شناسه خبر : 5871 لینک کوتاه

پیش‌بینی اکونومیست درباره انتخابات ۲۰۱۶ و دورنمای سیاسی آمریکا

خوش‌اقبالی کوتاه دموکرات‌ها

پنجاه و هشتمین انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا در هشتم نوامبر(هجدهم آبان) برگزار می‌شود تا چهل ‌و پنجمین رئیس‌جمهور این کشور مشخص شود. صف‌کشی رقبا از هم‌اکنون دیگر روشن شده است: هیلاری کلینتون دموکرات در برابر دونالد ترامپ جمهوریخواه.

عباس شهرابی

پنجاه و هشتمین انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا در هشتم نوامبر (هجدهم آبان) برگزار می‌شود تا چهل ‌و پنجمین رئیس‌جمهور این کشور مشخص شود. صف‌کشی رقبا از هم‌اکنون دیگر روشن شده است: هیلاری کلینتون دموکرات در برابر دونالد ترامپ جمهوریخواه. از رقبای احزاب کوچک‌تر هم گری جانسون از حزب لیبرتارین و جیل استاین از حزب سبز نام‌نویسی کرده‌اند. هیلاری کلینتون حمایت برنی سندرز رقیب چپ‌گرایش در انتخابات درون‌حزبی را نیز به همراه دارد. تاکنون گمانه‌زنی‌های بسیاری درباره نتیجه نهایی انتخابات هشتم نوامبر صورت گرفته است. عده‌ای پیش‌بینی می‌کنند کلینتون پیروز انتخابات شود، زیرا به باور آنها، مردم آمریکا او را دست‌کم شر کوچک‌تری نسبت به ترامپ جنجالی می‌دانند. به باور عده‌ای دیگر، ترامپ می‌تواند با منش پوپولیستی خود بر موج بی‌اعتمادی نسبت به سیاستمداران جریان اصلی سوار شود و به مقام ریاست‌جمهوری برسد. درباره جیل استاین و گری جانسون نیز با اینکه هیچ‌کس تصور پیروزی آنان را ندارد، اما برخی منتظر عملکرد چشمگیر آنها در انتخاباتند، به ویژه جیل استاین که در غیاب سندرز در انتخابات و حمایت او از کلینتون، فرصت این را دارد که خود را به عنوان نماینده راستین «انقلاب سیاسی» برنی سندرز معرفی کند. با وجود این، بر اساس یکی از معتبرترین نظرسنجی‌های صورت‌گرفته که از سوی «واحد اطلاعاتی اکونومیست» (EIU) انجام شده است، هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 پیروز خواهد شد. بر اساس محاسبات EIU دموکرات‌ها در انتخابات سنا نیز موفق می‌شوند اکثریت را پس بگیرند، اما جمهوریخواهان همچنان کنترل مجلس نمایندگان را در دست خواهند داشت. بدین ترتیب، پیش‌بینی می‌شود سیاستگذاری در سال‌های آینده همچنان رقابتی و مساله‌ساز خواهد بود. حال، تحلیلگران کدام یک از امتیازهای هیلاری کلینتون را در پیروزی او دخیل می‌دانند؟ به باور تحلیلگران و پیمایشگران، اولین امتیاز کلینتون محبوب نبودن رقیبش، دونالد ترامپ است. کلینتون از حمایت سرسخت آفریقایی-آمریکایی‌ها، اسپانیایی‌تبارها و آسیایی-آمریکایی‌ها برخوردار است. باثبات‌ شدن اقتصاد آمریکا در دوره باراک اوبامای دموکرات هم مزیتی برای کلینتون خواهد بود. برنامه ترامپ برای ساختن دیواری بزرگ در مرزهای جنوبی ایالات متحده با مکزیک و دیپورت گسترده میلیون‌ها کارگر ثبت‌نشده کاملاً غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسند. کلینتون موفق شده که برنامه‌هایش در زمینه انرژی‌های پاک و اصلاحات درمانی را واقع‌گرایانه بنمایاند. جالب‌ترین نکته گزارش EIU پیش‌بینی یک‌‌دوره‌ای بودن ریاست‌جمهوری هیلاری کلینتون است. بر اساس پیش‌بینی‌های EIU چرخه‌های تجاری در سال 2019 بازمی‌گردند و اقتصاد را دچار رکود می‌کنند. بدین ترتیب، پیش‌بینی می‌شود که کلینتون در پایان دوره اول ریاست‌جمهوری خود، مقامش را به یک رقیب جمهوریخواه واگذار کند. «واحد اطلاعاتی اکونومیست» یک جمهوریخواه را رئیس‌جمهور آمریکا در سال 2020 می‌داند، شخصی که پس از عقب‌نشینی حزبش در زمینه سیاست‌های اجتماعی و برخورد با مهاجران به این جایگاه دست می‌یابد. تداوم حضور جمهوریخواهان در بالاترین سطح اجرایی نیازمند بازنگری در نگرش‌های اجتماعی این حزب است. گزارش EIU پیش‌بینی می‌کند که مواضع دو حزب بیش از پیش به هم نزدیک شود. دموکرات‌ها در زمینه‌های اقتصادی رویکرد راست‌گرایانه‌تری را اتخاذ خواهند کرد و جمهوریخواهان نیز رویکرد شکاکانه‌تری را نسبت به جهانی‌سازی اقتصادی خواهند داشت. با این حال، گزارش «واحد اطلاعاتی اکونومیست» حضور همین دو حزب را در صحنه سیاست آمریکا پیش‌فرض گرفته است. در این گزارش چیزی از اینکه جریان‌های بدیل -که با برنی سندرز و شاید جیل استاین آغاز شده‌اند- تا سال 2020 چه سرنوشتی خواهند داشت، نیامده است.



رئیس‌جمهور بعدی ایالات متحده، برای نخستین بار در تاریخ این کشور، یک زن خواهد بود؛ این پیش‌بینی اصلی گزارش «واحد اطلاعاتی اکونومیست» درباره انتخابات پیش رو در آمریکاست. این انتخابات از جهاتی غیرعادی است. هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ از سطوح بسیار بالایی از رای اسمی برخوردارند؛ یعنی رای‌دهندگان بسیاری تصمیم قطعی خود را برای رای ‌دادن به یکی از این دو گرفته‌اند. همچنین، هم ترامپ و هم کلینتون از نامحبوب‌ترین نامزدهای انتخاباتی تاریخ معاصر هستند. ترامپ حتی در حزب خود نیز محبوبیت بالایی ندارد. تعلق و وابستگی عمیقی نیز به این حزب ندارد. همین امر باعث می‌شود که هیلاری کلینتون به پیروزی قاطعی دست یابد. اگر ترامپ بتواند نقشه سیاسی را از نو ترسیم کند، نتیجه بسیار نزدیک خواهد بود.
پیش‌بینی پیروزی کلینتون بر چند دلیل مبتنی است:
1- ترامپ مورد نفرت بخش عظیمی از رای‌دهندگان است. این نکته در رای‌گیری‌های مقدماتی چندان مشخص نبود. اما در انتخابات سراسری او فقط با طرفداران حزب جمهوریخواه روبه‌رو نیست، بلکه باید در نبردی برای جذب مستقل‌ها و حتی دموکرات‌ها شرکت کند. بر اساس نظرسنجی مشترک Economist /YouGov که در بیست ‌و چهارم تا بیست‌ و هفتم ژوئن برگزار شد، 66 درصد از رای‌دهندگان نگاه مثبتی به ترامپ نداشتند. در میان سیاهپوستان و اسپانیایی‌تبارها این رقم به 88 و 80 درصد نیز می‌رسید.
2- تکثر جمعیت‌شناختی آمریکا کار را برای ترامپ دشوارتر می‌کند. ترکیب جمعیتی رای‌دهندگان آمریکایی از نظر قومی و نژادی متکثرتر از قبل شده است. طبق پیمایش موسسه Pew، در انتخابات امسال، تقریباً از هر سه نفر یک نفر سیاهپوست، اسپانیایی‌تبار، آسیایی یا از دیگر اقلیت‌های قومی‌نژادی خواهد بود. از این‌رو، ترامپ که مهاجران مکزیکی را تجاوزکار خوانده و خواستار منع ورود مهاجران مسلمان شده است، شانس کمتری برای انتخاب شدن دارد. بدین ترتیب، ترامپ برای پیروزی نسبت به نامزدهای جمهوریخواه سابق، باید آرای بیشتری را از میان رای‌دهندگان سفیدپوست جلب کند.
3- کارزار انتخاباتی کلینتون می‌تواند از ضعف‌های ترامپ بهترین استفاده را بکند. کلینتون می‌تواند نحوه رفتار و نیز سوابق نه‌چندان مطلوب ترامپ در کسب‌وکار را هدف بگیرد. سابقه طولانی هیلاری کلینتون در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و نقش‌آفرینی در مقام‌های سیاسی مهم مثل وزارت خارجه جلوه بهتری به او می‌دهد، در برابر دونالد ترامپی که سابقه سیاسی ندارد.
4- هیلاری کلینتون می‌تواند از مدیریت عاقلانه و مدبرانه اقتصاد آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما بهره زیادی ببرد. اقتصاد آمریکا از زمانی که دموکرات‌ها در سال 2008 به کاخ سفید بازگشتند، وضعیت بسیار بهتری دارد. نرخ بیکاری به زیر پنج درصد رسیده، بهای مسکن رو به افزایش است و رشد دستمزدها سرعت یافته است. بسیاری از رای‌دهندگان هنوز خاطرات بحران شدید 2008 را به یاد دارند. آنها مایل‌اند روند تغییراتی که در دوره ریاست‌جمهوری اوباما دنبال شده است، ادامه پیدا کند.
البته، یک امکان وجود دارد، آن هم اینکه دونالد ترامپ با توجه به وابستگی ضعیفش به حزب جمهوریخواه و برداشت گزینشی‌اش از سنت‌های حزب بتواند نقشه سیاسی را تغییر دهد. از یک سو، ایالت‌هایی که به طور سنتی به نامزدهای جمهوریخواه رای می‌دهند -چه میانه‌رو باشند، چه تندرو- ممکن است بی‌توجه به حزب از نامزدی ترامپ حمایت کنند. از سوی دیگر، ترامپ می‌تواند رای ایالت‌های سنتی دموکرات در «کمربند زنگار» را با شعارهای ضدتجاری و وعده بازسازی صنایع تولیدی آمریکا از آن خود کند. (کمربند زنگار به بخش‌های شمال شرق ایالات متحده، دریاچه‌های بزرگ و ایالت‌های غرب میانه گفته می‌شود که به خاطر کوچک ‌شدن بخش صنعتی‌شان دچار افول اقتصادی، کاهش جمعیت و زوال شهری شدند.)

آیا انتخابات ریاست‌جمهوری تنها انتخابات هشتم نوامبر است؟
هشتم نوامبر شاهد انتخابات دیگری نیز خواهد بود. همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری، برای کل کرسی‌های مجلس نمایندگان و 34 کرسی از صد کرسی مجلس سنا رای‌گیری خواهد شد. بر اساس گزارش EIU، احتمالاً جمهوریخواهان اکثریت خود را در مجلس نمایندگان حفظ خواهند کرد اما اکثریت‌شان در مجلس سنا را از دست خواهند داد. در حال حاضر، از مجموع کرسی‌های مجلس نمایندگان 247 کرسی در دست جمهوریخواهان و 187 کرسی در دست دموکرات‌هاست. دموکرات‌ها به 31 کرسی نیاز دارند تا اکثریت را در مجلس نمایندگان به دست آورند. با توجه به تقسیم ناعادلانه حوزه‌های انتخابی این امر دور از دسترس است. مجلس سنا هدف نزدیک‌تری برای دموکرات‌هاست. از میان کرسی‌هایی که قرار است به رای گذاشته شوند، 24 کرسی در دست جمهوریخواهان است و برای بسیاری از آنها نیز رقابت نزدیکی وجود دارد. در این میان، انتخاب ترامپ به‌عنوان نامزد حزب در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌تواند اعتبار سناتورهای جمهوریخواه را خدشه‌دار کند. این در حالی است که دموکرات‌ها تنها به چهار کرسی نیاز دارند تا اکثریت سنا را از آن خود کنند.

