شناسه خبر : 19946 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ماجرای متروپل مسعود کیمیایی از نگاه یک سایت اصولگرا

مصائب روزهای برفی

برف، بوران و سرما بخش عمده‌ای از کشور را در برگرفت و بسیاری از هموطنان را با مشکلات زیادی مواجه کرد. در کنار همه مشکلات اما غافلگیری مسوولان در مقابل این پدیده طبیعی بسیار عجیب بود.

ایران در هفته گذشته پس از گذر نیمه زمستان با چهره خشن سرما مواجه شد. برف، بوران و سرما بخش عمده‌ای از کشور را در برگرفت و بسیاری از هموطنان را با مشکلات زیادی مواجه کرد. در کنار همه مشکلات اما غافلگیری مسوولان در مقابل این پدیده طبیعی بسیار عجیب بود. ناهماهنگی‌ها در مواجهه به حدی بود که ناظران بیرونی تصور می‌کردند، برف در کشورهای آفریقای مرکزی آمده است و مسوولان با بلایایی غیر‌مترقبه مواجه شده‌اند. این در حالی است که اگر عزیزان یک دستگاه گوشی هوشمند متصل به اینترنت در اختیار داشتند، حتماً با نگاهی به پیش‌بینی هوای گوگل یا یاهو در‌می‌یافتند که در روزهای میانی بهمن‌ماه دمای هوای ایران به شدت کاهش یافته و شاهد بارش برف خواهیم بود. روزنامه‌ها در هفته پیش به ماجرا و مصائب برف زیاد پرداختند. شرق در تیتری با عنوان «بحران سفید» نوشت: «برف را روی اجاق گرم می‌کنیم تا آب آشامیدنی داشته باشیم»، «مردم با دست صفحه نانگردان را در نانوایی می‌چرخانند چون برق قطع بود تا نان داشته باشند»، «اداره راه و فرمانداری حتی خودشان راه دسترسی ندارند و فرماندار و معاون استاندار در شهرداری مستقر شده‌اند»، «صف‌های 300، 400 نفری برای نان ایجاد شده و به هر نفر هفت تا نان لواش بیشتر نمی‌دهند»، «روز گذشته حتی شمع و بیسکویت هم پیدا نمی‌شد»، «دو برف‌روب به‌دلیل سقوط از شیروانی منازل‌شان مردند» و... اینها همه اظهارات شهروندان غرب مازندران و شرق گیلان است که برف دو، سه روز گذشته زندگی آنها را فلج کرده است. آنها سه روز است که با بحران بی‌آبی و بی‌برقی، بسته بودن راه‌ها و محبوس شدن در برفی که ارتفاعش تا دو متر هم رسیده است دست‌وپنجه نرم می‌کنند... یکی از ساکنان نوشهر به «شرق» می‌گوید: امدادرسانی اولیه و اطلاع‌رسانی در حد صفر بود. دریغ از یک بنر، برق مرکز شهر هم دچار مشکل و تردد در حد صفر است. وضعیت حومه شهر از ما اسفناک‌تر است و حتی نان هم ندارند. قاسم احمدی، نماینده چالوس و نوشهر هم گفت: در حال حاضر نیروهای امدادی تلاش می‌کنند و زحمت می‌کشند اما حرکت خیلی کند است و با توجه به گستردگی بحران به‌خصوص در غرب مازندران خصوصاً نوشهر و چالوس، خیلی روستاها دچار قطعی آب و برق هستند چرا که سیستم آبرسانی با برق کار می‌کند... گزارش‌ها از مرگ دست کم دو نفر در این بحران خبر می‌دهند. تابناک هم در گزارشی از گرانی بی‌سابقه اقلام خوراکی اساسی در مناطق سرمازده شمال خبر داد و نوشت: «... بهای یک عدد تخم‌مرغ در فروشگاه‌های این شهر به ۷۰۰ تومان و یک بطری آب معدنی به ۳۰۰۰ تومان رسیده است. قطعی برق در بسیاری از شهرها نیز موجب شده تا نانوایی‌ها تعطیل شوند و در برخی شهرها مردم با دست صفحه نانگردان نانوایی‌ها را می‌چرخانند تا نان تهیه کنند.»index:1|width:200|height:300|align:left

سعید راد در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر
امسال جشنواره دهه فجر از همان افتتاحیه با حواشی عجیبی همراه بود. از قرار معلوم در مراسم افتتاحیه سی و دومین جشنواره فیلم «فجر» که در تالار وحدت با حضور علی جنتی،‌ وزیر ارشاد و شماری از مقامات فرهنگی دولت ایران و هنرمندان برگزار شد، سعید راد، بازیگر سینما، از دو بازیگر سینمای پیش از انقلاب تجلیل کرد. این بازیگر سینمای ایران گفت: این امید در دل من زنده شد وقتی که صحبت از دولت تدبیر و امید شد، این سن خیلی باشکوه است و آدم‌های بزرگی بر روی این سن آمده‌اند. نگاتیوهای فیلم‌های آقای قریبیان را دور کره زمین نمی‌شود کشید، جا کم می‌آورد. در اینجا می‌خواهم به عنوان یک بازیگر، اجازه بگیرم از بزرگان بازیگری و سیاسیون که این بخشندگی و مهربانی را داشته باشند که من به عنوان یک بازیگر جرات پیدا بکنم که یادی داشته باشیم از بزرگان بازیگری،‌ آقای فردین و آقای بهروز وثوقی... اظهارات سعید راد در خصوص دو بازیگر سینمای قبل از انقلاب ایران تشویق حضار در سالن را در پی داشت، اما این سخنان واکنش‌هایی را نیز در بیرون از تالار وحدت در پی داشته است. احتمالاً این واکنش‌ها سبب شد این بازیگر سینما در اکران افتتاحیه «چ» اثر ابراهیم حاتمی‌کیا تلاش کند که سخنان پیشین خود را جبران کند. او در این جلسه گفت: «... با کلمه تشکر خالی نمی‌توان تشکر کرد. بدنه سینمای حرفه‌ای ما دارد دنیا را فتح می‌کند... ما بازیگران هر کدام روایات مختلف و جنس متفاوتی از بازیگری را داریم. در طول سالیان گذشته بازیگرانی مثل رضا کیانیان و خسرو شکیبایی و فریبرز عرب‌نیا در ایران خلق شدند. من خیلی شرمنده هستم که اگر مزاحم دست‌اندرکاران جشنواره شدم؛ من یک بازیگرم که دچار احساسات شخصی می‌شوم و چیزی می‌گویم لطفاً وقتی چیزی می‌گویم با من طرف شوند.» از دیگر اخبار جشنواره می‌توان به درخشش دو فیلم «چ» و «رستاخیز» اشاره کرد. آثاری که از سوی مخاطبان و منتقدان به عنوان بخت‌های اصلی صید سیمرغ‌ها معرفی شده‌اند.

امیدواریم بعد از دهه فجر انجمن بازگشایی شود
در هفته گذشته وزیر ارشاد در گفت‌وگویی از بازپس‌گیری شکایت وزارت اطلاعات از انجمن صنفی خبر داد. این نقل قول جنتی بسیاری از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران را خشنود کرد. ماشاءالله شمس‌الواعظین، رئیس‌ هیات‌مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران در واکنش به این اظهارات وزیر ارشاد، اعلام کرد: «با وجود اطلاعم از این ماجرا، ترجیح دادم این موضوع از زبان مقامات مربوط که رئیس‌‌جمهور این ماموریت را به آنها واگذار کرده بود، اعلام شود، چون وقتی این موضوع به صورت رسمی اعلام می‌شود، دیگر از جنبه صنفی خارج و به موضوع ملی تبدیل می‌شود... به ‌وسیله سه وزیر و معاونان آنها که از طرف رئیس‌‌جمهور برای بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ماموریت داشتند، توافق‌هایی مبنی بر بازگشایی این انجمن شده است.» شمس‌الواعظین با بیان اینکه ما از طرف اعضای انجمن وعده برگزاری فوری مجمع عمومی را به منظور برگزاری انتخابات عمومی و انتخاب اعضای هیات‌مدیره می‌دهیم، تاکید کرد: «امیدواریم بعد از دهه فجر انقلاب اسلامی، شاهد بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران باشیم. خوشبختانه امیدی در دل روزنامه‌نگاران زنده شده است و حدود 800 نفر نامه‌ای را خطاب به رئیس‌‌جمهور برای بازگشایی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران امضا کرده‌اند. با توجه به این اتفاق‌ها، امیدواریم انجمن صنفی روزنامه‌نگاران بازگشایی شود...»

99 گود پر‌خطر تهران را تهدید می‌کند
سایه خطر گودبرداری‌های غیر‌اصولی بر سر بسیاری از شهروندان تهرانی سنگینی می‌کند. اعتماد در هفته گذشته در گزارشی به این تهدید پرداخته و نوشته ‌است: «...12 مهرماه نام پروژه ایران‌زمین با فرو ریختن بخشی از دیواره گود و خیابان اطراف پروژه بر سر زبان‌ها افتاد. گودبرداری ایران‌زمین در غرب تهران در حالی به جنجال تبدیل شد که در دیگر گوشه‌های شهر گودبرداری‌های غیراصولی که به تهدید جدی برای مردم و شهر تهران بدل شده در سکوت یا به کار خود ادامه می‌دهند یا چون جنجالی نشده‌اند، خطر آنها جان سایر شهروندان را تهدید می‌کند ... هیچ‌کس نمی‌داند اگر مساله پروژه ایران‌زمین درگیر مسائل سیاسی نمی‌شد آیا باز هم آنقدر مهم بود و مورد توجه قرار می‌گرفت یا نه؟ این پرسشی است که کریمیان اقبال، مدیرکل معماری و ساختمان معاونت معماری و شهرسازی تهران مطرح می‌کند. این بار شهرداری و سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران با مشارکت یکدیگر طرحی را به انجام رسانده‌اند که فارغ از مسائل سیاسی به دنبال حل مساله گودبرداری‌های غیراصولی است. رضا حیدریون، معاون فنی سازمان نظام مهندسی ساختمان گفت: با انجام طرح ویژه گودبرداری کارشناسان سازمان 12 هزار ساختمان را در سطح شهر کنترل کردند که با بررسی انجام‌شده 99 گود پرخطر در تهران شناسایی شده است...بررسی نیمه اول سال 92 با 91 حکایت از کاهش حدود 50 درصدی حوادث گودبرداری دارد. او تاکید کرد: خطر تا زمانی که مشکل این گودها حل نشود، وجود دارد.»

ماجرای متروپل مسعود کیمیایی از نگاه یک سایت اصولگرا
سایت اصولگرای نامه‌نیوز در یادداشتی به فیلم سینمایی «متروپل» اثر جدید مسعود کیمیایی پرداخته ‌است. این سایت در تحلیل عجیب خود می‌نویسد: «یک زن جوان - مهناز افشار- به سینمای متروکه‌ای پناه می‌برد که سالن نمایش آن تبدیل به انبار فروش موتورسیکلت شده و لابی‌اش را باشگاه بیلیارد کرده‌اند. این زن، صیغه مردی به نام ماندگاری بوده و از او یک فرزند دارد؛ ماندگاری حالا مرده و همسر نازای او با این زن صیغه‌ای درگیر می‌شود. پرواضح است که خاتون لواسانی- مهناز افشار- نمادی از گوگوش است... وی از محمدرضا پهلوی یک فرزند نامشروع داشت که چند سال پیش توانست توسط آزمایش DNA نسبت فامیلی‌اش با خاندان سلطنتی ایران را ثابت کند. برخوردی که از همسر ماندگاری- شقایق فراهانی- با خاتون در این فیلم می‌بینیم، کاملاً می‌خواسته طعنه‌ای باشد به برخورد فرح دیبا با مساله‌ فرزند نامشروع شاه...این دیالوگ در طول فیلم بارها از زبان یکی از صاحبان «متروپل» خطاب به خاتون شنیده می‌شود که خیلی کار خوبی کردی به سینما پناه آوردی...این قضیه اشاره دارد به ازدواج گوگوش با یکی از کارگردان‌های سینمای ایران؛ در حقیقت کارگردان متروپل خودش را هم در این اثر نمادسازی کرده و آنگاه که یکی از کاراکترهای سینما را به عنوان پناهگاه خاتون- بخوانید گوگوش- معرفی می‌کند، اشاره‌اش به همین معناست. حتی از جایی به بعد که زن ماندگاری پشت در متروپل رسید، جای پنجه خونین خاتون روی ستونی که به آن تکیه داده بود می‌ماند، پنجه خونینی که یادآور تصویری بسیار معروف از 17 شهریور 1357 است و البته ما نمی‌دانستیم که گوگوش هم روزگاری انقلابی بوده است. اما در مورد کیفیت کار باید گفت «مسعود کیمیایی» آنقدر سرگرم تطابق دادن دقیق بین نمادهای فیلمش با صور واقعی آنها شده که قصه گفتن را رها می‌کند و به این ترتیب متروپل فاقد درام است. خیلی مولفه‌های کلیشه‌شده در سینمای کیمیایی هم دوباره و در اینجا تکرار می‌شوند اما از آن طرف خیلی جزییات ضروری در کار رعایت نشده. مثلاً چند نفر در فاصله نیم‌متری یک شیشه بزرگ چند دقیقه با چوب و چماق زد و خورد خونینی می‌کنند اما هیچ اتفاقی نمی‌افتد که شیشه بشکند، آنها حتی چندبار سر و صورت و دست خونی‌شان را روی شیشه می‌گذارند اما شیشه نمی‌شکند، حتی میان دعوا مرتب صدای شکستن شیشه هم می‌آید اما شیشه نمی‌شکند تا اینکه وقتی قرار است سکانس تمام شود نوبت این شیشه هم می‌رسد!... مسعود کیمیایی مرتب در حال ادای دین به خودش است (یعنی بود) قبلاً می‌شد اسم این کار را «ادای دین به خود» گذاشت اما حالا باید به آن گفت «ادای خود را درآوردن» در ضمن باید به آقای کیمیایی این را هم گفت که ناگفته‌های شما از گوگوش آنقدرها هم مخاطب جمع‌کن نیست که فکر می‌کنید و این خرده خاطرات به هم پیوسته و ناپیوسته را تا قصه نکنید طرفداری پیدا نخواهند کرد.» باید دید جناب کیمیایی پاسخی برای این همه توهم دارند یا خیر؟

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها