شناسه خبر : 5058 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دغدغه‌های اقتصادی جمعیت

مرکز آمار ایران اخیراً برخی از نتایج سر‌شماری نفوس و مسکن سال۱۳۹۰ را بر روی سایت خود قرار داده و سپس بسیاری از این اطلاعات را مجدداً مسدود کرده است.

index:1|width:|height:40|align:left محمد طبیبیان/ اقتصاددان و عضو شورای سیاستگذاری نشریه
مرکز آمار ایران اخیراً برخی از نتایج سر‌شماری نفوس و مسکن سال1390 را بر روی سایت خود قرار داده و سپس بسیاری از این اطلاعات را مجدداً مسدود کرده است. این اطلاعات آماری را برخی از افراد توانسته‌اند در آن زمان برداشت کرده و مورد بررسی قرار دهند. لیکن آنچه اکنون در سایت این مرکز تحت عنوان درگاه آمار قرار دارد متاسفانه اطلاعات ناکافی از کلیات نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال1390کشور است. طبعاً در این زمینه بایستی دو موضوع را از یکدیگر تمیز دهیم. یکی فعالیت آمارگیری مرکز آمار و کار‌کنان و کارشناسان این مرکز است که زحمت قابل تقدیری را در اجرای منظم سرشماری‌ها پیگیری می‌کنند و اطلاعات فراهم‌شده نیز از بهترین اطلاعات آماری کشور است، و بایستی از زحمات این عزیزان قدردانی شود. دوم تلاش برخی مسوولان سیاسی در جلوگیری از اشاعه این اطلاعات جهت استفاده پژوهشگران است. این امر که متاسفانه سابقه طولانی دارد سبب می‌شود اطلاعات آماری کهنه شده و به اصطلاح بیات شود. به این معنی که فقط برای بررسی‌های تاریخی مفید فایده بوده و در شناخت مشکلات موجود نتواند مورد استفاده بهنگام قرار گیرد. متاسفانه در مورد سرشماری 1390 و پنهان ماندن بسیاری از نتایج آن نیز همین مطلب قابل ذکر است و امید می‌رود این مشکل حل شود. با توجه به اینکه اطلاعات کافی در اختیار قرار ندارد این جانب سعی می‌کنم تصویری از شرایط جمعیتی کشور با استفاده از اطلاعات موجود و اطلاعاتی که بعضاً قبلاً در سایت مرکز آمار منتشر شده به دست دهم. در این مورد به ناچار از یک الگوی جمعیتی نیز برای استنتاج نتایج ریز از نتایج کلی‌تری که منتشر شده مورد استفاده قرار داده‌ام. با استفاده از همین الگو نیز برخی پیش‌بینی‌ها را ارائه می‌کنم.

هرم جنسی - سنی جمعیت کشور در سال‏های 1390 و 1386
مرکز آمار ایران در یک گزارش منتشر‌شده در سایت خود تحت عنوان «گزیده نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1390‌» برخی از خلاصه نتایج سرشماری را منتشر کرده است. در هرم جنسی - سنی، رقم سن بر روی محور عمودی و تعداد جمعیت همان سن بر روی محور افقی نشان داده می‌شود. تعداد جمعیت زن در یک طرف و مرد در طرف دیگر قرار می‌گیرد. در این نمودار ترکیب سنی و جنسی جمعیت کشور در سال1390 با اطلاعات مشابه سال 1385 مقایسه شده است. در این نمودار برخی نا‌همخوانی‌ها بین جمعیت برخی از گروه‌ها در سال 1385 و گروه‌های پنج سال مسن‌تر سال 1390 به چشم می‌خورد که احتمالاً با انتشار نتایج گروه‌های تک‌سنی قابل توضیح خواهد بود و ما در اینجا به این نکته نمی‌پردازیم. در گزارش مزبور کل جمعیت گروه‌های سنی بر حسب تفکیک پنج سال نیز ارائه شده است. در گزارش دیگری با همین عنوان که در سایت مرکز آمار ایران منتشر شده تفکیک جمعیت کشور بر حسب گروه‌های وسیع‌تر ارائه شده است. در همان گزارش همچنین جمعیت کشور بر حسب ترکیب جنسی برای سال‌های مختلف سرشماری ارائه شده است که اطلاعات مزبور در جدول زیر آمده است. درگزارش مزبور اطلاعات آماری گروه‌های سنی بر حسب گروه‌های پنج‌ساله آمده است که از گزارش مزبور به جدول زیر منتقل شده. در این جدول جمعیت گروه‌های سنی به تفکیک زن و مرد نیز درج نشده گرچه این تفکیک در هرم جنسی - سنی بالا ترسیم شده است. لیکن از ارقام ارائه‌شده بر محورها نمی‌توان نتایج دقیقی در مورد ترکیب جنسی (زن و مرد) جمعیت گروه‌های پنج‌ساله به دست داد. با استفاده از اطلاعات پراکنده منتشر‌شده که در جداول به آن اشاره شد و همچنین اطلاعات مربوط به گروه‌های وسیع‌تر سنی که در منابع مختلف از همان سرشماری ذکر شده و استفاده از یک الگوی جمعیتی، تفکیک جمعیت به گروه‌های تک‌سنی برآورد شده و با استفاده از آن و برآوردهای مربوط به نرخ زاد و ولد و مرگ و میر در گروه‌های سنی مختلف، جمعیت کشور برای سال‌های آتی پیش‌بینی شده که در بخش‌های بعدی به آن اشاره خواهد شد.

اشتغال و نیروی انسانی
طبق اطلاعات موجود نرخ مشارکت در بازار کار بر اساس سرشماری مزبور 72/41 در‌صد است. یعنی 72/41در‌صد از جمعیت کشور خود را شاغل و یا بیکار در جست‌وجوی کار معرفی کرده‌اند. جمعیت شاغل طبق تعریف شامل کلیه افراد بالای10سال است که در هفته قبل از پرسش، یک ساعت کار کرده یا به دلیلی به طور موقت کار را ترک کرده باشند. کل جمعیت شاغل کشور در سال1390 معادل 55/20 میلیون نفر بوده‌اند که از این تعداد 83/17 میلیون نفر را مردان و 72/2 میلیون نفر را زنان تشکیل می‌داده‌اند. جمعیت شاغل در سال 1385 معادل 48/20 میلیون نفر گزارش شده (7/17میلیون مرد و 8/2 میلیون زن). در صورتی که این ارقام صحیح باشد در فاصله پنج‌ساله تعداد ناچیز حدود 71 هزار شغل ایجاد شده است. آنچه در درجه نخست قابل استنتاج است این است که نرخ بیکاری در سال1390 معادل 7/14 درصد بوده است. نرخ بیکاری مردان 1/13درصد و نرخ بیکاری زنان 19/24 درصد است. در مورد تعریف بیکار در کشور ما ایراد‌هایی مطرح شده است. به این معنی که شاغل فرض کردن کسی که در هفته قبل یک ساعت کار کرده باشد تعریف واقع‌بینانه‌ای به شمار نمی‌آید. این‌گونه تعاریف برای کشور‌های پیشرفته مصداق دارد چرا که بسیاری از افراد با در‌آمد‌های بسیار بالا مانند ورزشکاران یا خواننده‌ها و هنر‌پیشگان تعداد ساعاتی که عملاً در‌گیر کار هستند نسبتاً کم است و در‌آمد آنها بسیار زیاد (ساعات تمرین و آمادگی عملاً ساعات کار به حساب نمی‌آید) بنا‌بر‌این اگر این‌گونه افراد بیکار تلقی می‌شدند یک امر غیرواقع‌بینانه می‌بود. زیرا آمار بیکاری قرار است آسیب‌های اجتماعی را نشان دهد. از آنجا که در کشور‌های پیشرفته بیشتر شاغلان ساعات متعارف مثلاً هشت یا هفت ساعت در روز کار می‌کنند، در مورد این کشورها این تعداد کم افراد مزبور تورشی در داد‌ه‌ها ایجاد نمی‌کند. لیکن در کشور ما با نرخ بیکاری آشکار و پنهان بالا به‌کارگیری این تعریف برای بیکاری رقم بیکاری را دست پایین نشان می‌دهد. علاوه بر این ارقام مربوط به سال 1390 است و شرایط بیکاری در سال‌های اخیر که نرخ رشد اقتصادی پایین و در سال گذشته منفی گزارش شده قطعاً تشدید شده است.

جمعیت به تفکیک گروه‌های پنج‌ساله در سال‌های 1390-1385
نکته در‌خور توجه در این مورد نرخ بیکاری زنان است. طبق اطلاعات نرخ مشارکت زنان در بازار کار 4/12درصد است. به این معنی که این درصد از جمعیت زنان خود را بیکار در جست‌وجوی کار و یا شاغل گزارش کرده‌اند. این درصد از رقم سال 1385 نیز پایین‌تر است که نرخ مشارکت زنان 4/16در‌صد گزارش شده (نرخ مشارکت کل در سال 1385 معادل4/40 درصد و نرخ مشارکت مردان 9/63 درصد گزارش شده است. نرخ بیکاری زنان در سال مزبور 2/16درصد بوده است که از رقم 19/24 درصد سال1390کمتر است). به این نحو مشکل بیکاری زنان در این مدت بارز‌تر شده است. حدود 61 درصد از زنان بالا‌تر از 15 سال، در سرشماری مزبور خود را متاهل و30 درصد مجرد گزارش کرده‌اند. از آنجا که عدم مشارکت کافی زنان در بازار کار به دلیل کمبود فرصت‌های شغلی است مشکل اجتماعی بیکاری زنان را می‌توان بیش از آنچه آمار مزبور نشان می‌دهد، دانست. برای مثال اگر نرخ مشارکت زنان را در حدود20 درصد (تقریباً یک‌سوم مردان) فرض کنیم نرخ بیکاری زنان به 53 درصد می‌رسد. ضروری است توجه کنیم که مطالعه‌های انجام‌شده در مورد فقر در ایران عموماً نشان می‌دهد احتمال قرار گرفتن خانوار‌های دارای دو نفر صاحب در‌آمد در زیر خط بسیار کم است. بنا‌بر‌ این ایجاد فرصت برای اشتعال زنان نه‌تنها به دلیل رفع محرومیت از آنها در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی مهم است، بلکه یک سیاست موثر مقابله با فقر نیز به حساب می‌آید. نمودار 2 نرخ بیکاری را بر حسب سن و جنس نشان می‌دهد. همان‌گونه که نشان داده می‌شود در اکثر گروه‌های سنی بیکاری زنان بالا‌تر از بیکاری مردان است. همچنین نرخ بیکاری جوانان به نحو بارزی بالا‌تر از سایر گروه‌های سنی است. در گروه سنی 10 تا 14 سال که نرخ بیکاری به نظر پایین‌تر است به دلیل این است که افراد این گروه سنی شاغل به تحصیل بوده و یا به دلیل سن کم جویای کار نیستند و بسیاری از آنها در جمعیت فعال به حساب نمی‌آیند. نرخ بیکاری زنان و مردان در سن بحرانی 20 تا 24 سالگی بالاتر از سایر سنین است و برای زنان معادل 48 درصد و برای مردان بالاتر از 27 درصد است. نرخ بیکاری در سنین 25 تا 29 نیز در رتبه بعدی قرار دارد. این ارقام نیز بر حسب همان رقم‌های گزارش رسمی تنظیم شده است و تصحیح نرخ فعالیت در آنها منظور نشده است. نرخ بیکاری بسیار بالا در گروه‌های سنی جوان یک عامل مهم بحران اجتماعی در جوامع است. نخست اینکه جوانان در بهترین سنین فعالیت هستند و بیکار ماندن آنها بخش قابل توجهی از سرمایه انسانی جامعه را به نحو غیر‌قابل جبرانی ضایع می‌کند. دوم اینکه بیکاری جوانان سبب می‌شود انتقال در‌آمد و ثروت از نسل قبلی به نسل جوان انجام شود. چه اینکه در جامعه ما بسیاری از این جوانان متکی به دریافت کمک از پدر و مادر‌ها هستند. معمولاً جوانان بیکار به ادامه تحصیل بی‌هدف، مهاجرت به سایر کشورها و یافتن مکان مناسب‌تر زندگی متمایل می‌شوند. بعضی از آنها به ایجاد مشاغل آزاد در شرایط اقتصاد نه‌چندان فعال می‌پردازند. این اقدامات هم پر‌هزینه است؛ و هزینه آن نیز باید توسط پدر و مادر و از منابعی که آنها برای دوران از‌کار‌افتادگی و پیری پس‌انداز می‌کنند فراهم آید. اگر نسل جوان را به صورت یک گروه اجتماعی در نظر بگیریم با توجه به نرخ بیکاری بالا، متوسط در‌آمد این گروه اجتماعی پایین است. بنا‌بر‌این به طور متوسط برای بر‌نامه‌های دیگر خود نیز مانند ازدواج و تشکیل خانواده به منابع موجود پدر و مادر متکی هستند. از مطالعات متعددی که در زمینه فقر در کشور انجام شده، می‌دانیم که سن رئیس خانوار یک عامل بسیار تعیین‌کننده در قرار دادن خانوارها در زیر خط فقر است. یعنی احتمال اینکه یک خانواده در زیر خط فقر قرار داشته باشد، بر حسب سن رئیس خانوار بالاتر از 60 سال، به شدت افزایش می‌یابد. حال در شرایطی که بیکاری جوانان بخشی از منابع جامعه را از پس‌انداز خانواده به هزینه تبدیل می‌کند خانوار با افزایش سن رئیس خانوار به احتمال بالا‌تری به خط فقر نزدیک‌تر شده و یا زیر آن قرار خواهد گرفت. نمودار 3 در واقع بر شرایط سال 1390 متمرکز است. نرخ بیکاری در قسمت متورم هرم که جمعیت قابل ملاحظه‌ای را در‌بر می‌گیرد بسیار بالاست. این بخش بعضاً به در‌آمد و پس‌انداز نسل‌های بالاتر متکی هستند که همان‌گونه که نمودار نشان می‌دهد تعدادشان کمتر است و هرم جمعیتی در آن بخش‌ها به تدریج با افزایش سن باریک‌تر می‌شود. بیکاری این بخش بزرگ جمعیت، یعنی جمعیت جوان، نشان می‌دهد که جمع‌آوری منابع در صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی نیز به اندازه‌ای نخواهد بود که بتواند پوشش قابل ملاحظه‌ای برای این گروه در زمان پیری فراهم کند. نکته دیگری که از هرم جنسی و سنی جمعیت می‌توان به سادگی دریافت مربوط به بخش فرورفته هرم جمعیتی است. این بخش که اکنون عمدتاً بین هفت تا 19 سال قرار می‌گیرند طی سال‌های آتی به بازار کار وارد خواهند شد. با توجه به اینکه این بخش به دلیل کاهش نرخ زاد و ولد در سال‌های پس از انقلاب تعداد کمتری هستند پس‌انداز و یا پرداخت‌های تامین اجتماعی و مالیاتی آنها نمی‌تواند کفاف نیاز‌های جمعیت در حال پیر شدن بالای هرم جمعیت و جمعیت کودکان در حال افزایش در بخش پایین هرم جمعیتی را بدهد. نکته قابل توجه دیگر آسیب‌های اجتماعی مربوط به بیکاری در بین جوانان اقشاری است که والدین آنها امکان تامین هزینه‌های آنها را ندارند. بیشترین آسیب‌های اجتماعی در بین این گروه قابل مشاهده است و این امر نیز بر خلاف اصول عدالت است که مشکلات کلان اقتصادی انعکاس نا‌مطلوبی بر این‌گونه اقشار داشته در حالی که آنها و سایر نیرو‌های اجتماعی از این مکانیسم و چگونگی کار‌کرد آن بی‌خبر هستند. گرچه گاهی مسوولان در کشور ما نسبت به پدیده تورم بعضاً حساسیت نشان می‌دهند، زیرا اثر آن به صورت مشابه بر همه آشکار می‌شود، لیکن در مورد بیکاری که رنج و آسیب جانکاه آن به صورت جداگانه به وسیله اقشار مختلف تحمل می‌شود، و هر فرد یا خانواده آن را مساله ویژه خود می‌داند و نه یک مساله عمومی، کمتر عکس‌العمل نشان می‌دهند و همان‌گونه که از اظهارات متعدد آنها در وسایط ارتباط جمعی مشخص است آن را انکار نیز می‌کنند.

برخی روند‌های قابل تامل
برای روشن‌تر شدن مطلب پیش‌بینی هرم جمعیتی کشور برای سال 1395 در نمودار 4 آمده است. در صورتی که میزان‌های زاد و ولد و مرگ و میر مانند سال‌های اخیر باقی بماند، جمعیت کشور طی پنج سال به حدود 80 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. تخمین ترکیب جنسی و سنی جمعیت برای سال 1395 به ترتیب زیر خواهد بود. به این معنی که با ورود جمعیت جوان که توده اصلی جمعیت را تشکیل می‌دهند به سنین باروری و تشکیل خانواده تعداد موالید افزایش می‌یابد و قسمت پایین هرم پهن‌تر می‌شود. همچنین قسمت باریک هرم که کاهش نرخ باروری در دهه 1380 به بعد را منعکس می‌کند به سنین مولد اقتصادی می‌پیوندند و این امر نشان می‌دهد جمعیت مولد اقتصادی کمتری برای تامین جمعیت غیر‌مولد زیر 15 سال و جمعیت مسن بالای 55 سال وجود خواهد داشت. ملاحظه می‌شود حتی اگر رفتار‌های جامعه در مورد تشکیل خانواده و سن ازدواج و انتخاب تعداد اولاد تغییر نکند باز نرخ رشد جمعیت صرفاً به دلیل ورود انبوه جمعیت به سنین باروری و تولید مثل از رشد برخوردار خواهد بود؛ و نرخ رشد جمعیت می‌تواند از حدود 29/1 درصد در سال که در بین سال‌های 1390- 1385 بوده به حدود 35/1 درصد افزایش یابد. البته در صورتی که هر یک از عوامل کاهش نرخ رشد جمعیت مانند سن ازدواج، تعداد فرزند که هر خانواده برنامه‌ریزی می‌کند و یا میزان مرگ و میر و طلاق تغییر کند، این عوامل به صورت جدا‌گانه بر نرخ رشد جمعیت تاثیر خواهد گذاشت. همان‌گونه که مشاهده می‌شود دینامیک جمعیت و تحولاتی که از ساختار آن ناشی خواهد شد عامل مهمی در روند اقتصاد کشور و مسائل اقتصادی و اجتماعی در سال‌های آتی خواهد بود که بحث زوایای مختلف آن از حوصله مطلب فعلی بیرون است. لیکن دو نکته درخور توجه ویژه است. یکی مساله اشتغال و دیگری تناسب جمعیت با منابع کشور. از یک طرف برای جبران مشکلات فعلی و مشکلات آتی که بعضاً به آنها اشاره شد ایجاد شغل برای نیل به اشتغال کامل ضروری است و از طرف دیگر به مرور زمان بایستی مشاغل مولد‌تر و با کار‌ایی بالاتر ایجاد شود تا بتواند به مشکلات مربوط به افزایش فقر و کاهش پس‌اندازهای خانوارها و اجتماع غلبه کند. نکته دوم اینکه دلایل و شواهد متعددی نشان می‌دهد که محیط زیست فرسوده کشور که طی هزاران سال مورد بهره‌کشی قرار گرفته ظرفیت تامین جمعیت فزاینده را ندارد. دو منبع حیاتی اساسی مورد نیاز یعنی آب و هوای سالم دچار کمبود فزاینده است. خشک شدن رودخانه‌ها، تالاب‌ها و دریاچه‌ها و آلودگی فزاینده هوا به آلوده‌ساز‌های مصنوعی مانند گاز کربن و ترکیبات سرب و همچنین ریز‌دانه‌های معلق در هوا که خود از تغییرات اقلیمی در منطقه حاصل می‌شود نمونه این مشکلات است. پیش‌بینی‌های تغییرات آب و هوایی در سطح جهان نیز نشان می‌دهد مناطق خشک دچار خشکی بیشتر خواهند شد. متاسفانه کشور ما نیز در منطقه‌ای قرار گرفته که از این نظر دچار مشکل خواهد بود. این مطلب توجه به جمعیت کشور در ارتباط با میزان منابع حیاتی را بیش از پیش از اهمیت برخوردار می‌کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید