تحول در عربستان
اصلاحات محمد بن سلمان
دیدار دونالد ترامپ از عربستان سعودی اولین دیدار رسمی او در دور دوم ریاستجمهوری و تکرار دیدار قبلی در هشت سال پیش است، اما شرایط بهطرز غیرمنتظرهای تغییر کرده است. آقای ترامپ گستاختر و خودکامهتر شده و در مقابل، میزبانش محمد بن سلمان شاهزاده و فرمانروای عملی عربستان کشورش را به کانون نظم تبدیل کرده است. تصویر اولیهای که از عربستان به ذهن فرد میآید تصویر ثروتهای افسانهای، سرکوب سیاسی و تحقیر زنان است. پادشاهی سعودی افراطگرایی دینی را به دنیا صادر کرد و به خاطر خشونت و تروریسم ناشی از آن مسئول شناخته میشود. این کشور هنوز هم یک نظام استبدادی دارد و شاهزاده محمد هیچ مخالفی را بر نمیتابد. اما آن عربستانی که شما میشناختید دیگر وجود ندارد. عربستان سعودی نفوذی ثباتبخش در خاورمیانه دارد. در داخل هم انقلاب اجتماعی حیرتآوری را تجربه کرد که نمونه آن را نمیتوان در جایی دیگر یافت. پرسش اصلی به بخش سوم دگرگونی یعنی تبدیل شدن از یک دولت نفتی به یک اقتصاد جهانیشده قرن بیست و یکم مربوط میشود. تغییرات در این بخش آغاز شدهاند، اما سرعت آنها کافی نیست و همین امر پیامدهایی را برای کل پروژه اصلاحات محمد بن سلمان در بر خواهد داشت. شگفتآورترین ویژگی عربستان سعودی جدید به نقش سازنده آن در سیاست جهانی باز میگردد. این کشور هم ثروت نفتی و هم جمعیتی زیاد دارد، اما این توانمندی در گذشته عامل شرارت بود، چرا که عربستان اندیشه جهادیگری را رواج میداد. شاهزاده محمد بن سلمان پس از به تخت نشستن پدرش ملک سلمان در سال 2015 جنگی فاجعهبار را علیه حوثیها به راه انداخت. در سال 2018 هم قتل تکاندهنده جمال خاشقجی، روزنامهنگار مخالف حکومت به دستور رژیم سعودی اتفاق افتاد. آن لکههای سیاه باقی ماندهاند، اما نمیتوان اقدامات اخیر در عربستان را نادیده گرفت. این کشور دیگر از تروریسم حمایت مالی نمیکند و از دیگر کشورها میخواهد تا با حوثیها از در آشتی وارد شوند. عربستان با پرداخت بخشی از بدهیهای سوریه به بانک جهانی به این کشور کمک کرد و وعده داد در صورت رفع تحریمهای آمریکا در سوریه سرمایهگذاری کند. نفوذ عربستان در منطقه و همکاری آن با آقای ترامپ باعث میشود محمد بن سلمان بتواند کارهای بزرگتری انجام دهد. کشور او میزبان گفتوگوهایی بود که با هدف برقراری آتشبس در اوکراین برگزار میشدند. او از انعقاد معاهده با ایران و پایان جنگ غزه حمایت میکند. ناآرامیهای منطقه به نفع عربستان نیست، چون هم مردم کشور را در داخل خشمگین میکند و هم اینکه سرمایهگذاران خارجی میزان ریسک سرمایهگذاری را در آنجا بالا میبرند. در مقابل، خاورمیانه رو به رشد مشتریان بیشتری را به مناطق گردشگری عربستان میفرستد. تغییر اجتماعی مولفه دوم قرارداد جدید محمد بن سلمان با مردم کشورش و کاملاً خارقالعاده است. تا همین ده سال پیش، زنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند از حضور در محافل عمومی و بخش بزرگی از بازار کار محروم بودند. سینما و کنسرت ممنوع بود. جشنها و مراسم یا در داخل منزل یا در بیابان و خارج از کشور و به دور از چشمان پلیس دینی برگزار میشدند. امروز زنان آزادانه میتوانند به مسافرت بروند، کار کنند و در جایی که دوست دارند زندگی کنند. پلیس نهی از منکر منحل شد. مردم عربستان همانند مردم دیگر نقاط جهان میتوانند ستارههای راک را روی صحنه و ابرقهرمانان را بر پرده سینماها ببینند. حتی در مناطق محافظهکار کشور هم جوانان به گشتوگذار میپردازند و از آزادیهای جدید لذت میبرند. نوسازیهای عربستان در بخش اقتصاد هنوز کامل نشدهاند. دولت از سال 2016 پول زیادی خرج میکند تا اقتصاد را متنوع و از وابستگی به نفت خارج کند. مهمترین اهداف، پروژههای جاهطلبانهای مانند شهر آیندهنگر نئوم یا مکعب غولپیکری با ابعاد 20 ساختمان امپایراستیت هستند. پیشبینی میشود این پروژهها تا سال 2030 حدود 900 میلیارد دلار هزینه داشته باشند. صندوق ثروت ملی در تلاش برای خلق صنایع داخلی بیش از 100 بنگاه در حوزههای مختلف، از خودروهای برقی گرفته تا ورزش الکترونیکی، قهوهسازی و تولید تراشه حمایت میکند. اما با وجود این، هنوز اقتصاد بهشدت نفتی است. حدود 60 درصد از درآمدهای دولت از فروش نفت تامین میشود. بخشهای هتلداری و صنعت تفریح و سرگرمی رو به شکوفایی و رونق میروند، اما سیل پولی که به سمت هزینهکردهای دولتی روانه میشود هزینهها را بالا میبرد و بخش خصوصی را از میدان بیرون میراند. سرمایهگذاران خارجی هنوز به عربستان سعودی علاقهمند نشدهاند. از آن بدتر، فشارهای بودجهای افزایش یافتهاند. قیمت نفت 61 دلار در هر بشکه و بسیار کمتر از 92 دلاری است که عربستان، طبق برآوردهای صندوق بینالمللی پول، برای توازن امور مالی خود نیاز دارد. میزان بدهی کشور اندک است، اما سهم آن از تولید ناخالص داخلی از سال 2016 تاکنون دو برابر شده است. فقط 10 درصد از تعرفههای متقابل آمریکا به عربستان میرسد، اما جنگ تجاری آقای ترامپ اوضاع را بدتر خواهد کرد. اگر رشد اقتصاد جهان کند شود بهای نفت و میزان سرمایهگذاری خارجی افت خواهد کرد. اگر محمد بن سلمان واقعاً قصد دارد اقتصاد را دگرگون کند باید پروژههای موهومی را که چشمانداز بازدهی خوبی ندارند متوقف کند. دولت باید از حوزههایی مانند فناوری عقب بکشد و میدان را برای بنگاههای خصوصی خالی بگذارد. بهبود حوزههایی مانند تحصیل و فضای کسبوکار تاثیر بیشتری در رشد درازمدت خواهد داشت. کسبوکارها باید از رعایت حقوقشان مطمئن شوند، بهویژه زمانی که در تقابل با دولت قرار میگیرند. محمد بن سلمان و کشورش راه دشواری پیشرو دارند. آزادسازیهای اجتماعی در میان جمعیت جوان برای او زمان میخرند، اما اگر تحولات اقتصادی راکد بمانند و معیشت مردم آسیب ببیند حسن نیت آنها از بین خواهد رفت. ناآرامیهای داخلی دولت را به اقدامات سرکوبگرانه میکشاند و پیشرفتهایی را که تاکنون حاصل شدهاند خنثی میکند.