شناسه خبر : 39621 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نسخه‌ای برای درمان

کتاب قدرت تخریب خلاق چگونه تحولات اقتصادی و ثروت ملل را تبیین می‌کند؟

 

 الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

88چند سالی است که بحث نظام سرمایه‌داری و ضعف‌های آن بسیار داغ شده است و به این نظام با دید مقصر اصلی افزایش نابرابری درآمد، بحران تغییرات اقلیمی و تسلط غول‌های فناوری بر بازار کار نگاه می‌شود. اما در این هیاهوی ضدسرمایه‌داری، سه اقتصاددان برجسته به نام فیلیپ آگیون، سلین آنتونین و سیمون بانل، کتاب «قدرت تخریب خلاق: تحول اقتصادی و ثروت ملل» را در سال 2021 منتشر کردند تا نگاه واقع‌بینانه‌تری نسبت به نظام سرمایه‌داری و نقاط ضعف و قوت آن داشته باشند. به اعتقاد این سه اقتصاددان هرآنچه در زندگی مدرن داریم را مدیون نوآوری‌های بازار آزادی هستیم که یکی از ارکان نظام سرمایه‌داری است. در این کتاب محکوم کردن سرمایه‌داری به عنوان تنها کلید حل مشکلات، به چالش کشیده می‌شود. از نگاه این سه اقتصاددان، تنها راه برون‌رفت از آشفتگی‌های اقتصادی در دنیا، بهره‌برداری صحیح از نیروی ویرانگر و در عین حال سازنده‌ای است که زمینه ظهور نوآوری‌ها و اختراعات و ابتکارات جدید را در جامعه فراهم می‌کند. «تخریب خلاق» یا creative destruction همان نیروی ویرانگر سازنده است، همان از هم گسیختن فرآیندهای کهنه، سازوکارهای فرسوده تولید و خدمات نخ‌نما در یک جامعه و جایگزین کردن آنها با فرآیندها، محصولات و خدمات جدید، که به اعتقاد این نویسندگان، این ‌روند مداخله‌جویانه‌ تنها راه هموار کردن مسیر نوآوری و خلاقیت در یک جامعه محسوب می‌شود. واقعیت این است که قدرت تخریبی که نوآوری و ابداعات به همراه داشته است، توانسته در طول 200 سال گذشته، جوامع را به رفاه و امکاناتی برساند که حتی تصورش هم صدها سال پیش غیرممکن بود. برای مثال، ظهور عکاسی دیجیتال در کنار تحول چشمگیرش، تعطیلی شرکت کداک را به همراه داشت یا توسعه اینترنت، تعطیلی بعضی رسانه‌ها و متحول شدن بعضی دیگر را رقم زد. واقعیت این است که باید پذیرفت بدون فرآیندهای تخریبی، امکان ندارد فضای لازم برای نوآوری، خلاقیت و پیشرفت ایجاد شود.

و شاید همین درد اقتصاد این‌ روزها باشد، اقتصادی که فاصله زیادی تا شرایط ایده‌آل دارد. بحران پشت بحران شکل می‌گیرد، رشد اقتصادی متوقف شده و خطر جدی محیط زیست را تهدید می‌کند و پاندمی کرونا همه ترک‌های نظام سرمایه‌داری را آشکار کرده است. همه از لزوم تغییرات بنیادین صحبت می‌کنند اما مشکلات ما با انقلاب حل نمی‌شوند. نویسندگان این کتاب معتقدند اقتصادهای امروزی، با چالش‌های فراوانی روبه‌رو هستند، چالش‌هایی مانند رشد اقتصادی و نابرابری‌های موجود در جوامع، رقابت و جهانی‌سازی، سلامت و شادکامی، تحولات فناوری، تله‌های در‌آمد متوسط، تغییرات اقلیمی و شوک‌های اقتصادی و تنها راه مقابله با این چالش‌ها اصلاح نظام سرمایه‌داری موجود است.

فیلیپ آگیون، اقتصاددان برجسته فرانسوی و استاد دانشگاه علوم اقتصادی لندن و دانشگاه اینسید فرانسه که سابقه تدریس در دانشگاه هاروارد، کالج لندن، دانشگاه آکسفورد و ام‌آی‌تی را در کارنامه کاری خود دارد با همکاری دو اقتصاددان جوان دیگر کتاب «قدرت تخریب خلاق: تحول اقتصادی و ثروت ملل» را به رشته تحریر درآورده‌اند. دو اقتصاددان دیگر سلین آنتونین، دکترای اقتصاد از دانشگاه اقتصاد پاریس و محقق ارشد مرکز تحقیقات اقتصادی فرانسه و سیمون بانل، اقتصاددان ارشد انستیتو مطالعات اقتصادی و آمار فرانسه، هستند که در کنار فیلیپ آگیون، در نگارش این کتاب همکاری کردند. آنها در این کتاب به دفاع از نظام سرمایه‌داری و ستون‌های اصلی آن که همان حقوق مالکیت و دارایی‌های فکری و معنوی آن است، پرداخته‌اند. نگاه آنها به اقتصادِ مدرن، نگاهی متوازن و هوشمندانه است. متوازن از این نظر که در این کتاب همزمان هم به بررسی مزیت‌ها و نقاط ضعف شرکت‌های نوآور و مبتکر پرداخته شده و هم راهکارهایی برای مهار قدرت روزافزون این شرکت‌ها و جلوگیری از فساد ارائه می‌شود.

نام این کتاب از واژه «تخریب خلاق» گرفته شد. واژه‌ای که توسط جوزف شومپیتر، اقتصاددان دانشگاه هاروارد خلق شد. او برای اولین بار این واژه را در کتاب معروف «سرمایه‌داری، سوسیالیسم و دموکراسی» که در سال 1942 چاپ شد، استفاده کرد. شومپیتر بر اساس تفکرات کارل مارکس، تئوری قدرت تخریب خلاق را بسط داد. او معتقد بود که جوهره سرمایه‌داری «تخریب خلاق» است، همان نیروی سازنده اما مخربی که موجب تولید کالا و خدمات، حذف تولیدات و خدمات قدیمی‌تر شده و طبیعتاً باعث کاهش قیمت و افزایش کیفیت می‌شود. این فرضیه بر این اصل استوار است که باید تفکرات و سازوکارهای کهنه را عمداً تخریب کرد تا فرصت رشد به ابداعات و اختراعات جدید داده شود. بر اساس دیدگاه شومپیتر، نظام سرمایه‌داری نظامی پویا، دائم در حال تغییر و خلاق‌محور است که ایده‌ها و فرآیندهای جدید همیشه در تقابل ایده‌ها و فرآیندهای قدیمی‌تر قرار گرفته و جایگزین محصولات، ایده‌ها و خدمات قدیمی‌تر می‌شوند.

مفهوم تخریب خلاقانه، از سه اصل تشکیل شده است. اول، خلاقیت و اشاعه دانش است که قلب تپنده فرآیند رشد در یک جامعه محسوب می‌شود. در این دیدگاه، رشد فرآیندی تصاعدی دارد یعنی نوآوران امروز روی شانه‌های دانشمندان و مبتکران قدیمی‌تر می‌ایستند و ایده‌های خود را عملی می‌کنند. اصل دوم، قوانین حمایت از حقوق مالکیت و ارائه مشوق‌هاست به منظور ایجاد انگیزه برای مبتکران و نوآوران و حمایت از دارایی‌های معنوی آنها. بر اساس این اصل، نوآوری زاییده یک سازوکار اجتماعی است که به مشوق‌های مثبت و منفی که از طریق نهادهای مختلف در یک کشور ارائه می‌شوند، واکنش نشان می‌دهد. این سازوکارهای اجتماعی می‌توانند زمینه جذب سرمایه در تحقیق و توسعه را که تنها راه رسیدن به نوآوری و خلاقیت است، فراهم کنند. اصل سوم و آخرین اصل تخریب خلاقانه، تقابل فناوری قدیمی و جدید است، به این معنی که خلاقیت در ذات خود ظهور ایده‌های جدید و منسوخ شدن ایده‌های قدیمی‌تر را به همراه دارد و این تقابل لازمه رشد و تعالی یک کشور است. این امر برای کهنه‌کاران علم و فناوری، برای کسب‌وکاری که دارند و برای آینده کاری‌شان می‌تواند خطر جدی به‌شمار آید. بنابراین از یک‌سو به مشوق‌هایی برای تشویق نوآوری نیاز داریم و از سوی دیگر همین مشوق‌ها می‌توانند مانع از ظهور استعدادها و ایده‌های جدید شوند و همین امر لزوم تبیین قوانینی برای حمایت از تازه‌واردان بازار کار و کارآفرینان را بدیهی‌تر می‌کند.

در این میان، نوآوری و اختراعات جدید همیشه با استقبال مواجه نمی‌شوند. یکی از انتقادهایی که به مدرنیزه کردن اقتصاد می‌شود این است که برای مثال روبات‌ها و اتوماسیون کارخانه‌ها، میزان اشتغال‌زایی را کاهش می‌دهند. در این کتاب این نظریه به چالش کشیده شده است، زیرا با استناد به آمار، شرکت‌هایی که به ماشینی کردن خط تولید خود روی آورده‌اند، توانسته‌اند مشاغل بیشتری ایجاد کنند. وقتی شرکتی به سیستم روباتیک روی می‌آورد، قیمت‌ها کاهش پیدا می‌کند و کاهش قیمت‌ها افزایش فروش را به دنبال دارد. از این‌رو اثر بهره‌وری می‌تواند اثر جایگزین شدن کارگران را خنثی کند. بنابراین سیاست اخذ مالیات از تولیدات روباتیزه‌شده فقط شرایط اقتصادی را بدتر کرده و درمانی بر دردهای اقتصادی نخواهد بود.

 منتقدان نظام سرمایه‌داری همچنین بر این نظریه خود پافشاری دارند که این نظام نابرابری درآمدی را در جامعه افزایش می‌دهد. این بحث‌ها، بیشتر متمرکز بر سهم درآمدی است که به یک درصد بالای فهرست بیشترین درآمدها تعلق می‌گیرد. نویسندگان کتاب قبول دارند که نوآوری باعث افزایش سهم درآمد آن یک درصد می‌شود و فاصله درآمد آن یک درصد را با بقیه زیاد می‌کند اما در این میان مزیت‌هایی را که نوآوری به همراه می‌آورد نیز نباید فراموش کرد. نوآوری زمینه رشد درآمدی مردم و جابه‌جایی اجتماعی آنها (حرکت از درآمد پایین به درآمد بالاتر) را فراهم می‌کند، به شرط آنکه پای مخترعان جدید و ورود آنها به بازار در میان باشد، علاوه بر آن، نوآوری نه‌تنها می‌تواند باعث رشد اقتصادی شود بلکه می‌تواند زمینه رفاه و سعادت یک جامعه را مهیا کند به‌خصوص وقتی اقتصادی دچار محدودیت‌های ناشی از چالش‌های تغییرات اقلیمی و کاهش گاز دی‌اکسید کربن می‌شود. از دیدگاه آنها، تنها راه روبه‌رو شدن با کاستی‌های موجود، تعریف سیاست‌هایی جدید برای نظام سرمایه‌داری و اصلاح آن است نه تغییر کل نظام.

89یکی از مشکلاتی که گریبان اقتصاد دنیا را گرفته بحران تغییرات اقلیمی است. بر اساس این کتاب، تغییرات اقلیمی به دو عامل بستگی دارد. یک عامل محیط زیستی است یعنی همان تولید دی‌اکسید کربن حاصل از فرآیند تولید برخی کالاها. عامل دیگر، مربوط به پدیده‌ای است به نام وابستگی به مسیر که به نوعی سد راه نوآوری و مانع ایجاد تغییراتی در جهت بهبود شرایط زیست‌محیطی است. وابستگی به مسیر تمایل یک شرکت یا یک جامعه برای استفاده از فناوری‌ها و سازوکارهایی گاه مضر برای محیط زیست است که دل کندن از آنها دشوار و حتی گاهی غیرممکن به نظر می‌آید.

این سه اقتصاددان در کتاب خود به اهمیت نقش دولت در این میان می‌پردازند. آنها معتقدند این وظیفه دولت است که نوآوری‌ها را در مسیر فناوری‌های سبز و دوستدار محیط زیست هدایت کند. البته دولت قرار نیست در جایگاه شرکت‌ها بنشیند ولی می‌تواند نقش موثر خود را از طریق اعطای مشوق‌ها ایفا کند. نویسندگان روش‌های مختلفی برای تشویق شرکت‌ها در استفاده از نوآوری‌های سبز پیشنهاد کرده‌اند؛ برای مثال، مالیات بر کربن، یارانه بر نوآوری‌های سبز، انتقال فناوری‌ها به کشورهای در حال توسعه و تعرفه بر روی کربن به منظور کاهش آلودگی.

آنها همچنین در این کتاب سعی دارند تصویر درستی از ارتباط رقابت و نوآوری ارائه دهند. در بازار کار، همیشه شرکت‌هایی که در حوزه نوآوری سرمایه‌گذاری می‌کنند، سود بیشتری به عنوان پاداش برای سرمایه‌گذاری‌شان در این حوزه، به دست می‌آورند. هدف این است که رقبای جدید هم امکان این را داشته باشند تا از این سود تشویقی سهمی داشته باشند. در یک نظام سرمایه‌داری، زمینه نوآوری باید طوری فراهم شود که همه شرکت‌ها اعم از کوچک و بزرگ بتوانند عادلانه رقابت کرده و از نوآوری‌های خود سود بیشتر کسب کنند. تناقضی که در این فرآیند وجود دارد همین است. شرکت‌های بزرگ ایده‌پرداز و نوآور به قدرت انحصاری و سود کلان خود از نوآوری که قبلاً انجام داده‌اند، وابسته شده‌اند و اجازه رقابت سالم به تازه‌واردان بازار نمی‌دهند. برای رسیدن به این هدف به قوانینی نیاز هست که مانع از سرکوب شدن رقابت و نوآوری‌های بعدی شود. قوانین باید به گونه‌ای تبیین شوند که راه ورود مخترعان و ایده‌پردازان جدید هموار شود. در این روزها این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار است. برای مثال غول‌های فناوری مانند اپل، مایکروسافت، فیس‌بوک و آمازون را در نظر بگیریم. این شرکت‌ها می‌توانند سودهای کلان خود را به کار بگیرند و شرکت‌های تازه‌تاسیس و نخبه‌های آنها را قبل از آنکه وارد بازار رقابت شده و محصولات خود را عرضه کنند، تصاحب کنند.

این کتاب همچنین به اهمیت اقتصاد سیاسی موثر بر امر نوآوری هم می‌پردازد. نویسندگان به سه‌گانه بازار، دولت و جامعه مدنی و نقش حیاتی آنها در اقتصاد نوآوری و در «تخریب خلاق» می‌پردازند. به اعتقاد آنها بازار می‌تواند مشوق‌های لازم برای نوآوری را فراهم کرده و چارچوبی برای رقابت شرکت‌های مبتکر ایجاد کند. وظیفه دولت نیز حمایت از حقوق مالکیت مربوط به اختراعات و ابداعات است که از این طریق بتواند هم قراردادها را به درستی اعمال و هم نقش سرمایه‌گذار و نقش بیمه‌گر را ایفا کند. در پایان جامعه مدنی (رسانه، اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌های مردمی) نقش مهمی در تبیین و اجرای قوانین ایفا می‌کنند تا نه‌تنها عملکرد مدیران و بازدهی آنها بلکه اصول اخلاقی و اجرای عدالت در عملکرد بازار نیز تضمین شود. هدف نهایی این سه نهاد باید افزایش نوآوری به کمک تازه‌واردان بازار و حمایت از آنها در برابر غول‌های بزرگ بازار باشد.

در این کتاب، اقتصاد و سیاست بسیار به هم مرتبط هستند و دموکراسی تنها پشتوانه نوآوری است. فیلیپ آگیون، سلین آنتونین و سیمون بانل، رشد بیشتر را تنها درمان اقتصاد بیمار فعلی و تنها راه رشد را قبول همان فرآیند تخریب خلاق می‌دانند. بازار صادرات همیشه با محصولات خلاقانه گرم می‌شود و سرمایه‌گذاری‌های خارجی و واردات می‌توانند ایده‌های نو را به بازار تزریق کرده و زمینه رقابت شرکت‌ها را فراهم کنند. بازارهای مالی پویا می‌توانند سرمایه لازم را برای توسعه شرکت‌های جدید و موفق مهیا کنند. در این میان نابرابری‌های ایجادشده هزینه‌ای است که برای تشویق نوآوری باید پرداخت شود.

تخریب خلاق می‌تواند به هدایت سیاست‌های اجتماعی دولت هم کمک کند. دولت باید هوشیارانه در برابر وسوسه‌های مبتکران قدیمی‌تر برای تحکیم موقعیتشان، مقاومت کند، باید بتواند توازن لازم را برقرار کند تا هم خلاقیت اقتصادی شکوفا شود و هم تداخلی که این خلاقیت‌ها در بازارهای جاافتاده ایجاد می‌کنند، به درستی مدیریت شده و اجازه ندهد نوآوران قدیمی جلوی رشد و ابتکار نوآوران جدید را بگیرند. دولت باید از ثبت اختراعات حمایت کرده و مانع از پرداخت مالیات اضافه شود، و دست شرکت‌های بازنده در این رقابت را بگیرد که قربانی فرآیند نوآوری نشوند، به رشد بازار انعطاف‌پذیر کار کمک کند تا مردم بتوانند مشاغل جدید پیدا کنند و در نهایت دولت باید از تحقیق و پژوهش حمایت کافی داشته باشد.

البته بسیاری از منتقدان این کتاب معتقدند حتی یک بازار کار انعطاف‌پذیر هم نمی‌تواند جبران مشاغل ازدست‌رفته بر اثر نوآوری را داشته باشد. منتقدان می‌گویند در آمریکا، کشوری که سرآمد نظام سرمایه‌داری است، وقتی کسی شغلش را از دست می‌دهد باید در انتظار از دست رفتن بیمه سلامت و در نهایت در انتظار فقر باشد. امری که در دوران پاندمی کرونا بسیار شاهد آن بودیم. سوال اینجاست که چرا در همین دوران پاندمی، دانمارکی‌ها به خاطر از دست رفتن شغلشان دچار حمله قلبی نشدند یا مصرف قرص ضدافسردگی در این کشور افزایش پیدا نکرد؟ این در حالی است که در آمریکا که قدرتمندترین کشور در حمایت از نوآوری و خلاقیت است، پاندمی و پیامدهای آن تبدیل به کابوس شهروندان این کشور شد. واقعیت این است که این کشور بودجه تحقیقاتی کلانی در اختیار دانشگاه‌ها برای تحقیق و پژوهش و نوآوری قرار می‌دهد ولی سیاست حمایت‌گرانه قوی را نتوانسته در جامعه پیاده کند. یک نظام سرمایه‌داری مطلوب، نظام همه‌شمولی است که نوآوری آمریکایی و حمایت اروپایی را در کنار هم قرار دهد و هدف این کتاب این است که افکار سیاستگذاران را در همین جهت هدایت کند. موفقیت نیروی «تخریب خلاق» به وجود دولتی قوی، به دور از فساد، قانونمدار و حامی رقابت بستگی دارد. چنین دولتی فقط در یک جامعه دموکراتیک قانونی و در بستر جامعه‌ای مدنی با نهادهای مستقل و رسانه آزاد امکان‌پذیر است. چنین فضایی به‌طور قطع می‌تواند ما را به نظام سرمایه‌داری بهتری هدایت کند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها