شناسه خبر : 45008 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خط اضطراری ارتباط

آیا آزادی زندانیان آمریکایی از زندان ایران به معنی کاهش تنش‌هاست؟

 

سینا عضدی / تحلیلگر مسائل بین‌الملل 

روزنامه نیویورک‌تایمز هفته گذشته اعلام کرد که مطابق با توافق حاصله میان ایران و آمریکا، پنج زندانی آمریکایی در عوض آزادی چند زندانی ایرانی و دسترسی تهران به شش میلیارد دلار برای اهداف بشردوستانه، اجازه ترک ایران را پیدا خواهند کرد. به نوشته نیویورک‌تایمز، در اولین قدم این توافق که پس از دو سال «مذاکره پنهانی ایران و آمریکا» حاصل شده است، ایران پنج زندانی ایرانی-آمریکایی را از زندان آزاد و آنها را در هتلی نگه می‌دارد. نمایندگی ایران در سازمان ملل در مورد با اخبار منتشرشده به شبکه سی‌بی‌اس گفت: به عنوان بخشی از توافق همکاری بشردوستانه که با میانجی‌گری یک دولت ثالث حاصل شده است، ایران و آمریکا پذیرفته‌اند که متقابلاً پنج تن را آزاد و آنها را عفو کنند. جابه‌جایی آنها گام ابتدایی حائز اهمیتی در جهت اجرای توافق است. همچنین خبرنگار سی‌بی‌اس نوشت که اگر توافق پیش برود این زندانیان احتمالاً در ماه سپتامبر (شهریور-مهر) به کشورهای خود بازگردند. ما در یک سال پیش‌رو خبرهایی درباره توافق‌های مقطعی و موقتی میان ایران و آمریکا خواهیم شنید. از جمله خبری که در روزنامه وال‌استریت ژورنال درباره کاهش سرعت تولید اورانیوم 60 درصد و رقیق‌سازی بخشی از ذخیره 60 درصد ایران منتشر شده است. با این خبر و با توجه به پستی و بلندی رابطه ایران و ایالات متحده آمریکا این سوال مطرح می‌شود که آیا این اتفاق به معنای کاهش تنش میان این دو کشور است؟ آیا پس از پایان این مذاکرات می‌توان انتظار آغاز مذاکرات در حوزه‌های دیگر مانند انرژی هسته‌ای را داشت؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال شاید بد نباشد در مسیر از چند گزاره مهم یاد کنیم. چه کسانی برنده تعلیق مذاکرات ایران و ایالات‌متحده آمریکا هستند؟ و در این چند سال تعلیق مذاکرات هسته‌ای رابطه این دو دولت دستخوش چه تغییراتی شده است؟

همیشه پای چین و روسیه در میان است

بزرگ‌ترین برنده‌های پایان عمر برجام و تعلیق در مذاکرات مجدد برای بازگشت به این توافقنامه بین‌المللی چین و روسیه (مخصوصاً روسیه بعد از جنگ با اوکراین) بوده‌اند. در واقع چین و روسیه از انزوای دیپلماتیک ایران استفاده می‌کنند؛ همان کاری که در سال‌های تحریم 2012 و 2013 کردند. مشخصاً چین از وضعیت امروز ایران نهایت استفاده را به نفع منافع خود کرده است؛ نفت ایران را به قیمت ارزان‌تر می‌خرد و بازار ایران را در تمامی حوزه‌ها به دست گرفته است. در مورد روسیه هم تکلیف مشخص است؛ هر اندازه که رابطه ایران با غرب خراب باشد و دچار تنش شود برای روسیه مفیدتر است. روسیه یک قدرت بزرگ (Great Power) است؛ که در حال دست‌وپنجه نرم کردن با آمریکاست. ایران  یک قدرت منطقه‌ای در این میان است. خیلی از کارشناسان عقیده دارند که به نفع ایران است تا در محور یا دایره نفوذ روسیه نباشد؛ اما به دلیل اینکه روابطش با غرب دچار مشکلاتی شده و نمی‌تواند آن رابطه را درست کند مجبور است به روسیه نزدیک باشد. همین کارشناسان می‌گویند، روسیه از این اختلاف سیاسی میان ایران و اروپا بهره برده و عملاً از ایران به عنوان یک کارت بازی استفاده می‌کند. پس با این دید مشخص است که روسیه منفعتش را در ادامه‌دار شدن اختلافات جهانی ایران می‌بیند. اخیراً یک کارشناس روسی در مصاحبه‌ای گفته بود، برای روسیه یک ایران اتمی خطرناک‌تر از ایرانی است که به غرب تمایل دارد. این دیدگاه تکلیف روسیه را نسبت به ایران معلوم می‌کند. در شرایط ایجادشده ایران فکر می‌کند که روسیه متحدش است، اما روسیه همیشه به صورت تاریخی به ضرر ایران عمل کرده است.

پیام دریافت شد

به نظر من مهم‌ترین اتفاقی که بعد از خروج ترامپ از برجام افتاد پیام‌هایی بود که ایران به منطقه ارسال کرد. در واقع ایران از یک‌سو این پیام مهم را به آمریکا داد، که اگر بخواهد می‌تواند به منافع آمریکا صدمه بزند و سوی دیگر پیامی را هم به اعراب منطقه داد که اگر درگیری میان ایران و آمریکا پیش بیاید آنها هم صدمه خواهند خورد و نمی‌توانند از این درگیری مصون باشند. برای همین است که می‌بینید بعد از چند سال عربستان سعی کرد روابطش را با ایران بهبود دهد؛ تا اگر درگیری پیش آید در آینده بتوانند خود را از وسط مهلکه میان ایران و آمریکا کنار بکشند. مهم‌ترین تاثیری که ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در میان‌مدت و بلندمدت بر روابط ایران و آمریکا گذاشت این است که هر زمان در آینده، تهران و واشنگتن بخواهند سر میز مذاکره حاضر شوند و به یک توافق برسند، مطالبه طرف ایرانی از دولت آمریکا -چه ریاست آن در اختیار جمهوریخواهان باشد، چه دموکرات‌ها- می‌تواند این باشد که تضمینی برای عدم تکرار اتفاق‌های رخ‌داده در دوره دونالد ترامپ بدهند. هر چند که طبق قوانین داخلی آمریکا، برجام به عنوان توافق دولت با دولت و به عنوان یک معاهده به تصویب کنگره نرسیده بود اما بالاخره جان کری، وزیر خارجه دولت باراک اوباما، این تفاهم یا توافق را امضا کرده بود پس برجام مورد تایید دولت وقت ایالات متحده بوده است. زمانی که جانشین باراک اوباما این توافق را به هم می‌زند به این معناست که هر زمانی هر توافقی بین دولت‌های ایران و آمریکا انجام گیرد این تجربه می‌تواند نقطه سیاهی باشد.

اوج تنش

تنش ایران و آمریکا زمانی بالا گرفت و به اوج که آقای سلیمانی در عراق ترور شد. بعد از آن ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی پیش آمد که مهم‌ترین پیامش این بود که غیرنظامی‌ها همیشه قربانی تنش میان قدرت‌ها می‌شوند. متاسفانه با وجود آنکه ماجرای هواپیمای اوکراینی یک تراژدی بزرگ بود اما آمریکا و ایران را از نردبانی که سوار بودند تا به درگیری مستقیم برسند، پیاده کرد. انتخاب بایدن هم مهم بود. چون خیلی‌ها فکر می‌کردند با روی کار آمدن آقای بایدن روابط میان ایران و آمریکا بهتر می‌شود که نشد؛ چراکه او سیاست فشار حداقلی ورژن دو را ادامه داد. بررسی و توجه به این رویدادها که بسیار مهم بودند، به ما کمک می‌کند تا به اهمیت مذاکرات فعلی پی ببریم.

مثبت اما بی‌ارتباط به برجام

آزادی زندانیان در هفته گذشته قدم خیلی مثبتی است. درست است که به برجام ربطی ندارد اما همین که بعد از مدت‌ها تلاش زندانیان توانستند از زندان خارج شوند و طرف ایران و آمریکایی هم به نظر راضی می‌آیند، این پیام را به ما می‌رساند که دو طرف می‌توانند باهم صحبت کنند و به توافق برسند تا فضای سیاسی برای رسیدن به یک توافق بزرگ‌تر ایجاد شود. برای همین است که می‌بینیم وقتی خبر آزادی مذاکرات منتشر می‌شود وال‌استریت ژورنال هم خبری بیرون می‌دهد که ایران ذخایر اورانیوم خود را با رقیق کردنش، کمتر کرده است. همه اینها اقدامات مثبتی است که در زمانی که بازگشت به برجام به خاطر شرایط سیاسی موجود امکان‌پذیر نیست، می‌تواند بر کاهش تنش‌ها میان این دو کشور اثر بگذارد.

بدترین سناریو؟

بدترین سناریو این است که با تنش‌هایی که روزبه‌روز به مسائل مربوط به خلیج‌فارس اضافه می‌شود، یک نفر اشتباهی کند و بدون خواست ایران یا آمریکا وارد نردبان افزایش تنشی شود که آخرش به درگیری ناخواسته نظامی برسد. بدون تعارف هم باید گفت هر اتفاقی ممکن است بیفتد. شخصی ممکن است اشتباه کند و چون دو طرف باهم صحبت نمی‌کنند برداشت‌های درستی از آن اشتباه سهوی نشود و شرایط به هم بریزد و تنش‌ها بیشتر شوند. در زمان جنگ سرد، تلفن مستقیمی بین مسکو و واشینگتن وجود داشت که اگر اتفاقی افتاد دو طرف بتوانند با هم تماس بگیرند. ایده مشابه این امر هم قبلاً داده شده بود که یک تلفن اضطراری برای ایران و آمریکا وجود داشته باشد تا در زمان اضطرار بتوانند باهم ارتباط بگیرند. زمانی که برجام هنوز وجود داشت، آقای ظریف و آقای کری مستقیماً با هم در تماس بودند و این شرایط برقرار بود. مثالش را در پرونده ملوان‌های آمریکایی که به اشتباه وارد خاک ایران شدند، دیدیم که مشکلشان هم زود برطرف شد. سناریوی بدبینانه دیگر این است که اسرائیل از شرایط موجود استفاده کند و پای آمریکا را به جنگ ناخواسته‌ای باز کند؛ چراکه هیچ رئیس‌جمهور آمریکایی نمی‌تواند از لحاظ سیاسی از اسرائیل حمایت نکند.

خوش‌بینانه‌ترین سناریو

در خوش‌بینانه‌ترین حالت هم می‌توان ترسیم کرد که رهبران در تهران و واشینگتن به این نتیجه برسند که تنها راه پیشبرد این دو کشور مذاکرات مستقیم چندجانبه است. در نزدیکی 70سالگی کودتای 28 مرداد هستیم. به نحوی این کودتا زمینه را برای حمله به سفارت آمریکا در سال‌های بعد ایجاد کرد و از آن به بعد رابطه دو کشور شدیداً خراب شد. هر دو کشور هم فهرست طولانی از کارهایی که طرف مقابل علیه‌اش انجام داده دارند. هم فهرست ایران طولانی است و هم فهرست آمریکا. اما نمی‌شود تا آخرالزمان در این تاریخ گیر کرد. تنها راه‌حل این است که هم ایران و هم آمریکا مذاکرات مستقیم داشته باشند و مسائل بین هم را حل کنند.

نقش کشورهای عربی

مشکلات ایران با کشورهای عربی حل نخواهد شد. خیلی خوب است که الان با هم صحبت می‌کنند اما رابطه‌شان خوب نشده است. این برقراری رابطه مشکلات میان آنها را حل نکرده است؛ از جمله مسائل مربوط به جزایر سه‌گانه در خلیج‌فارس، بهره‌برداری از منابع انرژی و مسائل مرزی. کشورهای عربی همیشه نگران بودند (به‌ویژه از زمان بهار عربی و بر کار بودن اوباما) بهای رابطه مناسب ایران با آمریکا را آنها پرداخت کنند. از زمانی که برجام امضا شد آنها سعی کردند رابطه ایران و آمریکا را خراب کنند. در اجرای برجام اختلال ایجاد کردند. ولی در شرایط فعلی که روابط بهبود پیدا کرده من فکر می‌کنم این شانس هست که اگر ایران و آمریکا تصمیم بگیرند به یک تفاهم و توافقی برسند، آنها به صورت 24ساعته سعی نکنند آن توافق را زمین بزنند.

اثر مسائل منطقه بر رابطه ایران و آمریکا

35شاید سوال پیش بیاید که آیا پتانسیل بدتر شدن رابطه ایران و آمریکا بر اساس شرایط امروز منطقه وجود دارد؟ به نظر من بله؛ همان‌طور که در زمان جنگ ایران و عراق که تنش‌ها در منطقه زیاد بود، برخورد ناو آمریکایی با مین در خلیج‌فارس به یک درگیری کلی بین نیروی دریایی ایران و آمریکا انجامید. اوجش را هم دیدیم که در سرنگونی و ساقط کردن پرواز هواپیمایی 655 ایران‌ایر بود. نه آمریکایی‌ها می‌خواستند مستقیماً با ایران وارد جنگ شوند و نه ایران. اما دو طرف وارد سیکلی شدند که امکان بیرون آمدن از آن موجود نبود. تا زمانی که هواپیمایی را در ایران زدند و همه در ایران متوجه شدند شرایط وخیم بوده و جنگ امکان‌پذیر است. مثال قدیمی‌تر برای این موضوع جنگ جهانی اول است. زمانی که در سال 1914 کشورهای اروپایی وارد جنگ جهانی اول شدند هیچ‌کدامشان علاقه‌ای به این امر نداشتند اما ترس، تنش و نبود فرصت و فضای مناسب برای صحبت کردن بین دو طرف باعث شد که قدرت‌های طرفین وارد فضایی شدند که هیچ ایده و علاقه‌ای به آن نداشتند.

احتمال بازگشت به برجام؛ آری یا خیر؟

 در سال بسیار سرنوشت‌سازی هستیم. در آمریکا انتخاباتی برگزار می‌شود که بر روابط دو کشور ایران و ایالات‌متحده هم تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. بر اساس شواهد می‌گویم ظرف یک سال آینده احتمال بازگشت به برجام خیلی کم است. برای آنکه مخالفان بایدن تفاهم با ایران را به بهانه‌ای جهت حمله به دولت فعلی بدل می‌کنند. در زمانی که کنگره آمریکا با کاخ سفید هماهنگی ندارد و به دلیل دوقطبی شدن فضای سیاست داخلی ایالات متحده، کنگره تمام تلاشش را می‌کند تا جلوی سیاست‌های کاخ سفید را بگیرد، مذاکراتی با ایران شکل نخواهد گرفت. دولت بایدن می‌داند که در این شرایط مذاکرات با ایران تسهیل‌کننده انتخابات آتی نیست و حملات بیشتری در انتظارشان خواهد بود. اگر در آمریکا آقای بایدن برنده شود و در ایران هم در انتخابات ریاست‌جمهوری دو سال آینده نتیجه‌ای دیگر به دست آید؛ در آن شرایط می‌توان انتظار تفاهم و توافق را هم داشت. معتقدم مذاکرات با بن‌بست مواجه نشده است؛ در شرایطی هستیم که هم آمریکا و هم ایران از لحاظ سیاسی و زمانی سرمایه‌گذاری‌های زیادی انجام داده‌اند و فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام بخواهند که این مذاکرات به شکست بینجامد، ولی در عین حال فکر می‌کنم که هر کدام نیز سعی می‌کنند تا آخرین لحظه کوتاه نیایند و امتیاز کمتری بدهند؛ البته هنر دیپلماسی این است که با اعطای کمترین امتیاز، بیشترین امتیاز را بگیرید. 

دراین پرونده بخوانید ...