شناسه خبر : 18897 لینک کوتاه

ژنرال؛ ریسک سیاسی یا بازی با مرگ؟

بازگشت پرویز مشرف به پاکستان فرصت مغتنمی برای رقبا، منتقدان و دشمنان قسم‌خورده این دیکتاتور نظامی سابق پدید آورده تا حساب‌های گذشته خود را با او تصفیه کنند.

پدرام سهرابلو
بازگشت پرویز مشرف به پاکستان فرصت مغتنمی برای رقبا، منتقدان و دشمنان قسم‌خورده این دیکتاتور نظامی سابق پدید آورده تا حساب‌های گذشته خود را با او تصفیه کنند. هنوز چند هفته‌ای از پایان دوران پنج‌ساله تبعید خودخواسته او نمی‌گذرد که احکام کمیسیون انتخابات وی را از نامزدی در سه حوزه انتخاباتی منع کرده است. در این میان تهدیدهای طالبان پاکستان نیز حضور موثرش در اجتماعات و میتینگ‌های تبلیغاتی را غیرممکن ساخته و قرارهای قضایی نیز علاوه بر ایجاد محدودیت‌های غیرمنتظره، او را به دادگاه و سوال و جواب کشانده است. پرویز مشرف رئیس‌جمهوری پیشین پاکستان در آستانه بازگشت از تبعید گفته بود برای مبارزه با فقر و بهبود اوضاع امنیتی به کشور باز‌می‌گردد و قصد دارد در انتخابات پارلمانی ماه می ‌اعلام نامزدی کند. این انتخابات اولین انتقال دموکراتیک قدرت در تاریخ کوتاه پاکستان محسوب می‌شود که نیمی از عمرش را تحت حکومت نظامیان سر کرده است. با این وجود اندکی بعد از اعلام کاندیداتوری آقای مشرف یک مرجع قضایی صلاحیت انتخاباتی او را سلب و مرجع قضایی دیگر با صدور قرار بازداشت خانگی برای این ژنرال بازنشسته ارتش و احضار مجدد او به دادگاه موقعیت سیاسی او را بیش از پیش متزلزل کرد. زمزمه‌های بازگشت ژنرال مشرف به پاکستان از ماه‌ها پیش و زمانی که او هنوز در لندن اقامت داشت بلند شد ولی هر بار که تصمیمش برای ترک تبعیدگاه قوت می‌گرفت بنا به دلایلی که احتمالاً مهم‌ترین آنها نگرانی از برخورد قضایی و سیاسی رقبا و مخالفان بود از بازگشت منصرف می‌شد. همین تذبذب و عدم قاطعیت سبب شد تا برخی از اعضای حزب تحت رهبری‌اش نیز عطای ماندن در کنار او را به لقای بی‌اعتباری سیاسی ناشی از عضویت در حزب ببخشند و خط ‌و ربط خود را از او جدا کنند. ژنرال پرویز مشرف دو سال بعد از کناره‌گیری از ریاست‌جمهوری و خروج از کشور، تصمیم به تاسیس حزبی با نام «مسلم لیگ سراسری پاکستان» گرفت که نه‌تنها نامش تداعی‌کننده حزب «مسلم لیگ» به رهبری نواز شریف نخست‌وزیر اسبق پاکستان بود بلکه گمان می‌رفت موسس و رهبر حزب نیم‌نگاهی به نفوذ در پایگاه و بدنه اجتماعی حزب رقیب نیز دارد و برای جلب آرای بخشی از هواداران آن نقشه‌هایی کشیده است. ولی موقعیت فعلی حزب مشرف و حضور کمرنگی که در عرصه سیاسی پاکستان دارد از ناکامی ناشی از خطای محاسباتی رهبران آن برای بسط نفوذ خود در لایه‌های اجتماعی مختلف حکایت می‌کند. این خطای محاسباتی می‌تواند تبعات سهمگینی برای حاکم نظامی سابق اسلام‌آباد رقم بزند.
پرویز مشرف در سال ۱۹۴۳ در منطقه «دریا گنج» دهلی هندوستان به دنیا آمد که در آن زمان از مستعمرات امپراتوری بریتانیا بود. او دومین فرزند خانواده‌ای اردو‌زبان و مسلمان است که اندکی پیش از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ به کراچی مرکز ایالت سند نقل مکان کردند. کمی بعد بندر کراچی در قلمرو دولت تازه‌تاسیس پاکستان درآمد و همچون دیگر شهرها پذیرای مهاجران زیادی از سرتاسر هندوستان شد که از شوق زندگی در کنار برادران و خواهران مسلمان‌شان رنج سفر و مهاجرت را به امید شروع زندگی جدید به جان می‌خریدند. مشرف‌الدین پدر پرویز مشرف بعد از اتمام تحصیلات آکادمیک در دانشگاه اسلامی علیگر هندوستان به استخدام دولت دهلی درآمده بود. او بعد از ورود به پاکستان نیز به دولت تازه‌تاسیس پیوست و در وزارت خارجه مشغول به کار شد. مادر پرویز مشرف نیز از فارغ‌التحصیلان دانشگاه علیگر بود. این دانشگاه در سال ۱۸۷۵ با نام مدرسه العلوم توسط سر احمدخان در ایالت اوتارپرادش و به منظور بالا بردن سطح سواد و دانش مسلمانان تاسیس شد و بعدها توسعه یافت و شکل و شمایل یک مرکز دانشگاهی به خود گرفت. پرویز مشرف در سن شش سالگی در معیت والدینش به آنکارا محل ماموریت دیپلماتیک پدرش رفت. این ماموریت تا سال ۱۹۵۶ ادامه یافت و او در سال ۱۹۵۷ به پاکستان بازگشت. پرویز مشرف تحصیلات خود را در مدرسه سنت پاتریک کراچی ادامه داد و سپس وارد «کالج فورمن» لاهور شد و ریاضیات خواند اما بعد به مباحث اقتصادی علاقه بیشتری نشان داد. با این وجود مشرف در سال ۱۹۶۱ با پیوستن به کالج نظامی پاکستان وارد ارتش شد که نقش بی‌بدیلی در سیاست و حکومت پاکستان ایفا می‌کرد. پرویز مشرف تا سال ۱۹۶۴ در آکادمی نظامی دوره دید و در همین مدت با پرویز قریشی و عبدالعزیز میرزا که بعدها به ترتیب به فرماندهی نیروی هوایی و دریایی ارتش رسیده و در حلقه متحدان مشرف درآمدند آشنا و هم‌خانه شد. یک سال بعد مشرف در رسته توپخانه ارتش در دومین جنگ میان هند و پاکستان شرکت کرد. او در سومین جنگ هند و پاکستان که همزمان با بروز جنگ داخلی و اعلام index:2|width:300|height:|align:left استقلال بنگلادش از پاکستان در سال ۱۹۷۱ بود نیز در مناطق جنگی حضور داشت. پس از پایان جنگ در رشته علوم سیاسی ادامه تحصیل داد و به عنوان استادیار مطالعات جنگ در کالج فرماندهی و ستاد به تدریس پرداخت. کمی بعد استاد علوم سیاسی در دانشگاه دفاع ملی شد. ژنرال پرویز مشرف در سال ۱۹۹۸ بعد از دریافت درجه ارتشبدی از نواز شریف نخست‌وزیر وقت به سمت فرماندهی کل نیروی زمینی و رئیس ستاد مشترک ارتش پاکستان منصوب شد و یک سال بعد در واکنش به اختلاف‌های میان شاخه نظامی و غیر‌نظامی دولت اسلام‌آباد که بر اثر جنگ کارگیل میان هند و پاکستان شدت یافته بود طی کودتایی دولت را ساقط کرد و قدرت اجرایی را در دست گرفت. ژنرال مشرف از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰۸ بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه زد ولی با اوج‌گیری اعتراض‌های عمومی ناچار به استعفا و ترک کشور شد. این اعتراض‌ها در بستر نارضایتی از عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجرایی دولت مشرف بالید و پس از ترور بی‌نظیر بوتو نخست‌وزیر و رهبر سابق حزب مردم و برکناری افتخار محمد چودری قاضی‌القضات پاکستان و همکاران عالی‌رتبه او در دیوان عالی کشور به اوج خود رسید. با وجود آنکه پنج سال از آن حوادث می‌گذرد و دولت آصف‌علی زرداری با انتقادات گسترده‌ای در افکار عمومی مواجه شده اما بازگشت پرویز مشرف به پاکستان با تصور رویگردانی مردم از دولت و اقبال مجدد به او بیشتر به بازی با مرگ می‌ماند تا یک ریسک سیاسی برای کسب مجدد قدرت. در واقع فقدان حمایت مردمی و موقعیت نازل پرویز مشرف نزد شهروندان پاکستانی و بی‌اعتمادی و عدم پشتیبانی موثر فرماندهان عالی ارتش از او را چنانچه در کنار تحرکات بی‌سابقه رقبای سیاسی و دستگاه قضایی برای به جریان انداختن رسیدگی به پرونده‌های اتهامات او قرار دهیم که سیاهه بلند‌بالایی از مداخله در ترور بی‌نظیر بوتو و نواب اکبرخان بگتی (از رهبران مقتول بلوچ) تا نقض قانون اساسی و خیانت به کشور را شامل می‌شود احتمال صدور محکومیت سنگینی علیه پرویز مشرف بیش از گذشته متصور است البته مشروط به آنکه وی بتواند از تیر انتقام گروه‌های تندرو و سلفی که او را خصم درجه اول خود می‌دانند و بارها به مرگ تهدیدش کرده‌اند جان سالم به در برد.

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها