شناسه خبر : 46749 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مردان جوان خشمگین

چرایی شکاف عظیم بین مردان و زنان جوان

مردان و زنان تجربیات متفاوتی دارند، بنابراین می‌توان انتظار داشت که جهان‌بینی آنها هم متفاوت باشد. با وجود این افزایش شکاف بین مردان و زنان در کشورهای توسعه‌یافته حیرت‌آور است. داده‌های نظرسنجی‌ها در 20 کشور توسعه‌یافته نشان می‌دهند که دو دهه قبل بین تعداد مردان و زنان 19 تا 29ساله‌ای که خود را لیبرال -و نه محافظه‌کار- می‌دانستند تفاوتی وجود نداشت، اما اکنون تفاوت آنها به 25 درصد رسیده است. مردان جوان در مقایسه با مردان کهنسال بیشتر ضدفمینیست هستند. آنها روند قدیمی را که در آن هر نسل لیبرال‌تر از نسل قبلی بود تغییر داده‌اند. نظرسنجی‌های 27 کشور اروپایی نشان می‌دهند که مردان زیر 30 سال بیشتر از همتایان بالای 65ساله خود به این نتیجه رسیده‌اند که تلاش برای پیشبرد حقوق زنان و دختران از حد فراتر رفته و فرصت‌های مردان و پسران را تهدید می‌کند. نتایج مشابه را می‌توان در بریتانیا، کره جنوبی و چین مشاهده کرد. زنان جوان دیدگاهی مخالف آن داشتند.  نمی‌توان به سادگی دلیل این رویدادها را فهمید. یک نقطه شروع آن است که توجه داشته باشیم زنان جوان از همتایان مرد خود در تحصیلات دانشگاهی پیشی گرفته‌اند. در اتحادیه اروپا 46 درصد از زنان و 35 درصد از مردان موفق به کسب مدارک دانشگاهی می‌شوند. شکاف بین آنها از سال 2002 تاکنون دو برابر شده است. یکی از عواقب این امر آن است که زنان جوان بیشتر از مردان دوران جوانی را در فضای لیبرال دانشگاه می‌گذرانند. همزمان، شمار پسرانی که در سطح پایین سواد مدرسه‌ای قرار می‌گیرند بیشتر از دختران است. در کشورهای ثروتمند 28 درصد از پسران نمی‌توانند مهارت خواندن را تا یک سطح پایه بیاموزند. این سهم در میان دختران فقط 18 درصد است.  تغییر بزرگ دیگر آن است که در جهان توسعه‌یافته موانع دستیابی زنان به مشاغل موفق به میزان زیادی برداشته شده‌اند. مردان دارای تحصیلات دانشگاهی هنوز مشاغل موفقی دارند و یکی از دو رکن خانوارهای پردرآمدی هستند که در آن زن و شوهر شاغل‌اند. بسیاری از مردان از چنین وضعیتی استقبال می‌کنند و خواهان پیشرفت آن هستند. اما برادران کمترتحصیل‌کرده آنها که در محیط کار و معاشرت‌های اجتماعی مشکل دارند از وضعیت خود ناراضی‌اند و زنان را مقصر از دست رفتن جایگاه نسبی خود می‌دانند. زنان جوان در مجموع از پیشرفت‌های گذشته رضایت دارند اما به خوبی می‌دانند که تهدیدها و بی‌عدالتی‌های واقعی، از خشونت مردان تا دشواری برقراری توازن میان کار و فرزند همچنان پابرجا مانده‌اند. به‌طور خلاصه باید گفت که اکثر زنان جوان و متاسفانه، شمار زیادی از مردان جوان از این شکایت دارند که جامعه علیه جنسیت آنها دچار یک‌سویه‌نگری منفی شده است.  زنان جوان به احزاب چپ لیبرال گرایش پیدا کرده‌اند. در مقابل، مردان جوان به‌وسیله سیاستمداران راست‌گرا و راست افراطی اغوا می‌شوند. حمایت آنها در کره جنوبی به رئیس‌جمهور ضدفمینیست کمک کرد تا به قدرت برسد. نظرسنجی‌ها در آمریکا ابهام‌آلودند اما برگزارکنندگان نظرسنجی عقیده دارند که مردان جوان از دموکرات‌ها روی برگردانده‌اند. بسیاری از کشورهای اروپایی گزینه‌های سیاسی رنگارنگی ارائه می‌دهند، اما مردان جوان به پیدایش احزاب تندرو از قبیل حزب آلترناتیو آلمان، کنفدراسیون لهستان و چگا (Chega) در پرتغال کمک کرده‌اند. هیچ راه‌حل ساده‌ای برای این مسائل وجود ندارد. اما آشکار است که باید برای کمک به پسرانی که در آموزش مدرسه‌ای عقب افتاده‌اند کار بیشتری انجام داد. استخدام معلمان مرد بیشتر یکی از سیاست‌های مفیدی است که به ضرر همکلاسی‌های دختر آنها تمام نمی‌شود. این معلمان هم‌‌اکنون در مدارس ابتدایی جهان ثروتمند کمیاب هستند. همچنین می‌توان به پسران اجازه داد یک سال دیرتر از دختران به مدرسه بروند چون آنها دیرتر بالغ می‌شوند. آموزش‌های حرفه‌ای بهتر مردان جوان را تشویق می‌کند به مشاغلی مانند پرستاری یا امور اداری روی آورند. مشاغلی که از قدیم زنانه محسوب می‌شدند. تحصیل بهتر پسران صرفاً به نفع آنها تمام نمی‌شود، بلکه افزایش شمار پسران تحصیل‌کرده و دارای خلق‌وخوی آرام‌تر به نفع زنانی است که باید شریک آنها در یک دنیا باشند. 

دراین پرونده بخوانید ...