شناسه خبر : 17299 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا مجلس نهم زمین سوخته به جا گذاشت؟

مین‌گذاری برای رقیب؟

سیدحمید متقی
اگر ادبیات و نحوه عملکرد برخی نمایندگان مجلس، پیش و پس از انتخابات را مورد توجه قرار دهیم، به نکاتی برمی‌خوریم که می‌تواند موجب تامل بسیاری از تحلیلگران و کنشگران عرصه سیاست در این سرزمین پرگهر شود. به طور مثال همین ماجرای دونرخی شدن قیمت بنزین یا حذف 24 میلیون شهروند از دریافت یارانه را که با پیشنهاد نمایندگان و به‌رغم مخالفت دولت با تصویب مجلس به قانون بودجه امسال اضافه شد، مورد مداقه قرار می‌دهیم. فکر می‌کنید اگر لایحه بودجه حدود یک یا دو ماه پیش به مجلس ارسال می‌شد، این دو پیشنهاد در صحن به تصویب می‌رسید؟ یا اصولاً تصور می‌کنید که نماینده‌ای پیدا می‌شد که این طرح را به مجلس ارائه دهد؟ این پرسش را اگر با تحلیلگران امور پارلمان در ایران یا افرادی که ترددی در راهروهای بهارستان داشته‌اند در میان بگذارید، احتمالاً با یک «نه» قاطع از سوی اکثر قریب به اتفاق آنان مواجه خواهید شد. اگر هم پس از شنیدن پاسخ از واژه «چرا؟» استفاده کنید رو به شما کرده و می‌گویند کافی است به فهرست اتفاقات هفته نخست اسفندماه پیش توجه کنید تا پاسخ چرای خود را بیابید. اصولاً نگاه به تقویم و دریافتن اینکه در این هفته انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شده بود، به هوش زیادی نیاز ندارد و با این اوصاف می‌توان این‌گونه برداشت کرد که بسیاری از نمایندگان با نگرانی از ریزش رای و برای تداوم تکیه بر کرسی‌های سبزرنگ هرم پایتخت در برخی موارد ترجیح می‌دهند خلاف چیزی که به آن اعتقاد دارند، عمل کنند یا دست‌کم از خیر پافشاری بر نظر خود بگذرند. این آسیب تنها مرتبط به ایران نیست. در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز تا حدودی این امر مشاهده می‌شود. به طور نمونه شاهد این هستیم که بسیاری از روسای جمهوری ایالات متحده در دور نخست ریاست جمهوری بسیار دست به عصاتر رفتار کرده‌اند یا بسیاری از تصمیمات بزرگ به ویژه جراحی‌های اقتصادی را به گذر از خوان دوم رای از شهروندان موکول می‌کنند. برای جلوگیری از این آسیب محتوم حکمرانی‌های دموکراتیک، چاره‌اندیشی‌های زیادی شده است، با این حال دو راهکار اصلی در این زمینه بیش از سایر راهکارها کارایی خود را عیان کرده است، نخستین راهکار تقویت نظام حزبی است و دومین مورد آگاه‌سازی شهروندان از مسائل و مشکلات کشور است که نقش اصلی در این مهم نیز از سوی رسانه‌های آزاد و مورد اعتماد مردم ایفا می‌شود. در این زمینه اما موردی است که کمتر در دموکراسی‌های کارآمد شاهد آن هستیم. مواردی که در آن تصمیم‌سازانی که به هر صورت نتوانسته‌اند رای ملت را برای تداوم تکیه بر کرسی‌هایی چون پارلمان، شورای شهر، ریاست‌جمهوری و... به دست آورند، برای ناکارآمد جلوه دادن رقیب یا انتقام از رای‌دهندگان و مواردی از این دست با علم به زودهنگام بودن یک اقدام یا اشتباه و پرهزینه بودن یک تصمیم آن را اتخاذ کرده و سبب تحمیل خسارت‌های زیاد به کشور و شهروندان می‌شوند. این رفتار عملاً مین‌گذاری در مسیر تیم آینده و در بسیاری از موارد تحویل زمین سوخته به حریف است. قاعدتاً در نظام ما که قاطبه مدیران شیفته خدمت‌اند و قدرت‌طلبی مذموم است، این موارد بسیار محدود است و اگر هم شاهد مثال‌هایی در این زمینه باشیم نشان از عصبانیت زودگذر برخی چهره‌های غیرتاثیرگذار است که پس از فروکش کردن احساسات، همه تلاش خود را برای جبران آن اشتباهات انجام خواهند داد. با همه این احوال عقل حکم می‌کند که در معرض شبهات نیز قرار نگیریم. یکی از این راهکارها می‌تواند استفاده از تجربیات موفق گذشته باشد. به طور مثال پس از راهیابی محمود احمدی‌نژاد به کاخ ریاست‌جمهوری، با وجود اینکه سلف او از نظر فکری با او به شدت مخالف بود، اما به احترام رای ملت در دوره انتقال امور دولت، از اتخاذ تصمیم‌های کلان و راهبردی که دولت بعد را در عمل انجام‌شده قرار می‌داد، اجتناب کرد و تنها به رتق و فتق امور جاری کشور پرداخت. این سنت حسنه مبتنی بر اخلاق می‌تواند در سایر نهادها از جمله دوران انتقال در مجلس و شوراهای شهر و روستا نیز جاری شود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید