تاریخ انتشار:
            
                          
                        
          
        مورخان، تاریخ جمهوری اسلامی را به قبل و بعد از ژنو تقسیم خواهند کرد
مهمترین رویداد ژنو
معتقدم برخلاف آن قول رایج، که تحریمها برای ایران چندان مشکلآفرین نبوده، و عمده مشکلات ما به جهت سوءمدیریت روند اجرایی کشور است بیشتر ناکامیهای اقتصادی ما از حیثاعمال تحریمهاست
                        معتقدم برخلاف آن قول رایج، که تحریمها برای ایران چندان مشکلآفرین نبوده، و عمده مشکلات ما به جهت سوءمدیریت روند اجرایی کشور است بیشتر ناکامیهای اقتصادی ما از حیث اعمال تحریمهاست و اینکه میتوان تحریمها را به اصطلاح به شکلی جمع و جور کرد که مشکلی برای کشور به وجود نیاید تعارفاتی بیش نیست چرا که این محدودیتها عملاً اقتصاد ایران را فلج کرده است. موضوعی که معاون وزیر صنعت و معدن و تجارت در بازدیدی که از صنایع استان آذربایجان غربی داشت با اشاره به آن گفته است در حدود 52 درصد صنایعی که در شهرکها یا استان هستند، یا تعطیل شدهاند یا با کمتر از نیمی از ظرفیتشان در حال کار کردن هستند. دلیل آن هم این است که بعضی از شرکتهای وابسته به این صنایع یا قطعه ندارند یا به دلیل فرسودگی ماشینآلاتشان نمیتوانند در بازار رقابت باقی بمانند که تمامی این ناکامیها هم به جهت اعمال تحریمهاست. این شرکتها به جهت رکود حاکم بر بازار امکان وصول مطالباتشان را ندارند تا مواد اولیه بخرند پس چگونه برخی مدعی هستند که هیچ مشکلی از حیث اجرای تحریمها برای ایران به وجود نیامده است.
انواع و اقسام مشکلاتی که عملاً صنایع ما را با رکود و تعطیلی نسبی مواجه کرده است تنها به دلیل همین تحریمهاست. در این شرایط اگر بهترین مدیران در راس دستگاهها و وزارتخانههای ما وجود داشته باشد هم نمیتوانند کاری از پیش ببرند. حتی با وجود افرادی چون آدام اسمیت یا کینز هم مشکلات اقتصادی ایران همچنان پابرجاست چرا که هیچ راهی برای شریانهای حیاتی کشور باقی نمانده است. کارخانهای که مواد اولیه ندارد، یا با کمبود قطعات و لوازم مواجه است حتی در صورت برخورداری از مدیران لایق همچنان ورشکسته خواهد بود. این چه حرفی است که برخی میگویند با برنامهریزی میتوان با تحریمها مبارزه کرد. حتی اگر گمان کنیم که کاهش میزان صادرات نفتی ما موضوع مهمی نیست به دلیل آنکه نمیتوانیم از پول حاصل از فروش این محصول برداشت کنیم در تنگنا قرار داریم. در حال حاضر ما مطالبهای دو تا سه میلیارد دلاری از چینیها، شش میلیارد دلاری از هندیها و چند میلیارد دلار هم از ژاپنیها داریم. مقداری از دلارهای نفتیمان در بانکهای آمریکایی قرار دارد و میزانی هم در بانکهای دیگر نقاط جهان است که به خاطر
اعمال تحریمها امکان دسترسی به آنها را نداریم. اینها واقعیتهای اقتصاد ما را تشکیل میدهند. بنابراین اینکه بگوییم میتوانیم با برنامهریزی تحریمها را سامان دهیم و یا 70 تا 80 درصد مشکلات اقتصادی کشور را که به واسطه سوء مدیریت است رفع کنیم سخنی غیرقابل قبول است که هیچ مبنای علمی و عقلانی ندارد. دیدگاه بنده دقیقاً عکس این ادعاها است و معتقدم تحریمها عملاً اقتصاد ما را متوقف کرده است. من فکر میکنم آنچه در ژنو اتفاق افتاد، یک تحول تاریخی بود و بیشک صاحبنظران و مورخان پس از این تاریخ جمهوری اسلامی را به پیش از توافق ژنو و پس از آن تقسیم خواهند کرد. این توافق آنقدر سرنوشتساز است که امکان نادیده گرفتنش وجود ندارد؛ لذا برای بنده برخلاف موافقان و مخالفان موضوع غنیسازی که آن را به چالشی اساسی برای زیر سوال بردن توافق مبدل کردهاند این باور وجود دارد که آنچه در ژنو صورت گرفت نماد بارزی از قدرت دیپلماسی ایرانی برای ادامه زندگی سیاسی خود بود.
اینکه با گذشت 35 سال از عمر انقلاب برای اولین بار نماینده ایران و آمریکا سندی را امضا کردند و یکسری تعهدات را نسبت به هم بر روی کاغذ آورده و آن را امضا کردند بعد هم با یکدیگر دست دادند موضوع جدیدی است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آقای دکتر ظریف که به نمایندگی از ملت ایران در این مذاکرات حاضر شده و آقای جان کری که از سوی مردم آمریکا به ژنو رفته به نمایندگی از کدام ایران و آمریکا با هم اینگونه رفتار کردند. آیا اینها نمایندگی ایران و آمریکایی را بر عهده داشتند که 35 سال شعار مرگ بر همدیگر را سر میدهند و خواهان نیستی و نابودی یکدیگر هستند؟ یا نه. یک ایران و آمریکای دیگر. همه ما میدانیم که آقای ظریف ایرانی را نمایندگی میکند که 35 سال شعار مرگ بر آمریکا گفته و آقای جان کری هم نمایندگی آمریکایی را عهده دارد که دشمن ایران تلقی میشده است. این تحول بنیادینی است که از دید بسیاری پوشیده ماند و به اعتقاد بنده باید حتماً مورد ذکر قرار میگرفت. با در نظرگیری این موارد است که تاکید میکنم نه ما و نه آمریکاییها اقدامی در جهت زیر سوال بردن توافق ژنو انجام نمیدهیم. ما متوجه شدهایم که باید به شعار آمریکاستیزی پایان دهیم و تندروهای آمریکایی هم دریافتهاند که به هر حال جمهوری اسلامی ایران واقعیتی غیرقابل انکار است. این مهمترین نکته این توافق بود که باید به آن اشاره میکردم. اگر مذاکرات ژنو منتج به توافقی نمیشد، یقیناً ما مجبور میشدیم که مانند سال 1384 بگوییم با تمام توان به غنیسازی ادامه میدهیم و تندروهای آمریکایی و نتانیاهو هم بگویند که مصالحه و مذاکره با ایران هیچ فایدهای ندارد؛ دیدید که به ایران نمیتوان اعتماد کرد؛ لذا من فکر میکنم آنچه در ژنو اتفاق افتاد علاوه بر موضوعات ذکرشده، به نوعی از پیشروی تندروهای دو کشور جلوگیری کرد و در حقیقت جلوی بروز جنگ را گرفت. یقیناً اگر مصالحه صورت نمیگرفت و توافقی حاصل نمیشد، اسرائیلیها دست کم میگفتند که خب ما چارهای نداریم جز اینکه حجت را تمام کنیم. شاید برخی بگویند که در صورت حمله اسرائیل ما هم به تبع به پایگاه نیروهای آمریکایی در منطقه حمله میکردیم یا سربازان آمریکایی را در افغانستان مورد هدف قرار میدادیم. شاید بر همین اساس باشد که آقای اوباما میگوید توافق ژنو از بروز جنگی جدید جلوگیری کرد. برای اینکه هم در آمریکا و هم در اسرائیل کسانی بودند و هستند که هنوز بر طبل جنگ با ایران میکوبند و در جمهوری اسلامی ایران نیز افرادی وجود دارند که نفع سیاسی و اقتصادیشان در جنگ است. برای جنگطلبان جهان منافع ملی و مصالح مملکت، چندان مطرح نیست. حالا یا به دلیل عقایدی که دارند یا منافع سیاسی و اقتصادی و یا موضوعات دیگر. به هر صورت این افراد به دنبال توافق و صلح نیستند. آنها همیشه نفع شخصیشان را در جنگ و خونریزی جستوجو میکنند و اینکه خون تعدادی از افراد بیگناه برای تمایلات غیرمنطقیشان بر زمین ریخته شود به هیچ وجه مطرود نیست. کمااینکه این جنگ علاوه بر ایران و آمریکا و اسرائیل دامان بسیاری از کشورهای منطقه را نیز دربر میگیرد و در این زورآزمایی نابخردانه هیچ قدرتی برتر نخواهد بود اما با آنچه در ژنو حاصل شد ما توانستیم بدون جنگ و خونریزی به مطالبات خود دست پیدا کنیم. ذکر این نکته نیز ضروری است که برخلاف تصور برخی از ایرانیان که معتقدند فعالیتهای هستهای برای ما اقتدار میآورد، یا موشکهای با بردی پنج هزار کیلومتری و ناوشکن و اژدرشکنهای آنچنانی قدرت ما را افزایش میدهد معتقدم که اقتدار و صلابت ایران نه در برتری نظامی بلکه در گفتوگو و مذاکره با جهان و به عبارتی دیپلماسی است.
          
