شناسه خبر : 43264 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ردپای پوپولیسم در کمبود گاز

بررسی خطای سیاستگذاری در حوزه انرژی در گفت‌وگو با علیرضا سلطانی

ردپای پوپولیسم در کمبود گاز

یکی از حفره‌های نظام حکمرانی در کشور ما، سیاستگذاری غلط برای مصرف انرژی است. مساله را این‌گونه می‌توانیم طرح کنیم که پس از سرد شدن هوا در روزهای گذشته، مصرف گاز در مشترکان خانگی، تجاری و اداری حدوداً دو برابر شده است. در نتیجه دولت برای اینکه جامعه را راضی نگه دارد، گاز صنایع را سهمیه‌بندی کرده است. صنایع پتروشیمی پیش از همه با نوبت‌بندی گاز مواجه شده‌اند. پس از صنایع پتروشیمی، رتبه دوم اعمال محدودیت مربوط به فولادسازها و تولیدکنندگان سیمان است و هرچه هوا سردتر شود، محدودیت‌های گازی صنایع، به تدریج به بقیه رشته فعالیت‌های صنعتی نیز خواهد رسید. این چرخه غلط عوارض زیادی دارد از جمله اینکه می‌تواند تولید را زمینگیر کند و رشد اقتصادی را کاهش دهد. این چرخه معیوب همچنین به شکل‌گیری یک پارادوکس در کشور ما منجر شده است. طی 10 سال گذشته رشد اقتصاد ایران 4 /0 درصد و تقریباً برابر با صفر بوده است. یعنی در کشور ما انرژی خیلی بیشتر از کشورهای صنعتی و با رشد بالا مصرف می‌شود اما رشد اقتصاد در کشور ما نزدیک به صفر است و با وجود این، با کمبود انرژی هم مواجه هستیم. این در حالی است که اگر اقتصاد ما بخواهد رشد کند یکی از گلوگاه‌های آن انرژی است. در گفت‌وگو با علیرضا سلطانی کارشناس مسائل انرژی می‌خواهیم ببینیم کجای سیاستگذاری ما غلط بوده که به این روز افتادیم؟ 

♦♦♦

‌ امروز به گواه آمار و ارقام و اظهارات کارشناسان با مشکل کمبود گاز مواجه شده‌ایم. این در حالی است که ایران دومین منبع بزرگ ذخیره گازی شناخته می‌شود. کجای سیاستگذاری ما در حوزه گاز غلط بوده که با این مشکل روبه‌رو شدیم؟

یکی از مسائل و چالش‌هایی که ایران در حوزه سیاستگذاری انرژی، با آن مواجه است ناترازی در تولید و مصرف گاز است. این مساله از آنجا برای ایران اهمیت دارد و باعث نگرانی شده که ایران در زمره دومین دارندگان ذخایر گازی دنیا محسوب می‌شود اما به دلیل عدم سیاستگذاری مناسب در سال‌ها و دهه‌های گذشته در حوزه تولید و مصرف گاز، مسیر درست را پیش نرفته است و کشور در شرایط کنونی با مشکل بزرگی مثل کمبود گاز مصرفی مواجه شده است.

‌در سال جاری فاصله‌ای تقریباً ۲۵۰ میلیون مترمکعبی بین تولید و مصرف در کشور آن هم در فصل سرد زمستان به‌وجود آمده که این مساله نگرانی‌های بزرگی را در زمینه چگونگی توزیع گاز در بخش‌های خانگی و تجاری، نیروگاهی و صنعتی و همچنین بازارهای محدود و اندک صادراتی ایجاد کرده است. راه چاره چیست؟

برای مقابله با این معضل و مدیریت چالش‌های پیش‌رو طبیعتاً آسان‌ترین و ساده‌ترین راه قطع گاز مراکز صنعتی نیروگاهی و همچنین مجتمع‌های پتروشیمی است. این ایده‌ای است که در اولین گام مورد توجه قرار می‌گیرد؛ اما این مساله و این راهکار دو معضل بزرگ به همراه خواهد داشت که هر سال این معضلات آثار و نشانه‌های خود را نمایان می‌کند. اولین آن آلودگی هوای کلانشهرها و شهرهای صنعتی است که در پی مصرف سوخت مایع یا مازوت هوایشان به سرعت از محدوده سلامت خارج می‌شوند. در سال جاری هم این مساله زمینه تعطیلی مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها را در شهرهای بزرگ موجب شد. دومین معضل چالشی است که مراکز صنعتی نیروگاهی و همچنین مجتمع‌های پتروشیمی با آن مواجه می‌شوند و آن کمبود خوراک برای این مجتمع‌هاست. همچنین کمبود انرژی برای مراکز صنعتی مثل فولاد صنایع سیمان و دیگر صنایع استراتژیک معضل بعدی است که طبیعتاً روی شاخص‌های تولید، بهره‌وری و رشد اقتصادی اثرات منفی بسیاری بر جای خواهد گذاشت. آن هم در چنین شرایط اقتصادی که کشور با معضلات شدید اقتصادی و رکود اقتصادی مواجه است.

‌ در چنین شرایطی می‌دانیم که این امکان وجود ندارد که انرژی لازم برای رشد اقتصادی فراهم شود، چرا این معضلات برای صنعتی که می‌توانست یکی از شکوفاترین حوزه‌های اقتصادی باشد ایجاد شد؟ آیا مشکل فقط موضوعاتی مثل تحریم است یا سیاستگذاری‌ها نقش مهم‌تری دارند؟

این مساله برای کشوری که دارای دومین ذخایر گازی دنیاست تا حد زیادی قابل تامل و قابل سوال است، که چرا کشوری با این همه ظرفیت باید دچار ناترازی در تولید و مصرف شود. علت این مسائل به سیاستگذاری نادرست در حوزه صنعت گاز برمی‌گردد، طبیعتاً این سیاستگذاری در دو حوزه تولید و مصرف خودش را نشان می‌دهد. در حوزه تولید به دلیل تحریم‌های شدید اقتصادی که در طول یک دهه گذشته کشور با آن دست‌به‌گریبان بوده زمینه و امکان سرمایه‌گذاری در این حوزه یا افزایش تولید فراهم نشده است. فازهای مختلف پارس جنوبی و همچنین توسعه میدان‌های گازی در مناطق دیگر عملاً دچار توقف و رکود شده است. این مساله مانع از این شده که تولید مناسب با افزایش مصرف پیش رود و در نتیجه همان‌طور که گفتم کشور با یک ناترازی سنگین در حوزه تولید و مصرف مواجه شده است. در حالی که روند و آهنگ رشد تولید گاز، یک مسیر ثابت یا متوقف‌شده را در طول 10 سال گذشته تجربه کرده است در مقابل مصرف گاز به شدت آهنگ رو به رشد و فزاینده‌ای را پشت سر گذاشته است که این مساله نشان از توقف در حوزه تولید دارد.

‌ انتظار طبیعی برای کشوری که دومین دارنده ذخایر گازی دنیا بوده، این است که علاوه بر تامین نیازهای داخلی، آن هم تامین بهینه نیاز داخلی، زمینه برای صادرات گاز هم فراهم شود. چرا این فرصت از دست رفت؟

در واقع نه‌تنها ایران از نعمت گاز باید استفاده می‌کرد بلکه صنعتش باید برای استفاده در کشورهای دیگر هم مهیا می‌شد. اما به دلیل تحریم‌ها و محدودیت‌های اقتصادی در حوزه سرمایه‌گذاری صنعت گاز طی یک دهه گذشته موفق نبوده است. آنچه اتفاق افتاده کاهش رشد در این حوزه بوده است. در نتیجه هم دسترسی مطمئن صنعتی، نیروگاهی و پتروشیمی به گاز درست صورت نگرفته است و هم آلودگی شدید هوا و سایر مسائل مرتبط با این کم‌کاری ایجاد شده است. این در حالی است که کشوری مثل ایران با چنین دارایی بزرگی هم باید رشد اقتصادی مناسبی را به پشتوانه انرژی مطمئن گاز تجربه کند و هم اینکه شهروندانش هوای پاک و سالمی را در اختیار داشته باشند. این دو مساله به صورت طبیعی در مورد ایران که دارنده ذخایر گازی بالایی است اتفاق نیفتاده و این موضوع نشان از آن دارد که در حوزه سیاستگذاری تولید با چالش‌های جدی روبه‌رو هستیم.

‌ کارشناسان بارها اشاره کرده‌اند که یکی از مشکلات صنعت گاز بحث فرهنگ مصرف است. هرسال با آغاز فصل سرما توصیه‌ها و درخواست‌هایی برای کمتر مصرف کردن گاز در رسانه‌ها منتشر می‌شود. به نظر شما فرهنگ استفاده از گاز مصرفی منازل و تجاری چقدر در بهینه‌سازی مصرف سوخت اثر دارد؟

نکته دیگری که در مورد سیاستگذاری گاز وجود دارد بحث مصرف و سیاستگذاری نادرست در حوزه مصرف است. به نظر می‌رسد سایه پوپولیسم در سیاستگذاری مصرف در صنعت گاز به شدت گسترانیده شده است و این مربوط به الان نیست؛ بلکه طی سه تا چهار دهه گذشته هم وجود داشته است. متاسفانه باید گفت به صنعت گاز چه در حوزه تولید و چه در حوزه مصرف با دید پوپولیستی نگاه شده و امورش اداره شده است. این مساله موجب بروز چالش‌های جدی امروز برای کشور شده است.

‌ منتقدان وضع موجود مهم‌ترین اشتباه در سیاستگذاری این صنعت را در چه می‌دانند؟

بگذارید پاسخ این سوال را طور دیگری شرح دهم. شاید سیاستگذاران و تصمیم‌گیران در چند دهه گذشته برای توسعه صنعت گاز تصور این را داشتند که با منابع گازی بالایی که در اختیار ایران است می‌توانند به صورت یکسان و مشابه مصرف را در اختیار همه شهروندان و خانوارهای ایرانی قرار بدهند. بنابراین سیاست تامین گاز برای خانوارها دنبال شد که به تدریج همه شهرها و روستاهای کشور در هر نقطه و در هر فاصله زمانی و مکانی برای گازرسانی مورد توجه قرار گرفت. آن هم از میدان‌های مشخص در جنوب کشور یا میدان مشخصی در شرق کشور. در ابتدا این امر با نگاه ساده‌انگارانه در پی عدالت اجتماعی دنبال شد که همان‌طور که گفتم مبتنی بر یک نوع نگاه پوپولیستی بود. در حالی که باید در همان ابتدا این سیاست مورد پایش علمی قرار می‌گرفت. باید درک می‌شد که توزیع گاز یا بهره‌برداری و بهره‌مندی همه شهروندان ایرانی از گاز باید مبتنی بر یک منطق اقتصادی و منطق اجتماعی باشد. متاسفانه این مساله مثل خیلی از سیاست‌های دیگر که بدون کار کارشناسی و پایش علمی صورت می‌گیرند پیش رفت. مثل یارانه‌ها که از ابتدا به همه مردم از دارا و ندار ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان تعلق گرفت و این موضوع به چالش بزرگی بدل شد که همچنان ادامه دارد. در مورد گاز هم نگاه پوپولیستی مبنی بر توزیع گاز به همه شهروندان ایرانی وجود دارد. متاسفانه در چهار دهه گذشته نه‌تنها این روند اصلاح نشد بلکه با تغییر دولت‌ها تداوم هم پیدا کرد و تشدید شد. مساله آن است که امروزه مصرف گاز در کشور به‌خصوص در بخش مصرف خانگی و تجاری که رقمی در حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب گاز ماهانه است، بسیار زیاد است. این میزان نسبت به سال گذشته یعنی سال ۱۴۰۰، ۶۰ میلیون مترمکعب افزایش داشته است. به‌طور متوسط در کل کشور روزانه حدود ۹۷۷ میلیون مترمکعب گاز غنی‌شده تولید می‌شود که به صورت مشخص سهم میدان پارس جنوبی ۷۰۵ میلیون مترمکعب گاز است. نکته این است که در روز حدود ۸۴۳میلیون مترمکعب گاز به شبکه سراسری گاز تزریق می‌شود که تقریباً نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۲۰ میلیون مترمکعب افزایش داشته است. در این میان بیش از ۹۵ درصد مردم از گاز خانگی بهره‌مند هستند. به ۳۴ هزار روستا گازرسانی شده است و عملاً ۱۹۵ شهر کشور هم از نعمت گاز برخوردار هستند. آخرین استان هم، استان سیستان‌وبلوچستان بوده که در حال گازرسانی است. این آمار و ارقام نشان می‌دهد که چرا امروز باید به سیاست‌های جاری انتقاد داشت.

‌ برخی دیگر از کارشناسان از جمله خود شما بارها اشاره کرده که ایران می‌توانست به شکل دیگری انرژی را به منازل مردم برساند، در برخی نقاط کشور از انرژی گاز استفاده کند و در برخی دیگر از انرژی برق. این ایده می‌گوید مصرف همزمان برق و گاز در منازل باعث هدررفت انرژی می‌شود. درباره این پیشنهاد توضیح دهید.

این مساله موضوعی است که از همان ابتدا در محافل کارشناسی مورد توجه بود که باید امکان بهره‌مندی مردم در مناطق مختلف کشور از گاز بر اساس پایش علمی از گاز صورت گیرد. به این معنا که حتماً لازم نیست به همه روستاها و همه شهرها و مناطق کشور گازرسانی از طریق لوله‌کشی صورت گیرد بلکه می‌توان با ساخت نیروگاه‌ها در مناطق مختلف کشور و انتقال گاز به این نیروگاه‌ها زمینه توزیع بهره‌مندی شهروندان مختلف در شهرهای مختلف را از طریق برق به انرژی تامین کرد. یعنی با در اختیار گذاشتن برق ناشی از مصرف گاز در نیروگاه‌ها عدالت اجتماعی و برابری اجتماعی را برای همه شهروندان به همراه آورد. امروزه بخش قابل توجهی از گاز مصرفی کشور در شبکه‌های چندگانه خطوط گاز هدر می‌رود؛ چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد گاز کشور در شبکه انتقال گاز به دلیل فرسوده بودن خطوط لوله دارد از بین می‌رود و این موضوع فشار مضاعفی را بر اقتصاد کشور و صنعت گاز گذاشته است. پمپاژ و انتقال امن گاز به همه خانوارها در مناطق دور و نزدیک طبیعتاً هزینه اقتصادی بالایی به همراه دارد و این منطقی نیست که در یک خانوار هم گاز و هم برق به صورت همزمان به مصرف برسد. شاید در مناطق قابل توجیه اقتصادی این امکان فراهم شود که شهروندان هم از گاز برخوردار باشند و هم از نعمت برق؛ اما کارشناسان می‌دانند که یک منبع انرژی می‌تواند پاسخگوی همه نیازهای مردم باشد. مثلاً در مناطق دورافتاده و روستایی می‌توانستیم با سیاستگذاری درست و منطق اقتصادی یک انرژی و آن هم برق را در اختیار شهروندان قرار دهیم و با قیمت‌گذاری مناسب بر انرژی برق امکان برابری و بهره‌برداری توام با عدالت را برای همه شهروندان در همه کشور فراهم کنیم. این اتفاق نه‌تنها صورت نگرفت بلکه به صورت غیرکارشناسی الان در بسیاری از مناطق روستایی و دورافتاده کشور همزمان دو نعمت انرژی برق و گاز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در صورتی که اگر این اتفاق نمی‌افتاد با سیاستگذاری درست در حوزه انرژی به‌خصوص گاز نه‌تنها در مصرف گاز صرفه‌جویی می‌شد بلکه امکان بهره‌مندی صنایع نیروگاه‌ها و مراکز پتروشیمی و صنایع گاز نیز به خوبی فراهم می‌شد. مهم‌تر از آن این بود که زمینه انتقال گاز و صادراتش به خارج فراهم می‌شد که چه مواهب و دستاوردهای بزرگ اقتصادی می‌توانست برای کشور به همراه داشته باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...