شناسه خبر : 22766 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پارادایم تازه

مهم‌ترین دلیل بیرونی ورشکستگی بنگاه‌ها چیست؟

در هفته‌های اخیر در اظهارات مقامات سیاسی، اقتصادی، مذهبی و حتی نظامی کشور به طرز هماهنگ و کم‌سابقه‌ای نرخ سپرده بالا، به‌عنوان متهم ردیف اول رکود اقتصادی ایران و ورشکستگی بنگاه‌ها معرفی شده است. اینکه چرا همه مقامات کشور با گرایش‌های غیراقتصادی به خود اجازه می‌دهند تا در مورد موضوعات تخصصی اقتصادی اظهارنظر کنند خود موضوعی قابل تحقیق است اما در اینجا علاقه‌مند هستم به این پرسش بپردازم که آیا تنها نرخ سپرده بالا، عامل رکود اقتصادی یا ورشکستگی شرکت‌هاست؟

در هفته‌های اخیر در اظهارات مقامات سیاسی، اقتصادی، مذهبی و حتی نظامی کشور به طرز هماهنگ و کم‌سابقه‌ای نرخ سپرده بالا، به‌عنوان متهم ردیف اول رکود اقتصادی ایران و ورشکستگی بنگاه‌ها معرفی شده است. اینکه چرا همه مقامات کشور با گرایش‌های غیراقتصادی به خود اجازه می‌دهند تا در مورد موضوعات تخصصی اقتصادی اظهارنظر کنند خود موضوعی قابل تحقیق است اما در اینجا علاقه‌مند هستم به این پرسش بپردازم که آیا تنها نرخ سپرده بالا، عامل رکود اقتصادی یا ورشکستگی شرکت‌هاست؟

واقعیت نظام شرکت‌داری و بنگاه‌داری برای سال‌های متمادی در ایران این‌گونه بوده است که شرط موفقیت یا شکست شرکت‌ها به قابلیت‌های مدیریتی و کیفیت محصول یا خدمت تولیدی آن بنگاه ارتباط داشته و مدیران بنگاه‌ها با تمرکز بر سیستم‌های مدیریت درونی شرکت‌ها و با سرمایه‌گذاری‌های گسترده و افزایش سطح تکنولوژی تولید یا خدمت خود می‌توانستند موفقیت شرکت‌های خود را تضمین کنند. اما چند سالی است که پارادایم موفقیت در بنگاه‌داری و شرکت‌داری در ایران تغییر کرده است و شرکت‌هایی که نتوانسته‌اند خود را با این شرایط تازه همراه کنند به مرور در حال ضعیف شدن و در معرض ‌شکست ‌قرار گرفتن، هستند. اما این پارادایم تازه در نظام بنگاه‌داری یا شرکت‌داری در ایران چیست؟

به قاطعیت می‌توان گفت امروزه سرنوشت شرکت‌ها در مرزهای خارج از شرکت‌ها و در محیط اقتصادی پیرامون شرکت‌ها رقم می‌خورد و مدیرانی که تنها تمرکز خود را بر درون شرکت گذاشته‌اند و از تحلیل و پیگیری تحولات بیرونی غافل بوده‌اند به مرور زمان باید در انتظار تضعیف بنگاه و شرکت خود باشند. به تعبیر دیگر مدیران بنگاه‌ها و شرکت‌ها به‌ویژه شرکت‌های خصوصی امروزه باید روی دیوار شرکت‌های خود ایستاده و به جای نگاه به داخل شرکت بخش زیادی از وقت و تمرکز خود را در تحلیل تحولات محیطی خارج از مرزهای شرکت صرف کنند که حکم نهایی سرنوشت شرکت‌ها را امروزه محیط اقتصادی شرکت‌ها صادر می‌کند.

محیط اقتصادی چیست؟

اما زمانی که صحبت از محیط اقتصادی می‌کنیم درباره چه افقی در پیرامون شرکت‌ها صحبت می‌کنیم و این محیط از چه لایه‌هایی تشکیل شده است و آیا همه تحولات محیطی بر سرنوشت همه شرکت‌ها اثرگذار است؟ امروزه در تحلیل محیط کسب‌و‌کار شرکت‌ها، محیط را به چهار لایه تقسیم‌بندی می‌کنند: 1- محیط بین‌المللی، 2- محیط ملی یا کلان، 3- محیط صنعت یا بخش اقتصادی که شرکت در آن فعال است و 4- محیط رقابتی پیرامون خود شرکت یا بنگاه در مقایسه با دیگر رقبا.

امروزه متغیرها و شاخص‌هایی از هر چهار لایه می‌تواند با درجات مختلف بر سرنوشت شرکت‌ها اثرگذار باشد و شناخت دقیق این تاثیرات و پیدا کردن بهترین و متناسب‌ترین استراتژی‌ها برای پاسخ به این تاثیرات رمز موفقیت در بنگاه‌هاست. اصولاً در تعریف تازه استراتژی بنگاه گفته می‌شود؛ استراتژی در سطح بنگاه یا شرکت پاسخ مناسبی است به چالش‌ها و عمده چالش‌های کنونی شرکت‌ها نیز در محیط پیرامون و در چهار لایه معرفی شده است. امروزه تحلیل محیط کسب‌وکار در نظام نوین بنگاه‌داری نه فقط منجر به افزایش سطح آگاهی مدیریت که منشأ کشف استراتژی‌هاست و در نگاه تازه، استراتژی‌ها نه از درون اتاق‌های فکر یا در راستای آمال مدیران، بلکه از محیط شرکت و بر اساس پاسخ به چالش‌های محیطی کشف می‌شود.

اما سوالی که معمولاً در تحلیل محیط کسب‌و‌کار برای مدیران بنگاه‌ها مطرح می‌شود آن است که در هر یک از لایه‌های چهارگانه محیط شاید ده‌ها یا صدها متغیر اقتصادی و شاخص وجود دارد و آیا همه این متغیرها بر سرنوشت بنگاه اثرگذار است و آیا امکان پایش همزمان همه این متغیرها برای شرکت‌ها امکان‌پذیر است؟ بدیهی است که پاسخ این ابهام مهم آن است که یکی از مراحل مهم کشف استراتژی‌های محیطی برای شرکت‌ها، پیدا کردن متغیرهای مرتبط با سرنوشت هر شرکت است و در هر سطح از تحلیل محیط کسب‌و‌کار تنها بخشی از شاخص‌ها و متغیرها بر سرنوشت شرکت‌ها اثرگذار است و این متغیرها برای شرکت‌های مختلف، متفاوت است. به‌عنوان مثال برای یک شرکت فعال در زمینه فلزات اساسی در ایران در سطح بین‌الملل قیمت جهانی سنگ‌آهن از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و برای یک شرکت فعال در زمینه امور بازرگانی، نسبت‌های ارزی در لایه محیط بین‌المللی دارای اهمیت است. اصولاً کشف شاخص‌های اثرگذار بر سرنوشت شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی خود گام بسیار مهمی برای تحلیل و پیش‌بینی تاثیرات محیط بر سرنوشت شرکت‌ها و کشف استراتژی‌های مناسب برای پاسخ به این تاثیرات است.

تاثیر نرخ سپرده بر شرکت‌ها

اگر دوباره به موضوع تاثیرات نرخ سپرده بالا بر ورشکستگی بنگاه‌ها که در ماه‌های اخیر به کرات شنیده می‌شود بازگردیم، در تعریف تازه مشخص می‌شود نرخ سپرده تنها یک شاخص در سطح محیط ملی است که به اندازه وزن خود روی سرنوشت شرکت‌ها اثرگذار است. اما همزمان متغیرهای مختلفی با میزان تاثیرات گوناگون از سطح محیط بین‌المللی تا سطح محیط ملی، محیط صنعت و محیط شرکت در حال اثرگذاری بر سرنوشت شرکت‌ها هستند. علاوه بر این آنچه شرکت‌ها را به مرز شکست یا ورشکستگی می‌رساند الزاماً نه تغییرات متغیرهای محیطی، که نحوه واکنش شرکت‌ها به این تحولات است. به نظر می‌رسد ارتباط دادن سرنوشت شرکت‌ها به تغییرات یک متغیر محیطی، به‌نوعی تنها ساده‌سازی صورت مساله دلیل عدم موفقیت بنگاه‌های اقتصادی در ایران است.

واقعیت نظام شرکت‌داری در ایران در اکثر بنگاه‌های اقتصادی این‌گونه است که شرکت‌ها همچنان اصرار دارند که به همان روش سال‌ها یا حتی دهه‌های گذشته خود مدیریت کنند. در دوره‌ای که به دلیل ساختار اقتصاد ایران و کمبود شدید عرضه در بخش‌های مختلف اقتصاد و اقتصاد مبنی بر یک ساختار دولتی، که بی‌توجه به مقوله سود یا زیان است، تحولات محیطی و تحلیل محیط کسب‌و‌کار برای شرکت‌ها بیشتر یک فرآیند تحلیلی لوکس و دانشگاهی تلقی می‌شود و سرنوشت شرکت حتماً از دل تحولات درونی آن استخراج می‌شود. مدیران بسیاری از بنگاه‌های ایران هنوز به این باور نرسیده‌اند که شرایط و اتمسفر کسب‌و‌کار در ایران تغییر کرده است و دیگر نمی‌توان با نسخه‌های دهه 60 و 70 و حتی دهه 80 به موفقیت رسید. در شرایط کنونی حکم نهایی شرکت‌ها از محیط می‌آید و شرکت‌های غافل از تحلیل و پیش‌بینی تحولات محیطی محکوم به شکست هستند.

نرخ سپرده در کنار نرخ ارز، نرخ تورم، نرخ رشد اقتصادی و برخی دیگر از شاخص‌های کلان تنها متغیرهایی در سطح لایه ملی محیط شرکت‌ها هستند که برای همه بنگاه‌های اقتصادی فعال در ایران یکسان تغییر می‌کنند. اینکه در همین شرایط وجود نرخ سپرده بالا، شرکت‌هایی هستند که در سطح اقتصاد ایران و حتی در صنعتی مشابه شرکت‌های ورشکسته، بسیار موفق عمل می‌کنند بیانگر این نکته است که نرخ سپرده بالا عامل شکست یا موفقیت شرکت‌ها نیست. بلکه واکنش شرکت‌ها به نرخ سپرده بالا و استراتژی‌هایی که برای واکنش به نرخ سپرده بالا اتخاذ می‌کنند دلیل شکست و موفقیت شرکت‌هاست. این تحلیل در سطح متغیرهای لایه بین‌المللی و صنعت نیز کاملاً مصداق دارد. به‌عنوان مثال پایین بودن قیمت جهانی نفت و اکثر کامودیتی‌ها در سطح اقتصاد جهانی به‌عنوان متغیرهایی در لایه بین‌الملل، درست است که شرایط خاصی را برای اقتصاد ایران ایجاد کرده است اما نمی‌توان گفت پایین بودن قیمت مواد اولیه در سطح جهان به تنهایی عامل ورشکستگی شرکت‌های معدنی ایران است. بلکه عدم تحلیل و شناسایی و پیش‌بینی دقیق تغییرات متغیرهای محیطی اثرگذار بر شرکت‌های معدنی و عدم اتخاذ استراتژی‌های هوشمندانه، عامل اصلی شکست برخی شرکت‌هاست. اما مدیریت در ذات خود در همه سطوح، از سطح کلان کشور تا یک بنگاه، عادت دارد که همواره برای شکست، دلایل را در بیرون از حوزه عملکردی خود جست‌وجو کند و نه در شیوه‌ها و نگرش‌های خود به کسب‌وکار در شرایط نوین آن. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها