شناسه خبر : 9998 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

هزینه توقف خرس روسی

سیری ناپذیر

هنگامی که اولین بار ولادیمیر پوتین به گرجستان حمله کرد جهان او را بخشید چرا که روسیه آنقدر مهم بود که نمی‌شد روابط را با آن قطع کرد. سپس او کریمه را الحاق کرد و جهان آن را پذیرفت چرا که در هر صورت کریمه بایستی بخشی از روسیه می‌بود. اکنون او بخش‌های شرقی اوکراین را تحریک کرده است اما جهان دست روی دست می‌گذارد چرا که تحریک کردن به معنای حمله نظامی نیست.

ترجمه: جواد طهماسبی/اکونومیست

هنگامی که اولین بار ولادیمیر پوتین به گرجستان حمله کرد جهان او را بخشید چرا که روسیه آنقدر مهم بود که نمی‌شد روابط را با آن قطع کرد. سپس او کریمه را الحاق کرد و جهان آن را پذیرفت چرا که در هر صورت کریمه بایستی بخشی از روسیه می‌بود. اکنون او بخش‌های شرقی اوکراین را تحریک کرده است اما جهان دست روی دست می‌گذارد چرا که تحریک کردن به معنای حمله نظامی نیست. اما اگر غرب اکنون با پوتین مقابله نکند او به زودی به دروازه‌های آنجا خواهد رسید.
تسخیر پاسگاه‌های پلیس در شرق اوکراین توسط معترضان طرفدار روسیه در پایان هفته گذشته حرکتی زیرکانه بود و دولت موقت کی‌یف را در شرایطی درمانده قرار داد. آقای پوتین هشدار داد که اوکراین در آستانه جنگ داخلی قرار دارد. اگر دولت نتواند کنترل را در دست گیرد، متهم خواهد شد که توانایی برقراری نظم در داخل مرزهای خود را ندارد. اما نیروهای این کشور فاقد آموزش‌های لازم هستند و استفاده از زور خطر شعله‌افروزی و خونریزی‌های بیشتر را در پی دارد که در هر صورت دولت بازنده میدان است.
غرب شاهد آن است که روسیه تهدیدها و هشدارهای آنها را جدی نمی‌گیرد. از دیدگاه روسیه، غرب ضعیف و دارای تفرقه است. اما پس از بروز بی‌ثباتی در شرق اوکراین حتی افراد عادی هم پی ‌برده‌اند که بهترین راه برقراری مجدد ثبات مقابله با پوتین است زیرا ایستادگی قدرتمندانه امروز راه پیشگیری از رویارویی‌های آینده خواهد بود.

خطوط قرمز و مردان سبز
روسیه اصرار دارد هیچ نقشی در تسخیر شهرهایی مانند اسلویانک و گورلیوکا ندارد. در این شهرها حملات به‌طور هماهنگ‌شده و در مناطق راهبردی اتفاق افتاد و مخالفانی هم نداشت. درست همانند شش هفته پیش در کریمه، نیروهایی با یونیفورم‌های بدون علامت و مجهز به سلاح‌های روسی حملات اولیه را انجام دادند. به گفته خبرنگاران عوامل اطلاعاتی روسی اعتراضات را سازماندهی می‌کردند و پول‌هایی را در اختیار معترضان قرار می‌دادند. هفته‌ها بود که روسیه در شرق اوکراین مداخله می‌کرد. در 6 آوریل مردم محلی به مکانی هجوم آوردند که گمان می‌کردند مقر اجرایی منطقه‌ای در خارکف است اما متوجه شدند فقط کنترل سالن اپرا را به دست گرفته‌اند.
دیپلمات‌های روسی می‌گویند کشورشان پشت وقایع اوکراین نیست چرا که ثبات در شرق اوکراین به نفع روسیه نیست. درست است که کشورهای عادی از ثبات و رشد در کشورهای همسایه بهره‌مند می‌شوند اما با توجه به ضرورت حفظ قدرت و چشم‌انداز متزلزل اقتصاد روسیه، بدیهی است که کرملین به شدت از تظاهرات طرفداران غرب که به سرنگونی رئیس‌جمهور اوکراین انجامید واهمه داشته باشد. به نظر می‌رسد کرملین مصمم است سقوط دولت جدید اوکراین را به چشم ببیند. دلایل زیادی وجود دارد که روسیه خواهان بی‌ثباتی اوکراین باشد. یکی از این انگیزه‌ها ممانعت از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در 25 ماه می است. عدم برگزاری انتخابات باعث می‌شود اوکراین رهبری منتخب نداشته باشد که بتواند نظم و قانون را حکمفرما سازد. دلیل دوم آن است که روسیه بتواند بهانه‌ای منطقی برای دخالت آشکار پیدا کند. پوتین می‌تواند به بهانه هرج‌ومرج یا خونریزی، نیروهای خود را برای مداخله آماده کند. این نیروها هم‌اکنون با عنوان «حافظ صلح» در نواحی گسترده‌ای در امتداد مرز اوکراین مستقر هستند. اما اشغال اوکراین ممکن است هزینه سنگینی داشته باشد بنابراین کرملین احتمالاً به گزینه سومی روی می‌آورد: مناقشات داخلی که بتواند قدرت کی‌یف را از بین ببرد و همزمان دولتی موازی در شرق اوکراین تشکیل شود. درست است که در اصل هیچ ایرادی بر نظام فدرال وارد نیست اما این نظام می‌تواند فرمولی برای سلطه روسیه باشد. شاید برخی بگویند چنین وضعیتی چندان بد نیست. شاید سیاستمداران اوکراینی و هرج‌ومرج‌طلبان از آن راضی باشند چرا که می‌توانند به دزدی و چپاول ادامه دهند. غرب می‌تواند از اینکه روسیه عملاً مداخله نظامی نمی‌کند نفسی به راحتی بکشد. اما نتایج آن برای مردم اوکراین بسیار ناگوار خواهد بود به‌ویژه کسانی که زندگی خود را در میدان به خطر انداختند تا بتوانند آینده بهتری برای خود رقم بزنند. اگر غرب به این وضعیت تن دهد اشتباه بسیار بزرگی در تغییر نیات شوم روسیه مرتکب شده است.
آقای پوتین از بحران اوکراین برای ایجاد پیش‌زمینه‌هایی خطرناک استفاده کرده است. او ادعا می‌کند وظیفه دارد از روسی‌زبانان در هرکجا که باشند حفاظت و حمایت کند. او بر خلاف قانون اوکراین، یک همه‌پرسی برگزار و کریمه را ضمیمه روسیه کرد. علاوه‌ بر این، او تعهد کشورش مبنی بر رعایت حریم مرزهای اوکراین -که در سال 1994 و پس از خلع سلاح هسته‌ای اوکراین امضا شد- را نقض کرده است. در مجموع آقای پوتین نشان داد از دیدگاه او حقیقت و قانون آن چیزی است که به نفع او عمل کند.
پوتین چنین استدلال می‌کند که ارزش‌های روسی از بنیان با ارزش‌های آزادیخواهانه غرب مغایرت دارند. او اکنون ابزارهای لازم برای مداخله در داخل مرزهای روسیه و فراتر از آنها را در اختیار دارد تا بتواند نظم تعریف‌شده پس از سقوط شوروی را برقرار کند. این کار می‌تواند در بخش‌هایی از مالدوا که از اوایل دهه 1990 میزبان نیروهای روس بوده است یا در قزاقستان که شمار زیادی از جمعیت روس را در شمال کشور جای داده است اتفاق بیفتد. حتی کشورهای بالتیک نیز در معرض چنین اقدامی قرار دارند. دو کشور در این منطقه اقلیت‌های بزرگ روسی‌زبان دارند و کلیه کشورها به گاز روسیه وابسته‌اند. از آنجایی که کشورهای بالتیک عضو ناتو و اتحادیه اروپا هستند هرگونه حرکت روسیه علیه آنها می‌تواند به عنوان چالشی برای کل جهان غرب قلمداد شود. هر نوع محاسبه غلط از هر طرف می‌تواند نتایجی فاجعه‌آمیز به بار آورد.

امید به بهترین، آمادگی برای بدترین
به این دلیل است که غرب باید به پوتین ثابت کند اقدامات بعدی پرهزینه خواهند بود. تاکنون گفتار غرب بیش از اقدامات عملی بوده است و همین به عنوان نشانه‌ای از ضعف آن تعبیر می‌شود. اوکراین برای غرب آنقدر ارزش ندارد که به خاطرش با روسیه هسته‌ای وارد جنگ شود. از طرف دیگر رای‌دهندگان اروپایی تحمل مساله کمبود گاز را ندارند به همین علت تحریم روسیه منطقی به نظر نمی‌رسد. اما غرب کارت‌های دیگری برای رو کردن و بازی دارد. یکی از آنها مساله نظامی است. ناتو باید اعلام کند در مرکز و شرق اروپا تمرینات نظامی اجرا می‌کند، سامانه دفاعی سایبری و هوایی خود را تقویت می‌کند و بلافاصله نیز نیروهایی را به همراه موشک و هواپیما به منطقه بالتیک و لهستان بفرستد. اعضای ناتو باید بپذیرند که هزینه‌های نظامی را افزایش دهند. کارت دیگر تحریم است که تاکنون فقط علیه تعداد اندکی از افراد نزدیک به پوتین استفاده شده است. اکنون زمان وضع تحریم گسترده روادید علیه مقامات قدرتمند روسی و خانواده آنهاست. فرانسه باید فروش کشتی‌های جنگی به روسیه را لغو کند. تنبیه شدیدتر آن است که روسیه را از دسترسی به دلار، یورو و استرلینگ محروم کند. این نوع تحریم‌های مالی - همانند تحریم‌هایی که علیه ایران اجرا شد- روسیه را از درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز محروم می‌کند و این کشور مجبور خواهد شد مبالغ زیادی از ذخایر ارزی خود را برای واردات خرج کند. این اقدامات برای غرب به‌ویژه مرکز مالی سیتی در لندن پرهزینه خواهد بود اما ارزش اجرا دارد. اجرای کنونی آنها پوتین را وادار به توقف می‌سازد. هر اقدامی کمتر از این باعث خواهد شد هزینه اقدامات آینده باز هم بالاتر رود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها