شناسه خبر : 45198 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کابوس‌های اوپنهایمر

مسابقه جدید تسلیحات هسته‌ای

کابوس‌های اوپنهایمر

در ادارات وزارت خارجه آمریکا و وزارت دفاع روسیه مقامات هر دو ساعت یک‌بار به نوبت به هم زنگ می‌زنند تا مطمئن شوند خط ارتباطی برقرار است. به دنبال آن سکوت حکمفرما می‌شود. این ضربان قلب سامانه کنترل جهانی تسلیحات هسته‌ای است که روبه خاموشی می‌رود. تا همین ماه مارس خط مستقیم بین مراکز کاهش خطر هسته‌ای (NRRCS) دو ابرقدرت هسته‌ای جهان برقرار بود و پیام‌ها طرفین را از جابه‌جایی موشک‌ها و بمب‌افکن‌ها آگاه می‌کردند. طبق پیمان جدید استارت (START) که از سال 2011 به اجرا گذاشته شد و سلاح‌های هسته‌ای دوربرد را  پوشش می‌دهد در سال 2022 بیش از دو هزار پیام از این نوع مبادله شد. اما اوضاع دیگر این‌گونه نیست. به‌روزرسانی تعداد کلاهک‌های هسته‌ای که هر شش ماه یک‌بار انجام می‌شد نیز متوقف شده‌ است. علاوه بر این، از مارس 2020 هیچ بازرسی مکانی انجام نشده است. 

در حال حاضر هم آمریکا و هم روسیه به محدودیت‌های پیمان و شمار کلاهک‌های هسته‌ای پایبند مانده‌اند. آنها تحت یک پیمان دیگر پرتاب قریب‌الوقوع موشک‌های بالستیک را به اطلاع یکدیگر می‌رسانند. هرچند تعداد این پیام‌ها در ماه‌های اخیر ناچیز بوده است. همچنین آنها از طریق کانال‌های چندجانبه جداگانه‌ای که برای ارسال پیام‌های مربوط به چندده توافق دیگر به کار می‌روند از اخبار یکدیگر مطلع می‌شوند.

با وجود این، جهان به سمت یک مسابقه جدید تسلیحات هسته‌ای پیش می‌رود. توقف چنین مسابقه‌ای دشوارتر از مسابقه زمان جنگ سرد خواهد بود، حداقل به این خاطر که ظهور چین موضوع بازدارندگی سه‌جانبه را پیچیده‌تر کرده است. خطر «یک واکنش زنجیره‌ای که کل جهان را ویران می‌کند» از هر زمان دیگری بزرگ‌تر شده است. این جملاتی است که رابرت اوپنهایمر، پدر بمب اتمی در پایان فیلم مشهور کریستوفر نولان بر زبان می‌آورد.

نجات بشریت از نابودی مدیون توافق‌های زیادی است که بین آمریکا و شوروی (روسیه کنونی) برقرار شد و سلاح‌های هسته‌ای را محدود کرد و اعتماد متقابل را برقرار کرد، هرچند هر دو طرف ابزار نابودی دیگری را همچنان در دست داشت. آن توافق‌ها شمار ذخایر هسته‌ای جهانی را از 70400 کلاهک در سال 1986 به 12500 کلاهک در زمان حال کاهش دادند. 

آن دوران به چهار دلیل به پایان نزدیک می‌شود: خروج آمریکا از توافقنامه‌ها، حمله روسیه به اوکراین، انباشت سلاح‌های هسته‌ای در چین و فناوری‌های اخلالگر. بحث را با آمریکا آغاز می‌کنیم. رئیس‌جمهور جرج دبلیو بوش در سال 2002 از پیمان ضد موشک‌های بالستیکی که دفاع ضد موشک را محدود می‌کرد به بهانه خطر کره شمالی و ایران خارج شد. در سال 2019 یک رئیس‌جمهور جمهوریخواه دیگر یعنی دونالد ترامپ پیمان نیروهای هسته‌ای میان‌برد را به بهانه فریبکاری روسیه و ظهور چین کنار گذاشت. طبق آن پیمان طرفین باید موشک‌های میان‌برد را محدود می‌کردند.

روسای جمهور دموکرات علاقه بیشتری به کنترل تسلیحات داشتند. باراک اوباما مذاکرات پیمان استارت را آغاز و جو بایدن آن را در سال 2011 به مدت پنج سال دیگر تمدید کرد. این پیمان شمار سلاح‌های راهبردی هر دو طرف یعنی سلاح‌های دوربرد با توان تخریبی بالا را به 1550 کلاهک جنگی مستقر و 700 موشک بالستیک قاره‌پیما، بمب‌افکن و موشک‌های بالستیک زیردریایی‌ها محدود می‌کند. 

اما استارت جدید کنترلی بر سلاح‌های غیرراهبردی یا تاکتیکی که عمدتاً در میدان جنگ به کار می‌روند ندارد. گمان می‌رود روسیه 1800 و آمریکا 200 عدد از این سلاح‌ها داشته باشد. همچنین این پیمان فعالیت‌های روسیه در زمینه موشک‌های کروز و اژدرهای هسته‌ای را دربر نمی‌گیرد. در مقابل، روسیه از این شکایت دارد که تسلیحات هسته‌ای فرانسه و بریتانیا -متحدان آمریکا هر کدام با 200 کلاهک جنگی- نادیده گرفته شده‌اند. استارت جدید در سال 2026 منقضی می‌شود و امیدی به پیمان متعاقب آن نیست. ظرف کمتر از سه سال، آخرین محدودیت عمده بر ذخایر تسلیحاتی هسته‌ای جهان برداشته می‌شود.

حمله روسیه به اوکراین و تهدیدهای مکرر این کشور برای استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را باید مقصر این وضع دانست. کشورهای غربی اوکراین را مسلح اما به خاطر ترس از وقوع جنگ جهانی سوم از اعزام نیرو به آنجا خودداری کردند. روسیه در ماه فوریه اعلام کرد که استارت جدید را تعلیق می‌کند و از مذاکرات خارج شد. آمریکا واکنشی مشابه نشان داد. از آن زمان هر دو طرف نسبت به موضع دیگری دچار تردید شده‌اند و این خطر رویارویی هسته‌ای را بالا می‌برد، به ویژه در زمانی که کرملین درگیر جنگ است. لهستان می‌گوید، روسیه تسلیحات تاکتیکی را به بلاروس انتقال می‌دهد.

سپس نوبت به چین می‌رسد که تقویت توان هسته‌ای را آغاز کرده است. این کشور که درگیر هیچ پیمان محدودکننده‌ای نیست از مدت‌ها قبل سیاست بازدارندگی حداقلی را با چندصد کلاهک جنگی در پیش گرفته است. اما طبق برآورد پنتاگون تا سال 2035 مجموع سلاح‌های چین به 1500 می‌رسد که به سقف ذکرشده در پیمان استارت جدید نزدیک است. 

تنش‌های هسته‌ای ممکن است به شکلی غیرقابل پیش‌بینی گسترش یابند. هند که مناقشه‌ مرزی حل‌نشده‌ای با چین دارد شاید احساس کند لازم است ذخایر تسلیحاتی خود را افزایش دهد. برآورد می‌شود که این کشور هم‌اکنون بیش از 160 کلاهک دارد. پاکستان که همین تعداد کلاهک دارد به نوبه خود ممکن است مسیری مشابه در پیش گیرد. کره شمالی با 30 کلاهک جنگی موشک‌های بالستیک قاره‌پیما را آزمایش می‌کند و ایران نیز در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای قرار دارد. 

فناوری‌های جدید می‌توانند اوضاع را بدتر کنند. شناسایی و انهدام موشک‌های مافوق صوت دشوارتر از موشک‌های بالستیک است. پیشرفت حسگرها و افزایش دقت عملکردی نگرانی‌ها درباره حملات غافلگیرانه را تشدید می‌کند و گسترش هوش مصنوعی این موضوع را پیش می‌کشاند که کامپیوترها تا چه اندازه می‌توانند جنگ‌های هسته‌ای را پیش ببرند.

آمریکا در واکنش به این شرایط شمشیر هسته‌ای خود را به اهتزاز درآورده است هرچند آن را کاملاً تکان نمی‌دهد. زیردریایی‌های مجهز به موشک‌های بالستیکی این کشور که معمولاً ماه‌ها در خفا گشت‌زنی می‌کنند به تازگی در نقاط مختلف جهان به سطح آب آمده‌اند. زیردریایی‌ یواس‌اس کنتاکی در ماه جولای به بندر بوسان در کره جنوبی و یواس‌اس تنسی به بندر فاسلین (Faslane) در اسکاتلند رفتند. فرماندهان نیروی دریایی ژاپن و کره جنوبی در ماه می‌ در گوام به عرشه یو‌اس‌اس مین سوار شدند. اکتبر گذشته هم یواس‌اس وست ویرجینیا به دریای عرب رفت تا به ایران هشدار بدهد. رئیس‌ فرماندهی مرکزی آمریکا از آن بازدید کرد. 

خدمات خاموش دیگر بی‌سروصدا نیستند. آدمیرال جفری جابلون فرمانده نیروی زیردریایی آمریکا در اقیانوس هند و آرام می‌گوید، «اگر شما قابلیت‌هایتان را جار نزنید نمی‌توانید بازدارندگی باورپذیر داشته باشید. اگر دشمن از توان بازدارندگی ویژه شما اطلاعی نداشته باشد دیگر نمی‌توان آن را بازدارندگی دانست».

آمریکا می‌خواهد به متحدان اطمینان دهد که تعهد «بازدارندگی گسترده» همچنان پابرجاست. طبق این تعهد آمریکا قول می‌دهد که از آنها در برابر حملات هسته‌ای دفاع کند حتی اگر آنها سلاح هسته‌ای را کنار بگذارند. برخی مقامات در لهستان و کره جنوبی از آمریکا می‌خواهند تا بمب‌های هسته‌ای B61 را در کشورهایشان نگه دارد. آمریکا در برابر این خواسته مقاومت می‌کند. اما به نمایش گذاشتن زیردریایی‌ها را می‌توان هشداری به دشمنان و قوت قلبی برای دوستان تلقی کرد. 

همزمان آمریکا هر سه رکن  مثلث هسته‌ای خود را با سامانه‌های جدید زمینی، هوایی و دریایی مدرنیزه می‌کند. یکی از اهداف آن است که پایه صنعتی هسته‌ای به گونه‌ای تقویت شود که در آینده و در صورت نیاز بتواند سلاح‌های بیشتری تولید کند. برخی می‌خواهند از این هم فراتر روند. آزمایشگاه لارنس لیورمور یک موسسه دولتی است که علاوه بر دیگر فعالیت‌ها به طراحی کلاهک‌های هسته‌ای اشتغال دارد. این آزمایشگاه در مقاله‌ای که در ماه مارس منتشر کرد می‌گوید، توان هسته‌ای کنونی آمریکا به اندازه کافی نیست و آمریکا باید به‌محض انقضای پیمان استارت‌ آن را با سرعت زیاد توسعه دهد. به عنوان مثال آمریکا باید ذخایر موجود را بر روی موشک‌های بالستیک قاره‌پیما نصب کند. اما قبل از آن باید به جهان نشان دهد که توانایی چنین کاری را دارد.

آمریکا نسبت به روسیه ظرفیت بیشتری برای تجهیز دارد. فدراسیون دانشمندان آمریکایی که در جهت به حداقل‌رسانی خطرات جهانی فعالیت می‌کند می‌گوید، هر دو کشور هم‌اکنون 1670 کلاهک راهبردی مستقر دارند اما ظرف دو سال آمریکا و روسیه می‌توانند به ترتیب 3570 و 2629 کلاهک دیگر را مستقر و تجهیز کنند. برخی متخصصان نگران آن‌اند که قدرت‌های بزرگ آزمایش سلاح‌های هسته‌ای را از سر گیرند. این نظریه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ قوت گرفت. 

جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی آقای بایدن که از نقطه عطفی در توازن هسته‌ای صحبت می‌کند در ماه ژوئن اعلام کرد که آمریکا حاضر است بدون هیچ پیش‌شرطی موضوع کنترل تسلیحاتی را با روسیه و چین به بحث بگذارد. هیچ‌کدام از آن دو کشور واکنشی نشان ندادند. روسیه به خاطر خسارات سنگینی که در اوکراین متحمل شده به شدت آزرده‌خاطر است، یا خیلی روی سلاح‌های هسته‌ای حساب می‌کند و دیگر توجهی به یک پیمان جدید ندارد. چین هم به نوبه خود به محدودیت‌ها علاقه‌مند نیست. حداقل تا زمانی که با آمریکا در یک سطح قرار گیرد. 

در واقع، برابری مبنای کنترل تسلیحات میان آمریکا و روسیه بوده است. اما توافق بر سر این موضوع زمانی که سه  کشور درگیر باشند دشوارتر می‌شود. آمریکا به ویژه از آن می‌ترسد که روسیه و چین با یکدیگر علیه آن متحد شوند چراکه آنها قبلاً «دوستی بدون حدومرز» را اعلام کرده و گشت‌های مشترک هوایی و دریایی را به اجرا گذاشته‌اند. آقای سولیوان با اصرار می‌گوید که آمریکا قصد ندارد با هدف بازدارندگی شمار تسلیحاتش را از مجموع تعداد سلاح‌های رقبا بالاتر ببرد اما به گفته جیمز اکتون از اندیشکده صلح بین‌المللی کارنگی شاید آمریکا نتواند در برابر فشارهای مربوط به افزایش تعداد تسلیحاتش مقاومت کند. تا زمانی که سیاست هدف‌گیری آمریکا بر مبنای «نیروی متقابل» باشد -یعنی سلاح‌های هسته‌ای پایگاه‌های طرف مقابل را با منظور خنثی‌سازی هدف بگیرد- هرچه رقبا سلاح بیشتری داشته باشند آمریکا هم به سلاح بیشتری نیاز پیدا خواهد کرد.

ویرانگران جهان

اریک ادلمن، معاون سابق پنتاگون در دولت بوش، نظری متفاوت دارد. او به این دیدگاه مربوط به دوران جنگ سرد اشاره می‌کند که می‌توان اولین حمله را دریافت کرد و باز هم توانایی کافی برای ضربه زدن به دشمن را داشت. او می‌گوید‌: اگر شما دو دشمن هر کدام با 1500 سلاح داشته باشید و یکی از آنها به شما حمله کند و شما هم انتقام بگیرید چه ذخایری برای رویارویی با دشمن دوم دارید؟ من نمی‌دانم رقم صحیح چه می‌تواند باشد اما احتمالاً بالاتر از 1550 سلاح خواهد بود.

با توجه به چشم‌انداز ضعیف انعقاد پیمان‌های جدید کنترل هسته‌ای، آمریکا به دنبال توافقاتی با رسمیت کمتر با چین است تا مانع از آن شود که بحران‌ها به رویارویی بینجامند. به عنوان مثال، آقای سولیوان پیشنهاد کرد که سامانه خطوط داغ ارتباطی و پیام‌رسانی میان آمریکا و روسیه به هر پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل تعمیم یابد. اما پاسخ چین ناامیدکننده بود. او مجموع صحبت‌ها را این‌گونه خلاصه می‌کند: «اگر شما در خودرو کمربند ایمنی ببندید انگیزه پیدا می‌کنید که با سرعت و جنون بیشتری برانید و سرانجام تصادف خواهید کرد. بنابراین، از برخی جهات بهتر است که اصلاً کمربند نداشته باشید.»

کنترل هوش مصنوعی از این هم دشوارتر است چراکه همانند موشک‌های بالستیک قابل دیدن و شمردن نیست. حتی اگر هوش مصنوعی بتواند در تصمیم‌گیری‌ها مفید باشد، آمریکا، بریتانیا و فرانسه خود را ملزم می‌دانند که وقتی بحث استفاده از سلاح‌های هسته‌ای مطرح می‌شود یک «انسان» در حلقه تصمیم‌گیری باشد.

مراکز کاهش خطر هسته‌ای در آمریکا نیروی انسانی زیادی دارند و بیش از 40 نفر مراقب خطوط ارتباطی هستند و امیدوارند شاهد دوران روابط بهتری بین واشنگتن و مسکو باشند. یکی از مقامات آمریکایی می‌گوید، حفظ آن خط در زمان روابط حسنه اهمیت دارد اما اهمیت آن در دوران تنش‌ها بیشتر می‌شود چون وقتی دیگر کانال‌ها مسدود شود احتمال بروز محاسبات غلط بالا می‌رود. یک گوینده از جانب روسیه همواره در دسترس است. در یک جهان منطقی، یک گوینده از جانب چین هم حضور خواهد داشت. در پرده سینما به اوپنهایمر گفته می‌شود که او به مردم «توان نابودی خویش» را داده است. این سوال پیش می‌آید که آیا بشریت هنوز این قدرت را دارد که در صورت وقوع یک کابوس هسته‌ای خود را نجات دهد؟

دراین پرونده بخوانید ...