شناسه خبر : 44571 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چهره جدید ریاض

آیا به تشکیل اتحادیه خاورمیانه نزدیک می‌شویم؟

 

صدف صمیمی / نویسنده نشریه 

نوزدهم اسفندماه ۱۴۰۱، با امضای توافقنامه‌ای در چین، روابط ایران و عربستان وارد مرحله تازه‌ای شد. این دو کشور بعد از هفت سال قهر دیپلماتیک، با تنش‌زدایی، روابطشان را در سطح جدیدی بازتعریف کردند. اشتباه است اگر تعهد مجدد میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را در دایره روابط دوجانبه بدانیم. بررسی گذشته رابطه میان آن دو، اسناد بالادستی‌شان، نیازها، توانایی و عضویت آنان در منطقه ژئوپولیتیک خاورمیانه نه‌تنها آینده این دو قدرت مهم منطقه را روشن می‌کند؛ بلکه چشم‌اندازی از آینده قدرت‌های بزرگ جهانی مانند چین و ایالات متحده آمریکا هم ترسیم می‌کند. شاید در پایان این گزارش بتوان ادعا کرد در آغاز تحولات جدی جهانی با محوریت خاورمیانه قرار داریم و حتی ایجاد اتحادیه‌ای اثرگذار همچون اتحادیه اروپا، در منطقه پرآشوب امروز خاورمیانه، دور از دسترس نخواهد بود.

می‌گویند کار از جایی که خراب شده باید درست شود. حاکمیت دو کشور عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته‌اند به جای سنگر گرفتن پشت دیوارهای آتش‌گرفته سفارتخانه‌ها و اخراج سفرایشان؛ از طریق دستگاه دیپلماسی و وزرای خارجه خود پرچم سفید صلح افراشته و دست دوستی یکدیگر را بفشارند.

 به موجب توافق امضاشده چند ماه گذشته ایران و عربستان، روابط دیپلماتیک آن دو از سر گرفته شد و اخیراً  با سفر فیصل بن‌فرحان، وزیر امور خارجه عربستان، عید قربان زمان بازگشایی سفارتخانه این کشور در خاک ایران اعلام شد. هرچند حضور بن‌فرحان در ایران و حاشیه ایجادشده بر سر تغییر اتاق کنفرانس خبری دو وزیر خارجه دارای ارزش خبری است؛ اما می‌توان از آن اتاق خارج شد و در طبقات بالاتر و اتاق‌های مهم‌تر این بنای مشترک «رابطه دیپلماتیک» قدم گذاشت تا به چشم‌انداز دقیق‌تری از وقایع حاصل از این رابطه در آینده دست یافت.

تاریخچه پرفرازونشیب یک رابطه

23هفت سال دیگر روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی وارد صدسالگی خواهد شد. اما این دو عضو مهم خاورمیانه در این یک قرن تحولات زیادی را برای هم رقم زدند. در سال 1929 در دوران حکومت رضا پهلوی و عبدالعزیز آل‌سعود، دو کشور سفارتخانه‌های خود را در خاک دیگری گشودند. مبنای این عمل دیپلماتیک، «عهدنامه مودت» بود. در این عهدنامه تاکید شد که «بین مملکت شاهنشاهی ایران و مملکت حجاز و نجد و ملحقات آن و بین اتباع دولتین صلح خلل‌ناپذیر و دوستی صمیمانه دائمی برقرار خواهد بود». اما تنها 14 سال بعد برای اولین‌بار به دنبال اعلام تهران مبنی بر اعدام یک زائر ایرانی از سوی مقامات سعودی در سال ۱۹۴۳ رابطه این دو کشور به چالش کشیده شد تا به مدت سه سال به صورت دیپلماتیک قطع رابطه کنند. قطع ارتباط دوم که چهار سال طول کشید در سال ۱۹۸۷ بود. گفته می‌شود درگیری پلیس سعودی با حجاج ایرانی که بیش از ۴۰۰ نفر کشته به‌جا گذاشت علت آن بود. سومین دوره قطع روابط دیپلماتیک در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی اوایل سال ۲۰۱۶ بود. ریاض ۴۷ محکوم از جمله یک روحانی شیعه به نام «نمر النمر» را به اتهام «تروریسم» اعدام کرد. پس از ماجرای شیخ‌نمر حامیان او در ایران بدون اطلاع و اجازه دولت به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد حمله کردند و آتش افروختند. در اقدامی متقابل «عادل الجبیر» وزیر خارجه وقت عربستان در کنفرانسی مطبوعاتی از قطع کامل روابط با ایران خبر داد و به هیات دیپلماتیک کشورش در ایران دستور داد که ظرف ۴۸ ساعت خاک این کشور را ترک کنند. به این ترتیب طولانی‌ترین دوره قطع روابط میان دو کشور آغاز شد. حالا پس از هفت سال قطع رابطه بالاخره در روز ۱۰ مارس ۲۰۲۳ (تاریخ یارانی) دو طرف با میانجی‌گری چین برای عادی‌سازی روابطشان دوباره به توافق رسیدند.

 

هزینه دیپلماتیک آتش‌افروزی در سفارت

قهر دیپلماتیک یادشده، باعث شد تا چند کشور عربی همسو با عربستان رابطه خود را با ایران قطع یا محدود کنند. بحرین، سودان، جیبوتی و سومالی به صورت کامل و کویت و قطر و اردن سفرای خود را فراخواندند. امارات متحده عربی هم همسو با عربستان روابط خود را کاهش داد که به تازگی همراه با گشایش‌های صورت‌گرفته مجدد ارتباط دیپلماتیکش را از سر گرفت.

آتش زیر خاکستر

با وجود آنکه دولت سوئیس به عنوان حافظ منافع این دو کشور معرفی شد؛ اما آنها همچنان درگیر تنش‌های مهمی بودند؛ به‌طور مثال یک سال پس از ماجرای آتش زدن سفارتخانه، ایران عربستان را به حمایت از یک اقدام تروریستی در یک رزمایش نیروهای سپاه متهم کرد؛ سال بعد عربستان سعودی جمهوری اسلامی ایران را به انجام حملات موشکی به تاسیسات نفتی آرامکو متهم کرد.

پالس‌های آشتی

این تنش‌ها دائمی نبود و به نظر می‌رسد محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان حدود دو سال پیش اولین پالس‌های برقراری رابطه مجدد را به افکار عمومی منتقل کرد. او در یک گفت‌وگوی تلویزیونی برعکس اختلاف‌افکنی‌های گذشته‌اش گفته بود: ایران یک کشور همسایه است و آرزوی ما این است که روابط خوب و متمایزی با ایران داشته باشیم. ما نمی‌خواهیم وضعیت ایران سخت و دشوار باشد. برعکس، ما یک ایران مرفه می‌خواهیم که رشد و توسعه داشته باشد. ما در روابط با ایران منافعی داریم و آنها نیز در روابط با عربستان سعودی مصالحی دارند، تا در نهایت با همکاری هم منطقه و جهان را به سوی رشد و توسعه بیشتر سوق دهیم.

برای درک اهمیت این پالس مثبت از طرف شاهزاده عربستانی(در سطح روابط بین‌الملل)، باید یادآوری کرد، محمد بن‌نایف، ولیعهد عربستان سعودی قرار بود قدرت را به دست گیرد؛ او برای تحقق این امر تلاش کرد تا به کاخ سفید ترامپ نفوذ کند و به جای پسر عمویش، بن‌سلمان، توجه ترامپ را جلب کند اما ورق به نفع شاهزاده فعلی چرخید و امروز عربستان به جای نزدیکی به کاخ سفید با چین، قدرت مقابل آمریکا دوستی و شراکت می‌کند.

آغاز مذاکرات

 پس از آن بود که بغداد میزبان اولین دور مذاکرات امنیتی و دیپلماتیک ایران و عربستان شد. دور دوم مذاکرات در می ۲۰۲۱، دور سوم در همان ماه، و دور چهارم در سپتامبر ۲۰۲۱ برگزار شد. خبرگزاری‌های داخلی و خارجی به دقت اخبار مذاکرات را رصد کرده و گزارش می‌دادند که وزیر خارجه ایران و ولیعهد عربستان روند این مذاکرات را مثبت ارزیابی کردند. پنجمین دور مذاکرات دو کشور هم در بغداد برگزار شد؛ وزارت خارجه عراق اعلام کرد که دور پنجم شاهد پیشرفت مهمی بوده و خبر از نزدیکی توافق داد. در نهایت با سفر رئیسی، رئیس‌جمهور ایران به چین و قرار گرفتن موضوع مذاکره با عربستان در محورهای اصلی گفت‌وگوی او با همتای چینی‌اش بخشی از آینده منطقه رقم خورد. سرانجام ایران و عربستان ۱۹ اسفند  ۱۴۰۱ (۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی) با انتشار بیانیه‌ای مشترک در پکن، پس از پنج روز مذاکرات فشرده میان مشاوران امنیت ملی‌شان، توافقنامه ازسرگیری روابط را امضا کردند.

جزئیات توافق اخیر

 موافقت با ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور پس از بازگشایی سفارتخانه‌ها ظرف دو ماه.

 تاکید بر احترام به حاکمیت ارضی کشورها و خودداری از دخالت در امور داخلی.

 دیدار وزرای خارجه دو کشور در آینده نزدیک برای بررسی راه‌های تقویت روابط.

 توافق برای اجرایی کردن تفاهم‌نامه‌های امنیتی و اقتصادی امضاشده میان سال‌های 2001-1998.

عراق و عمان میانجی‌گر ریاض و تهران

کلیدواژه رابطه بین ایران و عربستان را باید «چین» دانست؛ اما پیش از پرداختن به اهمیت حضور چین در این رابطه باید به تلاش‌های عراق و عمان اشاره کرد. از آنجا که این دو کشور در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ میزبان مذاکرات دوجانبه بین ایران و عربستان بوده‌اند؛‌ نمی‌توان به راحتی از آنها گذشت؛ علت میانه‌داری این دو را در همسایگی ژئوپولیتیک با ایران و عربستان باید دید. با بررسی میزان تجارت سالانه میان عراق و ایران و عمان و عربستان می‌توان دریافت که صلح میان همسایگان چه سود اقتصادی به همراه خواهد داشت.

دیپلماسی شرق آسیا در خاورمیانه

شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین در راستای توسعه روابط و حسن همجواری بین تهران و ریاض، طرح گفت‌وگوی این دو کشور را ارائه کرد. کارشناسان می‌گویند پیام مهم پکن به جهان این بود که به مسوولیت‌های خود به عنوان یک ابرقدرت پایبند است. شاید بتوان گفت این اقدام چین به معنای معرفی سیاست‌های دیپلماتیک خود در راستای حل بحران‌های بین‌المللی در مقابل تکیه آمریکا به قدرت نظامی‌اش است. دیاکو حسینی کارشناس روابط بین‌الملل در تحلیل خود از توافق ایران و عربستان که با وساطت چین انجام شد، گفت: افزایش نفوذ چین در جهان و در ارتباط با منطقه از دو بُعد قابل بررسی است؛ نخست از منظر نفوذ اقتصادی چین است که در این سال‌ها با افزایش سرمایه‌گذاری چین در حوزه زیرساختی و نیز وابستگی این کشور به واردات نفت خلیج‌فارس از دلایل اصلی تلاش چینی‌ها به‌شمار می‌رود که می‌دانیم طی 10، 15 سال آینده میزان وابستگی چین به نفت منطقه بیشتر هم می‌شود.

وی تصریح کرد: در بُعد سیاسی نیز به‌تبع بُعد اقتصادی به نظر می‌رسد چین ناگزیر است برای تضمین منافع اقتصادی خود نقش‌آفرینی سیاسی بیشتری را به عهده بگیرد (ایسنا).

کلیدواژه چینی رابطه ایران و عربستان

همان‌طور که پیشتر ذکر شد، چین را باید کلیدواژه اصلی رابطه عربستان و ایران دانست؛ چراکه تنها دلیل همراهی و میانجی‌گری‌اش در نزاع مذکور، نشان دادن قدرت دیپلماتیکش نبود،‌ بلکه علاوه بر آن منافع عمیق‌تر و گسترده‌تری را به دست خواهد آورد.

برای رسیدن به این موضوع به عنوان پیش‌زمینه به رابطه چین و آمریکا نگاهی بیندازیم. ایالات متحده، به عنوان قدرت هژمون دنیا، نسبت به برآمدن هر قدرت دیگری که احتمال به چالش کشیدن هژمونی آن را داشته باشد، حساس است. در حقیقت مساله چین و آمریکا، مساله رابطه یک هژمون با یک قدرت در حال ظهور با ظرفیت احتمالی هژمونیک در آینده است. آمریکا امروز به خوبی می‌داند که دشمنش روسیه نیست؛ بلکه چین مقابلش قرار گرفته است (IPIS).

 این دو کشور تنها در یک سال گذشته دو موضوع مهم تایوان و اوکراین را پشت سر گذاشتند. موشک، ارتش، ناتو، ناوهای جنگی، وضعیت بیمه، بانک، ارز و روابط جدید دیپلماتیک با کشورهای مختلف تنها برخی از مسائل فی‌مابین آنهاست. علاوه بر این موضوع، نباید فراموش کرد که چین دومین مصرف‌کننده نفتی جهان بوده و اقتصادش با نفت و گاز عربستان و ایران پیش می‌رود. این کشور برای ثبات اقتصاد خود به انرژی خاورمیانه نیاز دارد و بر همین اساس است که در منطقه سرمایه‌گذاری کرده است. و در نهایت نباید فراموش کرد که چین برای ارتباط با اروپا و در دست گرفتن بازار آینده‌اش نیازمند همسو کردن منافع کشورهایی مثل ایران، عربستان، عراق و ترکیه است.

وضعیت آمریکا در میان رابطه ایران و عربستان

رابطه ایران و آمریکا در دهه اخیر حول موضوع هسته‌ای، برجام، تحریم‌ها و مذاکرات بود.

دولت جدید به ریاست جو بایدن که اعلام کرده بود قصد دارد حضور خود را در خاورمیانه کمرنگ کند، بعد از مشاهده پیشرفت چشمگیر چین در خاورمیانه به عنوان بزرگ‌ترین رقیب جهانی ایالات متحده، در رویکرد خود تجدیدنظر کرد و به احیای نفوذش در منطقه خاورمیانه اصرار کرد (Economist).

 حالا در این شرایط که آمریکا نگران حضور چین در خاورمیانه است اعلام کرده که از توافق تهران و ریاض استقبال می‌کند (ایسنا). لازم به ذکر است که عربستان سعودی پیمان‌های خود با آمریکا را کنار نگذاشته، بلکه گویا خود را در انحصار آمریکا نمی‌داند. ریاض برای اثبات این موضوع توافق با ایران را به نتیجه رسانده است. برخی کارشناسان ادعا می‌کنند که ترامپ به عنوان یک تاجر عربستان را مجبور کرده بود تا به پیمان‌های اقتصادی-نظامی بپیوندد. آنها می‌گویند ترامپ در ازای حمایت از ارتش عربستان در یمن آنها را وادار به خرید اسلحه کرده است. و حالا به نظر آنها عربستان از آن رابطه درس گرفته و می‌داند آمریکا به تنهایی شریک خوبی نخواهد بود. چالش پیش‌روی عربستان یا آمریکا را در تهدیدهایی مانند ایجاد گروهی مثل داعش باید دانست؛ اما از سوی دیگر با توجه به قدرت عربستان در بازار نفت و اثر قیمت‌گذاری‌اش بر اقتصاد جهانی می‌دانیم که عربستان از خود دفاع خواهد کرد.

تاثیر توافق اخیر بر منطقه

بدون شک احیای روابط میان این دو طرف فضای مناسبی را برای حل پرونده‌های منطقه باز می‌کند.

یمن و لبنان

این توافق می‌تواند پایانی بر جنگ یمن باشد و گشایشی در بحران لبنان ایجاد کند. از نگاه تحلیلگران این توافق به ترسیم نقشه جدید خاورمیانه منجر خواهد شد. از همان روزهای اول احتمال می‌رفت یکی از تاثیرات این مذاکرات بر روند انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان باشد یا به سوریه کمک کند تا از شدت تحریم‌های اعمال‌شده بر این کشور بکاهد. ممکن است در پی این توافق، سوریه به جایگاه منطقه‌ای خود بازگردد چرا که عربستان سعودی پیشتر به دلیل روابط بشار اسد با ایران، با این مساله مخالف بوده است. لبنان نیز از تاثیرات این توافق به دور نخواهد بود همان‌طور که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله، به آن اشاره کرده است.

واکنش جهان عرب

در همان روزی که خبر توافق مذکور منتشر شد، مقامات کشورهای منطقه از جمله ترکیه، قطر، کویت، تونس، الجزایر، امارات متحده عربی، فلسطین و لبنان از آغاز مجدد روابط میان ایران و عربستان سعودی ابراز خرسندی کردند.

وزارت خارجه سوریه ضمن استقبال از ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض، این رخداد را عاملی برای تقویت امنیت و ثبات در منطقه توصیف کرد (ایسنا).

به نقل از رسانه‌های فلسطینی، خالد قدومی نماینده جنبش مقاومت اسلامی حماس در واکنش به توافق ایران و عربستان تاکید کرد که هرگونه توافق یا ازسرگیری مناسبات دوسویه در سطح جهان اسلام، پدیده‌ای مطلوب است و باید آن را تشویق و حمایت کرد (شرق).

در همین راستا «محمد بن ‌عبدالرحمن» وزیر خارجه قطر تاکید کرد که قطر از توافق میان عربستان و ایران در خصوص ازسرگیری روابط دوجانبه میان آنها استقبال می‌کند. وزیر خارجه قطر ادامه داد: امیدواریم این توافق به مثابه گامی در مسیر تقویت امنیت و ثبات منطقه و پاسخی به خواسته‌های دو ملت به‌شمار رود که در نهایت منافع آن شامل حال تمام ملت‌های منطقه می‌شود (ایرنا).

وزارت خارجه کویت نیز گفته است کویت از توافق میان عربستان و ایران حمایت می‌کند و امیدوار است که این توافق در نهایت به تقویت امنیت و ثبات منطقه‌ای و گسترش روابط دوستانه میان دو کشور بینجامد (مهر).

در همین زمینه وزارت خارجه بحرین با صدور بیانیه‌ای ضمن استقبال از توافق میان تهران و ریاض ابراز امیدواری کرد که این توافق یک گام مثبت در مسیر حل اختلافات و پایان دادن به درگیری‌های منطقه‌ای بر اساس گفت‌وگو و راهکارهای دیپلماتیک به‌شمار رود (ایلنا).

از سوی دیگر، «خلیل الحیه» عضو دفتر سیاسی جنبش حماس گفته است: ازسرگیری روابط میان عربستان و ایران یک گام مهم در مسیر اتحاد امت اسلامی و تقویت امنیت و تفاهم میان کشورهای عربی و اسلامی به‌شمار می‌رود (انتخاب).

آثار زودهنگام

دو روز پس از توافق ریاض و تهران در 12 مارس، هیاتی از مجلس ایران پس از هفت سال وقفه برای اولین‌بار در نشست اتحادیه بین‌المجالس (PAB) در منامه شرکت کردند (TRT).

همچنین مذاکره ایران و لیبی برای بازگشایی سفارتخانه‌ها صورت گرفت. سپس وزارت امور خارجه مصر اعلام کرد گردشگران ایرانی می‌توانند با ورود به فرودگاه‌های استان سینای جنوبی روادید دریافت کنند. از سوی دیگر امارات متحده عربی، ازسرگیری روابط میان عربستان سعودی و ایران را بهانه‌ای برای ازسرگیری روابط خود با ایران قرار داد (ایسنا).

آینده مشترک خاورمیانه و اتحادیه اروپا

این توافق که به شدت مورد استقبال کشورهای منطقه قرار گرفته، نشانه‌ای از تحولات جاری در منطقه خاورمیانه و جهان محسوب می‌شود. 

پس از اعلام توافق ذکرشده پیتر استانو، سخنگوی ارشد اتحادیه اروپا با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که این اتحادیه از توافق عربستان و ایران برای احیای روابط دیپلماتیک استقبال می‌کند. در این بیانیه آمده «اتحادیه اروپا ضمن قدردانی از تلاش‌های دیپلماتیکی که به این گام مهم منجر شده، معتقد است از آنجا که هم ایران و هم عربستان برای امنیت منطقه مهم و مرکزی هستند، احیای روابط دوجانبه این دو کشور می‌تواند به ثبات کل منطقه کمک کند». در این بیانیه تقدیر از چین و امیدواری به همکاری با ایران که به دلیل تحریم‌ها دور از بازار اروپاست، مستتر است (ایلنا).

استانو به موضوعی اشاره کرده که عربستان هم در چشم‌انداز 2030 و حتی 2050 خود به آن اندیشیده است؛ بدل کردن اروپا به بازار اول خود و ایجاد اتحادیه احتمالی خاورمیانه و همکاری پایدار دو اتحادیه اروپا و خاورمیانه با یکدیگر.

اهمیت توافق با ایران برای عربستان سعودی

25عربستان سعودی با تولید روزانه ۱۰ تا ۱۲ میلیون بشکه نفت، دومین تولیدکننده نفت جهان و با بیش ۲۶ میلیارد بشکه نفت،‌ دومین دارنده ذخایر نفتی جهان است. وقتی در 23 شهریور ۱۳۹۸، پالایشگاه نفت آرامکو در منطقه بقیق و خریص، هدف حمله موشکی و پهپادی قرار گرفت، عربستان متوجه یک حفره مهم در اقتصاد سیاسی خود شد. درست است که در ماجرای آرامکو انگشت اتهام به سوی ایران نشانه رفت (و ایران با قاطعیت آن را رد کرد)؛ اما این ماجرا زنگ خطری شد تا سعودی‌ها نسبت به اهمیت امنیت خود در منطقه با کمک همسایگانشان و نه قدرت‌های جهانی، حساس شوند. عربستان متوجه شد برای بهره‌وری بیشتر از منابع انرژی خود باید امنیت عملیات استخراج،‌ انتقال و فروش نفت را از خانه تا محله و منطقه تامین کند. ایران و نقشه ژئوپولیتیکش آن نقطه مغفول‌مانده طرح امنیت عربستان بود.

 در همین راستا بود که سعودی به پیمان‌های نظامی و امنیتی خود تنوع داد. در این راه، از همکاری با چین (مهم‌ترین رقیب کاخ سفید) آغاز کرد، به روسیه و در نهایت به ایران رسید. به‌طور مثال می‌توان از پیمان همکاری نظامی با مسکو، پیمان همکاری استراتژیک فراگیر با پکن و تشکیل نیروی دریایی مشترک میان کشور‌های ایران، امارات و عمان یاد کرد. در این میان نباید فراموش کنیم که چین همان کشوری که با ایران توافقنامه 25ساله امضا کرده، امروز در ساخت موشک‌های بالستیک با عربستان شریک است.

وزیر خارجه عربستان سعودی در این‌باره گفت: «ما سامانه دفاع موشکی یا هر سلاح دفاعی دیگر را از هرجایی که نیازهایمان را تامین کند خواهیم خرید. ما آمریکا را متحد اصلی در خرید تسلیحات دفاعی می‌دانیم، اما به‌طور حتم اگر نتوانیم از آمریکا جنگ‌افزار به دست آوریم،‌ از جای دیگر تامین خواهیم کرد» (CNN). و این راه یک تغییر بزرگ ژئوسیاسی در منطقه بود، تغییری که توانست روابط تهران و ریاض را نیز تغییر دهد.

اهمیت توافق با عربستان برای ایران

ایران و عربستان سعودی به نوعی همسایه هستند؛ دو همسایه رقیب با روابطی پرتنش، اما منافع مشترکی هم دارند که ثبات بازارهای نفت مهم‌ترین آن است. دو کشور در مجموع حدود ۵۳ درصد ذخایر نفت اوپک را در اختیار دارند و هر دو آنها از امنیت راه‌های انتقال نفت و ثبات بازار سود می‌برند. ایران با بیش از ۱۵۸ میلیارد بشکه نفت، چهارمین دارنده ذخایر نفتی جهان است؛ اگرچه تولید کنونی‌اش متناسب با ذخایر و حتی توانایی‌هایش نیست؛ اگرچه زیرساخت‌های صنعت نفت ایران به دلیل فرسودگی و عدم بازسازی پاسخگوی تولید متناسب با ذخایر نیست.

در سال‌های گذشته بر مبنای عقل استراتژیک جمهوری اسلامی ایران عربستان سعودی را رقیب جدی خود در منطقه می‌دانست اما این بدان معنا نیست که ضرر رابطه با این کشور از منفعتش بیشتر باشد. دیدگاه واقع‌گرایانه تاکید می‌کند که ایران نباید فراموش کند عربستان می‌تواند در برخی موارد رقیب جدی و مانع پیشرفت باشد اما همان دیدگاه می‌گوید که یک دشمن کم یعنی تحقق خواسته‌های بیشتر. حالا که شرایط امروز رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان تغییر کرده و روابط دوستانه‌ای را حتی با اعراب در پیش‌ گرفته؛ روابط قهرآمیز با اعراب برای ایران جز ضرر نخواهد بود. عادی‌سازی روابط با منطقه برای ایران یعنی امنیت و قدرت. 

حتی می‌توان یک نگاه کلی‌تر به منفعت ایران از رابطه با سعودی‌ها داشت. زمانی ایران منافع برجام را داشت اما رابطه‌اش با اعراب بد بود و در نهایت نتوانست از این موضوع بهره‌ای ببرد. حالا که از مذاکره با آمریکا جز دستاوردهای حداقلی چیزی نخواهد داشت رابطه با اعراب می‌تواند منافعی برایش به همراه داشته باشد؛ شاید حتی ایران بتواند به آزاد شدن پول‌های فریز‌شده‌اش هم بیندیشد.

اهمیت توافق ایران و عربستان برای چین

چین، با خرید روزانه حدود ۱۰ میلیون بشکه نفت، بزرگ‌ترین واردکننده نفت جهان و خریدار اصلی نفت از ایران و عربستان سعودی است. از این‌رو بزرگ‌ترین سودبرنده از ثبات بازار انرژی خاورمیانه است. چین حضور پررنگی در منطقه با محوریت بازرگانی و اقتصاد دارد؛ حضوری که از زمان مطرح شدن پروژه جاده ابریشم پکن برای رسیدن به بازارهای جهانی چند برابر شد (پایین‌تر به اهمیت جاده ابریشم اشاره می‌شود). چین با روابط خوبی که با ایران و عربستان سعودی دارد موفق شد این دو کشور را به توافق ازسرگیری روابط برساند؛ با این توافق راه پکن برای توسعه دیپلماسی در درجه نخست در خاورمیانه هموار شد و اکنون برای ایفای نقش در پایان دادن به دیگر تنش‌ها در منطقه از جمله یمن و سوریه خیز برداشته است. آن طرف‌تر پکن سعی می‌کند در بحران اوکراین، نقش میانجی را میان روسیه و اروپا ایفا کند. تمام این اقدامات را باید در راستای بدل شدن چین به یک قدرت بین‌المللی دید. درست است که همین امروز هم او در کنار آمریکا قدرتی بزرگ محسوب می‌شود اما با آینده‌پژوهی در رفتار امروز چین می‌توان چشم‌اندازش را برای بدل شدن به قدرت اول جهانی در تمامی حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... درک کرد.

امنیت جاده ابریشم

در کشاکش حضور آمریکا در خاورمیانه و لشکرکشی‌هایش چین نقش نظارتگری را داشت که نصیحت می‌کرد تا خاورمیانه پرآشوب‌تر نشود. اما رفته‌رفته منافع اقتصادی‌اش ایجاب کرد تا نقش دیپلماتیک‌تری برعهده داشته و دخالت را به جای نظارت پیش‌ گیرد. سرمایه‌گذاری، حفظ بازار اقتصادی، قدرت سیاسی و فرهنگی تنها بخشی از منافع چین از دوستی با خاورمیانه‌ای‌ها بوده است اما در این میان مهم‌ترین نکته در پروژه‌ای به نام  «کمربند و جاده ابریشم» چین است. 

حمایت از طرح مسکو برای توسعه یک کریدور ترانزیتی از طریق ایران که به روسیه اجازه می‌دهد بدون استفاده از کانال سوئز به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشد. از سوی دیگر توسعه همین کریدور به چین هم این امکان را می‌دهد تا تنگه مالاکا را در برابر ناوگان هولناکی که ایالات متحده و متحدانش تشکیل می‌دهند، دور بزند. برای پیشبرد این اولویت‌های استراتژیک است که روزبه‌روز شاهد نفوذ بیشتر چین در منطقه هستیم (تجارت فردا).

ظرفیتی استراتژیک

بنابه آنچه پیش از این گفته شد، متوسط حجم تولیدی نفت از سال ۱۹۷۳ حدود ۱ /۸ میلیون بشکه در روز بوده است. اگر این عدد «درست» را به‌عنوان مبنایی برای بحث قرار دهیم، فعالیت‌های بعدی عربستان کاملاً معنادار خواهند شد. بارزترین داستان در این مورد به جنگ نفتی عربستان در سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ برمی‌گردد که این کشور تلاش می‌کرد قدرت نوظهور دنیای نفت یعنی شیل آمریکا را از صحنه اثرگذاری خارج کند. چرا عربستان نفت بیشتری تولید نکرد تا قیمت‌ها پایین‌تر بیایند؟ در واقع استراتژی این کشور و دیگر تولیدکنندگان اوپک این بود که تا جای ممکن نفت بیشتری تولید کنند تا قیمت‌ها به کمترین میزان خود برسند که می‌توانست موجب ورشکستگی تولیدکنندگان بیشتری در آمریکا شود. موضوع این است که عربستان و متحدانش تمام توان خود را برای پمپاژ نفت بیشتر گذاشتند و اگر قطره‌ای بیشتر می‌توانستند، تولید می‌کردند. عربستان تولید معمول ۱ /۸ میلیون‌بشکه‌ای خود را ادامه داد و تولید را در برخی میادین به حداکثر رساند. علاوه بر این، نفت ذخیره‌شده خود را هم به بازار سرازیر کرد (شانا).

واقعیت ژئوپولیتیک جدید در خاورمیانه

همگرایی منافع استراتژیک گسترده‌تر چین، ایران و عربستان سعودی نشان می‌دهد که پیشرفت پکن با ایران و عربستان سعودی احتمالاً به عنوان پایه و اساس یک واقعیت ژئوپولیتیک جدید در خاورمیانه عمل می‌کند. این دگرگونی چالشی تاریخی برای ایالات متحده است. دیگر واشنگتن نمی‌تواند به سادگی از متحدان عرب خود بخواهد که از چین جدا شوند و پشت سر رهبری آن متحد شوند تا با ایران مبارزه کنند. این رویکرد منسوخ شده و با نیازهای کنونی متحدانش مطابقت ندارد. همان‌طور که یکی از مقامات سعودی می‌گوید، «ایالات متحده نمی‌داند که ما نمی‌توانیم هزینه منافع متحد خود باشیم». سعودی‌ها منافع خود را نه از طریق جنگ با ایران و نه در تقابل با چین تامین می‌کنند.

آنچه در پکن اتفاق افتاد به هیچ وجه مخاطرات ناشی از سیاست‌های هسته‌ای و منطقه‌ای ایران را برای واشنگتن کاهش نمی‌دهد. با این حال، در کوتاه‌مدت، واشنگتن از کاهش تنش‌ها در خاورمیانه استقبال می‌کند، چرا که ایالات متحده را قادر می‌کند تا بر سایر اولویت‌های جهانی بدون تظاهر به تعهد استوار به منطقه تمرکز کند (ایسنا).

 ایالات متحده احتمالاً عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج‌فارس را تشویق می‌کند تا ساختار امنیتی منطقه‌ای گسترده‌تری را کشف کنند که خطر جنگ در منطقه را کاهش دهند، امنیت دریایی را تامین کنند و برای پایان دادن به درگیری‌های طولانی‌مدت منطقه‌ای همکاری کنند. در غیر این صورت، واشنگتن به از دست دادن نفوذ خود در برابر چین و روسیه ادامه خواهد داد و منطقه به سمت عدم تعهد سوق خواهد یافت (دنیای اقتصاد).

به دنبال چهره‌ای جدید

عربستان سال‌هاست تلاش دارد تا چهره‌ای جدید برای خود ایجاد کند. شاید بتوان گفت این کشور به دنبال ایجاد یک مشروعیت مدرن هم در داخل کشور و هم در عرصه بین‌الملل است. ریاض امروز به خوبی می‌داند دنیای نفتی و سلطنتش بر بازار نفت تمام خواهد شد پس بر اساس چشم‌انداز 2030 و 2050 می‌خواهد تا آن زمان زیرساخت‌های خود را تقویت کند. تغییر شگرف سیاست‌های آموزش و تعلیم، فرهنگ‌سازی در حوزه‌های اجتماعی و زنان، هدایت افکار عمومی مردم عربستان به سمت دنیای مدرن، هدایت افکار عمومی دنیا درباره پذیرش چهره جدید عربستان از جمله اقداماتی است که آنها را در پس حضور بن‌سلمان جوان می‌دانند.

تغییر چهره سیاسی-نظامی

یکی دیگر از حوزه‌هایی که عربستان دست به تغییرش زد، حوزه سیاسی-نظامی بود. از سوی دیگر شکل‌گیری ائتلاف نظامی جدید در منطقه با حضور ایران، عربستان، امارات، قطر، بحرین، عراق، پاکستان و هند در دستور کار این کشورها قرار گرفته که می‌تواند جایگزین ائتلاف‌هایی باشد که پیشتر، ایالات متحده آمریکا در بحبوحه تنش علیه جمهوری اسلامی و با ایجاد تقابل‌های درون‌منطقه‌ای، درصدد شکل دادن به آنها بود. به این ترتیب می‌توان امیدوار بود که توافق ایران و عربستان در راستای پایان دادن به جدال‌های شعله‌ور در منطقه حرکت خواهد کرد. خاصه آنکه از منظر ریاض، آشتی با ایران راه را برای تحقق اهداف امنیتی عربستان در منطقه خلیج‌فارس تسهیل خواهد کرد، به‌ویژه اینکه سیاست ثابت جمهوری اسلامی مبتنی بر همکاری با کشورهای عربی بوده و این کشورها نیز به سمت بهبود مناسبات خود با تهران حرکت کرده‌اند. از این‌رو ازسرگیری رابطه ایران و عربستان به معنای فاصله گرفتن رهبران سعودی از آمریکا و رژیم صهیونیستی است که رویکردشان مبتنی بر بحرانی نگه داشتن روابط تهران و ریاض ارزیابی می‌شود (دنیای اقتصاد).