استاد انگیزههای مجرمانه
استیون لویت چگونه نامی ماندگار در علم اقتصاد پیدا کرد؟
استیون لِویت یکی از اقتصاددانان برجسته آمریکاست و کارهایی پیشگامانه و تاثیرگذار بر روی آزمایشهای طبیعی در اقتصاد انجام داده است. او درباره طیف وسیعی از موضوعات از جمله جنبههای اقتصادی جرم، فساد و آموزش مطالعه میکند. لویت یکی از چهرههای کلیدی در زمینه اقتصاد خرد است؛ به ویژه برای کارش بر روی آزمایشهای طبیعی. او همچنین مدیر دانشکده اقتصاد و یکی از بنیانگذاران مرکز نوآوری رادیکال برای تغییرات اجتماعی در دانشگاه شیکاگو است.
در سال 2004 به پروفسور لویت، برای فعالیتهایش در زمینه جرم و جنایت، مدال جان بیتس کلارک اعطا شد که به تاثیرگذارترین اقتصاددان زیر 40 سال داده میشود. در سال 2003، روزنامهنگار استفان جِی. دوبنر مشخصات گستردهای از لویت برای مجله نیویورک تایمز نوشت. از آن زمان، دوبنر و لویت در پروژههای مختلفی از جمله «فریکونومیکس» که ارائهای بسیار محبوب از پژوهشهای لویت برای مخاطبان عام است، همکاری کردهاند. آنها در سال 2014 کتاب «مثل یک عجیبالخلقه فکر کن: چگونه در مورد تقریباً همه چیز هوشمندانه فکر کنیم» را منتشر کردند.
استیون لویت، استاد برجسته اقتصاد در دانشگاه شیکاگو است؛ جایی که او مرکز تئوری قیمت بِکِر در شیکاگو را مدیریت میکند. لویت مدرک کارشناسی خود را در سال 1989 از دانشگاه هاروارد و دکترای خود را از امآیتی در سال 1994 دریافت کرد. او از سال 1997 در شیکاگو تدریس کرده است.
لویت تا دسامبر 2007 یکی از سردبیران مجله اقتصاد سیاسی بود که انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر میکند. در سال 2009، او گروه TGG، یک شرکت مشاوره تجاری و بشردوستانه را تاسیس کرد. در سال 2006 نیز به عنوان یکی از «100 نفری که دنیای ما را شکل میدهند» از سوی مجله تایم انتخاب شد. یک نظرسنجی در سال 2011 از استادان اقتصاد، لویت را چهارمین اقتصاددان زنده زیر 60 سال مورد علاقه آنها، پس از پل کروگمن، گریگوری منکیو و دارون عجم اوغلو معرفی کرد.
او اقتصاددان، متفکر مبتکر، سخنران در تد تاک، نویسنده پرفروش و بالاتر از همه، متفکر شجاعی است که علاقهاش به دنیای واقعی، به انقلابی در کاربرد اقتصاد برای بیش از یک دهه کمک کرده است. لویت با کشف پیوندها میان رشتههای منحصربهفرد، توانسته است نظریه اقتصادی را فراتر از صفحات کتاب درسی ببرد و راههای تعامل اقتصاد با روانشناسی، جامعهشناسی و علوم رفتاری را کشف کند.
در صدر رزومه چشمگیر استیون لویت، کتاب پرفروش او، Freakonomics به چشم میخورد که در سال 2005 منتشر شد. این کتاب بیش از دو سال در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز بود و بیش از چهار میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است. «سوپرفریکونومیکس» که در سال 2009 منتشر شد، شامل پژوهشهای کاملاً جدیدی در مورد موضوعاتی از تروریسم تا فحشا و گرمایش جهانی است. استیون همچنین یکی از نویسندگان وبلاگ پرطرفدار فریکونومیکس است.
«فریکونومیکس» فقط یک کتاب نیست- یک روش تفکر است که الهامبخش کتابهای بعدی و یک امپراتوری است. به لطف رویکرد تفکر خارج از چهارچوب لویت، کار او در تعدادی از زمینهها تاثیرگذار بوده است: علوم اجتماعی، علوم سیاسی، اقتصاد جرم و جنایت و مطالعه حقوق.
او در پادکستی در EconTalk گفته است: «علم اقتصاد در مورد موفق شدن و یافتن پاسخ معماها و تفکر در مورد این است که چگونه درک انگیزههای بازارها ممکن است به ما کمک کند تا درک بهتری از آنچه واقعاً در حال انجام است، داشته باشیم.»
اقتصاد جرم
استیون دیوید لویت در 29 می 1967 در مینیاپولیس به دنیا آمد. او در آکادمی خصوصی و معتبر سنت پل و مدرسه سامیت درس خواند که او را از سنین جوانی برای موفقیتهای علمی بزرگ آماده کرد. او به هاروارد رفت و در آنجا در رشته اقتصاد در سال 1989 فارغالتحصیل شد. او پس از فارغالتحصیلی در یک شرکت فورچون 500 در سمت مشاور و قبل از بازگشت به مدرسه، شروع به کار کرد. او تحصیلات خود را در موسسه فناوری ماساچوست ادامه داد و در سال 1994 دکترای خود را در رشته اقتصاد دریافت کرد.
در سال 1997، لویت در مقام استاد اقتصاد به هیات علمی دانشگاه شیکاگو پیوست، پستی که هنوز هم به آن وابسته است. امروز او استاد برجسته اقتصاد و مدیر مرکز تئوری قیمت بِکِر در دانشگاه شیکاگو است. زمانی که در دهه 1990 شروع به انتشار مقالههایی در مورد جرم و جنایت و اقتصاد کرد، به شهرت رسید.
در سال 2005، لویت در کنار روزنامهنگار استفان دوبنر، کتابی به نام «فریکونومیکس» که از تعدادی مطالعه موردی تشکیل شده بود، نوشت. «فریکونومیکس» (Freakonomics) واژهای ترکیبی است که از ترکیب دو کلمه freak به معنای ناهنجار، غیرمعمول و economics (اقتصاد) تشکیل شده است. این واژه در کتاب «اقتصاد ناهنجاریهای پنهان اجتماعی» (فریکونومیکس: یک اقتصاددان سرکش جنبه پنهان همه چیز را بررسی میکند) به عنوان یک مفهوم کلیدی مطرح میشود. این کتاب به بررسی مسائل غیرمعمول و پنهان در اقتصاد و رفتار انسانها از دیدگاه یک اقتصاددان میپردازد. به عبارت ساده، «فریکونومیکس» به معنی اقتصاد ناهنجاریها و رفتارهاست. این واژه نشاندهنده رویکردی است که به جای تحلیل مسائل اقتصادی از طریق الگوهای سنتی، به بررسی پدیدهها و رفتارها از زاویه دیدی غیرمنتظره و گاه عجیب میپردازد. این رویکرد به بررسی انگیزههای پنهان و غیرمعمول در تصمیمات انسانها و همچنین نقش اقتصاد در مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداخته است.
همه چیز از زمانی شروع شد که دوبنر از شیکاگو دیدن کرد تا به لویت برای نیویورکتایمز پیشنهاد دهد. اگرچه لویت در ابتدا مردد بود، اما پس از انتشار مقاله تایمز، شراکتی میان آن دو شکل گرفت. لویت و دوبنر انتظار زیادی از کتابشان نداشتند، اما بیش از پنج میلیون نسخه فروخت و به 40 زبان مختلف ترجمه شد. این بدان معنا نیست که کتاب بدون مناقشه بود- وضعیت آن به عنوان یک کتاب اقتصادی دائم زیر سوال میرفت. عدهای مدعی بودند که این کتاب فاقد محتوای اقتصادی است و باید آن را یک کتاب جامعهشناسی در نظر گرفت، زیرا در برخی مواقع ادعاهای آن در حد حدس و گمان بود. انتقاد شدیدتر بیان میکند که این کتاب شکلی از امپریالیسم دانشگاهی است که تلاش میکند دیدگاه اقتصادی را در تعدادی از زمینههای نامرتبط اعمال کند.
بهرغم انتقادهایی که فریکونومیکس با آن مواجه شد، استیون لویت در سال 2006 به عنوان یکی از «100 نفری که دنیای ما را شکل میدهند» از سوی مجله تایم معرفی شد. لویت و دوبنر همچنین سه دنباله برای این کتاب نوشتند، یک مستند ساختند، یک وبلاگ راهاندازی کردند و یک برنامه رادیویی تولید کردند. این دو اکنون به همکاری با یکدیگر برای رشد امپراتوری فریکونومیکس خود ادامه میدهند.
تاثیر اقتصادی سقط جنین
برخی از برجستهترین (و بحثبرانگیزترین) کارهای لویت که به دلیل ترکیب رشتههای به ظاهر مجزا شناخته میشوند، حول جنایت میچرخند. اقتصاددانان سنتی مدتهاست بر این باور بودهاند که وقتی کشورها از نظر اقتصادی درست عمل میکنند، جرم و جنایت کاهش مییابد. با این حال، دادهها نشان داده است که اینطور نیست. خارج از نظریه اقتصادی باید عوامل دیگری بر میزان جرم و جنایت تاثیرگذار باشند.
با در نظر گرفتن این موضوع، لویت بررسی کرده است که چگونه عوامل مختلف بر سطح جرم و جنایت نقش دارند؛ یکی از این عوامل، سقط جنین است. لویت در مقاله خود «تاثیر سقط جنین قانونی بر جنایت» دریافت که در دهه 1990، ایالاتمتحده یکی از بزرگترین کاهشها را در میزان قتل، جنایتهای خشونتآمیز و جرائم مالی تجربه کرد. اگرچه برخی توضیحات ارائه شد (افزایش میزان زندانی شدن، بهبود رویههای پلیس، اقتصاد قوی)، هیچ یک از اینها به شکل کامل این کاهش را توضیح نداد. در عوض، لویت و همکارش جان دوناهو توضیح جدیدی ارائه کردند: تصمیم دادگاه عالی برای قانونی کردن سقط جنین در سال 1973 در فیلم Roe vs Wade (رو در مقابل وید) دلیلی بود که ایالاتمتحده در حال تجربه کاهش سطح جرم و جنایت بود.
لویت و دوناهو قانونی کردن سقط جنین را از طریق یک دریچه اقتصادی بررسی کردند تا به توضیح اینکه چرا ممکن است بر میزان جرم و جنایت تاثیر بگذارد، کمک کنند. از طرفی، آنها پیشنهاد کردند که سقط جنین قانونی در مقیاس بزرگ که بلافاصله پس از این تصمیم رخ داد، موجب کاهش تولد در سالهای بعد شد. از آنجا که در سالهای پس از 1973 افراد کمتری بهویژه مرد متولد شده بودند، مردان بالغ کمتری در دهه 1990 زنده بودند که مرتکب جرم شوند.
یکی دیگر از توضیحات اجتماعی، اقتصادی این بود که زنانی که سقط جنین میکنند، اغلب نوجوان، مجرد و اغلب زیر خط فقر هستند. متاسفانه، این گروهها در معرض خطر بیشتری برای به دنیا آوردن کودکانی هستند که مرتکب جرم میشوند. از آنجا که این زنان میتوانستند از مزایای سقط جنین قانونی بهره ببرند (و دادهها نشان میداد که آنها بیشترین احتمال را دارند)، تعداد کمتری از افراد در جمعیت مستعد ارتکاب جرم خواهند بود.
لویت و دوناهو با توجه به عدم ارائه دیدگاه اخلاقی در مورد وضعیت، مینویسند که «در تلاش برای شناسایی ارتباط میان سقط جنین قانونی و جرم، منظور ما این نیست که چنین پیوندی «خوب» یا «عادلانه» است، بلکه صرفاً نشان دادن وجود چنین رابطهای است».
شک و تردید در قضیه رایدهندگان میانه
لویت همچنین پژوهشهای زیادی در زمینه سیاست انجام داد. او از استراتژی تجربی خود برای از بین بردن این اصل رایج استفاده کرد که بر اساس اصول اقتصادی سنتی، هزینههای تبلیغاتی بیشتر، نتایج مثبت رایدهندگان را به همراه خواهد داشت. لویت در مقاله خود در سال 1994 «استفاده از چالشگران تکراری برای تخمین تاثیر مخارج کمپین بر نتایج انتخابات در مجلس ایالاتمتحده» گفت که هزینههای مبارزههای انتخاباتی در واقع تاثیر بسیار کمی بر نتایج انتخابات داشته است.
در مقاله بعدی در سال 1996، «سناتورها چگونه رای میدهند؟ تفکیک نقش ترجیحات رایدهندگان، وابستگی حزبی و ایدئولوژی سناتور»، لویت همچنین در قضیه رایدهندگان میانه شک کرد. قضیه رایدهندگان میانه نشان میدهد که «سیستم رایدهی با قانون اکثریت، نتیجهای را انتخاب میکند که بیشترین ترجیح را برای رایدهنده میانه داشته باشد». این نظریه بر این فرض استوار است که مردم به حزبی رای خواهند داد که دیدگاههایش به ایدئولوژیهای آنها نزدیکتر است، به این معنی که احزاب برای تامین رایدهندگان متوسطی که نزدیک به وسط طیف سیاسی قرار دارند میجنگند. در نظریه، این بدان معناست که سناتورها به لوایح رای میدهند تا رایدهندگان متوسط را راضی کنند. با این حال، عوامل دیگری نیز در بازی وجود دارد: فشار از سوی دیگر رهبران حزب در کنگره و موضع ایدئولوژیک خود یک سناتور. لویت بیان کرد که این فشارهای اضافی، اگرچه معمولاً دیدنی نیستند، اما ممکن است قضیه رایدهندگان میانه را جابهجا کنند. در حالی که قضیه رایدهندگان میانه ممکن است درک سادهای از ارتباط میان خواستههای کل رایدهندگان و نحوه رایدهی یک سناتور را منعکس کند، لویت میخواست به شکل عمیقتر پیچیدگیهای این رابطه را درک کند.
در این مقاله، لویت نتیجه میگیرد که بزرگترین عامل تاثیرگذار بر نحوه رایدهی سناتورها به لوایح و سیاستها، ایدئولوژیهای خودشان است. او پیشنهاد میکند، اینکه مشاهده میکنیم سناتورهایی از یک ایالت یا حزب به روشهای مشابه رای میدهند، به این دلیل نیست که آنها تلاش میکنند رایدهندگان کلی را راضی کنند، بلکه به این دلیل است که آنها معمولاً از مجموعه نامزدهایی با دیدگاههای سیاسی مشابه انتخاب میشوند.
پیوند میان سقط جنین قانونی و جنایت تنها نمونهای از روابط علّی است که لویت به آن علاقهمند بود. لویت در جایگاه یک پژوهشگر، اغلب تجزیه و تحلیل تجربی را روی دادههایی به کار میبرد که به او کمک میکرد به حل معماهایی بپردازد که مدتها مردم را گیج کرده بود؛ مانند اینکه چرا جرم و جنایت در دهه 1990 با چنین نرخهای بالایی کاهش مییافت.
انگیزهها سنگبنای دنیای مدرن هستند
یکی از بزرگترین بحثهای سوپرفریکونومیکس، دنباله کتاب اول لویت، اهمیت انگیزهها در رفتار انسان است. در این کتاب، لویت مطالعات موردی را درباره شیوههایی که معلمان، مشاوران املاک، فروشندگان مواد مخدر و زنان باردار در واکنش به پیامدهای ناخواسته انگیزهها رفتار کردهاند، تشریح میکند. هدف کتاب او، در کنار بقیه آثارش، نشان دادن این بخشهای پنهان نظریه اقتصادی است.
کتاب اصلی لویت سه نوع انگیزه مختلف را تشریح میکند: مشوقهای اقتصادی، مشوقهای اجتماعی و مشوقهای اخلاقی. لویت پیشنهاد میکند که همه رفتارهای انسان، و نیز هرگونه تغییر در دنیای اقتصادی، با یک یا چند مورد از این انگیزهها قابل توضیح است.
نظریه لویت هنوز انگیزههای اقتصادی را به عنوان محرک رفتار انسان در خود جای میدهد، با این حال، برخلاف نظریه اقتصادی سنتی، او پیشنهاد نمیکند که همه تصمیمات بر اساس آنچه برای یک فرد از نظر اقتصادی منفعت دارد، اتخاذ شود. لویت نشان میدهد که تاثیرات قدرتمند دیگری بر آنچه تصور میشود «بهترین» انتخاب است، وجود دارد؛ یعنی میل به انجام کار درست یا تمایل به پذیرفتهشدن از سوی دیگران.
در کتاب سوپرفریکونومیکس، لویت همچنین به دلایلی که چرا انگیزههای خاص کار میکنند یا نمیکنند، میپردازد. او میگوید که مشوقها باید راهحلهای ساده و عملی ارائه کنند تا موثر باشند. او از مثال کمربند ایمنی همچون راهحلی ساده برای کمک به کاهش تلفات تصادفات رانندگی استفاده میکند- از آنجا که مشوقهای کمی وجود داشت، مردم احتمالاً از کمربند ایمنی استفاده میکردند.
کار لویت مفهوم مشوقها را از یک موضع صرفاً اقتصادی، به یک موضع اخلاقی گسترش داده و به او اجازه میدهد تا روشهای واقعی رفتار انسانها را با دقت بیشتری بررسی کند.