نوظهور و آزموننشده
نظام تامین مالی منحصربهفرد آمریکا، امروز خطرناک شده است
دونالد ترامپ تصمیم گرفته است که یک نظام آزموننشده را تحت فشار بسیار زیادی قرار دهد. در روزگاری که جهان با نااطمینانیهای فزاینده دستوپنجه نرم میکند، ایالاتمتحده همچنان خود را کشوری استثنایی؛ با تاریخچهای پرصلابت، نظامی مبتنی بر آزادی و اقتصاد آزاد میداند. آنچه امروز در بطن این اعتمادبهنفس ملی میگذرد، چیزی جز بیثباتی نیست. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری که خود را تجسم عظمت آمریکا میداند، در حال تضعیف نهادهای کلیدی کشور است. سرمایهگذاران خارجی به آینده اقتصادی آمریکا مشکوک شدهاند. با این حال، یک خطر مهم هنوز از چشم بسیاری پنهان مانده: تحول بیسابقهای که در ساختار مالی این کشور در حال وقوع است.
دیگر نمیتوان تصویری را که از والاستریت در ذهن داریم، تنها به بانکهای سرمایهگذاری یا وامهای مسکن محدود کرد. طی دهه گذشته، چهره مالیه آمریکا دگرگون شده و بازیگران جدیدی، نظیر آپولو، بلکاستون، بلکراک، جین استریت، KKR و میلنیوم از حاشیه به متن آمدهاند. این نهادهای نوظهور، با بانکها و صندوقهای سنتی تفاوتی بنیادین دارند: ساختاری پیچیده، غیرشفاف و مستعد ریسکهای عظیم اما پنهان. انقلابی در حال وقوع است. ترامپ با تشدید جنگهای تجاری، عقبنشینی از مقررات بینالمللی و گسترش کسری بودجه، این روند را تسریع کرده است. شاید کمتر کسی متوجه باشد، اما ساختار مالی آمریکا بهشدت آسیبپذیر شده است. واقعیتی که نادیده گرفتن آن، میتواند پیامدهای سنگینی برای اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد. نهادهای جدید مالی به مغناطیسی برای جذب استعدادهای برتر والاستریت تبدیل شدهاند. در فضایی که قوانین سختگیرانه، فعالیت بانکها را محدود کرده، این شرکتها آزادانه سرمایه جذب میکنند. نوآوری در الگوهای مالی، توانسته رشد آنها را به موتور محرکه جدید مالیه آمریکا تبدیل کند.
برای مثال، سه شرکت آپولو، بلکاستون و KKR اکنون بیش از 2 /6 تریلیون دلار دارایی تحت مدیریت دارند؛ رقمی که پنج برابر بیشتر از یک دهه پیش است. آپولو از طریق تملک شرکت بیمهای Athene، اکنون بیش از هر بیمهگر دیگری در آمریکا بیمهنامه صادر و در حوزه وامهای مصرفی و کارت اعتباری نیز نقشآفرینی میکند. این شرکت در سال گذشته، بیش از ۱۲۸ میلیارد دلار تسهیلات صادر کرده -بیش از دو برابر بانکهایی مانند مورگان استنلی.
سیستم مالی نوظهور، هرچند کمتر شناخته شده است، اما تاثیرگذاری گستردهای دارد. برخلاف بانکها که در معرض هجوم سپردهگذاران هستند، این نهادها سرمایهها را در داراییهای بلندمدت و غیرنقدشونده نگهداری میکنند. بسیاری از این داراییها فاقد بازار ثانویه شفاف بوده و ارزشگذاری واقعی آنها مشخص نیست. همین مسئله، آسیبپذیری سیستم را در برابر شوکهای مالی افزایش میدهد. نکته نگرانکننده اینجاست: این ساختار جدید، نهتنها شکننده است، بلکه تاکنون در برابر بحران واقعی محک نخورده است. به دلیل تازگی و پیچیدگی، هنوز مشخص نیست در زمان بحران چگونه عمل خواهد کرد. حتی اگر برخی داراییها بیمه شده باشند، در شرایط فشار مالی، عدم شفافیت و نقدشوندگی پایین میتواند باعث هراس گسترده در بازارها شود. از سوی دیگر، نوآوریهای مالی بهصورت مکرر تا آستانه شکست سیستم پیش رفتهاند. اینبار اما هیچکس نمیداند نقطه شکست کجاست- و اگر فرا برسد، ممکن است نخستین بحران واقعاً بزرگ این ساختار باشد. در عصر ترامپ، دور از انتظار نیست که بحران بعدی یا نزدیک باشد یا بهسرعت رخ دهد. زیادهروی دولت در استقراض، صدور اوراق قرضه و سیطره سیاست بر بازارهای مالی، اعتماد سرمایهگذاران را تحلیل برده است. در حالی که سازوکارهای قبلی به دولت اجازه میدادند در بحران مداخله کند، اکنون حتی ابزارهای اجرایی نیز محدودتر شدهاند.
ترامپ وعده داده که تعرفهها را حذف میکند؛ اما در عین حال، تمایل دارد شرکتهایی را که مخالفش هستند مجازات کند. در چنین فضایی، ترکیب بیثباتی نهادی، کسری بودجه عظیم، داراییهای پرریسک و فقدان اعتماد، بستری خطرناک برای وقوع یک بحران مالی تمامعیار فراهم میکند.
بحرانی که تنها به بازارهای مالی محدود نخواهد ماند؛ بلکه اثرات آن، سراسر اقتصاد جهانی را درگیر خواهد کرد. و آنچه اینبار را متفاوت میکند، واکنش غیرقابل پیشبینی دولت ترامپ است. اگر بانکهای بزرگ دچار بحران شوند، کاخ سفید ممکن است بنا بر انگیزههای سیاسی، کمکرسانی را متوقف کند- همانگونه که پیشتر برخی شرکتهای مغضوب را هدف قرار داده بود. در چنین شرایطی، بازارها با بحرانی مضاعف روبهرو خواهند شد: بحران مالی همراه با بحران سیاسی.