تاریخ انتشار:
استقلال در حوزه انرژی نزدیک است؟
حفاری یا عدم حفاری
در داکوتای شمالی، چیز زیادی برای دیدن نیست. اما کمبازدیدترین ایالت آمریکا، در مرکز تحول انرژی آمریکا قرار دارد که برخی باور دارند میتواند به استقلال از واردات از خارج برای شمال آمریکا یا حتی کل ایالات متحده منجر شود. ویلیستون، در نزدیکی میدان باکن، که بیش از ۳۲۰ کیلومتر با راهی جادهای نسبت به بیسمارک درون مناطق غیرمسکونی است، و مرکز خوابزده ایالت، یک شهر رونقگرفته است که به استخراج نفت سنگ رسی، معادل مایع گاز سنگ رسی اختصاص داده شده است.
تصمیمات سیاسی در سال 2013 مشخص میکنند که آیا انقلاب انرژی نامرسوم و بهرهبرداری بیشتر از منابع مرسوم نفت و گاز، آمریکا را در مسیر فراهم کردن انرژی خود قرار میدهد یا خیر. استقلال انرژی به دو چیز بستگی دارد: حفاری و کشف نفت و گاز بیشتر، و استفاده کمتر از این مواد. هردو ممکن است در سال 2013 افزایش یابند. آمریکا تا خودکفایی در زمینه گاز طبیعی چند قدم بیشتر فاصله ندارد. اما اخیراً روزانه 5/6 میلیون بشکه نفت خام در روز تولید میکند و حدود 9 میلیون بشکه وارد میکند. تولید نفت داخلی سریعاً در حال افزایش است اما شکاف هنوز بزرگ است.
مجادلات بر سر سابقه زیستمحیطی شکستگی هیدرولیک و شیوه استخراج هیدروکربن از صخرههای سنگ رسی دور آن را لابیهای نفت و گاز برنده میشوند. اکنون وظیفه یافتن نفت و گاز بیشتر است. زمینداران خصوصی خوشامدگوی حفارانی هستند که چکهای پرپول برای برخورداری از حق استخراج نفت و گاز میدهند. اما استخراج بیشتر نیازمند اعطای اجازه حفاریهای بیشتر در زمینهای دولتی است. بقیه را میتوان برای یک صنعت نفت و گاز مبتکر کنار گذاشت.
بخش زیادی از نفت و گاز رایج در سواحل آمریکا قرار گرفته است. قرار است حفاری در خلیج مکزیک، به دنبال فاجعه دیپ واتر هاریزون، از مراحلی که پیش از ریزش نفت در دریا طی کرده بود، جلوتر رود. اما بخشهایی از خلیج، همینطور کنارههای شرق آمریکا و سواحل غربی خارج از دسترس و ممنوع هستند. با وجود علاقه جمهوریخواهان، باراک اوباما اشتیاقی برای رفع مهلت قانونی حفاری در این آبها نداشت. اگر هر دو نفت و گاز ساحلی و دریایی مورد بهرهبرداری قرار گیرند، با اندکی شانس، شکاف میان بازده و مصرف داخلی کم میشود، به ویژه اگر صادرات گاز، واردات نفت را در محاسبه مصرف انرژی اولیه جبران کند.
چه کسی باور دارد این تصمیمات بدیهیاند؟
اما دو تصمیم، جریان مبارزه برای استقلال را تنظیم میکند. اگر آمریکا نتواند همه هیدروکربنش را خودش تولید کند، خیلیها از خودکفایی آمریکای شمالی شاد میشوند. این نیازمند واردات بیشتر نفت کانادایی است. در ادامه، این امر بستگی به ساخت کی استون ایکسال دارد؛ خط لولهای که نفت را از همسایه شمالی میآورد و تضمین میکند که هیدروکربن کانادا مورد نیاز همسایه جنوبیاش است. کی استون ایکسال احتمالاً پس از انتخابات به شکلی پیش میرود اما مشاجره سیاسی بر سر طرح شاید کانادا را تشویق کند که به جای ساخت خط لوله برای انتقال نفت و گاز به ساحل غربی، نفت و گازش را به بازارهای در حال رشد آسیا بفروشد.
تصمیم دوم توجه کمتری به خود جلب میکند، اما به همین میزان مهم است. وفور گاز طبیعی آمریکا، قیمتها را به پایینترین حد رسانده است. برای اینکه گاز همچنان در جریان باشد، سودهای بهتری برای سرمایهگذاریها لازم است. یکی از راههای بهبود سودها، صادرات گاز طبیعی مایع به اروپا و آسیاست، که در آنجا قیمتها بالاتر است. یک پایانه وارداتی در سابین پاس در لوئیزیانا، که پیش از رونق گاز سنگ رسی ساخته شد، دارای گواهینامهای برای صادرات است و در سال 2016، هنگامی که یک قرارگاه میعان تکمیل شود، آغاز به ارسال گاز آمریکایی به خارج میکند.
رئیسجمهور باید تصمیم بگیرد که آیا به وزارت انرژی اجازه پیشروی برای گردش کاربرد بیشتر برای تبدیل امکانات واردات به امکانات صادرات بدهد یا خیر. ریسک اینجاست که صادرات بیشتر منجر به قیمتهای بالاتر در داخل کشور میشود و رشد اقتصادی را که انرژی ارزان و صنعت پتروشیمی احیاشده برای آمریکا به ارمغان آورده، به خطر انداخته است. با این حال، با وجود اعطای یک گواهینامه، سلب همین فرصت از دیگران دشوار از کار درمیآید.
اگر همانطور که به نظر میرسد، قیمتهای نفت به مدت زیادی بالا بماند، واردات انرژی نیز سقوط خواهد کرد. این امر خرید خودروهای بهینهسوزتر را افزایش میدهد. دولت میتواند دست کمکی بدهد و جریان امور را تنظیم کند. آقای اوباما استانداردهای جدید تهاجمیای در زمینه اقتصاد سوخت پیشنهاد کرده است.
خوشبینها گمان میکنند استقلال انرژی در یک دهه از راه میرسد یا به این خاطر که آمریکا چند میلیون بشکه دیگر در روز تولید میکند، اقتصاد را با گاز بیشتر تامین میکند و نرخ تاریخی مصرف اسرافکارانهاش را کاهش میدهد. اینکه این مساله موضوع خوبی است یا نه جای سوال است. استقلال انرژی و امنیت انرژی غالباً به هم پیوستهاند. با این حال، چنان که ژاپن به دنبال سونامی نابودگر سال 2011 ثابت کرد، هنگامی که سریعاً توانست نیروی هستهای از دسترفتهاش را با گاز وارداتی جایگزین کند، امنیت انرژی را با ماندن در بازارهای جهانی انعطافپذیر انرژی بهتر میتوان تامین کرد تا با جدا شدن از یکدیگر.
مجادلات بر سر سابقه زیستمحیطی شکستگی هیدرولیک و شیوه استخراج هیدروکربن از صخرههای سنگ رسی دور آن را لابیهای نفت و گاز برنده میشوند. اکنون وظیفه یافتن نفت و گاز بیشتر است. زمینداران خصوصی خوشامدگوی حفارانی هستند که چکهای پرپول برای برخورداری از حق استخراج نفت و گاز میدهند. اما استخراج بیشتر نیازمند اعطای اجازه حفاریهای بیشتر در زمینهای دولتی است. بقیه را میتوان برای یک صنعت نفت و گاز مبتکر کنار گذاشت.
بخش زیادی از نفت و گاز رایج در سواحل آمریکا قرار گرفته است. قرار است حفاری در خلیج مکزیک، به دنبال فاجعه دیپ واتر هاریزون، از مراحلی که پیش از ریزش نفت در دریا طی کرده بود، جلوتر رود. اما بخشهایی از خلیج، همینطور کنارههای شرق آمریکا و سواحل غربی خارج از دسترس و ممنوع هستند. با وجود علاقه جمهوریخواهان، باراک اوباما اشتیاقی برای رفع مهلت قانونی حفاری در این آبها نداشت. اگر هر دو نفت و گاز ساحلی و دریایی مورد بهرهبرداری قرار گیرند، با اندکی شانس، شکاف میان بازده و مصرف داخلی کم میشود، به ویژه اگر صادرات گاز، واردات نفت را در محاسبه مصرف انرژی اولیه جبران کند.
چه کسی باور دارد این تصمیمات بدیهیاند؟
اما دو تصمیم، جریان مبارزه برای استقلال را تنظیم میکند. اگر آمریکا نتواند همه هیدروکربنش را خودش تولید کند، خیلیها از خودکفایی آمریکای شمالی شاد میشوند. این نیازمند واردات بیشتر نفت کانادایی است. در ادامه، این امر بستگی به ساخت کی استون ایکسال دارد؛ خط لولهای که نفت را از همسایه شمالی میآورد و تضمین میکند که هیدروکربن کانادا مورد نیاز همسایه جنوبیاش است. کی استون ایکسال احتمالاً پس از انتخابات به شکلی پیش میرود اما مشاجره سیاسی بر سر طرح شاید کانادا را تشویق کند که به جای ساخت خط لوله برای انتقال نفت و گاز به ساحل غربی، نفت و گازش را به بازارهای در حال رشد آسیا بفروشد.
تصمیم دوم توجه کمتری به خود جلب میکند، اما به همین میزان مهم است. وفور گاز طبیعی آمریکا، قیمتها را به پایینترین حد رسانده است. برای اینکه گاز همچنان در جریان باشد، سودهای بهتری برای سرمایهگذاریها لازم است. یکی از راههای بهبود سودها، صادرات گاز طبیعی مایع به اروپا و آسیاست، که در آنجا قیمتها بالاتر است. یک پایانه وارداتی در سابین پاس در لوئیزیانا، که پیش از رونق گاز سنگ رسی ساخته شد، دارای گواهینامهای برای صادرات است و در سال 2016، هنگامی که یک قرارگاه میعان تکمیل شود، آغاز به ارسال گاز آمریکایی به خارج میکند.
رئیسجمهور باید تصمیم بگیرد که آیا به وزارت انرژی اجازه پیشروی برای گردش کاربرد بیشتر برای تبدیل امکانات واردات به امکانات صادرات بدهد یا خیر. ریسک اینجاست که صادرات بیشتر منجر به قیمتهای بالاتر در داخل کشور میشود و رشد اقتصادی را که انرژی ارزان و صنعت پتروشیمی احیاشده برای آمریکا به ارمغان آورده، به خطر انداخته است. با این حال، با وجود اعطای یک گواهینامه، سلب همین فرصت از دیگران دشوار از کار درمیآید.
اگر همانطور که به نظر میرسد، قیمتهای نفت به مدت زیادی بالا بماند، واردات انرژی نیز سقوط خواهد کرد. این امر خرید خودروهای بهینهسوزتر را افزایش میدهد. دولت میتواند دست کمکی بدهد و جریان امور را تنظیم کند. آقای اوباما استانداردهای جدید تهاجمیای در زمینه اقتصاد سوخت پیشنهاد کرده است.
خوشبینها گمان میکنند استقلال انرژی در یک دهه از راه میرسد یا به این خاطر که آمریکا چند میلیون بشکه دیگر در روز تولید میکند، اقتصاد را با گاز بیشتر تامین میکند و نرخ تاریخی مصرف اسرافکارانهاش را کاهش میدهد. اینکه این مساله موضوع خوبی است یا نه جای سوال است. استقلال انرژی و امنیت انرژی غالباً به هم پیوستهاند. با این حال، چنان که ژاپن به دنبال سونامی نابودگر سال 2011 ثابت کرد، هنگامی که سریعاً توانست نیروی هستهای از دسترفتهاش را با گاز وارداتی جایگزین کند، امنیت انرژی را با ماندن در بازارهای جهانی انعطافپذیر انرژی بهتر میتوان تامین کرد تا با جدا شدن از یکدیگر.
سیمون رایت/ خبرنگار انرژی اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید