توجه به شناختی که ایران از بازار چین و نحوه تعامل با این کشور دارد، از توانمندی‌های این کشور بهره برد. ضمن اینکه در حال حاضر تنها کشور چین است که امکان تامین مالی از طریق فاینانس را برای پروژه‌های ایران دارد و این موضوع می‌تواند به اجرای طرح‌ها و انجام پروژه‌های متعدد کمک کند.

در سفری که هیات 600 نفره چین به ایران خواهند داشت، آیا برنامه‌ای برای دیدار اعضای اتاق ایران با هیات چینی تدارک دیده شده؟
متاسفانه سفر رئیس‌جمهور چین و هیات همراه به ایران بسیار کوتاه است و تاکنون برنامه‌ای از طرف اتاق بازرگانی تنظیم نشده است اما مسلماً در خصوص پروژه‌های بزرگ کشور که قرار است با همکاری چین، انجام شوند، جلساتی برگزار خواهد شد.
این سوال را از آن جهت پرسیدم که با ورود هیات‌های تجاری به ایران یکی از مواردی که مدام بر آن تاکید می‌شود این است که توسعه روابط می‌تواند به توسعه و تقویت بخش خصوصی هم منجر شود یا به عبارتی می‌گویند فضا برای فعالیت بخش خصوصی باز می‌شود. شما با این دیدگاه موافقید؟ آیا طرف هیات‌های تجاری دولت و بخش خصولتی است یا بخش خصوصی؟
در حال حاضر در اقتصادهای بزرگ دنیا بخش خصوصی نقش‌آفرین اصلی است و دولت در اقتصاد مداخله‌ای ندارد. پس امور تجاری و بازرگانی هم در حوزه بخش خصوصی است. اما در ایران با توجه به اینکه بیش از 80 درصد اقتصاد دولتی است، امکان حضور بخش خصوصی در فعالیت‌های مختلف اقتصادی میسر نیست. بنابراین حتی اگر روابط تجاری میان کشورها با حذف تحریم‌ها افزایش هم یابد، بخش خصوصی سهم چندانی از این بازارها نخواهد داشت. چون همه امور اقتصادی دست دولت است. مگر اینکه اصل 44 به‌درستی اجرا شود و موجب تقویت بخش خصوصی شود. در این صورت است که می‌توان گفت مخاطب هیات‌های تجاری‌ای که به ایران سفر می‌کنند بخش خصوصی است یا می‌توان برنامه‌هایی را تدارک دید که هیات‌های تجاری ایران به سایر کشورها بروند و مذاکرات آنها سودبخش باشد و منجر به توسعه روابط بخش خصوصی دو کشور شود. تنها در این شرایط است که می‌توان امیدوار بود بخش خصوصی وارد مبادلات و روابط اقتصادی شود. اما با توجه به شرایط فعلی و دولتی بودن اقتصاد کشور، کنترل امور در انحصار دو بخش دولتی و به قول شما بخش خصولتی باقی خواهد ماند و بخش خصوصی سهمی نخواهد داشت.

نکته همین است. اگرچه از زمان انجام توافق هسته‌ای هیات‌های اقتصادی بسیاری از کشورهای مختلف به ایران آمده‌اند و مدام عنوان شده که برجام و رفع تحریم‌ها بخش خصوصی را تقویت می‌کند، اما هیات‌های تجاری خارجی به سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی تمایل نشان می‌دهند که همه در دست بخش دولتی است. نفت، پتروشیمی و مواردی این‌چنینی. آیا بخش خصوصی می‌تواند طرف معامله هیات‌های تجاری باشد؟
همان‌طور که اشاره کردید حوزه‌هایی مانند نفت، پتروشیمی، معادن و صنایع مادر در اختیار دولت است و مسلماً اگر طرفین خارجی تمایل به سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها دارند، طرف صحبت و مذاکره آنها دولت است، نه بخش خصوصی. با این احتساب دیگر نمی‌توان گفت ورود هیات‌های تجاری به منزله توسعه روابط تجاری این کشورها با بخش خصوصی است یا امیدوار بود که فعالیت‌های بخش خصوصی توسعه پیدا کند.
البته در زمینه‌های دیگری مانند معادن کوچک، بخش خصوصی می‌تواند ایفای نقش کند اما تضمینی برای جذب سرمایه‌گذاری وجود ندارد چراکه سرمایه‌گذاران ریسک بالا برای سود ناچیز را تقبل نمی‌کنند علاوه بر اینکه دولت باید حمایت‌های لازم را با تسهیل شرایط سرمایه‌گذاری، ایجاد فضای امن، باثبات و کم‌ریسک و تضمین
سرمایه‌گذاری صورت دهد تا کشورهای دیگر حاضر به همکاری با بخش خصوصی در این بخش‌ها شوند.

آینده روابط میان ایران و چین پس از برجام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
درمجموع آینده رابطه ایران با چین را مناسب همراه با توسعه بیشتر می‌بینم اما با توجه به اینکه روابط ایران براثر برجام دیگر محدود نخواهد بود و تجار ایرانی حق انتخاب خواهند داشت؛ رقابتی بین تجار چینی و سایر کشورها به نفع ایران به وجود می‌آید و اگر چین تمایل دارد که بازار خود را از دست ندهد باید تلاش کند با ارائه خدمات و کالاهای دارای کیفیت بالا و قیمت مناسب، رابطه خود را حفظ کند و توسعه دهد. با فراهم شدن امکان تعامل ایران با سایر کشورها، دیگر این تفکر برای چین وجود ندارد که بازار ایران به‌صورت مونوپل در اختیار آنهاست اما می‌توانند با درایت شرایط کنونی خود را حفظ کنند و یا حتی ارتقا دهند. همکاری بخش خصوصی با چین یا سایر کشورها، به تصمیم و حمایت دولت از بخش خصوصی بستگی دارد اما تجربه نشان داده که با تفویض اختیار به بخش خصوصی نتایج مثبتی در رشد و شکوفایی اقتصاد به‌دست‌آمده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها