شناسه خبر : 44558 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چگونگی سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی

بنگاه‌های نوپای خصوصی یا بازارهای عمومی؟

سرمایه‌گذارانی که بر فناوری شرط بسته‌اند 18 ماه پرتلاطم را سپری کرده‌اند. بنگاه سرمایه‌گذاری ژاپنی سافت‌بنک (Softbank) که در دهه 2010 عامل رونق سرمایه‌گذاری خطرپذیر در شرکت‌های دارای رشد سریع بود هنوز در حرکت جهان به سمت نرخ‌های بالای بهره و کاهش ارزش شرکت‌ها به دنبال سودآوری می‌گردد. اما یک حوزه است که رئیس شرکت آقای سان (Son) در آن به دنبال برتری است: سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی. پیشرفت سکوهای هوش مصنوعی زایشی از قبیل چت جی‌پی‌تی این بحث را در میان سرمایه‌گذاران برانگیخته است که چه نفعی از این صنعت نوزاد به‌دست می‌آید و کدام شرکت‌ها ممکن است از بین بروند. از نظر آقای سان این دوران به دوره‌های اولیه اینترنت شباهت دارد. هوش مصنوعی زایشی می‌تواند شبکه جدیدی از عرضه‌های عمومی اولیه بیافریند و بنیانی برای نسل جدید بنگاه‌های فناوری دارای سرمایه‌ کلان باشد. سرمایه‌گذاران با دو پرسش روبه‌رو هستند. اول، کدام فناوری‌های پیشرو برای پیشتازان بازار ثروت‌آفرینی خواهند کرد. دوم، آیا ارزش به سمت بنگاه‌های نوپای با پشتوانه سرمایه‌های خطرپذیر می‌رود یا غول‌های موجود فناوری؟ هیچ‌کس نمی‌داند که آیا بهتر است بهترین روبات گفت‌وگو را داشته باشد یا انبوهی از مشتریان؟ پیشتازی در فناوری جدید تضمینی برای کسب سود از آن نخواهد بود. در واقع، این غول‌های موجود هستند که بخش بزرگی از ارزش نوآوری‌های انقلابی را از آن خود می‌کنند. 

آلفابت، آمازون و متا سه شرکت بزرگ بورسی آمریکا هستند که در مجموع 4 /3 تریلیون دلار ارزش دارند. این شرکت‌ها بین سال‌های 1994 تا 2004 و در زمانی تاسیس شدند که فناوری اینترنت جدید بود و مردم زمان زیادی را آنلاین می‌گذراندند. کشف روندهای فناوری و توسعه بهترین سکوها ارزش زیادی را برای سرمایه‌گذاران اولیه به ارمغان آورد. بنگاه‌های قدیمی نتوانستند سوار این قطار شوند.

آیا این‌بار هم داستان قدیمی تکرار می‌شود؟ کلایتون کریستنسن، استاد بزرگ مدیریت می‌گوید که شرکت‌های کوچک اغلب در بازارهای کوچک و کاملاً جدید فعالیت می‌کنند. جایی که شرکت‌های قدیمی از آن می‌پرهیزند. در مقابل، شرکت‌های قدیمی بر استفاده از فناوری به نفع مشتریان و خطوط کسب‌وکار موجود تاکید دارند. آنها نسبت به پیشرفت‌های فناوری بی‌توجه نمی‌مانند، بلکه به دنبال مسیر درستی به سمت به حداکثررسانی سودها هستند تا اینکه زمان از دست می‌رود و آنها سرنوشت ناگواری پیدا می‌کنند.

سرمایه‌گذارانی مانند آقای سان که به آینده شرکت‌های متمرکز بر هوش مصنوعی علاقه‌مندند به‌طور تلویحی فرض می‌کنند که دوره‌ای از نوآوری مخرب در راه است. اما اکثر شور و اشتیاق اخیر به سکوهای هوش مصنوعی زایشی بر توانایی بالقوه آنان به عنوان یک فناوری جدید و قابل استفاده تمرکز می‌کند، نه بر شرکت‌هایی که می‌توانند بازارهایی کاملاً جدید باز کنند. شرکت‌های قدیمی در عرصه دیگر نوآوری‌های فناورانه اخیر برنده بوده‌اند. ارزش پیشرفت‌های گذشته در زمینه یادگیری ماشینی -که هوش مصنوعی زایشی بخشی از آن است- تقریباً به‌طور کامل به شرکت‌های باسابقه رسید. بنگاه‌های اینترنتی قدیمی از قبیل مایکروسافت و شرکت‌های ساخت تراشه از جمله ان‌ویدیا (Nvidia) و میکرون (Micron) سود زیادی بردند. مراحل اولیه یادگیری ماشینی نتوانست شرکت‌های بورسی بزرگی را بیافریند که آمازون یا گوگل زمان خود باشند.  دیدگاه‌های آقای کریستنسن آشکارا نشان می‌دهد که  نوآوری‌های انقلابی همیشه از جنبه تجاری انقلابی نیستند. اما بنگاه‌های فناوری موجود مبالغ زیادی را به هوش مصنوعی اختصاص می‌دهند تا اگر روزی فناوری بتواند تغییری انقلابی در تجارت ایجاد کند آنها جایگاه خوبی داشته باشند.

این دانشجویان تجارت و مدیریت هستند که بیشتر درباره این نظریه بحث می‌کنند که چرا نوآوری‌ گاهی اختلالگر است و گاهی خیر. اما تفاوت بین این دو امکان در ارزیابی این احتمال ضرورت دارد که آیا قرار است نسل جدید شرکت‌های بورسی فناوری از میان بنگاه‌های خصوصی هوش مصنوعی پدیدار شود؟ آن‌گونه که از شرایط برمی‌آید این احتمال زیاد وجود دارد که ارزش بازاری فناوری به خلق رشته‌بنگاه‌های جدید بینجامد که غول‌های قدیمی فناوری را به تعظیم وادار می‌کند. 

دراین پرونده بخوانید ...