شناسه خبر : 9766 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آسیب‌شناسی تبلیغات انتخابات در گفت‌وگو با صادق زیباکلام

هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی برای رضای خدا پرداخت نمی‌شود

نامه محمدرضا رحیمی به محمود احمدی‌نژاد فارغ از گله‌گزاری‌ها نشان می‌داد چطور دولت تلاش کرده است تا نمایندگان مجلس را وارد جبهه خود کند. این نامه فاش می‌کرد که روند اجرایی انتخابات مجلس در ایران در معرض خطری بزرگ قرار دارد. خطری به نام پول، پول‌های هنگفتی که در انتخابات خرج می‌شود و افکار عمومی از آن بی‌خبرند.

معصومه ستوده
نامه محمدرضا رحیمی به محمود احمدی‌نژاد فارغ از گله‌گزاری‌ها نشان می‌داد چطور دولت تلاش کرده است تا نمایندگان مجلس را وارد جبهه خود کند. این نامه فاش می‌کرد که روند اجرایی انتخابات مجلس در ایران در معرض خطری بزرگ قرار دارد. خطری به نام پول، پول‌های هنگفتی که در انتخابات خرج می‌شود و افکار عمومی از آن بی‌خبرند. هزینه‌هایی که در بسیاری از موارد از ابهام در نحوه تامین و فقدان شفافیت رنج می‌برد. صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بر این باور است که تا زمانی که ساختار حزبی در کشور نهادینه نشود مشکلاتی از این دست تداوم می‌یابد.
در نامه اخیر آقای رحیمی خطاب به احمدی‌نژاد به یک موضوع بسیار مهم اشاره شده است. در این نامه رحیمی معاون اول دولت احمدی‌نژاد از پخش پول بین نامزدهای انتخاباتی برای موفقیت در انتخابات خبر می‌داد. ارزیابی شما در این مورد چیست؟
نامه آقای رحیمی به آقای احمدی‌نژاد چند موضوع مهم در عرصه سیاست را برملا می‌کند. به نظر من قبل از پرداختن به واکنش‌های صورت‌گرفته، بهتر است واکنش برخی از اصولگرایان را مورد بررسی قرارداد. واکنش آقای احمد توکلی به نامه رحیمی بسیار جالب است. این واکنش نشان می‌دهد که آقای توکلی بیش از آنکه خواهان مبارزه با فساد باشد، نگران حفظ آبروی اصولگرایان در جامعه است. ایشان در دقیقه 90 بین صلاح کشور و اصولگرایان، با کمال تاسف صلاح اصولگرایان را انتخاب کردند.

این اظهار نظر شما موجب اختلاف خانوادگی نشود. به هر حال ایشان پدر داماد شما هستند؟
نه. آقای توکلی با کمال تاسف گفته‌اند که سخنان آقای رحیمی در مقام یک محکوم، حجیت ندارد. این سخنان واقعاً تاسف‌آور است. به هر حال آقای رحیمی میلیاردها تومان از بیت‌المال برداشته‌اند. ایشان با صراحت و شجاعت اعلام کرده‌اند که این پول را برداشته و برای اصولگرایان خرج کردند تا اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد حمایت کنند. به نظر شما می‌توان به سادگی از کنار این مساله عبور و آن را به بهانه محکوم بودن گوینده، رد کرد. به نظر من آقای رحیمی حرف درستی می‌زند، آقای رحیمی بنا بر اذعان خودشان میلیاردها تومان از بیت‌المال برداشت کرده‌اند. در این زمان یک سوال مهم پیش می‌آید و آن سوال این است که آیا آقای رحیمی یک ریال از این پول را برای خودش خرج کرده است؟ آیا ویلا، زمین، برج، طلا، ارز خریده یا اینکه آن را از کشور خارج کرده است؟ پاسخ به این سوال منفی است. حال این سوال مطرح می‌شود که آقای رحیمی این پول را چه کار کرده است؟ آیا به نام همسر و فرزندانش چیزی خریده یا آنها را از کشور خارج کرده است؟ پاسخ به این سوال به طور قطع منفی است. به همین دلیل باید آقای توکلی را خطاب قرار داد و به ایشان گفت آقای رحیمی تمام این پول‌ها را به اصولگرایان داده است. حال فرقی ندارد که این اصولگرا در داخل مجلس باشد یا اینکه در خارج از مجلس. آقای توکلی بهتر است اخلاق را ملاک قرار بدهند و به خاطر مصالح سیاسی و وابستگی‌ها به هر قیمتی از اصولگرایان دفاع نکنند.

نکته مهم مورد اشاره در این نامه هزینه‌کرد این بودجه بابت هزینه انتخاباتی به نفع دولت است. در این مورد چه نظری دارید به هر حال صرف هزینه‌های زیاد برای تبلیغات انتخاباتی بارها به عنوان یک معضل مطرح شده است.
درست است، صرف هزینه‌های زیاد در ایام انتخابات همواره به عنوان یک معضل مطرح شده است. شما اگر یک منحنی در مورد هزینه‌های انتخابات ترسیم کنید متوجه می‌شوید که هزینه‌های انتخاباتی در دهه 60 تا اواسط دهه چه تغییرات زیادی را تجربه کرده است. هزینه کاندیداتوری و تبلیغات انتخاباتی در سال‌های پایانی دهه 50 و سال‌های نخستین دهه 60 و حتی در اواسط دهه 70 همواره اندک بود. در تمام آن سال‌ها اصلاً بودجه صرف‌شده برای تبلیغات انتخاباتی از اهمیت برخوردار نبود. مردم برای انتخابات مجلس بیش از اینکه به بودجه صرف‌شده اهمیت بدهند، شناخت از کاندیدا را ملاک قرار می‌دادند. کاندیداها در سطح شهر تهران و شهرستان‌ها افراد شناخته‌شده‌ای بودند که برای ورود به مجلس نیازی به تبلیغات نداشتند. مردم به واسطه شناخت خود به این کاندیداها رای می‌دادند. این نحوه رای دادن مدت زمان زیادی طول نکشید. بدبختانه در حال حاضر میزان پول صرف‌شده در حوزه‌های انتخاباتی تعیین می‌کند چه فردی می‌تواند وارد مجلس شود. این وضعیت که کاندیدایی همچون صادق زیباکلام در حوزه انتخاباتی خود چقدر خرج می‌کند، بسیار اسفناک است. من از بسیاری از افراد شنیدم که پول خرج‌شده در تبلیغات انتخاباتی برای ورود به مجلس بالای 500 میلیون تومان است. شما دو کاندیدا را در نظر بگیرید که یکی 100 میلیون تومان و دیگری 500 میلیون تومان هزینه می‌کند؛ به طور قطع فردی وارد مجلس می‌شود که پول بیشتری خرج کرده است. این واقعیت یک فاجعه است چون فردی که این پول گزاف را هزینه می‌کند این کار را برای رضای خدا انجام نمی‌دهد. این فرد به محض ورود به مجلس به هر صورت این پول را بازمی‌گرداند. امکان دارد که این کار را از طریق گرفتن وام کلان انجام دهد یا اینکه از طریق روش‌های دیگر. با اطمینان می‌توان گفت که این فرد در طول چهار سال کاندیداتوری این هزینه را جبران می‌کند.

فکر می‌کنید چه عواملی موجب شده که فردی که کاندیدای مجلس می‌شود با صرف هزینه زیاد بتواند وارد مجلس شود؟
این نکته باید مورد ارزیابی قرار بگیرد که چرا در حوزه‌های انتخاباتی اینکه شما چقدر پول خرج کرده‌اید ملاک قرارگرفته و هر فردی که بیشتر پول خرج کرده باشد، وارد مجلس می‌شود. متاسفانه بودجه صرف‌شده در انتخابات به عاملی تعیین‌کننده تبدیل شده است. می‌توان گفت یکی از دلایل شکل‌گیری این تفکر این است که احزاب قدرتمندی در عرصه سیاست کشور وجود ندارد. وقتی احزاب شناخته‌شده وجود داشته باشد مردم به کاندیداهای حزبی رای می‌دهند. در کشورهای توسعه‌یافته همچون انگلستان این دغدغه که شما چقدر خرج می‌کنید، مطرح نیست. چرا در فرانسه اینکه شما چقدر خرج می‌کنید، مطرح نیست؟ چرا در هند اینکه شما چقدر خرج می‌کنید مطرح نیست. در این کشورها احزاب بزرگ و شناخته‌شده‌ای هستند و مردم به اعتبار اینکه شما کاندیدای آن حزب هستید به آنها رای می‌دهند. من در انگلستان شاهد بودم که در بسیاری از حوزه‌ها، حزب کارگر فردی را معرفی می‌کرد که لزوماً اهل آن منطقه نبود. در بسیاری از موارد مردم آن فرد را نمی‌شناختند اما به او به عنوان کاندیدای حزب کارگر رای می‌دادند همچنان که به کاندیدای ناشناخته حزب کنگره هند و عدالت و توسعه ترکیه رای می‌دهند. مردم خیلی به فرد اهمیت نمی‌دهند بیشتر حزب و رویکرد حزبی دغدغه این افراد است. با کمال تاسف این رویه در ایران معمول نیست. مردم بیشتر به خانم و آقای فلان رای می‌دهند که در انتخابات بیشتر پول خرج کرده‌اند. به همان میزان که کاندیدایی بیشتر در انتخابات خرج کند، احتمال ورود او به مجلس بیشتر می‌شود. در ایران چهره سیاسی بودن خیلی مطرح نیست. این دغدغه که اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان یا سایر گروه‌های سیاسی از کدام لیست حمایت می‌کنند، چندان اهمیت ندارد.

ارزیابی شما در این مورد که دولت بخواهد در انتخابات مجلس یارگیری کند و نمایندگان مجلس وامدار دولت شوند، چیست؟
بالاخره این آدم‌ها پولی را خود هزینه می‌کنند و در سایر موارد ناچار می‌شوند از سایر منابع و مراکز این پول را تامین کنند. به هر حال فرقی نمی‌کند که شما از دولت پول گرفته باشید یا اینکه از امکانات نهادهای عمومی دیگر استفاده کرده باشید. فرقی نمی‌کند که شما از امکانات آموزش و پرورش استفاده کرده باشید یا از وزارت تعاون وام گرفته باشید. تمام این افراد به محض استفاده از این امکانات، وامدار همان حوزه می‌شوند. متاسفانه شورای نگهبان به جای اینکه این نکات را مورد توجه قرار بدهد بیشتر به مسائل حاشیه‌ای می‌پردازد.

این رویکرد حاکم در نحوه ورود نمایندگان به مجلس بر نحوه کارکرد مجلس چه تاثیری می‌گذارد.
شما این نکته را مورد توجه قرار بدهید که در بسیاری از موارد شتر با بارش در کشور گم می‌شود و مجلس آخرین جایی است که از این مساله خبردار می‌شود. در سال‌های گذشته مجلس همواره در راس امور بوده است، اما در حال حاضر این وضعیت حاکم نیست. در دوران جنگ و... مجلس همواره در جریان امور قرار داشت اما در حال حاضر کشور، مجلس در راس امور بسیاری از جریان‌ها قرار ندارد. این تنزل موقعیت مجلس حاصل حضور افرادی است که وامدار بوده و در بسیاری از موارد با مدد گرفتن از پول خرج کردن وارد مجلس می‌شوند. این افراد وامدار مرتب مراقب هستند که سخنانی را در نطق پیش از دستور بیان نکنند که بستر رد صلاحیت آنها را فراهم کند.

در خارج از کشور بر نحوه هزینه‌کرد بودجه انتخاباتی نظارتی صورت می‌گیرد؟
بله. به طور مثال احزاب آمریکا گزارش تک‌تک سنت‌های خود را اعلام کرده و می‌گویند از کجا گرفته‌اند. در مواردی امکان دارد کشورهای خارجی هزینه‌ای را برای انتخابات اختصاص داده باشند. به طور مثال محمدرضا پهلوی به دلیل رابطه بسیار خوب با جمهوریخواهان بودجه‌ای را کمک کرده بود. تمام این موارد مشخص است. به عبارت دیگر همه می‌دانند که حزب جمهوریخواه از کدام منابع تامین مالی شده و کجا آن را خرج کرده است. این روند در کشور ما تا زمانی که ساختار حزبی وجود ندارد، حاکم است. یک تشکل رسمی شناسنامه‌دار مورد اطمینان مردم وجود ندارد و در غیبت این تشکل‌ها، افراد زیادی وجود دارند که با توسل به پول‌های هنگفت وارد مجلس شده‌اند. من بر این باورم که تا مساله فعالیت سیاسی و حزبی در کشور نهادینه نشود و تا زمانی که شورای نگهبان در فرآیند نظارت استصوابی و تایید صلاحیت افراد تجدید نظر نکند این مشکلات به قوت خود باقی است و بدتر خواهد شد.

روند ممنوعیت پول خرج کردن در جریان مبارزات انتخاباتی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
متاسفانه برخی از مدیران تنها هنرشان در ممنوعیت خلاصه شده است. امکان دارد که بسیاری به دنبال ممنوع شدن دادن روغن و برنج در خانه‌های مردم روش‌های دیگری را انتخاب کرده و به قولی این کار را با توسل به روش‌های دیگر انجام دهند. شاید بسیاری این ایده را مطرح کنند که اگر قرار است فردی پول خودش را خرج کند چرا باید نهادی همچون شورای نگهبان به این فرد گیر بدهد و آنها را بازخواست کند. مساله مهمی که شورای نگهبان می‌تواند بپرسد این است که این فرد از دولت پول نگرفته باشد. امکان دارد بحث‌های فلسفی بسیاری مطرح شود، اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که رواج این فرهنگ برای کشور بسیار خطرناک است و باید بستری فراهم کرد تا افراد با توسل به پول خرج کردن وارد مجلس نشوند. امید ما این است که شورای نگهبان این دغدغه‌ها را بیش ‌از پیش مورد توجه قرار بدهد.

بهتر نیست که نهاد جدیدی تاسیس شود تا بر هزینه‌های انتخاباتی نظارت کند.
ایران نباید چرخ را دوباره اختراع کند. در بسیاری از کشورهای دیگر هم انتخابات برگزار می‌شود. سوال مهم مطرح‌شده این است که این کشورها چطور توانسته‌اند موفق شوند. آیا این کشورها نظارت استصوابی داشته و شورای نگهبان دارند؟ پاسخ به این سوال خیر است. به نظر من گروهی در مجلس و شورای نگهبان باید روی این مساله کار کنند که انتخاب مجلس هند چطور انجام می‌شود و از تجربه آنها چطور می‌توان بهره گرفت. متاسفانه تجربه ما اصلاً موفق نبوده است. در اولین انتخابات نقش هزینه انتخاباتی در راهیابی به مجلس نزدیک به صفر بوده اما در آخرین انتخابات مجلس هزینه انتخاباتی نقش بالای 70درصدی در راهیابی به مجلس شورای اسلامی ایفا کرده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها