شناسه خبر : 45746 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دور باطل درگیری

آیا گزینه دودولتی قابلیت اجرا دارد؟

 

زهرا اکبری نویسنده نشریه 

14کارل فون کلاوزویتز، استراتژیست نظامی پروس (۱۸۳۱-1780)، گزاره‌ای تامل‌برانگیز در باب جنگ دارد: من به چگونگی و عاقبت هر جنگی بیش از آغازش علاقه‌مندم. لیدل هارت، استراتژیست بریتانیایی (1970-۱۸۹۵)، با محور قرار دادن گزاره کلاوزویتز در گزاره‌ای روشن‌تر آورده است که، در طرح‌ریزی جنگ، اعتماد محاسباتی به پایان پیروز‌بخش حتمی آن، باید ملاک داوری باشد و نه آغاز جنجالی‌اش. هر دو گزاره را می‌توان یک‌جا در این مصرع سعدی دید: عاقل آن است که اندیشه کند پایان را. واقعیت این است با اینکه عملیات طوفان‌الاقصی شروعی جنجالی داشت اما به قیمت محو زندگی در غزه پایان یافت. اسرائیل که ضربه سهمگینی از این عملیات خورد با اندیشه حفظ هیمنه و ابهت فروریخته‌اش، فشار همه‌جانبه نظامی بی‌سابقه‌ای را علیه نوار غزه در دستور کار قرار داد. در همین رابطه یوآف گالانت، وزیر دفاع نتانیاهو، راهبرد اسرائیل در نوار غزه را طی یک جمله کوتاه خلاصه کرد: «حماس تغییر می‌خواست و اکنون شاهد این تغییر خواهد بود. آنچه در غزه بوده، دیگر وجود نخواهد داشت.» مفهوم این تهدید آن است که نوار غزه با محو کامل زیرساخت‌های آب و برق و خدمات بهداشتی و درمانی و محاصره کامل مواد غذایی، همراه با بمباران و توپ‌باران، دیگر زندگی‌پذیر نخواهد بود. خواست شهروندان و احزاب اسرائیلی و اراده دولت و کابینه دایر، برای انتقام از حماس به جایی رسیده که نتانیاهو باور دارد نتیجه جنگ علیه حماس در نوار غزه، آینده خاورمیانه را رقم خواهد زد.

این اظهارات به خوبی نشان می‌دهد که مقامات اسرائیل با سوار شدن بر امواج نفرت جهانی (از برخی اقدامات حماس در طوفان‌الاقصی)، در تلاش هستند تا فشار حداکثری را بر مردم غزه تحمیل کنند، اما بعید است که استمرار خشونت آنان به مقابله جهانی منجر نشود. چنان‌که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، از اسرائیل خواسته تا اقدامات نظامی‌اش در نوار غزه را مطابق با حقوق بین‌الملل انجام داده و از اقدامات خودسرانه اجتناب کند. همچنین جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجه اتحادیه اروپا، در واکنش به رویکرد اسرائیل گفت: «اسرائیل حق دفاع از خود را دارد، ولی باید مطابق قوانین بین‌الملل و حقوق بشردوستانه باشد. برخی تصمیمات اسرائیل، مغایر با قوانین بین‌المللی است.» همچنین وزیران خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس، طی بیانیه‌ای مشترک بر راه‌حل دو کشور اسرائیل و فلسطین در جهت احیای صلح تاکید ورزیدند.

راه‌حل دودولتی یکی از قدیمی‌ترین راه‌حل‌ها برای حل‌وفصل منازعه میان اسرائیل و فلسطین است. به ادعای برخی از تحلیلگران، اگر راه‌حل دودولتی غیرقابل اجرا باشد، راه‌حل تک‌دولتی هم برای اسرائیل و هم برای فلسطین جذابیت کمتری خواهد داشت. در صورت اجرایی شدن نسخه تک‌دولتی، یهودیان به لحاظ جمعیتی در اقلیت قرار خواهند گرفت، طبیعتاً تل‌آویو در چنین شرایطی اجازه نخواهد داد تا کشور فلسطین با جمعیتی دو برابر جمعیت این بازیگر تعریف شود، چرا که موجودیت فلسطین را تهدیدی بالقوه علیه خود می‌بیند. از همین‌رو، گروهی مدعی‌اند که تلاش برای حفظ وضعیت موجود در غزه و کرانه باختری ممکن است بدترین گزینه جایگزین باشد.

مروری بر تحولات اخیر

پیش از بررسی راه‌حل دودولتی مروری بر تحولات اخیر خواهیم داشت. ماجرا از آنجا شروع شد که گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی گروه حماس در سحرگاه روز شنبه 7 اکتبر حمله غافلگیرکننده‌ای را به نام طوفان‌الاقصی علیه اسرائیل آغاز کردند. در همین رابطه «محمد ضیف»، فرمانده شاخه نظامی حماس در غزه در بیانیه‌ای از آغاز عملیات جدید برای «آزادسازی محوطه حساس مسجدالاقصی» خبر داد و گفت، «زنان معتکف در مسجدالاقصی را مورد حمله قرار دادند و حرمت این مسجد را زیر پا گذاشتند، در حالی که قبلاً به آنها هشدار داده بودیم». او در ادامه این بیانیه گفت، «دشمن پیشنهاد ما را برای مبادله انسان‌دوستانه اسرا نپذیرفت و هر روز جنایات آن در کرانه باختری ادامه دارد. آغاز عملیات طوفان‌الاقصی را اعلام می‌کنیم و از همه فلسطینی‌ها می‌خواهیم که از هرکجا هستند با اشغالگران اسرائیلی مبارزه کنند». حماس در بیانیه‌ای از همه مبارزان جریان مقاومت در کرانه باختری، اعراب و ملت‌های مسلمان خواسته به این جنگ بپیوندند. در اینجا حماس دو دلیل برای شروع عملیات طوفان‌الاقصی اعلام کرده است؛ نخست، هتاکی به زنان معتکف در مسجد و دوم، به نتیجه نرسیدن مذاکرات مبادله اسرا. البته رسانه‌های غربی یک دلیل سوم را مطرح کرده‌اند و آن حضور پرشمار بازدیدکنندگان یهودی در محوطه حساس مسجدالاقصی در هفته‌های گذشته است. ماجرای درگیری زنان و نمازگزاران فلسطینی با یهودیان در محوطه حساس مسجدالاقصی به کمتر از یک ماه پیش برمی‌گردد. اواخر سپتامبر منابع محلی در فلسطین از حمله نیروهای اسرائیلی به نمازگزاران فلسطینی در «باب السیلسیله» یکی از ورودی‌های اصلی مسجدالاقصی خبر دادند. مدیریت مسجدالاقصی در یک توافق خاص با اسرائیل به اردنی‌ها سپرده شده است. حماس با این توافق موافق نیست و در ۱۵ سال گذشته اعلام کرده خودش مسوول حفظ و حراست از این مسجد مقدس ادیان الهی است.

در همین راستا گردان‌های عزالدین قسام بیش از ۲۵۰۰ راکت به اراضی اشغال‌شده (شهرهای مرکزی و جنوب اسرائیل) پرتاب کردند. حمله اخیر حماس علیه اسرائیل به شکل حاضر پیشتر سابقه نداشته است. ارتش اسرائیل اعلام کرده تقریباً ۲۲۰۰ موشک در رگبار اولیه به سمت اسرائیل پرتاب شده که بزرگ‌ترین حمله موشکی علیه اسرائیل از زمان کنترل حماس بر غزه در سال ۲۰۰۷ است. همچنین تعداد موشک‌های پرتاب‌شده بیشتر از موشک‌های پرتاب‌شده در جریان حملات در بحران‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ میلادی بوده‌اند. گروه حماس اعلام کرده است که هدف از این عملیات «پایان دادن به همه جنایت‌های اشغالگری» است. اسرائیل گروه حماس را متهم کرده که عملیاتی «ترکیبی» را همراه با پرتاب راکت و نفوذ به داخل شهرهای مرکزی و جنوب اسرائیل آغاز کرده است. در مقابل ارتش اسرائیل حملات هوایی گسترده‌ای را به مواضع حماس آغاز کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در اولین اظهارات خود بعد از حمله حماس وعده داد که گروه حماس برای حملات روز شنبه «بهایی بی‌سابقه» پرداخت خواهد کرد. در ادامه ارتش اسرائیل اعلام کرد که هزاران نقطه را در غزه هدف قرار داده است.

در تازه‌ترین اخبار اسرائیل با ریختن برگه‌های هشدار از آسمان به جنوب غزه، از ساکنان برخی مناطق غزه خواست که برای حفظ جان خود آنجا را ترک کنند. ساکنان مناطق جنوبی و کسانی که با قبول هشدار قبلی اسرائیل از شمال به جنوب غزه آمده‌اند، اکنون نمی‌دانند از آنجا به کجا بروند. در مناطقی که اسرائیل هشدار حمله داده، صدها هزار نفر در پناهگاه‌های راه‌اندازی‌شده از سوی سازمان ملل زندگی می‌کنند. مصر مرزهای خود را بر روی آوارگان فلسطینی نوار غزه بسته و مشخص نیست که دو میلیون ساکن این منطقه با گسترش حملات اسرائیل از شمال به جنوب، به کجا پناه خواهند برد. آن‌گونه که خبرگزاری رویترز گزارش داده دو خبرنگار که در شرق خان یونس زندگی می‌کنند، مشاهده این اعلامیه‌ها را تایید کردند. برخی نیز تصاویری از اعلامیه‌ها را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند. ارتش اسرائیل از اظهارنظر در این زمینه خودداری کرده، اما وزیر دفاع اسرائیل گفت عملیات زمینی در نهایت «شمال و جنوب غزه را شامل می‌شود. ما به حماس در هر کجا که باشد ضربه خواهیم زد». رویترز می‌نویسد از زمان آغاز حملات اسرائیل به نوار غزه، حدود 5 /1 میلیون نفر از خانه‌هایشان آواره شده و در شرایط بسیار نامطلوب و کمبود آب، غذا و برق، در جنوب کشور پناه گرفته‌اند.

15

طرح راه‌حل دودولتی

آنچه اکنون در جریان است و احتمالاً در آینده هم ادامه خواهد داشت، ریشه در گذشته دارد و دانستن این تاریخچه برای درک شرایط امروز ضروری است. از زمان انعقاد پیمان کمپ دیوید در سال 1978 تا به امروز طرفین درگیر در منازعه فلسطین و اسرائیل شیوه‌های متعدد حل‌وفصل منازعه از جمله میانجیگری، مذاکره، حکمیت و مصالحه را به کار گرفته‌اند تا بتوانند صلح را در این منطقه برقرار کنند. با استفاده از همین شیوه‌ها ساف و تشکیلات خودگردان از سال 1993 تا 2000 شش توافق‌نامه را با اسرائیل امضا کرده‌اند تا بلکه بتوانند سازش نهایی میان فلسطین و اسرائیل را به سرانجام برسانند. با وجود این هیچ‌کدام از مذاکرات از جمله پیمان کمپ دیوید (1979)، کنفرانس مادرید (1991)، پیمان‌های اسلو 1 (1993)، پیمان صلح اردن و اسرائیل (1994)، توافق‌نامه طابا یا پیمان اسلو 2 (1995) و درنهایت کمپ دیوید دوم با عنوان نشست وضعیت نهایی (2000) نتوانستند صلحی واقعی را در خاورمیانه پدید بیاورند.

اما شاید مهم‌ترین طرحی که تا به امروز برای حل‌وفصل این منازعه پیشنهاد شده است، طرح راه‌حل دودولتی باشد. این راه‌حل را نخستین‌بار در سال ۱۹۳۷ کمیسیونی تحقیقاتی به نام «کمیسیون سلطنتی برای فلسطین» پیشنهاد کرد. این کمیسیون در سال ۱۹۳۶ به دنبال شورش بزرگ فلسطینی‌ها بر ضد بریتانیا و در مخالفت با مهاجرت روزافزون یهودیان به آن سرزمین تشکیل شد. وظیفه این کمیسیون، تحقیق درباره علت شورش بود و مدیریت آن را دولت بریتانیا به عهده «لُرد ویلیام پیل»، یکی از سیاستمداران باسابقه، گذاشته بود. از همین‌رو، آن کمیسیون به «کمیسیون پیل» نیز معروف است. کمیسیون پیل پس از چند ماه تحقیق میدانی در جولای ۱۹۳۷ به دولت بریتانیا پیشنهاد کرد که بهتر است به قیمومیتش بر سراسر فلسطین به استثنای کریدور پیرامون اورشلیم پایان دهد و آن سرزمین را میان دو دولت عرب و یهود تقسیم کند. آن پیشنهاد را مقامات میانه‌رو عرب و یهود به‌رغم میل باطنی‌شان پذیرفتند.

در سال ۱۹۳۸ «کمیسیون وود هِد» وظیفه بررسی جزئیات طرح پیشنهادی «کمیسیون پیل» را به عهده گرفت تا راهکارهایی برای اجرایی شدن آن به دولت بریتانیا پیشنهاد کند. اما به سبب بی‌میلی مقامات عرب و یهود در نوامبر همان سال از کار بازایستاد. با این حال، دولت بریتانیا به یافتن راه‌حل ادامه داد و در ماه می ۱۹۳۹ سومین «کتاب سفید» دوران «قیمومیت بر فلسطین» را منتشر کرد. هدف دولت بریتانیا از انتشار این کتاب این بود که از عرب‌های فلسطین دلجویی کرده و به شورش آنان که از سال ۱۹۳۶ آغاز شده بود پایان دهد. به همین خاطر، طرحی که در کتاب ارائه کرد بیشتر به سود اعراب بود. در این طرح بریتانیا از یک‌سو فروش زمین‌های فلسطین را به یهودیان وابسته به سازمان‌های صهیونیستی (در مناطق گسترده‌ای از آن سرزمین) ممنوع می‌کرد و از سوی دیگر، مانع مهاجرت یهودیان به فلسطین می‌شد. بر پایه این طرح، در آستانه جنگ جهانی دوم تنها ۷۵ هزار یهودی در مدت پنج سال می‌توانستند به فلسطین مهاجرت کنند و جمعیت یهودی نمی‌بایست از یک‌سوم کل جمعیت فلسطین تجاوز می‌کرد. این طرح همچنین به گونه‌ای سربسته تشکیل دولت مستقلی با اکثریت عرب در 10 سال آینده را نیز وعده می‌داد.

سومین کتاب سفید بریتانیا موج گسترده‌ای از اعتراض‌های خشونت‌آمیز را در میان یهودیان برانگیخت. با انتشار آن کتاب، «سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل» به نام «ایرگون» موجی از حملات تروریستی را بر ضد دولت بریتانیا در فلسطین به راه انداخت که با آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ فروکش کرد. اما شاخه‌ای از ایرگون به نام «لِحی» (رزمندگان برای اسرائیل) در سال‌های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ آن حملات را از سر گرفت. در فوریه ۱۹۴۴ «ایرگون» نیز حملات خود را با شدت بیشتری از سر گرفت. از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۸ ایرگون و لِحی و تا حدودی «هاگانا»، سازمان شبه‌نظامی دیگر یهودی، بیش از ۳۰۰ بریتانیایی و چندین هزار عرب را کشتند. سرانجام، «ارنست بِوین»، وزیر امور خارجه بریتانیا، در فوریه ۱۹۴۷ تصمیم گرفت مساله فلسطین را به سازمان ملل واگذار کند.

مجمع عمومی سازمان ملل در همان سال کمیسیونی را مامور بررسی و تنظیم «طرح تقسیم فلسطین» کرد. آن طرح در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ با صدور قطعنامه ۱۸۱ به تصویب رسید. به آن قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل ۳۳ کشور رای موافق، ۱۳ کشور از جمله ایران، ترکیه، افغانستان و پاکستان رای مخالف و ۱۰ کشور رای ممتنع دادند. بر پایه آن طرح، قرار شد یک دولت عرب فلسطینی و یک دولت یهودی در فلسطین تشکیل شود. تنها بیت‌المقدس و حومه‌های نزدیک آن تحت کنترل بین‌المللی باقی ماند.

قیمومیت بریتانیا بر فلسطین در چهاردهم ماه می ۱۹۴۸ پایان یافت و دولت اسرائیل بی‌درنگ اعلام موجودیت کرد. جنگ اعراب و اسرائیل در فردای آن روز یعنی در پانزدهم ماه می آغاز شد. در آن جنگ مصری‌ها، سوری‌ها، عراقی‌ها، فرا-اردنی‌ها و لبنانی‌ها شرکت داشتند. کشورهای عربی از سال ۱۹۴۶ دخالت نظامی در فلسطین را در اجلاس‌های «اتحادیه کشورهای عرب» مطرح می‌کردند، اما جز امارت فرا-اردن دیگران نمی‌خواستند نیروی نظامی چشمگیر به فلسطین بفرستند. هدف اصلی آنها جلوگیری از افتادن همه فلسطین به دست یهودی‌ها و هجوم پناهندگان فلسطینی به خاک آن کشورها بود. نیروهای نظامی عرب که در روز ۱۵ می ۱۹۴۸ وارد خاک فلسطین شدند، برتری خاصی نسبت به نیروهای اسرائیلی نداشتند، به ویژه آنکه از رهبری یکپارچه بی‌بهره بودند و از نظر تدارکات در تنگنا قرار داشتند. آن جنگ پس از چندین قرارداد آتش‌بس در فاصله میان فوریه و جولای سال ۱۹۴۹ سرانجام با پیروزی اسرائیل پایان یافت.

مرزهایی که در قراردادهای آتش‌بس ۱۹۴۹ تعیین شدند، «خط سبز فلسطین» نامیده می‌شوند. از آن پس، سازمان ملل آن مرزها را به‌طور ضمنی به رسمیت شناخت و مرزهای «طرح تقسیم فلسطین» را به فراموشی سپرد. اما اسرائیل به آن مرزها بسنده نکرد. جنگ شش‌روزه اسرائیل با کشورهای عربی مصر و سوریه و اردن که از پنجم تا دهم ژوئن ۱۹۶۷ به طول انجامید، با حمله هواییِ ناگهانیِ اسرائیل به پایگاه‌های هواییِ مصر آغاز شد. نیروهای اسرائیلی در شش روز توانستند نوار غزه و صحرای سینا را از دست مصر، بیت‌المقدس شرقی و کرانه باختری رود اردن را از دست اردن و بلندی‌های جولان را از دست سوریه بیرون بیاورند. کشتیرانی اسرائیلی‌ها در تنگه تیران نیز به رسمیت شناخته شد. اسرائیل شبه‌جزیره سینا را در سال ۱۹۷۹ با امضای پیمان کمپ دیوید به مصر واگذار کرد. در پی جنگ شش‌روزه، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه معروف ۲۴۲ سال ۱۹۶۷ را تصویب کرد که به موجب آن اسرائیل می‌بایست به اشغال نظامی پایان می‌داد. در آن قطعنامه منظور از «سرزمین‌های اشغالی» نوار غزه، شبه‌جزیره سینا، کرانه باختری رود اردن، بیت‌المقدس شرقی و بلندی‌های جولان است.

اما این قطعنامه که در مذاکرات صلح همواره به آن استناد کرده‌اند، روشن نمی‌کند اسرائیل آن سرزمین‌ها را به چه کسی باید بازگرداند. سرزمین‌هایی که امروز به آنها «سرزمین‌های اشغالی فلسطین» می‌گویند پیش از سال ۱۹۶۷ زیر کنترل مصر یا اردن بودند. نوار غزه پس از امضای پیمان اسلو در سال ۱۹۹۳ در اختیار «حکومت خودگردان فلسطین» قرار گرفت، اما از ژوئن ۲۰۰۷ مرزهای آن را اسرائیل و مصر برای زیر فشار قرار دادن حماس بسته‌اند.

تا همین چندی پیش بسیاری از اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها راه‌حل تشکیل دو دولت را با «مرزهای ۱۹۶۷» می‌پذیرفتند. 20 سال پیش بر اساس یک نظرسنجی معتبر، ۷۲ درصد فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها از راه‌حل دو دولت بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ حمایت می‌کردند. بر اساس نظرسنجی موسسه گالوپ نیز، ۷۰ درصد فلسطینی‌ها در کرانه باختری، ۴۸ درصد فلسطینی‌ها در نوار غزه و ۵۲ درصد اسرائیلی‌ها از «یک کشور مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل» حمایت می‌کردند. مخالفان شناخته‌شده «راه‌حل دو دولت» در میان فلسطینی‌ها، سازمان‌های حماس و جهاد اسلامی و در میان اسرائیلی‌ها نیز گروه‌هایی از یهودیان تندرو و بعضی جریان‌های معروف به راست افراطی هستند.

مفاد اصلی این طرح عبارت‌اند از:

 اسرائیل باید از تمام کرانه باختری عقب‌نشینی کند و به محاصره نوار غزه پایان دهد. دولت جدید فلسطینی از لحاظ سرزمینی در کرانه باختری تاسیس خواهد شد به شرطی که به‌طور برابر به منابع آبی دسترسی داشته باشند و اتصال زمینی امن میان کرانه باختری و نوار غزه ایجاد شود. اگر توافق شود که اسرائیل بخشی از کرانه باختری را برای خود حفظ کند، دولت فلسطینی باید سرزمینی به همان اندازه و به همان ارزش از سرزمین‌های اشغالی (اسرائیل) به دست بیاورد؛

 طرفین باید درباره مفاد امنیتی که به منظور حفاظت در برابر حملات طراحی شده است، توافق کنند. این ترتیبات ممکن است شامل ایستگاه‌های بازرسی، مناطق حائل، محدودیت تسلیحاتی و استقرار نیروهای صلح‌بان بین‌المللی در فلسطین، اسرائیل یا هر دو باشد؛

 بیت‌المقدس شهری مشترک و آزاد خواهد بود، به این معنا که مناطق یهودی‌نشین تحت حاکمیت اسرائیل و مناطق فلسطینی‌نشین تحت حاکمیت دولت مستقل فلسطینی خواهد بود. سمت غربی این شهر پایتخت اسرائیل می‌شود که به‌طور بین‌المللی به رسمیت شناخته می‌شود، بیت‌المقدس شرقی هم پایتخت دولت فلسطینی خواهد شد؛

 اماکن مقدس در بیت‌المقدس به صورتی اداره می‌شود که طرفین درباره آن توافق داشته باشند، به‌طور مثال اداره مسجدالاقصی به عهده فلسطینی‌ها خواهد بود و اسرائیلی‌ها اداره دیوار غربی (ندبه) را عهده‌دار خواهند بود؛

 مساله آوارگان فلسطینی طوری حل خواهد شد که رضایت طرف فلسطینی را فراهم بیاورد و در عین حال به ماهیت یهودی دولت اسرائیل ضربه‌ای وارد نکند؛

 پس از دستیابی به این توافق، فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها به ادعاها و منازعه خود پایان داده و 22 کشور عضو اتحادیه عرب به‌طور رسمی دولت اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند و با آن رابطه برقرار می‌کنند.

چشم دوختن به گذشته

با توجه به اینکه مساله فلسطین طی این سال‌ها به تدریج به حاشیه رانده شده بود، به همان نسبت راه‌حل دو دولت نیز با چالش‌هایی اساسی روبه‌رو شد. برای مثال موضوع مرزبندی در کرانه باختری را در نظر بگیرید. طی دهه‌های گذشته، شمار زیادی از شهرک‌نشینان یهودی به کرانه باختری وارد شده و با ساخت «دیوار حائل» و دیگر پروژه‌های امنیتی و دفاعی، جامعه فلسطینی ساکن در کرانه باختری را چندپاره کرده و تحت فشار قرار دادند. در این شرایط، نظرات افراطی در اسرائیل مانند «راه‌حل یک دولت» و «راه‌حل چند دولت» وجود دارند که معتقدند اسرائیل می‌تواند «یک دولت» را حفظ کرده و کرانه باختری را در طولانی‌مدت اشغال کند یا چندین دولت فلسطینی در کرانه باختری تاسیس کرده و به این ترتیب جامعه فلسطینی را دچار چندپارگی بیشتری کند. اما این روزها با شروع دور جدید درگیری‌ها میان فلسطین و اسرائیل، بسیاری از سیاستمداران به این نتیجه رسیدند که گرچه «راه‌حل دو دولت» با چالش‌های فراوانی روبه‌روست اما هنوز هم یکی از گزینه‌های مورد توافق جامعه بین‌المللی برای حل مساله فلسطین-اسرائیل محسوب می‌شود که کمتر راه‌حل دیگری را می‌توان جایگزین آن کرد.

در همین رابطه مجله اکونومیست در گزارشی آورده است که رهبران جهان در تلاش برای برنامه‌ریزی آینده، به گذشته چشم دوخته‌اند. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، در یکی از اظهارات عمومی خود در این مورد گفت: «وقتی این بحران تمام شد، باید چشم‌اندازی از آینده وجود داشته باشد، و از نظر ما باید راه‌حل دوکشوری باشد.» ریشی سوناک، نخست‌وزیر بریتانیا نیز اظهارات مشابهی را مطرح کرده است. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز همین‌طور.

زمانی که اسرائیل در سال 2005 غزه را ترک کرد و حدود هشت‌هزار شهرک‌نشین یهودی را از سرزمینی که از سال 1967 تحت کنترل خود بود بیرون آورد، هیچ‌کس نمی‌دانست باید چه تصمیمی بگیرد. برخی امیدوار بودند که تمایل اسرائیل به واگذاری اراضی اشغالی یک روند و گامی به سوی توافق نهایی با فلسطینی‌ها باشد. اما برخی دیگر معتقد بودند که کنار گذاشتن کنترل غزه ممکن است به اسرائیل کمک کند تا کنترل خود را بر کرانه باختری گسترش دهد. گذشت زمان نشان داد که نظر دوم مطابقت بیشتری با واقعیت دارد. سردرگمی مشابهی همزمان با حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر و تصمیم اسرائیل برای تهاجم زمینی به غزه، به وجود آمد. فلسطینی‌ها می‌ترسند که جنگ به «فاجعه» منجر شود، منظور آوارگی جمعی است که همراه با تولد اسرائیل در سال 1948 به وجود آمد. وزرای راست افراطی اسرائیل امیدوارند که این جنگ فرصتی برای بازگرداندن کنترل بر غزه و بازسازی شهرک‌های برچیده‌شده یهودیان فراهم کند. گروهی از جمله جو بایدن هم امیدوارند که این جنگ فرصتی برای احیای روند صلح اسرائیلی-فلسطینی به‌کما‌رفته باشد.

اما در حال حاضر، این یک رویای دور است. ژنرال‌های اسرائیلی انتظار ماه‌ها جنگ را دارند. اما هم آنها و هم بسیاری از قدرت‌های خارجی امیدوارند که در نهایت کنترل غزه را به تشکیلات خودگردان فلسطین که بر بخش‌هایی از کرانه باختری حکومت می‌کند، منتقل کنند. البته آنها تردید دارند که محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، بدون تضمین گفت‌وگوهای معنادار در رابطه با تشکیل کشور فلسطین، به غزه بازگردد.

16

آینده غزه

هر طرحی برای «آینده» غزه، نیازمند بررسی راه‌حل دودولتی نیز هست. طرح کلی برای چندین دهه تغییر چندانی نکرده است. یک کشور فلسطینی در غزه و کرانه باختری تشکیل خواهد شد. اسرائیل بخش‌هایی از اراضی اشغالی را با بخش‌هایی از کرانه باختری که در آن شهرک‌های بزرگ ساخته است، مبادله خواهد کرد. اورشلیم با نوعی کنترل مشترک بر شهر قدیمی تقسیم خواهد شد. تعداد کمی از آوارگان فلسطینی می‌توانند به اسرائیل بازگردند، در حالی که بقیه در فلسطین یا خانه‌های کنونی خود در جاهای دیگر ساکن خواهند شد.

پس از دو دهه گفت‌وگوهای جدی (از دوران امیدبخش توافق‌نامه اسلو در اوایل دهه 1990 تا تلاش بی‌نتیجه در دوران باراک اوباما) روند صلح در سال 2014 متوقف شد. از آن زمان تاکنون هیچ مذاکره جدی صورت نگرفته است. مذاکره‌کنندگان نمی‌توانند از جایی که مذاکرات را پایان دادند ادامه دهند. در پایان سال 2021، حدود 465.400 شهرک‌نشین اسرائیلی در کرانه باختری زندگی می‌کردند که این رقم در زمان امضای توافقنامه اسلو در سال 1993، 116.300 نفر بود.

باید در نظر داشته باشیم که شرایط منطقه‌ای پیچیده‌تر است. در سال 2002 اتحادیه عرب پیشنهاد عربستان سعودی را مبنی بر عادی‌سازی روابط با اسرائیل به شرط پذیرش راه‌حل دوکشوری از سوی اسرائیل، پذیرفت. قرار بود ابتکار صلح عربی یک انگیزه قدرتمند برای اسرائیل باشد. در آن زمان جهان عرب گمان می‌کرد اگر اسرائیل احساس کند که دیگر خطری تهدیدش نمی‌کند تمایل بیشتری برای صلح خواهد داشت. اما به ادعای برخی از تحلیلگران منطقه نسبت به سال 2002 تغییر کرده است. برخی از شبه‌نظامیان، از حزب‌الله لبنان تا حوثی‌ها در یمن، اکنون قدرتمندتر از برخی از کشورهای منطقه هستند. تنها موافقت دولت‌های عربی منطقه کافی نیست، بازیگران غیردولتی نیز باید با این طرح موافقت کنند.

شاید راه‌های دیگر آسان‌تر باشد. راه‌حل دو دولت پرهزینه خواهد بود. حتی قبل از جنگ، فلسطینیان انتظار کمک برای بازسازی غزه را داشتند. این صورت حساب در حال حاضر بسیار بالاتر خواهد بود. در نشست ناموفق کمپ دیوید در سال 2000، مذاکره‌کنندگان درباره بودجه 30 میلیارددلاری برای جبران اموال از‌دست‌رفته آوارگان فلسطینی بحث کردند. کشورهای حوزه خلیج‌فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی که در سال‌های اخیر روابط خود را با اسرائیل تقویت کرده‌اند، ممکن است تمایل بیشتری به جمع‌آوری پول نقد داشته باشند تا نشان دهند که فلسطینی‌ها را رها نکرده‌اند.

باید بپذیریم که بزرگ‌ترین مشکل، جزئیات راه‌حل نیست، بلکه اراده سیاسی برای مذاکره و اجرای آن است. با ائتلاف راست افراطی و سیاستمداران مذهبی و رهبری بنیامین نتانیاهو روند صلح جدی وجود نخواهد داشت. البته بعید است که این ائتلاف مدت طولانی پس از جنگ غزه دوام بیاورد و مخالفان آقای نتانیاهو امیدوارند که دولت بعدی برای گفت‌وگو با فلسطینی‌ها سازگارتر باشد. اما در طرف فلسطینی، حماس همواره مخالف طرح دودولتی بوده است. اولین بمب‌گذاری انتحاری این گروه در دهه 1990 به خنثی کردن روند اسلو کمک کرد. شاید حماس پس از جنگ غزه محو شود، اما گروه دیگری می‌تواند جای آن را بگیرد.

مردم عادی نیز ایمان خود را به راه‌حل دو کشور از دست داده‌اند. یک نظرسنجی در سپتامبر 2022 به‌وسیله موسسه دموکراسی اسرائیل (یک اندیشکده غیرحزبی)، نشان داد که تنها 32 درصد از یهودیان اسرائیل از راه‌حل دودولتی حمایت می‌کنند، که نسبت به پنج سال قبل 47 درصد کاهش یافته است. اعراب اسرائیل که یک‌پنجم جمعیت را تشکیل می‌دهند، نیز همچنان این ایده را تایید می‌کنند، اگرچه حمایت آنها نیز کاهش یافته و از 87 درصد در سال 2017 به 71 درصد در سال 2022 رسیده است. تعداد زیادی از یهودیان اسرائیل وضعیت موجود را ترجیح می‌دهند. حمایت در میان فلسطینی‌ها هم به شدت کاهش یافته است. یک نظرسنجی در ژوئن 2023 از سوی مرکز تحقیقات سیاست و نظرسنجی فلسطین نشان داد که تنها 28 درصد از جمعیت هنوز از راه‌حل دو‌دولتی حمایت می‌کنند. حدود 53 درصد از آنها 10 سال پیش از این ایده حمایت کردند، اگرچه فقط 39 درصد آن را عملی می‌دانستند.

بعید است مردم از چیزی که غیرممکن می‌پندارند حمایت کنند. یک روند صلح معنادار می‌تواند این نظرسنجی‌ها را تغییر دهد. یکی از وزیران سابق فلسطینی می‌گوید: «فکر نمی‌کنم مردم ما فرصت پایان دادن به اشغال را رد کنند.» اما وقایع هفته‌های اخیر می‌تواند ایده سازش را دشوار کند.