          اینکه با گذشت 35 سال از عمر انقلاب برای اولین بار نماینده ایران و آمریکا سندی را امضا کردند و یکسری تعهدات را نسبت به هم بر روی کاغذ آورده و آن را امضا کردند بعد هم با یکدیگر دست دادند موضوع جدیدی است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آقای دکتر ظریف که به نمایندگی از ملت ایران در این مذاکرات حاضر شده و آقای جان کری که از سوی مردم آمریکا به ژنو رفته به نمایندگی از کدام ایران و آمریکا با هم اینگونه رفتار کردند. آیا اینها نمایندگی ایران و آمریکایی را بر عهده داشتند که 35 سال شعار مرگ بر همدیگر را سر میدهند و خواهان نیستی و نابودی یکدیگر هستند؟ یا نه. یک ایران و آمریکای دیگر. همه ما میدانیم که آقای ظریف ایرانی را نمایندگی میکند که 35 سال شعار مرگ بر آمریکا گفته و آقای جان کری هم نمایندگی آمریکایی را عهده دارد که دشمن ایران تلقی میشده است. این تحول بنیادینی است که از دید بسیاری پوشیده ماند و به اعتقاد بنده باید حتماً مورد ذکر قرار میگرفت. با در نظرگیری این موارد است که تاکید میکنم نه ما و نه آمریکاییها اقدامی در جهت زیر سوال بردن توافق ژنو انجام نمیدهیم. ما متوجه شدهایم که باید به شعار آمریکاستیزی پایان دهیم و تندروهای آمریکایی هم دریافتهاند که به هر حال جمهوری اسلامی ایران واقعیتی غیرقابل انکار است. این مهمترین نکته این توافق بود که باید به آن اشاره میکردم. اگر مذاکرات ژنو منتج به توافقی نمیشد، یقیناً ما مجبور میشدیم که مانند سال 1384 بگوییم با تمام توان به غنیسازی ادامه میدهیم و تندروهای آمریکایی و نتانیاهو هم بگویند که مصالحه و مذاکره با ایران هیچ فایدهای ندارد؛ دیدید که به ایران نمیتوان اعتماد کرد؛ لذا من فکر میکنم آنچه در ژنو اتفاق افتاد علاوه بر موضوعات ذکرشده، به نوعی از پیشروی تندروهای دو کشور جلوگیری کرد و در حقیقت جلوی بروز جنگ را گرفت. یقیناً اگر مصالحه صورت نمیگرفت و توافقی حاصل نمیشد، اسرائیلیها دست کم میگفتند که خب ما چارهای نداریم جز اینکه حجت را تمام کنیم. شاید برخی بگویند که در صورت حمله اسرائیل ما هم به تبع به پایگاه نیروهای آمریکایی در منطقه حمله میکردیم یا سربازان آمریکایی را در افغانستان مورد هدف قرار میدادیم. شاید بر همین اساس باشد که آقای اوباما میگوید توافق ژنو از بروز جنگی جدید جلوگیری کرد. برای اینکه هم در آمریکا و هم در اسرائیل کسانی بودند و هستند که هنوز بر طبل جنگ با ایران میکوبند و در جمهوری اسلامی ایران نیز افرادی وجود دارند که نفع سیاسی و اقتصادیشان در جنگ است. برای جنگطلبان جهان منافع ملی و مصالح مملکت، چندان مطرح نیست. حالا یا به دلیل عقایدی که دارند یا منافع سیاسی و اقتصادی و یا موضوعات دیگر. به هر صورت این افراد به دنبال توافق و صلح نیستند. آنها همیشه نفع شخصیشان را در جنگ و خونریزی جستوجو میکنند و اینکه خون تعدادی از افراد بیگناه برای تمایلات غیرمنطقیشان بر زمین ریخته شود به هیچ وجه مطرود نیست. کمااینکه این جنگ علاوه بر ایران و آمریکا و اسرائیل دامان بسیاری از کشورهای منطقه را نیز دربر میگیرد و در این زورآزمایی نابخردانه هیچ قدرتی برتر نخواهد بود اما با آنچه در ژنو حاصل شد ما توانستیم بدون جنگ و خونریزی به مطالبات خود دست پیدا کنیم. ذکر این نکته نیز ضروری است که برخلاف تصور برخی از ایرانیان که معتقدند فعالیتهای هستهای برای ما اقتدار میآورد، یا موشکهای با بردی پنج هزار کیلومتری و ناوشکن و اژدرشکنهای آنچنانی قدرت ما را افزایش میدهد معتقدم که اقتدار و صلابت ایران نه در برتری نظامی بلکه در گفتوگو و مذاکره با جهان و به عبارتی دیپلماسی است.
 
         صادق زیباکلام/ استاد دانشگاه تهران
 صادق زیباکلام/ استاد دانشگاه تهران
 
                               
                               
                               
                               
                              
دیدگاه تان را بنویسید