شناسه خبر : 20374 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در ماه‌های گذشته، میزان واکنش‌های احساسی و هیجانی از سوی مردم مصداق بیشتری پیدا کرده است

واکنش‌های جیغ

تنها نگاهی به چند اتفاقی که طی یک سال افتاده، به خوبی نشان می‌دهد که واکنش‌هایمان هیجانی شده است.

سپیده اشرفی

تنها نگاهی به چند اتفاقی که طی یک سال افتاده، به خوبی نشان می‌دهد که واکنش‌هایمان هیجانی شده است. صندلی‌های ورزشگاه و شیشه‌های برخی اتومبیل‌ها شکسته می‌شود و بخشی از یک هتل در اعتراض به یک خبر به آتش کشیده می‌شود. در حقیقت چه آن زمانی که مردم در اعتراض به فوت دختر جوان، اعتراض کردند و چه زمانی که یک خبر اشتباه،‌ خشم هواداران یک تیم را برانگیخت،‌ واکنش‌های هیجانی خود را در میان اعتراض‌ها نشان داد. اما سوالی که در این مورد مطرح می‌شود این است که چرا این‌طور شده است که هر بار و با هر بازی فوتبال،‌ برخی مسوولان به صرافت این می‌افتند که مراقبت‌هایی را برای جلوگیری از واکنش‌های هیجانی طرفداران فوتبال انجام دهند؟ چطور می‌شود که به یکباره، طرفداران یک تیم به صورت خشمگین، به زمین ورزشگاه می‌آیند و اعتراض خود را به صورت خراب کردن برخی اموال ورزشگاه نشان می‌دهند؟ شاید بتوان کلید همه این اتفاق‌ها را دور ماندن برخی مسوولان از شاه‌کلید اطلاع‌رسانی دانست. در کلیه این اتفاق‌ها، نبود اطلاع‌رسانی به خوبی دیده می‌شود. اطلاعاتی که می‌بایست به صورت رسمی و از سوی مسوولان بیان می‌شد، به یکباره خود را از میان حاشیه‌ها بیرون کشیده و در قالب شایعه شکل گرفته است. در ماجرای مهاباد هم وضع به همین صورت بود. حادثه‌ای در یک هتل اتفاق افتاده بود که در ابتدا به طور کلی از سوی مسوولان تکذیب می‌شد. کمی بعد اما خبر رسمیت گرفت و اعلام شد که فوت صورت گرفته اما قتل نبوده است و بعد از آن نیز جزییات دیگری برای آن اعلام شد. همین مساله به خوبی نشان داد که نبود یک اطلاع‌رسانی درست، چطور یک خبر رسمی را به حاشیه می‌کشاند و آن را از واقعیت دور می‌کند. در بسیاری مواقع نیز، مسوولان در تلاش هستند تا اتفاق مربوطه به هیجان و واکنش‌های تند مردم منتهی نشود. هر چند که در تمام این موارد، آنچه نباید، اتفاق افتاد و در نهایت واکنش‌های مردم به تندی خود را نشان می‌داد. این مساله در جریان استادیوم تبریز نیز رخ داد و در نهایت نبود اطلاعات شفاف، مساله را به حاشیه کشاند. با این حال، نکته مهم نمود بیرونی این مساله یعنی نوع واکنش‌هایی است که مردم نشان می‌دهند. این مساله پیش از این و در داستان دختر پورشه‌سوار نیز خود را نشان داد. بخشی از کاربران اینستاگرام به محض اطلاع از صفحه دختر فوت‌شده، به صفحه او رفتند و اظهارنظرهای هیجانی خود را زیر پست‌هایی می‌گذاشتند که حالا دیگر صاحبی برای پاسخگویی نداشت. مساله به همین تندی بود. خانواده دختر هم هر چقدر درخواست می‌کردند که برای بسته شدن صفحه،‌ نباید نظری زیر پست‌ها عنوان شود، فایده‌ای نداشت. در آن زمان، بسیاری از جامعه‌شناسان به مساله‌ای اشاره می‌کردند که می‌توانست علت چنین واکنش‌های تندی را نشان دهد: نبود فعالیت‌های بیرونی و مدنی، به واکنش‌های این‌چنینی ختم شده بود. کما اینکه این مساله هنوز هم در بسیاری از اتفاق‌های دیگر، دوباره خود را نشان داده است.‌ بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی، فعالیت مدنی مشخصی در جامعه بیرونی نداشته یا به اذعان برخی جامعه‌شناسان، چندان کنشگر به حساب نمی‌آیند. شاید همین مساله هم سبب می‌شود تا واکنش‌ها یا به فضای مجازی کشیده شود یا در صورت بروز در بیرون از جامعه مجازی، شکل تند و خشن‌تری به خود بگیرد. در عین حال، این سوال باقی می‌ماند که در بستر جامعه ایران، چه اتفاقی افتاده که چنین واکنش‌های هیجانی در مدت اخیر نمود بیشتری پیدا کرده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها