کمان نارضایتی در اروپا
اعتراض در خیابانهای بلگراد، استانبول و دیگر نقاط
کارزارهای سیاسی در تمامی اشکال، اندازهها و با سرعتهای مختلف پدیدار میشوند. فعالان اتحادیههای کارگری در اسپانیا با ملایمت پیش میروند و بنرهایی را در سکوت حمل میکنند. در مقابل، معترضان فرانسوی در زمان جنبش جلیقهزردها در سال 2018 میدانهای شهر را اشغال کردند، در حالی که خودروها از کنار چادرهایشان عبور میکردند. کسانی که مایلاند اعتراضات پنج ماه گذشته صربستان را دنبال کنند باید کفش آهنین بپوشند و انرژی بیشتری به خرج دهند. دانشجویانی که در بلوارهای بلگراد راهپیمایی میکنند با چنان سرعتی راه میروند که افراد میانسال (از جمله نویسنده همین گزارش) نمیتوانند همپایشان پیش بروند. خوشبختانه هر کسی که نفس کم بیاورد میتواند منتظر گروه بعدی راهپیماییکنندگان بماند. راهپیماییها برای طول روز ساماندهی شدهاند با این هدف که معترضان زودتر به هدفهایشان برسند. تماشاچیان از تمام ردههای سنی یک سوت در جیب دارند تا در هیاهوی ایجادشده از سوی چندده یا چندصد دانشجو مشارکت کنند. دانشجویان با سرعت میروند. پنج دقیقه بعد آرامش حکمفرما میشود تا زمانی که گروه بعدی از راه برسد. کمانی از نارضایتی در منطقه جنوب شرق اروپا شکل گرفته است. این کمان از اسلواکی و مجارستان در شمال آغاز میشود، از صربستان و دیگر جمهوریهای بالکان عبور میکند و به ترکیه و گرجستان در شرق دور میرسد. چهار ماه اعتراضات پیاپی این هلال را میلرزانند. دلایل راهپیماییها از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است و شدت آنها نیز با یکدیگر فرق میکند. اما نکته مشترک آن است که این کشورها را رهبرانی اداره میکنند که ترکیبی از دموکراسی و دیکتاتوری دارند. بسیاری از آنها بیشتر خیابانها را تهدیدی برای تداوم قدرتشان میدانند تا صندوقهای رای. موفقیت اعتراضات به این بستگی دارد که معترضان به دنبال چه چیزی باشند. آنهایی که اعتراضات را تجدید حیات انقلابهای رنگی میبینند که رژیمهای سرکوبگر در اوکراین و گرجستان را به زیر کشاند ناامید خواهند شد، چرا که رهبران کنونی کشورها بر موج نارضایتی سوار میشوند و آن را از مسیر منحرف میکنند. کسانی که آرزوهای معتدلتری مانند الزام سیاستمداران به صداقت و یادآوری اینکه مصونیت حدود و هزینهای دارد در نهایت از نتیجه کار خشنود میشوند.
صربستان ناآرامترین منطقه در این کمان است. طبق برآوردها، در 15 مارس 300 هزار نفر در بلگراد راهپیمایی کردند. این رقم برای کشوری که فقط 5 /6 میلیون نفر جمعیت دارد خیرهکننده است. اکنون هر روز راهپیماییهای کوچک از طریق رسانههای اجتماعی سازماندهی میشوند. این راهپیماییها به پایتخت محدود نمیشوند و سایر شهرها را نیز در بر میگیرند. یکی از دلایل خشم عمومی ویران شدن سقف یک ایستگاه قطار در ماه نوامبر در شهر نویساد بود که به مرگ 16 نفر انجامید. این سازه ناایمن که بخشی از زیرساختارهای با تامین مالی چین است ترکیبی از فساد، بیکفایتی مقامات و سلطه دولتی را به نمایش میگذارد. نشستهای دانشگاهها و دبیرستانها به تشکیل انجمنهای مدنی انجامید که مجموعهای از تقاضاها را در زمینه افزایش پاسخگویی و مسئولیتپذیری نهادها مطرح میکنند. هنوز بخش بسیار کوچکی از عملکرد نامطلوب الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان برملا شده است. او در عمل از سال 2012 بر کشور حکمرانی میکند.
آتشسوزی ماه گذشته در یک باشگاه شبانه در شمال مقدونیه جرقه نارضایتی را شعلهور کرد. عامل نارضایتی در ترکیه دستگیری اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول، در 19 مارس بود. او بهترین گزینه برای پایین کشیدن رجب طیب اردوغان از مسند ریاستجمهوری در انتخابات 2028 به شمار میرود. اعتراضات خیابانی گرجستان هم از ماه اکتبر آغاز شده است. گروه مخالف ادعای تقلب در انتخابات مجلس را مطرح کردند. انتخاباتی که در آن یک حزب غیرلیبرال مخالف غرب به پیروزی رسید. همزمان، تعداد زیادی از مردم مجارستان و اسلواکی به ترتیب از دولتهای طرفدار روسیه تحت حکمرانی ویکتور اوربان و رابرت فیکو به ستوه آمدهاند. این دو دولت کشورهایشان را به لکهای سیاه در داخل اتحادیه اروپا تبدیل کردهاند. با وجود تمام شور و اشتیاقی که در میان معترضان، از استانبول تا براتیسلاوا دیده میشود، احتمال براندازی حکومتها بسیار اندک است. از یک سو، قدرتمردان باتجربه بهخوبی بلدند که چگونه خشم عمومی را مهار کنند. آقای ووچیچ با احتیاط تمام به معترضان اجازه میدهد بدون مزاحمت پلیس نارضایتیشان را ابراز دارند، هر چند شایعه استفاده از توپ صوتی برای پراکنده کردن معترضان به خشم آنها دامن زده است. همچنین، وعده تغییراتی از قبیل عزل نخستوزیر و تشکیل دولت جدید مقداری از خشم و هیجان معترضان را فرونشانده است. آقای اردوغان از رسانههای مطیع خود میخواهد تا اندازه راهپیماییها را کوچک نشان دهند. آقای اوربان هم بهنوبه خود با ایجاد جنگ فرهنگی جایگاه طرفدارانش را محکم میکند. قانونگذاران مجارستان در 14 آوریل به یک اصلاحیه در قانون اساسی رای دادند که راهپیمایی همجنسگرایان را ممنوع میکند. آقای ووچیچ ادعا میکند که در حال خنثی کردن یک انقلاب رنگی است. توطئهای که بنیادهای بینالمللی و دولتهای خارجی تامین مالی آن را بر عهده دارند. اما ریشههای خشم عمومی در واقع داخلی هستند. صربستان در اواسط جریان رو به عقب دموکراسی و سقوط به سمت خودکامگی قرار دارد. تنها کاری که غربیها در مواجهه با اینگونه اعتراضات انجام میدهند آن است که از مخالفان قدرتمردان حمایت نمیکنند. روسیه در اکثر نقاط این بخش از اروپا نفوذ دارد و اتحادیه اروپا جرات نمیکند از معترضان حمایت کند، مبادا که این متحدان بالقوه به آغوش مسکو پناه ببرند. آقای ووچیچ به حفظ صلح در بالکان کمک میکند و صربستان هم ذخایر لیتیومی دارد که اروپا برای گذار سبز به آن نیازمند است. آقای اردوغان جلوی بحران مهاجرت را در کشورهای غرب اروپا میگیرد، بنابراین کسی کاری به او ندارد. در مورد آمریکا هم باید گفت که خانواده دونالد ترامپ در حال ساخت یک هتل در بلگراد هستند.
تردید در اصلاح امور
این اخبار برای برخی ناامیدکننده است، اما حاضران در خیابانهای صربستان هنوز امیدوارند. ملینا میهاجلوویچ (Mihajlovic) از اندیشکده مرکز سیاست اروپا در بلگراد میگوید، «تغییر رژیم لزوماً تنها نتیجه مثبت این فرآیندها نیست». برخی انقلابها مسیری دایرهایشکل را میپیمایند. اسلوبودان مارکوویچ از دانشکده علوم سیاسی بلگراد میگوید، «وقتی راهپیماییها شروع شد نوجوانان علاقهای به سیاست کشور نداشتند و بسیاری از آنها به مهاجرت فکر میکردند. اکنون آنها در آینده کشورشان سرمایهگذاری میکنند و امور داخلی نهادها از دادگاهها گرفته تا رسانههای دولتی را بهدقت زیر نظر دارند. اگر این را یک تحول انقلابی ندانیم پس چه نامی میتوان بر آن گذاشت؟».