پایان ماکیاول ترک
آیا اردوغان به خط پایان رسیده است؟
رجب طیب اردوغان، رهبر اقتدارگرای پوپولیست ترکیه، اکنون برای بقای سیاسی خود میجنگد. مخمصه او کاملاً ساختهوپرداخته خودش است: در ساعات اولیه 19 مارس، اردوغان حملهای را به خانه «اکرم اماماوغلو»، شهردار محبوب استانبول، ترتیب داد و حدود 200 افسر پلیس را به کار گرفت. اماماوغلو، رقیب سیاسی مهمی که بهعنوان یکی از مدعیان آینده ریاستجمهوری دیده میشد، دستگیر و به اتهامات بسیار مشکوکی، از جمله اتهامات بیاساس فساد و تروریسم، متهم شد. بهرغم ممنوعیت تجمعات عمومی، این دستگیری بزرگترین تظاهرات ضددولتی ترکیه در بیش از یک دهه گذشته را برانگیخت که در اکثر استانهای این کشور گسترش یافت. برخی از این اعتراضات در استانبول بیش از یک میلیون شرکتکننده داشت که بسیاری از آنها جوان بودند.
اماماوغلو، شخصیت کاریزماتیک و شایسته، ممکن است رقیبی تهدیدآمیز و منحصربهفرد باشد. اما در حقیقت، تصمیم اردوغان برای دستگیری اماماوغلو این بحران را ایجاد نکرد. این دستگیری نشاندهنده یک ضعف روزافزون بود. اردوغان پیشازاین با خستگی عمومی فزاینده از ریاستجمهوری خود روبهرو بود. غرور و سبک رهبری سلطهجویانه اردوغان، شور و شوق گسترده سابق از حکومت او را از بین برده و وی را بیشازپیش برای مهار نارضایتیِ غیرقابل کنترل کنونی، ناامید کرده است. یک نظرسنجی «مرکز تحقیقات پیو» در مارس 2024 نشان داد که 55 درصد از بزرگسالان ترکیه نظر نامطلوبی نسبت به اردوغان دارند و حزب او در انتخابات شهرداری 2024 شکست خورد.
«هنری جی. بارکی»، استاد بازنشسته روابط بینالملل در دانشگاه «لیهای» و عضو مطالعات خاورمیانه در «شورای روابط خارجی»، در مقالهای در «فارن افرز» نوشت، عمق، دامنه و مدت اعتراضات اخیر جدید است: تظاهراتکنندگان اعتراضات خیابانی خود را با تحریمهای سازمانیافته مشاغل طرفدار اردوغان، فعالیتهای آنلاین و نافرمانی مدنی ترکیب کردند. دستگیری اماماوغلو همچنین بیثباتی جدیدی را برای اقتصادِ همچنان درگیرِ بحرانِ ترکیه به ارمغان آورد. اردوغان با تشدید فشارها و دستگیریهای پیدرپی صدها نفر از نزدیکان اماماوغلو، از جمله همکاران، دوستان، شرکای تجاری سابق، اعضای جامعه تجاری ترکیه و اعضای خانواده، به این وضعیت واکنش نشان داد. اما این سرکوبها اکنون کمتر شبیه اَعمال یک اقتدارگرای قدرتمند و بیشتر شبیه به سرکوب یک مرد تهدیدشده، ناایمن و در معرض خطر به نظر میرسد. اپوزیسیون ترکیه جسورتر شده است: اپوزیسیون در دوران رهبری جدید و پویاتر خود، برای اولینبار طی سالها، بهجای واگذاری ابتکار عمل به دولت، خود ابتکار عمل را به دست گرفته و تظاهراتی را در پایگاههای حزب حاکم سازماندهی میکند.
اگرچه اماماوغلو همچنان در زندان است، اما این اردوغان است که به دام افتاده است. حیاتیترین ضرورت اردوغان همانا تمدید دوره ریاستجمهوری خودش است، زیرا دوره او طبق قانون اساسی به دو دوره محدود شده است و بهاینترتیب، دوره ریاستجمهوریاش در سال 2028 به پایان میرسد. اما عدم محبوبیت فزاینده اردوغان، توانایی او را برای تغییر قانون اساسی یا برگزاری انتخابات زودهنگام کاهش داده است. چهار سال دیگر، اردوغان بیتردید دیگر رئیسجمهور ترکیه نخواهد بود. این واقعیت که بسیاری از شهروندان جوان ترکیه جرئت کردند علیه او تظاهرات کنند، نشاندهنده تخریب غیرقابل برگشت محبوبیت اوست. اردوغان بهعنوان تنها رهبری که این جوانان تابهحال شناختهاند، روزگاری ابدی و یک واقعیت زندگی به نظر میرسید. اما دیگر اینطور نیست: اشتباهات خودش او را محکوم به فنا کرده است. نظرسنجیها نشان میدهد که اگر فردا در ترکیه انتخابات برگزار شود، او پیروز نخواهد شد. صرفنظر از تحولات آینده، میراث اردوغان احتمالاً با تصمیم او برای زندانی کردن رقیب اصلیاش تعریف خواهد شد و بهعنوان نمونهای از این مسئله دیده میشود که چگونه حتی قدرتمندترین رهبران اقتدارگرا از حد خود پا فراتر میگذارند.
اماماوغلو اولین رقیب سیاسی برجستهای نیست که اردوغان زندانی کرده است. صلاحالدین دمیرتاش، رهبر شناختهشده اپوزیسیون کُرد، از سال ۲۰۱۶ پس از دریافت حکم وحشتناک ۴۲ سال زندان به جرم «تضعیف وحدت کشور» به همراه سه سال زندان دیگر به جرم «توهین به اردوغان» در زندان به سر میبرد. تنها «جرم» واقعی او حمایت قوی از وی در میان مردم کرد بود که تهدیدی برای جاهطلبیهای اردوغان بهمنظور تغییر شکل چشمانداز سیاسی ترکیه محسوب میشد. اما تا زمانی که اماماوغلو به صحنه آمد، اردوغان موفق شده بود مخالفتهای عمومی یا ظهور رقبا را به بهانههایی برای تقویت بیشتر اقتدار خود تبدیل کند. اردوغان پس از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۳، وعده داد کشوری را که ارتش قدرتمندش سابقهای طولانی در مداخله در سیاست داشت، وارد فرآیند دموکراتیک کند. بااینحال، هنگامیکه ارتش ترکیه به حاشیه رانده شد، چیز زیادی مانع از توانایی اردوغان برای تحکیم قدرت نشد. دیدگاه اصلاحطلبانه او بهتدریج جای خود را به یک ساختار اقتدارگرا داد که در آن اردوغان بر هر جنبهای از دولت و جامعه نظارت داشت. اردوغان مانند بسیاری از رهبران اقتدارگرا، از «غیرقابل پیشبینی بودن» برای حفظ توانایی خود در دستکاری نهادها و دولت استفاده کرده است. او از انتخابات محلی نسبتاً آزاد حمایت کرده و نتایج آنها را در صورت مناسب بودن پذیرفته و در صورت نامناسب بودن نادیده گرفته است.
در سال ۲۰۱۳، معترضان به طرح دولت برای تخریب «پارک گزی» استانبول، یکی از آخرین فضاهای سبز بازمانده در شهر، اعتراض کردند. اردوغان که نگران بود جنبش اعتراضی به سبک بهار عربی در ترکیه شکل بگیرد، به سرکوب معترضان پرداخت. او از اتهامات (اغلب دروغین) مشارکت در اعتراضات برای هدف قرار دادن مخالفان واقعی و خیالی، مانند «عثمان کاوالا»، رهبر جامعه مدنی، که به دلیل سازماندهی و تامین مالی تظاهرات به همراه دیگر همدستان به حبس ابد محکوم شد، استفاده کرد. بیش از یک دهه بعد، اردوغان هنوز از اعتراضات پارک گزی بهعنوان سلاحی برای پیگرد قانونی خودسرانه استفاده میکند: بهعنوانمثال، در ژانویه، «عایشه بریم»، صاحب یک آژانس استعدادیابی، در جریان اعتراضات دستگیر و به برنامهریزی برای سرنگونی دولت متهم شد، اگرچه برخی معتقدند که مقامات به دلایل نامربوط، او را هدف قرار داده بودند.
سپس، در سال ۲۰۱۶، کودتای نافرجام توسط جناحی در ارتش ترکیه، فرصتی را برای اردوغان فراهم کرد تا وضعیت اضطراری را اعمال کند، که به او اختیار دور زدن پارلمان و دادگاهها و پاکسازی دولت از بیش از ۱۲۵ هزار کارمند دولت، افسر نظامی، معلم، قاضی و دادستان مظنون به عدم وفاداری را داد. بسیاری از آنها ظرف یک هفته پس از کودتای نافرجام برکنار شدند، و این نشان میدهد که اردوغان فهرست دشمنان خود را از قبل آماده کرده بود. اردوغان با سوار شدن بر موج محبوبیت پس از کودتای نافرجام، در سال ۲۰۱۷ همهپرسی قانون اساسی را برگزار کرد. این همهپرسی، نظام پارلمانی ترکیه را به یک نظام ریاستی متمرکز تبدیل کرد و عملاً تفکیک قوا و حاکمیت قانون را از بین برد و پارلمان را به یک مهر لاستیکی تبدیل کرد.
دولت اردوغان، بهویژه در شهرهای با اکثریت کُرد، شهرداران منتخب متعددی را برکنار و جایگزین کرده است. به همین ترتیب، او تصمیمات صادرشده از سوی دادگاه قانون اساسی، تنها نهاد دولتی ترکیه که تا حدودی از او استقلال دارد، را نادیده گرفته است. اگرچه او تصویری از قدرت مطلق و خطاناپذیری را در ذهن خود پرورش میدهد، اما به طرز استثنایی نازکنارنجی و حساس است. زندانهای ترکیه اکنون مملو از سیاستمداران، روزنامهنگاران، دانشگاهیان و شهروندانی است که سخنان یا اعمالشان توهینآمیز یا ناسازگار و مخالف تفسیر شده است. افراد اغلب ماهها در بازداشت به سر میبرند و منتظر محاکمه به خاطر جرائم ادعایی به کوچکی یک پُست در رسانههای اجتماعی مربوط به سالهای گذشته هستند که توهین به رئیسجمهور تلقی میشود. تنها بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، دولت اردوغان تقریباً ۱۶۰ هزار ترک را به دلیل توهین به رئیسجمهور مورد بازجویی و ۳۵ هزار نفر را تحت پیگرد قانونی قرار داد.
اما موفقیت ظاهری اردوغان در تحکیم قدرت خود و تضعیف مخالفان، شکنندگیها را پنهان کرد. دستگیری اماماوغلو اولین شاخص یک دولت متزلزل نبود. در اوایل سال جاری، هم رئیس و هم اعضای هیاتمدیره انجمن قدرتمند صنایع و تجارت ترکیه، از دولت این کشور به دلیل توقیف شرکتها و داراییهای افرادی که قبل از محکومیت، آنها را به جرائم جنایی متهم میکند، انتقاد کردند. واکنش اردوغان سریع بود: او تحقیقات جنایی علیه رهبران انجمن را آغاز کرد، که به گفته خودش، به دلیل «اظهارنظر در مورد چیزی که از آن بهخوبی مطلع نبودند و در نتیجه، انتشار اطلاعات نادرست» بود.
بااینحال، زمانی که اماماوغلو در ماه مارس دستگیر شد، به یک تهدید متمایز و شاید موجودیتی تبدیل شده بود. اماماوغلو، با طی کردن همان مسیر اردوغان، بهعنوان شهردار توانمند و محبوب بزرگترین شهر ترکیه به شهرت رسید و در انتخابات سال ۲۰۱۹ با وجود تلاش اردوغان برای لغو پیروزی او با ابطال و تجدید رای، پیروز شد. اماماوغلو با تمرکز بر ارائه خدمات کارآمد، جذب رایدهندگان از طریق سبکی دوستانه و معرفی خود بهعنوان جایگزینی دموکراتیک برای رویکرد منزوی و اقتدارگرایانه اردوغان، موفق به ایجاد یک تصویر ملی جذاب از خود شد و به اولین مدعی سیاسی در سالهای اخیر تبدیل شد که بهطور جدی قدرت اردوغان را به خطر انداخته است. او آشکارا اقتدارگرایی اردوغان را به چالش کشید؛ پیامی که در میان بسیاری از شهروندان ترکیه طنینانداز شد. او بهعنوان یک شهردار باسابقه، خود را در یک حزب مخالف که مدتها برای پرورش نامزدهای الهامبخش یا اجرای استراتژیهای سیاسی موفق تلاش کرده بود، متمایز کرد.
در سال ۲۰۲۲، اماماوغلو به جرم توهین به اعضای شورای انتخابات کشور محاکمه، به زندان محکوم و از مشارکت در سیاست منع شد. این اقدامات با کمپینهای بیوقفه و سازمانیافته بدنامسازی که از سوی رسانههای طرفدار دولت سازماندهی شده بود، تکمیل شد. اما با وجود تمام تلاشهای اردوغان، نفوذ اماماوغلو افزایش یافت. اماماوغلو به محکومیت خود اعتراض کرد و در نتیجه تا زمان مشخص شدن نتیجه دادخواست، از دانشگاه تعلیق شد. بنابراین اردوغان شروع به استفاده از هر اهرمی که در اختیار داشت، کرد. یک روز قبل از دستگیری اماماوغلو، دانشگاه استانبول، در یک استفاده خودسرانه از قدرت دولتی، مدرک لیسانس او را -که ۳۱ سال قبل گرفته شده بود- به دلایل فنی باطل کرد. ازآنجاکه قانون اساسی ترکیه الزام میکند که نامزدهای ریاستجمهوری باید دارای مدرک دانشگاهی باشند، این ابطال بهعنوان ضمانتی علیه هرگونه نامزدی آینده اماماوغلو عمل میکند. دستگیری اماماوغلو چهار روز قبل از انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری برنامهریزیشده توسط حزبش رخ داد. احزاب سیاسی ترکیه معمولاً انتخابات مقدماتی برگزار نمیکنند و اماماوغلو تنها نامزد در برگه رای حزبش بود. اردوغان که دوست نداشت از گردونه توجهها خارج شود، فهمید که انتخاب اماماوغلو، شهردار را تا انتخابات عمومی بعدی که ممکن است تا سال ۲۰۲۸ برگزار نشود، به جایگاهی برابر ارتقا میدهد.
اردوغان میخواهد با تکیه بر نیروی قهریه، مانند آنچه در اعتراضات پارک گزی در سال ۲۰۱۳ انجام داد، از این بحران عبور کند. اما زیادهروی او ناخواسته اپوزیسیون ترک او را متحد و پرانرژی کرده است. برچسب زدن به اعتراضات و تحریمهای اقتصادی در قالب تروریسم یا خیانت یا ممنوعیت راهپیماییها امروزه کمتر موفقیتآمیز است، زیرا مخالفان اکنون یک رهبر جذاب به نام اماماوغلو و همچنین یک ایده متحدکننده دارند: اینکه ترکیه شایسته فرصتی برای ساختن دموکراسی است. پس از سالها نتایج ناامیدکننده، مخالفان شروع به بازسازی خود کرده و تحت رهبری جدید، سازماندهی بهتر و خلاقیت بیشتری پیدا کردهاند: همزمان با اوجگیری اعتراضات سراسری پس از دستگیری اماماوغلو، حزب مخالف از همه شهروندان ترکیه دعوت کرد تا در انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری ۲۳ مارس بهعنوان نشانهای از حمایت شرکت کنند. بیش از ۱۵ میلیون ترک ساعتها در صف ایستادند تا به نامزدی که در زندان بود رای بدهند و نارضایتی خود را بهطور قطعی نشان دهند.
آزار و اذیتهای اردوغان، اماماوغلو را به رهبر بلامنازع مخالفان تبدیل کرده است. اماماوغلو از زندان با عموم مردم ترکیه ارتباط برقرار کرده و این تصور را دامن زده است که اردوغان کنترل اوضاع را از دست داده است. در یک نظرسنجی اخیر که KONDA، یک شرکت نظرسنجی ترکیهای، انجام داد، ۶۷ درصد از پاسخدهندگان ترک موافق بودند که انتخاب مجدد اردوغان برای کشور «بد» خواهد بود، درحالیکه این رقم در نظرسنجی سال ۲۰۲۳، ۴۹ درصد بود. همین نظرسنجی نشان داد که بیش از ۶۰ درصد از شهروندان ترکیه اتهامات علیه اماماوغلو را باور ندارند. هرچه اماماوغلو بیشتر در زندان بماند، جایگاه او بهتر و بیشتر میشود. فقط مسئله زمان است که مقایسههایی بین او و چهرههایی مانند انور ابراهیم، نخستوزیر مالزی یا واسلاو هاول، نمایشنامهنویس چک، انجام شود.
اردوغان و مبارزه برای قدرت خویش
رفتار اخیر اردوغان، تبدیل ترکیه به یک دولت اقتدارگرای معمولی را برجسته میکند که در آن انتخابات صرفاً برای تقویت قدرت حاکم فعلی عمل میکند. اما به نظر میرسد که او همچنین اعتقاد خود را به جایگاه خویش و حمایت بیدریغ پایگاه مردمیاش از دست داده است. میزان زمان و تلاشی که اردوغان صرف دفاع و توجیه پرونده جنایی علیه اماماوغلو کرده است، ناامیدی و اضطراب او را آشکار میکند. دستگیریهای قبلی او که با انگیزه سیاسی صورت گرفته بود، اغلب ناشی از میل به انتقام بود، اما بازداشت اماماوغلو بهوضوح از ترس ناشی میشود. از قضا، آزار و اذیت اماماوغلو توسط اردوغان با تجربه خودش مشابه است: وقتی اردوغان بهعنوان شهردار استانبول خدمت میکرد، بهناحق زندانی شد؛ رویدادی که وجهه ملی او را ارتقا داد و آینده سیاسیاش را تضمین کرد.
بازداشت شهردار استانبول، دستگیری سایر مقامات و توقیف داراییهای شرکتها، بازارهای مالی ترکیه را با شوک مواجه کرده و اعتماد به اقدامات تثبیتکننده دوساله با هدف بهبود تراز ارزی و کاهش تورم را از بین برده است. موفقیت طرح تثبیت، به جذب سرمایهگذاری خارجی بستگی دارد، اما اقدامات همزمان اردوغان برای تضعیف بیشتر حاکمیت قانون، مانع از چنین سرمایهگذاریهایی میشود. دو روز پس از دستگیری اماماوغلو، لیر ترکیه به پایینترین حد خود رسید و بانک مرکزی مجبور شد ۴۶ میلیارد دلار از ذخایر خود را برای جلوگیری از کاهش بیشتر ارزش پول خرج کند. برای جلوگیری از سقوط بازار سهام ترکیه، بارها و بارها از «قطعکنندههای مدار» [تشبیه؛ اشاره به دستگاهی که خودبهخود جریان برق را قطع میکند مثلاً هنگام قوی شدن بیشازحد جریان برق] استفاده شد.
اردوغان ممکن است خود را خوششانس بداند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده، اکنون کاخ سفید را اشغال کرده است. برخلاف جو بایدن، رئیسجمهوری که از او دوری میکرد، ترامپ با شور و شوق از اردوغان تمجید کرده و رویکرد سیاسی جدیدی را در ایالاتمتحده نشان داده است. دولت ترامپ در مورد دستگیری اماماوغلو سکوت کرده است. اما رابطه نزدیک اردوغان با ترامپ میتواند بهایی داشته باشد: اردوغان معمولاً با متهم کردن ایالاتمتحده به دشمنی با ترکیه و مقصر جلوه دادن سیاستهای ایالاتمتحده به خاطر کاستیهای خود، حمایت پایگاه خود را تضمین میکرد. اکنون، او دیگر آمریکاییها را سرزنش نخواهد کرد.
یک رویداد خوشایند برای ترکیه -آغاز یک روند صلح بالقوه با اقلیت کُرد این کشور- ممکن است با بحران اماماوغلو ترکیب شود و سلطه اردوغان بر قدرت را بشکند. در اکتبر 2024، در یک تغییر شگفتانگیز، شریک ائتلافی اردوغان یعنی «دولت باغچلی»، ملیگرای مشهور ترکیه، گفتوگو با حزبی که نماینده بسیاری از مناطق با اکثریت کرد ترکیه در پارلمان است و با عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، را آغاز کرد. در ماه می، این گفتوگو بهجایی رسید که پ.ک.ک رسماً مبارزه مسلحانه 40ساله خود را کنار گذاشت و خود را منحل کرد. حتی اگر اردوغان به گفتوگوی باغچلی با کردها چراغ سبز نشان داده باشد، او نه در مورد این روند و نه در مورد نتایج آن مشتاق به نظر نمیرسید؛ گفتمان او در مورد این گشایش بیشازحد بر مسائل امنیتی متمرکز بود، لحنی تنبیهی داشت و از بحث در مورد نقشه راه اجتناب میکرد.
رهبران کُرد با اذعان به اینکه مبارزه مسلحانه پ.ک.ک به [سقف] محدودیتهای خود رسیده است، خواستههای خود را در یک درخواست استراتژیک و واحد خلاصه کردند: آغاز فرآیند دموکراتیزاسیون. آنها میدانستند که یک دولت و جامعه دموکراتیک که تحت حاکمیت قانون با تفکیک واقعی قوا اداره شود، بهتر میتواند با چالشهای ترکیه، از جمله چگونگی اعطای حقوق زبانی به آنها، مقابله کند. بنابراین اردوغان با یک معضل روبهروست: اصلاحات و مصالحههای لازم برای آغاز چنین فرآیند دموکراتیزاسیونی، او را مجبور به برچیدن ساختار دولت اقتدارگرایی میکند که با دقت ساخته است. تلاشهای بیوقفه او برای نگه داشتن اماماوغلو و متحدانش در زندان نشان میدهد که این چیزی نیست که او میخواهد. اما اگر او روند صلح را خنثی کند، خطر از دست دادن باغچلی را به جان میخرد؛ کسی که اردوغان برای حفظ اکثریت انتخاباتی به حزب او در ائتلاف خود نیاز دارد و در ۷۷سالگی مشتاق است میراث سیاسی خود را با یک توافق صلح تاریخی تثبیت کند.
اردوغان برای ماندن در قدرت یا باید قانون اساسی ترکیه را اصلاح کند، یا در سناریوی محتملتر، پارلمان را متقاعد کند که خواستار انتخابات زودهنگام شود و به او اجازه دهد دوباره نامزد شود. اما حتی اگر بتواند انتخابات زودهنگام را تضمین کند، تغییر محسوس در احساسات عمومی به این معنی است که پیروزی در انتخابات «تضمینشده» نخواهد بود. اردوغان که بهطور فزایندهای منزوی و در محاصره چاپلوسان است، احتمالاً به روش کار خود پایبند خواهد ماند: پاسخ به هر چالشی با اِعمال اختیار تنبیهی دولت. اما محدودیتی در میزان ممنوعیتها، دستگیریها و برکناریهای خودسرانه مقامات محلی منتخب وجود دارد که او میتواند قبل از تبدیل ترکیه به یک کشور تکحزبی دنبال کند.
واقعیت این است که اردوغانِ تسلیمناپذیر دیگر جایی برای مانور ندارد. با انتخاب زمان و نحوه خروج خود، میتواند به تسهیل گذار به یک رهبر جدید کمک کند و تضمین کند که ترکیه با خود در صلح است. او هنوز هم میتواند میراث خود را شکل دهد. بااینحال، شخصیت او نشان میدهد که بعید است چنین تغییری را آغاز کند. اگر او به رویکرد معمول خود پایبند باشد، خطر قابلتوجهی وجود دارد که مردم ترکیه قاطعانه علیه او برخیزند و اینکه دوران طولانی و پرماجرای او در قدرت، بیشتر بهعنوان دوران استبداد به یاد آورده شود.
ترکیه؛ یک کشور استبداد تمامعیار
تنها چند روز قبل از اینکه حزب اصلی مخالف ترکیه قرار بود نامزد بعدی خود را برای ریاستجمهوری انتخاب کند، اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول، رقیب اصلی، دستگیر و زندانی شد و عملاً از گردونه رقابت حذف شد. در این اقدام آشکار سرکوب سیاسی، دولت ترکیه گامی مهم بهسوی استبداد تمامعیار برداشت. «گونول تول»، مدیر برنامه «موسسه خاورمیانه» ترکیه در مقالهای در «فارن افرز» نوشت، نقشه حذف اماماوغلو از صحنه، حسابشده و کامل بود. دانشگاه استانبول، محل تحصیل اماماوغلو، مدرک او را با استناد به نقض ادعایی مقررات هیات آموزش عالی، لغو کرد. یک روز بعد، اماماوغلو به اتهام فساد و تروریسم دستگیر شد. این احکام دادگاه نهتنها بلندپروازیهای ریاستجمهوری اماماوغلو را از مسیر خود خارج میکند، بلکه او را از سمت شهردار بزرگترین شهر و موتور محرکه اقتصادی ترکیه نیز کنار میزند.
سالهاست که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در حال حذف کنترلها بر قدرت خود و دستکاری نهادهای دولتی برای ایجاد مزایای انتخاباتی برای حزبش است، اما تاکنون، مخالفان ترکیه توانستهاند نامزدهای مناسبی را برای رقابت با حکومت او معرفی کنند. گروههای مخالف فکر میکردند در اماماوغلو نامزدی پیدا کردهاند که میتواند سرانجام اردوغان را در یک رقابت رودررو شکست دهد. با واداشتن شهردار استانبول به کنارهگیری از سیاست، دولت از «خطی» عبور کرده که سیستم اقتدارگرای رقابتی ترکیه را از یک استبداد کامل به سبک روسی جدا میکند؛ استبدادی که در آن رئیسجمهور مخالفان خود را دستچین میکند و انتخابات هم فقط برای نمایش است.
تاکتیک خطرناک اردوغان
اردوغان در طول بیش از دو دهه حضور در قدرت، نهادهای دموکراتیک ترکیه را از هم متلاشی و کنترل خود را در یک سیستم حکومت تکنفره تثبیت کرده است. پس از کودتای نافرجام افسران نظامی در سال ۲۰۱۶، که اردوغان و حزبش آن را به جنبشی مرتبط دانستند که اعضای آن در سایر شاخههای دولت و نهادهای عمومی حضور داشتند، اردوغان با پاکسازی هزاران قاضی و جایگزینی آنها با وفادارانی که سرکوبهای او را تایید میکنند، قوه قضائیه را تحت اختیار خود درآورد. رسانهها سرکوب شدهاند؛ بیش از ۹۰ درصد رسانههای ترکیه متعلق به کسبوکارهای طرفدار دولت هستند و روزنامهنگاران مستقل مرتب زندانی میشوند. این کشور هنوز انتخابات برگزار میکند، اما سیستم آن بسیار منحرف است. نظام ترکیه، نمونه بارز یک رژیم اقتدارگرای رقابتی است، رژیمی که از دموکراسی تقلید میکند درحالیکه بهطور سیستماتیک زمین بازی را به نفع حزب حاکم تغییر میدهد. احزاب مخالف فعال هستند، بحثهای عمومی واقعی در مورد سیاست وجود دارد و مقامات گاهی اوقات میبازند. بااینحال، با کنترل دولت بر قوه قضائیه، سرکوب رسانههای مستقل و استفاده از نهادهای دولتی برای تضعیف مخالفان خود، رقابت انتخاباتی بههیچوجه منصفانه نیست.
بااینحال، حکومت اردوغان تا زمانی که نامزدهای مخالف بتوانند در انتخابات شرکت کنند، آسیبپذیر است. در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۳، اردوغان با ۵۲ درصد آرا پیروز شد. او گاهی اوقات برای حفظ برتری خود و حزبش به اقدامات شدیدتری متوسل شده است. در انتخابات شهرداری ۲۰۱۹ در استانبول، زمانی که اماماوغلو نامزد حزب اردوغان را شکست داد، مقامات نتیجه را لغو و انتخابات را دوباره برگزار کردند اما اماماوغلو دوباره با اختلاف بیشتری پیروز شد. بااینحال، خطرناکترین تاکتیک اردوغان، زندانی کردن قویترین رقبایش است.
صلاحالدین دمیرتاش، سیاستمدار کاریزماتیک کُرد که در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ اردوغان را به چالش کشید، از سال ۲۰۱۶ (او دومین کمپین انتخاباتی خود را از زندان اداره میکرد) به اتهامات مشکوک تروریسم در پشت میلههای زندان است. اماماوغلو همچنین در سال ۲۰۲۲ به اتهام توهین به یک مقام دولتی به یک دوره زندان محکوم شد. اما ازآنجاکه پرونده هنوز در انتظار تجدیدنظر است، این حکم مانع از نامزدی مجدد شهردار برای تصدی این سمت نشده است. در سال گذشته، اردوغان چندین شهردار منتخب متعلق به احزاب مخالف را برکنار و آنها را با شهرداران منصوب دولت جایگزین کرده است. روزنامهنگاران، سیاستمداران، فعالان حقوق بشر، حتی گروه تجاری ارشد کشور هدف پروندههای ساختگی دادگاهی قرار گرفتهاند. اما دستگیری اماماوغلو، تشدید قابلتوجهی در بحرانسازی است. اتهامات تروریسم و فساد بسیار جدیتر هستند، بنابراین عواقب بسیار بیشتری نسبت به اتهامات پرونده در حال بررسی او برای انتخابات ۲۰۲۲ دارند. برخلاف دمیرتاش که محبوب بود اما هرگز چیزی بیش از یک نامزد حزب سوم نبود، اماماوغلو تهدیدی مستقیم برای ریاستجمهوری اردوغان محسوب میشود. اردوغان با حذف این رقیب از میدان، نشان داده است که علاقهای به حفظ ظاهر انتخابات رقابتی ندارد. در عوض، او به دنبال نوعی سیستم استبدادی است که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، دارد؛ سیستمی بدون هیچ اپوزیسیون واقعی و هیچ شگفتی انتخاباتی.
اردوغان اکنون به طرز خطرناکی به دستیابی به خواستههایش نزدیک شده است و مسیری مشابه مسیری را که پوتین در روسیه برای رسیدن به آن طی کرد، دنبال میکند. دو دهه پیش، روسیه استبداد شدیداً کنترلشده امروزی نبود. اقتصاد کشور در حال شکوفایی بود و پوتین واقعاً محبوب بود؛ بنابراین برخی از مخالفان را تحمل کرد و بخشهایی از سیستم دموکراتیک را دستنخورده باقی گذاشت. اما پس از بحران مالی ۲۰۰۸، با توقف رشد اقتصاد و فوران اعتراضات ضددولتی، پوتین با سرکوب پاسخ داد و در سال ۲۰۲۰، بهطور کامل حکومت خود را بهعنوان یک حکومت مستبد بیرقیب تثبیت کرد. اصلاحات قانون اساسی تصویب شد که به پوتین اجازه میداد تا سال ۲۰۳۶ در قدرت بماند. رژیم او به دستگیری، تبعید یا ساکت کردن حتی حاشیهایترین منتقدان خود روی آورد. امروزه، انتخابات روسیه فقط یک امر تشریفاتی است. رقبای واقعی از رقابت محروم میشوند درحالیکه پوتین چند رقیب ظاهری را برای ایجاد توهم رقابت انتخاب میکند. هرگز هیچ شکی در نتیجه نیست.
درست مانند پوتین، سرکوبهای اردوغان نیز با کاهش محبوبیتش تشدید شده است. حوزههای انتخابیه کلیدی، از جمله جوانان ترکیه، در حال سرخوردگی فزاینده هستند. بسیاری از جوانان ترک که از سیاستهای اقتدارگرایانه اردوغان و کمبود فرصتهای اقتصادی ناامید شدهاند، به مهاجرت فکر میکنند. واکنش ملیگرایانه علیه سیاستهای دولت که به میلیونها پناهنده سوری اجازه زندگی در ترکیه را میدهد، در حال افزایش است. بزرگترین دردسر اردوغان، اقتصاد بیمار این کشور است. ترکیه از سال ۲۰۱۸ با تورم و وخامت اقتصادی دستوپنجه نرم میکند. در همین حال، محبوبیت اردوغان ضربه خورده است. در انتخابات شهرداری ۲۰۲۴، اگرچه اردوغان از تمام قدرت دولتی در اختیار خود برای کمک به پیروزی حزبش استفاده کرد، اما حزب حاکم بزرگترین شکست خود را متحمل شد.
اردوغان در حال انجام یک بازی «پرخطر» است. اگر موفق شود، در انتخابات بعدی علیه حریفی که خودش انتخاب کرده، وارد رقابت خواهد شد و عملاً حکومت مادامالعمر خود را تضمین خواهد کرد. این تصاحب قدرت نشان میدهد که او معتقد است میتواند بدون مجازات عمل کند. اگرچه بسیاری از مردم ترکیه عصبانی هستند، اما آنها نیز احساس میکنند که چارهای جز مقابله با رئیسجمهور ندارند. آخرین باری که اردوغان با اعتراضات گسترده روبهرو شد، در سال ۲۰۱۳ بود و دولت به طرز وحشیانهای واکنش نشان داد. از آن زمان، اردوغان تجمعات عمومی را سرکوب کرده است تا اطمینان حاصل کند که تظاهرات دیگر هرگز به همان مقیاس نخواهد رسید.
رهبر ترکیه همچنین از یک محیط بینالمللی فوقالعاده سهلگیرانه بهره میبرد. بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده، به کاخ سفید، اردوغان را جسورتر کرده است. او اکنون که ترامپ بهطور فعال دموکراسی ایالاتمتحده را تضعیف میکند و هیچ علاقهای به پاسخگو کردن مستبدان خارجی به خاطر سرکوبهایشان نشان نمیدهد، از انتقام ایالاتمتحده نمیترسد. پیشنهادهای ترامپ به پوتین همچنین رهبران اروپایی را نگران و آنها را مجبور کرده است که به امید تقویت دفاع خود در برابر تجاوز روسیه، دوباره با ترکیه وارد تعامل شوند. اگر این به معنای جلب حمایت آنکارا باشد، بهاحتمالزیاد حاضرند استبداد روبهگسترش اردوغان را نادیده بگیرند. اردوغان ممکن است آرزوی تبدیل شدن به پوتین را داشته باشد، اما ترکیه روسیه نیست. برخلاف روسیه که با ثروت منابع خود رونق میگیرد، اقتصاد ترکیه عمیقاً به سرمایهگذاری خارجی وابسته است. سرمایهگذاران در حال فرار هستند، زیرا این کشور به سمت استبدادیتر شدن پیش میرود و سقوط به استبداد کامل بهسختی آنها را بازخواهد گرداند. اقتصاد ترکیه همچنان در بحران فرو خواهد رفت. یک مرد قدرتمند نیز باید برای حفظ قدرت خود نتایجی را نشان دهد.