شناسه خبر : 29221 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیاستمداران ایرانی و توسل همیشگی به رتوریک

چرا استانداردهای سیاست‌ورزی در جامعه ما پایین است؟

زمانی افلاطون رتوریک (Rhetoric) را از مهارت‌های انسان خردمند دانسته بود. رتوریک به معنای بلاغت و فن خطابه از آنجا که ابزار بیان استدلال و اقناع مخاطبان و انتقال حقیقت دانسته می‌شد، ارزشمند بود. به تدریج اما رتوریک معنایی منفی پیدا کرد. سوفسطاییان رتوریک را به سفسطه بدل کردند و به تدریج در قرون وسطی رتوریک دیگر یک ارزش تلقی نمی‌شد، بلکه بازی‌های واژگانی و لفاظی‌های بیهوده که جز سردرگم کردن مخاطب کارکردی ندارد.

نیما نامداری/  تحلیلگر اقتصادی

اخیراً آقای روحانی در جلسه رای اعتماد وزرا، وزارت صنعت، معدن و تجارت را دستگاهی توصیف کرده که در آن امضاهای طلایی وجود دارد و به همین دلیل به وزیر جدید دستور داده «اگر شخصی را به مدت یک سال هم در پستی قرار داد حتی اگر ابوذر و سلمان هم بود او را تغییر دهد، چراکه متاسفانه در جامعه ما فرد سالم توسط عده‌ای دیگر آلوده می‌شود و آنقدر دور او می‌گردند و طواف معکوس می‌کنند که آن فرد را در منجلابی قرار می‌دهند و در این زمینه باید حواس‌ها جمع باشد».

این سخنان رئیس‌جمهور را چطور باید تفسیر کرد؟ باید آنها را جدی گرفت؟ آیا اینها بخشی از سیاست مبارزه با فساد دولت هستند؟ آیا اصلاً این حرف‌ها اجرا خواهند شد؟ آیا وزیر جدید چنین کاری خواهد کرد؟ اساساً این کار شدنی است؟ به باور من این سخنان رئیس‌جمهور مانند بسیاری از سخنان اخیر وی چیزی جز «رتوریک» نیست و نباید وقت را صرف تحلیل ابعاد و تبعات‌شان کرد و این‌گونه لفاظی‌ها را جدی گرفت.

زمانی افلاطون رتوریک (Rhetoric) را از مهارت‌های انسان خردمند دانسته بود. رتوریک به معنای بلاغت و فن خطابه از آنجا که ابزار بیان استدلال و اقناع مخاطبان و انتقال حقیقت دانسته می‌شد، ارزشمند بود. به تدریج اما رتوریک معنایی منفی پیدا کرد. سوفسطاییان رتوریک را به سفسطه بدل کردند و به تدریج در قرون وسطی رتوریک دیگر یک ارزش تلقی نمی‌شد، بلکه بازی‌های واژگانی و لفاظی‌های بیهوده که جز سردرگم کردن مخاطب کارکردی ندارد. فرهنگ آکسفورد (2012) رتوریک را زبانی طراحی‌شده برای تاثیر اقناعی یا برانگیزنده می‌داند که اغلب بدون صداقت و صمیمیت یا بی‌معنی تلقی می‌شود. کمابیش همه فرهنگ‌ها و دانشنامه‌ها چنین تعریفی از رتوریک ارائه می‌دهند.

واقعیت آن است که آقای روحانی از قدیم‌الایام در رتوریک صاحب کسوت بودند. تقریباً بخش عمده آنچه ایشان در حوزه سیاست داخلی و امور فرهنگی در دوره دوم گفته‌اند و هنوز هم می‌گویند عمدتاً رتوریک است. حرف‌هایی که گفتن‌شان چیزی به کسی اضافه نمی‌کند، مشکلی را هم حل نمی‌کند و تبعات اجرایی مشخصی هم ندارد؛ حرف‌هایی که صرفاً برای گفته شدن، گفته می‌شود.

مثلاً اگر واقعاً ایشان نگران امضاهای طلایی در وزارت صنعت، معدن و تجارت هستند، توضیح دهند اساساً برای حذف این امضاها چه کرده‌اند؟ در این سال‌ها چه تعداد امضا اضافه شده و چه تعداد امضا حذف شده است؟ برای امضاهای سوپرطلایی جدیدی که در سیاست‌های ارزی دولت یا فعالیت‌های تعزیراتی اخیر خلق‌شده چه توضیحی دارند؟ آخرین وضعیت قوانین تعارض منافع و شفافیت در دولت چگونه است؟ اصولاً دولت چه اقدامی برای حذف زمینه فساد مدیران دولتی کرده که اکنون تصمیم گرفته است با چنین شیوه‌ای  آنها را از فساد دور کند؟ دولتی که برای انتخاب یک وزیر ماه‌ها معطل است و چند وزارتخانه مهم مدت‌ها با سرپرست اداره می‌شوند، این همه مدیر قوی از کجا می‌آورد که فقط یک سال آنها را به کار گیرد؟ اساساً مدیری که می‌پذیرد یک سال مدیر باشد کیست که تا این حد ساده‌دل است؟ امضاهای طلایی را کارشناسانی هم پاراف کرده‌اند آنها را هم هر سال می‌خواهند عوض کنند؟ این مدیری که می‌داند یک سال فرصت دارد چه تضمینی هست که زودتر بارش را نبندد؟

اخیراً آقای رئیس‌جمهور، رتوریک را وارد عرصه اقتصاد هم کرده‌اند. مثلاً ایشان در روز 14 آبان در جمع مدیران وزارت اقتصاد هم خطابه‌ای در باب علم اقتصاد فرموده‌اند: «اقتصاد دانش بسیار پیچیده‌ای است. اقتصاد کتاب نیست. بعضی‌ها فکر می‌کنند، اقتصاد کتاب است. فرمول‌هایی که در کتاب خواندند، رفتند امتحان دادند و نمره گرفتند، می‌شوند اقتصاددان؛ نه اقتصاد خیلی فرازونشیب دارد. اینجاست که به وزارت اقتصاد توصیه می‌کنم اگر شما می‌خواهید در اقتصاد پیشرفت کنید صاحبان تجربه را هم بیاورید. همان‌طور که استاد دانشگاه را هم باید بیاورید. با استاد دانشگاه مشورت کنید با صادرکننده و واردکننده و تولیدکننده و بخش خصوصی هم مشورت کنید. با اتاق‌ها هم مشورت کنید. همه علم اقتصاد در دانشگاه تهران و دانشگاه‌های دیگر نیست. مقداری هم در بازار و فضای اقتصاد جهانی است. این را باور کنید. باید هم از علم و هم از تجربه استفاده کنیم.» این جملات اشکالی دارند؟ خیر! می‌شود از آنها ایراد جدی گرفت؟ خیر! از آنها جهت‌گیری مشخص یا کاری درمی‌آید؟ باز هم خیر! واضح است که این‌گونه سخنان رئیس‌جمهور را نباید جدی گرفت و وقت خود را با تحلیل درست یا غلط بودن آنها هدر داد.

رتوریک دقیقاً همین است؛ حرف‌های پرطمراق و به ظاهر درست که مشکلی را حل نمی‌کنند بلکه مشکل را پنهان می‌کنند. همه سیاستمداران تا حدی به رتوریک نیاز دارند و این کار را می‌کنند یعنی لفاظی‌هایی می‌کنند که کارآمدی ندارد و منطق محکمی هم پشت آنها نیست اما ظاهر پرطمطراق و عوام‌پسند دارند. رتوریک اندکش بد نیست اما زیادش هم بد است هم خطرناک. بد از آن جهت که نشانه خالی بودن دست سیاستمدار از حرف‌های جدی و اقدامات عملی است و خطرناک از آن جهت که اعتبار سیاستمدار را از بین می‌برد و دیگر کسی حرف‌های او را جدی نمی‌گیرد.

آنچه باید نگران بود همین مساله است که آقای روحانی مدت‌هاست از سطح متعارف و قابل تحمل رتوریک عبور کرده و رتوریک شیوه اصلی سخن گفتن و ارتباطش با جامعه شده است. وقتی یک سیاستمدار ارشد آن هم سیاستمداری که کشورش در شرایط سختی است و مجموعه‌ای از مشکلات داخلی و خارجی در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و امنیتی باعث بحرانی شدن شرایط کشورش شده،‌ این‌چنین گرفتار لفاظی و واژه‌بازی‌های بیهوده شود، قطعاً اوضاع خطرناک می‌شود. یعنی یا آن مدیر به وخامت اوضاع و بحرانی بودن شرایط اشراف ندارد یا اینکه راهکاری برای مواجهه با شرایط نداشته و به انکار روی آورده است.

البته برخی از اطرافیان رئیس‌جمهور و کسانی که با ایشان ملاقات‌های خصوصی داشته‌اند این را می‌گویند که ایشان چندان اعتقادی به عملکرد ضعیف دولت ندارند و معتقدند مردم از عملکرد دولت راضی هستند و رسانه‌ها و فضای مجازی بی‌جهت شلوغش کرده‌اند! اما حتی اگر این نقل‌قول‌ها هم اشتباه باشد یا دقیق نباشد دست‌کم رفتار عمومی رئیس‌جمهور نشان می‌دهد که احساس می‌کند اگر شرایط خوب نباشد، دست‌کم معمولی است.

این رتوریک زیاده از حد در سیاستمداران ایرانی چیز عجیبی نیست. بسیاری از مدیران ارشد دولت در سال‌های گذشته همین وضعیت را داشته‌اند. انبوهی از سخنان و کارنامه‌های مدیریتی سبک یا گاهی سیاه. جالب اینجاست جامعه هم چندان واکنشی به این سخنان نشان می‌دهد. انگار رتوریک در جامعه ما طرفدار دارد. شاید به این دلیل که اساساً استانداردهای سیاست‌ورزی در جامعه ما پایین است. یعنی به دلایلی خارج از موضوع این مقاله، افرادی که قابلیت‌های سیاست‌ورزی مدرن بالایی دارند (مثلاً توان مذاکره، قدرت تحلیل، توان سازماندهی، مدیریت کمپین و...) کمتر جذب عرصه سیاسی می‌شوند. طبعاً افراد باقی‌مانده و حاضر در این عرصه، می‌خواهند با رتوریک ضعف‌های خود را پنهان کنند.

 از آن طرف رسانه‌ها و نهادهای مدنی هم در آن حد قدرت و استقلال نیستند که مو را از ماست بکشند و در عین پایبندی به اصول حرفه‌ای نقدهای تخصصی انجام دهند. روزنامه‌نگاری تخصصی در مملکت ما خیلی نحیف و ضعیف است. خود خبرنگاران در بسیاری موارد دست به دامن رتوریک می‌شوند. ادبیات

و شیوه استدلال مجریان و گزارشگران صداوسیما و نوشته‌های بسیاری از مطبوعات، خالی از مطالب مستدل و موشکافانه است که از نظر منطقی سازگاری درونی و واقع‌نگری داشته باشد. در چنین شرایطی اینکه رئیس‌جمهور دست به دامن رتوریک باشد چیز عجیبی نیست.

خلاصه اینکه وقت صرف کردن برای نقد این‌گونه سخنان رئیس‌جمهور و دیگر مقامات و اشخاص صاحب تریبون واقعاً اتلاف وقت است. خود این افراد عموماً می‌دانند که این‌گونه سخن گفتن دردی دوا نمی‌کند و اساساً آنها این حرف‌ها را می‌زنند چون عادت کرده‌اند؛ نه اینکه گمان کنند واقعاً قرار است حرف‌هایشان جدی گرفته شود و اجرا شود. بهتر است دلایل و زمینه‌های رواج رتوریک در مملکت را بررسی کرد و اگر توانی بود برای رفع آن صرف کرد.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها