شناسه خبر : 39192 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کنترل سیستمی

علیرضا توکلی از عواقب نصب ماینر در زیرزمین بورس تهران می‌گوید

کنترل سیستمی

افشای وجود ماینر در زیر زمین بورس تهران و حواشی که در پی داشت، می‌تواند این موضوع را به بزرگ‌ترین رسوایی تاریخی بازار سرمایه ایران بدل کند. تاکنون افت‌و‌خیز شاخص، بزرگ‌ترین خبری بوده که از بورس درمی‌آمد و در حواشی آن میزان تقسیم سود شرکت‌ها، لغو و برقرار شدن برخی از شرایط معاملات نظیر دامنه نوسان و حجم مبنا را داشتیم و نهایتاً اتفاقاتی پیرامون تصمیم‌گیری سازمان برای نحوه عملکرد معاملات الگوریتمی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و به طور کلی ابزارها و نهادهای مالی باعث ایجاد خبر در این بازار می‌شد. اما آنچه امروز با آن مواجهیم، به عبارتی «امامزاده‌ای است که متولی آن حرمتش را نگه نداشته است». حال این موضوع از چند منظر قابلیت بررسی دارد که در ابتدا می‌خواهیم به آن بپردازیم. چه قصوری در عملکرد مدیران داخلی بورس تهران و ناظران بر این نهاد مالی وجود داشت که منجر به وقوع این تخلف گسترده شده است. آن‌طور که علیرضا توکلی‌کاشی، معاون توسعه کانون نهادهای سرمایه‌گذاری بیان می‌کند، وجود کنترل‌های داخلی سیستمی پیشرفته می‌توانست از وقوع این تخلف جلوگیری کند و ارتقای آنها در آینده نیز می‌تواند از تکرار این فاجعه جلوگیری کند. به عبارت ساده‌تر سیستم‌های کنترل داخلی می‌توانستند در زمان خرید تجهیزات در چندین مرحله دلیل خرید و میزان خرید و تجهیزات خریداری‌شده را چک کنند. در زمان ورود به ساختمان و جایگذاری تجهیزات، بررسی دیگری از طریق مکانیسم‌های کنترل داخلی انجام شود، در زمان هزینه‌زایی مواردی نظیر هزینه برق، تیم کنترل داخلی مستقلی نسبت به مراحل قبلی وارد شده و بررسی انجام دهد و نهایتاً بخشی از تیم کنترل داخلی، دلیل و هدف خرید را که در بیانیه بورس تهران تحت عنوان تحقیقات عنوان می‌شد بررسی کرده و نتایج تحقیقات را مطالبه می‌کرد. البته فرآیندهای کنترل داخلی پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های بیشتری دارند که نمی‌توان در چند جمله ساده‌سازی‌شده نسخه کلی برای آن پیچید، اما می‌توان انتظار داشت که از این پس که پرونده ماینرها توسط مجلس شورای اسلامی، سازمان بورس و اوراق بهادار و هیات مدیره بورس اوراق بهادار تهران وارد مرحله تحقیق و ارزیابی شده، پیشرفته‌تر از قبل شود و نه‌تنها گزارش جامعی از وضعیت فعلی تهیه کند، بلکه از ایجاد تخلفات آتی نیز تا حد امکان جلوگیری کند. در گفت‌و‌گویی که با توکلی انجام داده‌ایم، به این موضوع به صورت مبسوط پرداخته‌ایم و همچنین بیان شده است که ‌ترمیم اعتماد از‌دست‌رفته مردم به بازار سرمایه که در یک سال اخیر به دلیل ریزش‌های پی‌در‌‌پی و وعده‌های نادرست مسوولان، بسیار آسیب دیده بود و با کشف ماینرها در بورس تهران، آسیب جدی‌تر دید، چگونه می‌تواند صورت بگیرد.

♦♦♦

  هم‌اکنون که موضوع وجود ماینرها در بورس تهران افشا شده است، به نظر شما چه قصوری در این زمینه رخ داده و به طور کلی چه راهکارهایی برای جلوگیری از تخلفاتی به این شکل وجود دارد؟

یکی از مهم‌ترین مواردی که شرکت‌ها در راستای بهبود حاکمیت شرکتی و جلوگیری از ایجاد تخلف باید به آن توجه کنند، ایجاد راهکارهایی برای کنترل داخلی هر‌چه بهتر و بیشتر است. کنترل داخلی که به وسیله حسابرس داخلی در شرکت‌ها صورت می‌گیرد، تمامی فعالیت‌های شرکت از جمله جریانات ورودی و خروجی پول از شرکت را کنترل می‌کند که هر یک از خریدها به چه منظوری صورت می‌گیرد. چنانچه نیاز باشد در موارد تخصصی، کارشناسی از بیرون به سازمان دعوت می‌شود تا موضوع را بررسی کند یا از مدیران و کارشناسان مربوطه، راجع به مسائلی که در شرکت پیش می‌آید، تحقیق می‌کنند.

در این مورد خاص، جریانات کنترل داخلی می‌توانست با شناخت دقیق تجهیزات خریداری‌شده یا تغییراتی که در مصرف برق شرکت ایجادشده، بازرسی را به کار اندازد. قاعدتاً ساختمان معظم شرکت بورس تهران، نباید یک کنتور برق واحد داشته باشد، بلکه کنتورهای متعدد دارد. به همین منظور اگر در اتاق سرورها و اتاق مربوط به سایر تجهیزات فنی دیگر، کنتور جداگانه‌ای نصب می‌شد، روند کنترل داخلی می‌توانست تغییرات میزان مصرف را رصد کرده و خیلی زودتر از این موضوع پرده‌برداری کند و چه‌بسا می‌توانست از وقوع تخلف نیز جلوگیری کند.

از سوی دیگر صرف وجود سیستم‌های کنترل داخلی باعث می‌شود که یکسری از خطاها رخ ندهد. مثال بارز این است که بسیاری از مجتمع‌های تجاری و خانه‌ها که به دوربین مدار بسته مجهز هستند، معمولاً مورد سرقت قرار نمی‌گیرند. چون سارق احتمال شناسایی شدن در این موارد را زیاد می‌داند و بنابراین اصولاً وارد آن مجتمع مسکونی نمی‌شود، یعنی نقش بازدارندگی دارد. بر اساس همین الگوی بازدارندگی از تخلف و جرم، فعال شدن سیستم‌های کنترل داخلی نیز می‌تواند از وقوع بسیاری از خطاها جلوگیری کند. چون کسانی که قصد انجام کار خطایی دارند احتمال کشف خود را بالا می‌بینند و وارد این چالش نمی‌شوند.

اما اگر بخواهیم نگاه کلی‌تر به این جریان داشته باشیم که اساساً چرا ماینینگ، به عنوان یک فعالیت منفعت‌ساز مطرح شده، به دلیل این است که ما در کشور، مشکل برق ارزان داریم. حتی در سیستم‌های تجاری که قیمت برق بالاتر است یا در تعرفه‌های پلکانی که قیمت برق چند برابر می‌شود، باز هم همچنان از کشورهای دیگر ارزان‌تر هستیم. اگر قرار باشد با این برق کالای صادراتی درست کنیم مثل بیت‌‌کوین که صادرات آن قطار و کشتی و هواپیما نمی‌خواهد و با اینترنت می‌تواند به فروش برشد و هزینه مبادلاتی آن پایین است، همه انگیزه پیدا می‌کنند تا این کار را انجام بدهند. چراکه نه؟! من پنج میلیون تومان پول برق می‌دهم و به جای آن یک بیت‌کوین تولید می‌کنم که ده میلیون تومان ارزش دارد. طبیعتاً همه این کار را می‌کنند پس عامل اصلی وقوع حادثه، این است که پول برق در ایران عدد پایینی است و همه انگیزه پیدا می‌کنند. شنیده می‌شود که بسیاری از شرکت‌های صنعتی که در شهرک‌های صنعتی یا در مناطق آزاد مستقر هستند و برق‌هایی با قیمت‌های مناسب‌تری از شبکه برق خریداری می‌کنند، در اتاق‌هایی عملیات ماینینگ را بدون اخذ مجوز انجام می‌دهند و کسی نمی‌تواند این را تشخیص بدهد.

موضوع آخر این است که سرنوشت کریپتوکارنسی‌های تولید‌شده معلوم نیست. آیا باید جزو تولیدات و درآمدهای فروش شرکت در نظر گرفته شود یا از چرخه خارج می‌شود و مدیران و کارمندانش آن را می‌فروشند و به منافع شخصی آنها اضافه می‌شود؟ یعنی هزینه‌ها را شرکت می‌پردازد و درآمد به جای دیگری می‌رود؟ این از مواردی است که کنترل داخلی می‌تواند ورود پیدا کند و منافع آن را برای سهامداران حفظ کند.

کنترل داخلی یا حسابرس داخلی نماینده هیات مدیره است و به هیات مدیره پاسخ می‌دهد. این واحد با همه واحدهای عملیاتی شرکت از تولید گرفته تا اداری و مالی و حقوقی و... ارتباط دارد و ماموریتش نظارت داخلی و بررسی فرآیند انجام کارهاست. به نحوی که تقریباً برای انجام هر کاری دو یا سه فرد مستقل در انجام آن کار مشارکت داشته یا در جریان آن هستند، زیرا با افزایش تعداد افراد مرتبط در یک فعالیت، احتمال فساد پایین می‌آید. ضمن اینکه در این فرآیندها، معمولاً افراد به صورت چرخشی کارها را انجام می‌دهند و افراد برای تاییدها تغییر می‌کنند تا احتمال تبانی پایین بیاید. این فرآیند و پیشنهادهای مربوط به آن بر عهده بخش کنترل داخلی یا حسابرسی داخلی است.

  حال در ادامه اتفاقی که در بورس تهران رخ داده است، چه مسیری باید طی شود؟

هم‌اکنون باید کمیته حقیقت‌یاب در قالب یک تیم یا شخص ثالثی خارج از شرکت به ‌کار گرفته شود تا موضوع را بررسی کند که چه مدت این کار انجام شده یا چقدر بیت‌کوین استخراج شده است. طبیعتاً این بیت‌کوین‌ها باید به عنوان دارایی در دفاتر شرکت ثبت شود و اگر اجازه فروش وجود دارد، به فروش برسد و درآمدهای آن در اطلاعات مالی شرکت بنشیند. بحث تخلفاتی نیز مطرح است، چون این موضوع جزو فعالیت بورس نبوده است. علاوه بر این، به دلیل مصوبات سال گذشته هیات وزیران هر شخصی بخواهد نسبت به استخراج رمز‌ارز اقدام کند، باید طی فرآیندی مجوز این کار را دریافت کند.

بنابراین به نظر می‌رسد هیات مدیره بورس هم اکنون وظیفه دارد گروهی از حقوقدانان و کارشناسان فنی را مسوول بررسی این موضوع کند تا اطلاعات کامل به دست بیاورند و سپس تصمیم‌گیری کنند.

  از سال گذشته که بورس شروع به ریزش‌های شدید کرد، در حالی که مردم به اعتماد مسوولان و به دعوت سیاستگذاران کلان اقتصادی سرمایه‌های خود را به بازار آورده بودند، اعتماد اجتماعی نسبت به این بازار بسیار کاهش یافت. موضوع کشف ماینرها در بورس تهران نیز دوباره ضربه محکمی به اعتماد اجتماعی مردم به بورس وارد کرد. به نظر شما چه راهی برای بازگشت اعتماد به بورس پیش‌رو قرار دارد؟

البته ابعاد این اتفاق خیلی کوچک‌تر از اتفاقاتی است که در سال 99 در بورس شاهد آن بودیم. نوسانات شدید و به دنبال آن زیان شدید در نیمه دوم سال همین‌طور دو تجربه دولت در صندوق دارا یکم و پالایش یکم که تبلیغات بیش از حدی روی آن انجام دادند و برخی از مردم متضرر شدند، به لحاظ عدد و رقم با موضوع اخیر قابل مقایسه نیست. اما این اتفاق، سر‌و‌صدای زیادی داشت و صدای اعتراض مردم را بلند کرد، زیرا اعتماد آنها سلب شده بود. به همین منظور در شرایط فعلی، هیات مدیره بورس تهران باید بلافاصله اطلاعیه‌ای منتشر کند و به موجب آن ضمن عذرخواهی، اعلام کند که کمیته حقیقت‌یاب مستقلی را مسوول تحقیق در این مورد خواهد کرد و بلافاصله هم گزارش نهایی آن کمیته را برای عموم مردم منتشر خواهد کرد. امیدوارم با انجام این فعالیت‌ها و گزارش‌دهی شفاف، بورس تهران بتواند بخشی از اعتماد از‌دست‌رفته را بهبود ببخشد.

ضمناً باید توجه داشته باشیم که ما در زمینه دعوت مردم به بورس، اشتباهات متعددی در گذشته انجام دادیم که اولین قدم برای خروج از این اشتباهات، پذیرش آنهاست. پس از پذیرش اشتباه باید برای جبران آن برنامه‌ریزی کرد. اولین اشتباه، دعوت مردم به معامله سهام و خرید و فروش و انجام سرمایه‌گذاری مستقیم بود.

سرمایه‌گذاری مستقیم ریسک‌های زیادی دارد که مهم‌ترین آنها، ایجاد حرکت گله‌ای است. در این مدل سرمایه‌گذاری، شبکه‌های مجازی و غیر‌رسمی می‌توانند اثر‌گذاری بالایی داشته باشند و سرمایه مردم را به بیراهه ببرند. اما اگر شرایط به نحوی باشد که همه مردم نتوانند به صورت مستقیم سهم بخرند، مترادف با این جمله نیست که مردم حق ندارند سهم بخرند، بلکه تداعی‌گر این جریان است که مردم بهتر است قبل از گذراندن دوره‌های حرفه‌ای، از طریق سبدگردان‌ها یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک وارد بازار سرمایه شوند.

خطای دیگر این است که سازمان بورس در 15 سال گذشته از این نکته غافل بوده که مسوول شاخص نیست، بلکه مسوول سلامت و دقت معاملات است. قیمت‌ها را سود شرکت‌ها می‌سازند و سود تابع هزاران عامل تکنیکی و اقتصاد کلان و نرخ ارز و بحث‌های سیاسی و... است.

در نیمه دوم سال گذشته بسیاری از فعالیت‌های توسعه‌ای بورس‌ها تعطیل شد و تمام تمرکز بر این بود که جلوی سقوط بورس گرفته شود و با روش‌های مختلفی از جمله غیر‌متقارن کردن دامنه نوسان بورس و بازارگردانی اجباری و کمیته تخلفات برای بازارگردانان و ناشرانی که پول تامین نمی‌کردند که هنوز هم این کارها ادامه دارد، سعی در مثبت کردن بازار داشتند. رفع همه این چالش‌ها وقت‌گیر بود و باعث شد بسیاری از فعالیت‌های توسعه‌ای بازار بورس روی زمین بماند. در حالی که صعود و نزول بورس، باید تنها تابعی از شرایط اقتصادی باشد و ناظران و ارکان بازار، باید سلامت این بازار و توسعه آن را پیگیری کنند.

  بورس تهران فارغ از این که خود در بازار سرمایه ناشر است، یکی از ارکان بازار نیز محسوب می‌شود که تحت نظر سازمان بورس هم قرار دارد. از سوی دیگر، چینش مدیران و رئیس سازمان بورس به وسیله شورای عالی بورس صورت می‌گیرد که شخص وزیر اقتصاد، ریاست این شورا را در دست دارد. آیا این سلسله‌مراتب در ایجاد اتفاقی که در بورس تهران رخ داد، مسوولیتی داشته‌اند؟

به طور واضح سلسله‌مراتب در این اتفاق نقشی نداشتند. مثل این می‌ماند که در خیابان تصادفی می‌شود و چون خیابان زیر نظر شهرداری است، شهردار استعفا بدهد. طبیعتاً تمام فعالیت‌های اجرایی کشور زیر نظر رئیس‌جمهور است و همه ما می‌دانیم که غیر‌ممکن است شخص رئیس‌جمهور یا شخص وزیر به تمام پستوهای ادارات و سازمان‌های زیرمجموعه دولت تسلط داشته باشند. اتفاقی بسیار کوچک در یک ساختمان در گوشه‌ای از شهر تهران رخ داده و ما نمی‌توانیم به واسطه این اتفاق از صدر تا ذیل، همه را مقصر اعلام کنیم. اما می‌توانیم از آن درس بگیریم. طبیعتاً شخص وزیر روی این موضوع حساس می‌شود، شخص رئیس سازمان روی این موضوع حساس می‌شود، شخص رئیس هیات مدیره بورس تهران روی این موضوع حساس می‌شود، قسمت حراست سازمان بورس و وزارت اقتصاد روی آن حساس می‌شوند و همه به این سمت می‌روند که ضعف‌های کنترل داخلی را استخراج کرده و تقویت کنند. مثال خوب در این زمینه سقوط هواپیماست. در هنگام سقوط هواپیما، همه به بررسی جعبه سیاه آن روی می‌آورند تا بفهمند چه اتفاقی افتاده و چگونه می‌توان در موارد بعدی از آن جلوگیری کرد. مطمئناً بورس تهران نیز این فرآیند را فعال کرده است. خبرنگاران و اصحاب رسانه نیز باید این موضوع را همچنان مطالبه کنند تا گزارشی رسمی ارائه شود. به اعتقاد من چند بیانیه منتشر‌شده از سوی مدیرعامل اسبق بورس تهران یا هیات مدیره بورس بسیار عجولانه و ناکافی بود. به نظر می‌رسد باید وعده انجام کار کارشناسی و انتشار نتیجه آن گزارش از سوی هیات مدیره بورس به اصحاب رسانه داده شود و بعداً نیز پیگیری و مطالبه شود. 

دراین پرونده بخوانید ...