شناسه خبر : 27561 لینک کوتاه

آب و اشتباهات راهبردی

آیا مدیریت آب شکست ‌خورده است؟

از 150 سال پیش، با تصویرسازی از اینکه غربی‌ها سبک و الگوی زندگی بهتری دارند و ما هم باید نعل به نعل و مو به مو از آ‌نها تقلید کنیم، سیمای مدیریت و حکمرانی در کشور به خواسته یا به زور تغییر کرد.

فاطمه ظفرنژاد / پژوهشگر آب و توسعه پایدار 

از 150 سال پیش، با تصویرسازی از اینکه غربی‌ها سبک و الگوی زندگی بهتری دارند و ما هم باید نعل به نعل و مو به مو از آ‌نها تقلید کنیم، سیمای مدیریت و حکمرانی در کشور به خواسته یا به زور تغییر کرد. دانشگاه در 1313 آغاز به کار کرد و همه دانش غنی، سازگار و جامع‌نگر ایرانی از پزشکی تا معماری شهرسازی، نجوم، کانی‌شناسی، فلز، شیمی، رنگ، حکمت، جامعه... و نیز دانش پایدار مدیریت آب و منابع طبیعی با آزمون و خطاهای ده‌هزارساله را نادیده گرفت. در حقیقت دارالترجمه‌ای به هدف الگوبرداری از دیگران بدون توجه به اقلیم، بوم‌شناخت، فرهنگ و تمدن سرزمین راه‌اندازی شد تا مردمی از جوامع اولیه (به باور خاورشناسانی مانند آن لمتون) را به ساخت جامعه‌ای توسعه‌یافته راهبری کند. در دهه 1330 با راه‌اندازی وزارتخانه‌ای به نام آب و برق و بعدها نیرو، و در دهه 1340 با دولتی اعلام کردن منابع آب و جنگل‌ها و دیگر منابع طبیعی، بزرگ‌ترین اشتباه راهبردی در مدیریت منابع طبیعی سرزمین کلید خورد. مدیریت دولتی تهاجم به طبیعت و مدیریت سازه‌ای آب به‌جای مدیریت اکولوژیک و سازگار منابع طبیعی نشست. در حقیقت یک الگوی ناسازگار تقلیدی به‌جای مدیریت پایدار، کوچک، محلی، سازگار با جغرافیا و اقلیم، مشارکتی، با تصمیم‌گیری جوامع محلی ارزشمند مولد خوراک گذاشته شد. ما تقلید از مدیریت آبی را آغاز کردیم که امروز در دنیا 48 هزار سد ساخته و بخش بزرگی از رودها (رگ‌های خون‌رسان زمین) و تالاب‌ها و دریاچه‌ها و زیستگاه‌ها را خشکانده و بیابان‌زایی گسترده پدید آورده است. امروز دنیا به اشتباه بودن جهانی‌سازی و الگوی یکسان مدیریت سرزمین کمابیش پی برده است. ما پیامدهای شش دهه الگوی مدیریت ناسازگار با سدسازی و تهاجم به طبیعت را با گوشت و استخوان لمس می‌کنیم و اثرات اجتماعی و اقتصادی آن را به چشم می‌بینیم. اما چرا مدیریت دولتی ناپایدار، از بالا به پایین، ناپاسخگو، و ناسازگار با اقلیم و بوم‌شناخت سرزمین ادامه می‌یابد؟ در خرمشهر و آبادان از دهه 1370 مردم دچار مشکل شده‌اند چون آب کارون و بهمنشیر که با میزان هدایت الکتریکی 1500 و کمتر برای شرب و کشاورزی و... به کار گرفته می‌شد به 17-16 هزار میکروموس بر سانتی‌متر رسیده است که نه‌تنها برای خوردن که برای کشاورزی نیز کاربردپذیر نیست. در جلگه‌ای که زمانی انبار غله و سبزیجات و خرمای ایران بود، توسعه تقلیدی با سدسازی و گسترش کشت نیشکر و دیگر تصمیمات ناپایدار به تغییر کیفی و کمی منابع آب انجامیده است. انتقال آب از سرشاخه‌های کارون به اصفهان، یزد و ساخت بیش از 30 سد به بزرگ‌ترین و تنها رود قابل کشتیرانی ایران آسیب جدی زده و سرنوشتی غم‌انگیز برای حق‌آبه‌بران جلگه خوزستان به ‌ویژه برای کشاورزان و نخلکاران رقم زده است. کاهش آب کارون و دز و کرخه همراه با سدسازی روی دجله و فرات به خشک شدن تالاب هورالعظیم انجامیده است. وزش باد از سوی غرب ریزگردها را در هوا می‌پراکند و به تعطیلی فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی استان فرمان می‌دهد و نه‌تنها از میزان گل‌دهی و تولید محصولات کشاورزی که همچنین از عمر انسان می‌کاهد. کاهش فعالیت‌های اقتصادی و بیماری‌های خطرناک دستگاه تنفسی و سرطان به‌ ویژه نزد کودکان و سالخوردگان، این استان را بزرگ‌ترین مهاجرفرست کشور کرده است. ریزگرد از گستره خشکیده هور برمی‌خیزد که گستره‌اش در منابع قدیمی تا 100 هزار کیلومترمربع آمده و می‌توان گفت پس از تالاب پانتانال 150 هزار کیلومترمربعی در برزیل، دومین تالاب بزرگ زمین یا یکی از چند تالاب مهم بوده است. این تالابِ گره‌خورده با تاریخ تمدن‌های ایرانی از تمدن ایلام و شوش تا تمدن شام در اثر ساخت سد روی رودهایی که به آن می‌ریختند خشکیده است. کارون و کرخه و نیز دجله و فرات رگ‌های خون‌رسان هورالعظیم بودند. در حوضه کارون بزرگ (دز و کارون) 30 سد با گنجایش 17 میلیارد مترمکعب و در حوضه کرخه هفت سد با گنجایش شش میلیارد مترمکعب ساخته شده است. سدهای ایران دست کم جلوی 23 میلیارد مترمکعب (4 /14 درصد) از آورد به هورهویزه را گرفته‌اند. در حوضه فرات در آناتولی جنوبی ترکیه هفت سد آتاتورک، کاراکایا و بیرچیک، کارکامیز، شانلی‌یورفا، سیریمتاش، و اِرکِنِک روی‌هم دست کم 60 میلیارد مترمکعب از سوی ترکیه، و در سوریه سدهای الطبقه یا الثوره، بعث، تشرین روی‌هم 13 میلیارد مترمکعب از سوی سوریه و در عراق چند بند و سد حدیثه روی فرات ساخته شده است. سدهای فرات روی‌هم جلوی 81 میلیارد مترمکعب از آورد این رود را گرفته‌اند. در حوضه دجله در آناتولی جنوبی ترکیه پنج سد دجله، کراکیزی، باتمان، ایلیسو، گرزن و سد سیلوان  با گنجایش روی‌هم 5 /21 میلیارد مترمکعب ساخته شده است. در عراق نیز سدهای ادهیم، بدوهه، دربندیخان، دوکان، دوهوک، حمرین، موصل، سامره، روی‌هم به گنجایش 5 /34 میلیارد مترمکعب ساخته شده است. سدهای دجله دست کم جلوی 56 میلیارد مترمکعب از آورد این حوضه و 35 درصد ورودی به هورالعظیم را می‌گیرند. تهاجم به طبیعت در عصر مدرن و اساساً همه مشکلات محیط زیست و گرم شدن زمین و... از حکمرانی مدرن و دولت‌ها سرچشمه می‌گیرد. تا پیش از دوران مدرن مدیریت زیست‌بوم‌ها و منابع طبیعی در دست جوامع بومی مولدی بود که هم از طبیعت بهره‌برداری پایدار و آشتی‌جویانه داشتند و هم از آن نگهداری می‌کردند. دولت‌های مدرن تا مغز استخوان مسائل هر جامعه از تولید تا فروش محصولات گوناگون و از ساخت تا بهره‌برداری از منابع طبیعی، و از آموزش تا روابط فرهنگی دخالت می‌کنند. برنامه‌های دولت در همه جا از اروپا و آمریکا تا به تقلید از آنها در دیگر کشورها، همواره برنامه‌های از بالا به پایین، ناسازگار با اقلیم و بوم‌شناخت، ناسازگار با طبیعت، ناسازگار با تمدن و ناسازگار با صرفه‌جویی و پاسخگویی است. در حالی که حکمرانی و دستگاه‌های دولتی و مجلس و... وابسته به آن باید تنها پایشگر امنیت ملی، امنیت خوراک، سلامت و بهداشت عمومی و چند مساله بسیار اصلی و حل اختلافات احتمالی بسیار کلی باشند. در بسیاری از کشورها شمار دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها و مراکز تصمیم‌گیری از بالا به پایین تا عددی تک‌رقمی پایین آمده است. مشکلات خطرناک امروز دنیا از دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی و خصوصی و مجالس و در یک جمله حکمرانی بیش از حد از یک‌سو و مصرف‌زدگی جامعه امروزی و بی‌توجهی به مشارکت مردم در مدیریت آب از سوی دیگر است. اینکه چرا دولت‌ها نتوانستند الگوی مدیریت آب متناسب با اقلیم را توسعه دهند به این سبب است که تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی متمرکز دولت الگوی توسعه جهانی را دنبال می‌کند و ماهیتاً با ویژگی‌های بوم‌شناختی سرزمین بیگانه می‌ماند. از سوی دیگر دولت‌ها موقت و ناپایدارند، هر چند سال تغییر می‌کنند و در همان زمان اندک هم بیشتر باید پاسخگوی پشتیبانانی باشند که برای انتخابات آنها سرمایه‌گذاری کرده‌اند. احزاب و جناح‌های سیاسی که به‌ صورت چرخه ناسازگار هراز چند گاه جابه‌جا می‌شوند تغییر ماهوی در این ناکارآمدی دولت نمی‌توانند پدید آورند. تمدن در جست‌وجوی پایداری هماهنگ با شرایط اقلیم و جغرافیا و فرهنگ مردم جوامع مولد است. در تمدن تقلید از الگوهای جهانی و جهانی‌سازی به نام توسعه یا هر نام دیگر مردود و نامیسر است. دولت اما عموماً چنین نیست. دولت هدفش رشد اقتصادی با تقلید از توسعه دیگران و جهانی‌سازی است که آن‌ هم غالباً جانبدارانه خواهد بود. چنین است که دولت‌ها نمی‌توانند به الگوی مدیریت مناسب برسند مگر آنکه با اصلاحاتی گام به گام راهبرد میانی بهبود مدیریت منابع طبیعی پایدار و مشارکتی را بیازمایند:

 دست برداشتن از انفعال در راستای حل بحران آب و اعلام لغو مدیریت سازه‌ای آب و سدسازی و انتقال برای احیای رویکرد نرم و بوم‌شناختی به مدیریت آب در همه حوضه‌ها از کارون و ریزگرد در خوزستان، تا حوضه ارومیه، و در همه تالاب‌ها و دریاچه‌ها و رودهای آسیب‌دیده. 

کوچک‌سازی دولت و یکپارچه کردن مدیریت منابع طبیعی با مشارکت جوامع بومی مولد که با بوم‌شناخت هر حوضه از هزاره‌های پیش آشنایی دارند. تغییر مدیریت آب با حذف رویکرد سازه‌ای و تلفیق آن با دیگر منابع طبیعی و با مشارکت کشاورزان در راستای حل بحران آب.

 اعمال رویکرد سختگیرانه مدیریت آب در شهرها، با اصلاح الگوی مصرف، عدم مصرف آب دست‌اول در ساختمان‌سازی یا در صنایع یا در کارگاه‌ها و تعطیل کردن تاسیسات آبی ناسازگار، افزایش قیمت معنی‌دار آب در شهرها، تشویق ساخت ساختمان با سامانه بازچرخانی آب خاکستری، با انرژی خورشیدی، تغییر آیین‌نامه‌های شهرسازی، ساختمان‌سازی، تغییر شیوه‌نامه‌های اعطای پایان کار با رویکرد ساختمان سبز و ساختمان صفر. 

 اعمال رویکرد سختگیرانه کاربرد آب در صنایع با بازچرخانی بارها و بارها. 

تاسیس هیات‌های فعال منطقه‌ای شامل کشورهای درگیر خشکی هورالعظیم یا هامون و برگزاری نشست‌های تفاهم برای پیگیری مساله و برنامه‌ریزی برداشتن یک یا چند سد مشکل‌آفرین برای نشان دادن حسن نیت در این زمینه. 

دراین پرونده بخوانید ...