شناسه خبر : 39083 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ناراحتی از جهان کار

سرمایه‌داری و افت زندگی کاری

این گفتمان که اقتصاد مدرن «شغل خوب» ندارد به همان اندازه صحیح است که بگوییم لیونل مسی خوب فوتبال بازی می‌کند. صاحب‌نظران از ناپدید شدن جایگاه‌های شغلی باثبات گذشته صحبت می‌کنند؛ زمانی که افراد می‌توانستند دستمزد عادلانه‌ای در قبال یک روز کار مناسب دریافت کنند. این پرسش در یک کتاب مطرح می‌شود که «مشاغل خوب کجا رفته‌اند؟» و کتابی دیگر از «پیدایش نظام‌های اشتغال قطبی‌شده و بی‌نظم» صحبت می‌کند. رئیس‌جمهور جو بایدن با تقلید از دونالد ترامپ وعده می‌دهد که مشاغل خوب را بازگرداند. اما آیا این مناظره‌ها بر مبنای محکمی استوارند؟

قطعاً آگاهی تاریخی در این مناظره‌ها دیده نمی‌شود. کافی است بحث‌های کنونی را با بحث‌های دوران رونق اقتصادی پس از جنگ در آمریکا مقایسه کنید. در آن زمان افراد اندکی اعتقاد داشتند که در عصر طلایی کار زندگی می‌کنند. برعکس، بسیاری از منتقدان و مفسران با عصبانیت نگرانی خود را از «ناراحتی‌های کارگری» ابراز می‌کردند. آنها می‌گفتند مشاغل کارخانه‌ای یعنی همان مشاغلی که سیاستمداران امروزی در آرزوی احیای آن‌اند کاری تکراری و خطرناک هستند که به جای مغز فقط به نیروی بازو نیاز دارند. برخی دیگر از دستمزدها ناراضی بودند. یکی از مقامات بلندپایه وزارت کار آمریکا در 1970 گفت کارگران به طرز فزاینده‌ای از این نظام ناراضی هستند. آنها عقیده دارند که در قبال زحمت و کار خود پاداش کافی دریافت نمی‌کنند.

در حقیقت، این مفهوم که جهان کار رو به زوال است به همان اندازه خود سرمایه‌داری قدمت دارد. ژان چارلز لئونارد نویسنده سوئیسی که الهام‌بخش کارل مارکس بود می‌گوید کارخانه‌ها افراد را به پهپاد تبدیل می‌کنند. جان استوارت میل در اواسط قرن 19 نگران آن بود که سرمایه‌داری نوعی زوال اجتماعی را دامن زند. او می‌گفت ممکن است افراد به هیچ چیز غیر از پول درآوردن نیندیشند و به انسان‌هایی کودن تبدیل شوند. او می‌گفت صرفاً به آمریکایی‌ها نگاه کنید. پیدایش کسب‌وکارهای بزرگ و مشاغل کارمندی در آمریکا نوعی جدید از اضطراب و دغدغه را پدید آورد. به زودی پیش‌بینی شد که مردان خودساخته قدیم جای خود را به پهپادهای بی‌احساس شرکتی بدهند و فقط کاری را انجام دهند که به آنها گفته می‌شود.

به دلایل مختلف می‌توان گفتمان بدبینانه امروزی را زیر سوال برد. با هر استاندارد منطقی، امروزه کار بهتر از آن چیزی است که در گذشته بود. دستمزدها بالاترند، ساعات کاری کوتاه‌ترند و حوادث کاری به ندرت اتفاق می‌افتند. 

اما نمی‌توان گفت که کارگران بیشتر از گذشته از کارشان لذت می‌برند. موسسه نظرسنجی گالوپ مجموعه‌ای از نظرسنجی‌های مربوط به رضایت شغلی از دهه‌های 1960 و 1970 را در اختیار نشریه اکونومیست قرار داد. هیچ‌گونه شواهدی وجود ندارد که نشان دهد کارگران در آن روزگار خوشحال‌تر از امروز بوده‌اند. داده‌های مشابه گالوپ از اوایل دهه 1990 به بعد نشان می‌دهند که رضایت شغلی به تدریج افزایش می‌یابد. سال گذشته 56 درصد از کارکنان آمریکایی گفتند به‌طور کامل از شغل خود رضایت دارند. این بالاترین درصد رضایتمندی نسبت به هر زمان دیگر بود. گروه رو به رشدی از کارگران فاقد امنیت شغلی همواره در صدر اخبار هستند اما 90 درصد از شاغلان آمریکایی در سال 2020 گفتند که کاملاً یا تا حد زیادی از امنیت شغلی‌شان رضایت دارند. در سال 1993 این درصد 79 بود. 

اما اگر واقعیت‌ها گفتمان «مشاغل بد هستند» را تایید نمی‌کنند چرا این گفتمان اینقدر رواج پیدا کرده است؟ بخشی به آن دلیل است که کسی به خود زحمت نمی‌دهد که به شواهد نگاه کند. دیگر ناظران از تغییر و تحولاتی که بخشی همیشگی از سرمایه‌داری به حساب می‌آیند خوششان نمی‌آید. خیلی‌ها هم هنوز و شاید ناخودآگاه چیزی را قبول دارند که فریدریک هایک فیلسوف آن را دیدگاه «نیاسانی» (atavistic) از بازارها می‌خواند. این مفهوم که افراد باید برای بقا نیروی کار خود را در مقابل پول به فروش برسانند ناقض این اندیشه عمیق است که می‌گویند انسان‌ها گونه‌هایی همکار هستند نه رقیب. 

اما شاید مهم‌ترین دلیل آن باشد که افراد از اعتراف به بده‌بستان‌ها گریزان‌اند. جان استوارت میل نمی‌توانست نگرانی خود را درباره اثرات کرخت‌کننده سرمایه‌داری، در کنار این استدلال که تقسیم کار به طرز چشمگیری استاندارد‌های زندگی را بالا می‌برد قرار دهد. امروزه انسان‌ها اغلب اشتباهات مشابهی را مرتکب می‌شوند. شاید زوال اتحادیه‌های کارگری به دستمزد برخی کارگران آسیب زده باشد اما عموماً کسی هم اعتراف نمی‌کند که همین پدیده باعث شد کارگران کمتر متعارفی مانند اقلیت‌ها و زنان به بازار کار وارد شوند. شاید کار اداری بدون تحرک به چاقی افراد بینجامد اما احتمال مرگ افراد در سر کار در مقایسه با گذشته بسیار کمتر شده است.

تمرکز بی‌وقفه بر مشکلات بازار کار هنوز سودمند است و افراد را تشویق می‌کند تا در جست‌وجوی روش‌های بهبود اوضاع برآیند. شواهد حاکی از آن‌اند که در سال‌های اخیر مدیران بهتر شده‌اند اما واضح است که برخی بنگاه‌ها راه زیادی در پیش دارند. بسیاری از افراد هنوز توسط کارفرمایان استثمار می‌شوند. جهان امروز کار بسیار بهتر از آن چیزی است که منتقدان می‌گویند. اما هنوز دلایل زیادی وجود دارد که بخواهیم باز هم آن را بهتر سازیم. 

 

منبع : اکونومیست

 

دراین پرونده بخوانید ...