تفاوت در سیاست‌ها: کلینتون ثابت‌قدم در برابر ترامپ وراج
از 1972 تاکنون -زمانی که ریچارد نیکسون و فعال ضدجنگ، جرج مک‌گاورن در انتخابات ریاست‌جمهوری رودرروی یکدیگر قرار گرفتند- آمریکایی‌ها هیچ‌گاه تا این حد در مقابل دو نوع سیاستگذاری تا این اندازه متباین قرار نگرفته بودند. هر چند هیلاری کلینتون در جناح راست حزب دموکرات قرار دارد و رقیب جمهوریخواه او دونالد ترامپ از نظر ایدئولوژیک وراج و بی‌ثبات است، دیدگاه‌های آنان درباره آینده ایالات متحده بسیار فرق دارند. برجسته‌ترین ایده‌های ترامپ کاهش شدید مالیات برای ثروتمندان و اخراج گسترده مهاجران ثبت‌نشده هستند. آمریکای ترامپ کوچک‌تر، ثروتمندتر و خودکفاتر است. هیلاری کلینتون مدافع هزینه بیشتر دولت برای بهبود زیرساخت‌های قدیمی و به‌صرفه‌تر کردن خدمات درمانی است. کلینتون به دنبال حفظ و افزایش نقش بین‌المللی آمریکا در مسائلی مثل مبارزه با تغییرات جوی است. ترامپ بیشتر نگاه به درون دارد. او خواهان آن است که ایالات متحده به معیار و مقیاس ثروتمندی برای تقلید دیگران بدل شود.
مساله مهاجرت از حساس‌ترین بحث‌های سیاستگذارانه است. اخراج مهاجران ثبت‌نشده و ساخت دیواری در مرز آمریکا-مکزیک محورهای اصلی برنامه مهاجرتی ترامپ هستند. به باور ترامپ افزایش سیاست‌های تنبیهی در قیمت ویزاهای تجاری و دیپلماتیک در زمان ورود به آمریکا، دولت مکزیک را وادار به قبول پرداخت هزینه‌های ساخت دیوار ضدمهاجران در مرز آمریکا-مکزیک می‌کند. یافتن و اخراج 11 میلیون مهاجر ثبت‌نشده وظیفه بنیاد مهاجرت و فرهنگ‌ها خواهد بود که کارکنان آن سه برابر خواهند شد. هم ساخت دیوار و هم برنامه اخراج بلوف هستند و نه سیاست‌های واقع‌گرایانه. ترامپ همچنین طرفدار اعمال سخت‌گیری‌های بیشتر بر پذیرش پناهجویان و تعلیق انتشار کارت سبز است تا کارفرمایان مجبور به استخدام آمریکایی‌ها یا کارگران مهاجر بیکار شوند. در زمینه مهاجرت، تفاوت کلینتون و ترامپ چشم‌پوشی‌ناپذیر است. هیلاری کلینتون سیاست اوباما را مبنی بر اعطای اقامت و کار به برخی از مهاجران ثبت‌نشده دنبال می‌کند. او همچنین می‌خواهد زمینه‌های پذیرش شهروندی مهاجران و افزایش نرخ قبول تابعیت را آماده کند. اداره فدرال امور مهاجران یک سیاست مبتنی بر ادغام را اتخاذ خواهد کرد.
در زمینه تجارت خارجی، ترامپ دولت‌های آمریکا را متهم می‌کند به اینکه کشور را در معرض استثمار دیگران قرار داده‌اند. او قول داده که در اولین اقدامش چین را به دستکاری ارزی متهم کند. او برای بازگرداندن موازنه تجاری با چین، افزایش حضور نظامی در دریای جنوبی چین را پیشنهاد داده است. با وجود حمایت تاریخی حزب جمهوریخواه از قراردادهای تجارت آزاد، ترامپ به شدت به این ایده مشکوک است. به نظر او، یک قرارداد تجاری تنها در صورتی کارساز است که رفاه و خوشبختی آمریکا را افزایش دهد و تولید آمریکایی را احیا کند. موضع کلینتون درباره تجارت کمتر صراحت دارد. تجارت در میان 31 اولویت سیاستگذارانه کلینتون که در وب‌سایت کارزار او منتشر شده است قرار ندارد. او همچنین از قرارداد «شراکت ترانس‌پاسیفیک» (TTP) -گروهی با 12 عضو و مبتنی بر تجارت و سرمایه‌گذاری با استاندارد طلا که خود کلینتون در پایه‌گذاری‌اش نقش داشت- دل خوشی ندارد. در مجموع، تجارت آزاد هیچ‌وقت شعار رای‌جذب‌کنی در آمریکا نبوده است، به ویژه برای دموکرات‌هایی که با اتحادیه‌های صنفی در ارتباطند.
سیاست مالیاتی نقش عمده‌ای در جذب رای برای نامزدها دارد. برنامه ترامپ در این زمینه خلاقانه است. او چهار طبقه‌بندی از مالیات بر درآمد از صفر تا 25 درصد ارائه کرده است. افرادی با کمتر از 25 هزار دلار درآمد و زوج‌هایی با سرجمع کمتر از 50 هزار دلار درآمد مالیاتی نمی‌دهند. او همچنین می‌خواهد مالیات بر شرکت‌ها را از 35 درصد به 15 درصد کاهش دهد. ترامپ مدعی است که برنامه او در مجموع 12 تریلیون دلار به بدهی ملی می‌افزاید. برای اینکه کسری مالی در سطوح کنونی جبران شود، تولید ناخالص داخلی باید 10 درصد افزایش پیدا کند یا هزینه‌های عمومی دولت باید تا 80 درصد کاهش یابند. کلینتون خواهان لغو «مالیات کادیلاکی» است، مالیاتی 40‌درصدی که قرار است در سال 2018 بر طرح‌های بیمه خدمات درمانی پرهزینه‌ای که شرکت‌ها به کارکنانشان پیشنهاد می‌کنند، اعمال شود. او همچنین امیدوار است مالیات‌های جدید و بیشتری بر میلیونرها اعمال کند. مالیات بر دارایی نیز قرار است افزایش یابد. گفته می‌شود این برنامه‌ها هزینه‌های دولت را فقط تا 200 میلیون دلار در طول یک دهه افزایش می‌دهند. با این حال، این هشدار داده می‌شود که هیلاری این‌گونه نخواهد توانست جلو جریان بدهی ملی را بگیرد.
در زمینه خدمات درمانی، کلینتون وعده داده طرح «اوباماکر» را حفظ کند و هزینه‌های بیش از حد توان را کاهش دهد. او پیشنهاد کرده که طرح‌های بیمه درمانی شامل سه ملاقات سالانه با پزشک و یک اعتبار مالیاتی پنج هزار دلاری برای خانواده‌هایی با بیشترین هزینه‌های بیش از حد توان شوند. ترامپ نگاه کاملاً متفاوتی به خدمات درمانی دارد. او قول داده که اوباماکر را کنار بگذارد. او طرفدار حساب‌های پس‌انداز درمانی معاف از مالیات -که می‌توان بدون مالیات بر دارایی آنها را به ارث برد- و پاداش‌های بیمه‌ای مالیات‌پذیر است. او همچنین می‌گوید با فراهم نکردن مالیات درمانی به مهاجران ثبت‌نشده سالانه 11 میلیارد دلار پس‌انداز خواهد شد.
در سیاست‌های اجتماعی ترامپ بیش از هر جای دیگر بی‌انسجام است. او می‌خواهد حمل سلاح در سطح کشور اعمال شود، و نه ایالت به ایالت. او حمل پنهانی سلاح را نه یک امتیاز، که یک حق می‌داند. با این حال، در وب‌سایت کارزار انتخاباتی او مواضع کمی درباره بحث حمل سلاح منتشر شده است. در زمینه سقط جنین نیز مواضع مختلفی اتخاذ کرده است. به نظر می‌رسد موضعش را به مرور زمان سنتی‌تر کرده تا رای مذهبی‌ها را از دست ندهد. اخیراً او خودش را «زندگی‌گرا، مگر در شرایط استثنایی» خوانده است، موضعی که به اندازه کافی مبهم است. او همچنین در زمینه اصلاحات عدالت جزایی حرفی نزده است. در زمینه سیاست‌های اجتماعی، به نظر نمی‌رسد که ترامپ حرف چندانی در برابر کلینتون داشته باشد.
هیلاری کلینتون، در مقام رئیس‌جمهور، برای پیشبرد طرح‌های کنترل اسلحه در تنگنای یک کنگره دوشقه‌شده قرار می‌گیرد، اما در زمینه سیاست‌های زیست‌محیطی می‌تواند با اقتدار اجرایی‌اش پیشرفت‌های قابل ‌توجهی داشته باشد. اوباما از این اهرم برای اجرای یک برنامه انرژی پاک استفاده کرد تا مقررات جدیدی را برای کاهش انتشار گازهای کربنی از نیروگاه‌های انرژی اعمال کند. هیلاری کلینتون می‌تواند از اقتدار خود برای گسترش طرح‌های کارآمدسازی وسایل نقلیه و تجهیزات صنعتی استفاده کند. از اهداف کلینتون کاهش مصرف نفتی آمریکا به اندازه یک‌سوم است. او قول داده است 60 میلیارد دلار به گسترش انرژی‌های پاک اختصاص دهد. مواضع رسمی دونالد ترامپ نکته‌ای درباره محیط زیست در خود ندارند، اما او وعده داده آمریکا را از توافق پاریس درباره انتشار گازها خارج، و خط لوله نفتی XL از کانادا را تایید کند. ترامپ ادعا کرده که گرمایش جهانی یک حقه چینی است که برای زمین‌ زدن صنعت آمریکا طرح شده است. ترامپ در صورت رئیس‌جمهور شدن ممکن است همه پیشرفت‌های آمریکا در زمینه محیط زیست را به عقب برگرداند.
با تمام این اوصاف، میراث رئیس‌جمهور بعدی را انتصاب‌هایش در دادگاه عالی ایالات متحده مشخص خواهد کرد. از زمان مرگ آنتونین اسکالیا در ماه فوریه ریاست دادگاه عالی بی‌متصدی مانده است. جمهوریخواهان سنا جلو انتصاب نامزد اوباما، مریک گارلند را گرفته‌اند به امید اینکه ترامپ رئیس‌جمهور شود و چهره‌ای محافظه‌کارتر را به این مقام انتخاب کند. تنش بر سر جانشین اسکالیا این واقعیت را تشدید کرده که موازنه دادگاه عالی را هویت رئیس جدید آن تعیین می‌کند. ترکیب و مقررات حاکم بر دادگاه عالی ممکن است در دوره رئیس‌جمهور بعدی دگرگون شود. اگر دموکرات‌ها اکثریت سنا را به دست بگیرند، می‌توانند مقررات را طوری تفسیر کنند که ابطال نامزدها لغو شود و به جای آن، نامزد معرفی‌شده با یک اکثریت ساده انتخاب شود.

شوکران انتخابات 2016
انتخابات 2016 شاید نشانه جزر پیش از مد برای دموکرات‌ها باشد. بر اساس گزارش EIU نامزد حزب دموکرات، هیلاری کلینتون، در صورت پیروزی در انتخابات 2016، احتمال اینکه یک دوره رئیس‌جمهور باشد بیشتر است تا دو دوره. پیش‌بینی می‌شود که چرخه تجاری -که از اواسط سال 2009 در وضعیت گسترشی بوده است- در سال 2019 به پایان می‌رسد. این امر به افزایشی دوباره در بیکاری و نارضایتی از دولتی می‌انجامد که در آن زمان درگیر مبارزات انتخاباتی است. اقتصاد رکود‌زده احتمال این را که یک جمهوریخواه در سال 2020 به کاخ سفید بازگردد، بیشتر می‌کند.
پیش‌بینی می‌شود که چرخه تجاری کنونی حدوداً سه سال دوام بیاورد. رکودی که در ژوئن 2009 به پایان رسید، بدترین رکود از دهه 1930 تاکنون بود، هم از نظر مدت و هم از نظر شدت. معمولاً ایالات متحده از نظر زمانی به رکود بعدی نزدیک‌تر است تا به رکود قبلی. بر اساس گزارش EIU اقتصاد آمریکا در سال 2018 دوباره دچار بحران می‌شود زیرا بازار کار به روی اشتغال کامل بسته می‌شود، تورم قیمت مصرفی با سرعتی بالاتر از دو درصد افزایش می‌یابد و فدرال رزرو نمی‌تواند سیاست‌های انقباضی بیشتری اعمال کند. دو رکود پیشین ناشی از سطوح بالای بدهی و سرمایه‌گذاری بود، اما انتظار می‌رود که رکود بعدی مبتنی بر الگوی رکودهای قدیمی‌تر و به همراه نرخ‌های بهره تورم‌زا، کاهش تقاضای داخلی و احتمالاً یک شوک خارجی باشد.
افول اقتصادی نگرانی رای‌دهندگان نسبت به دولت احتمالی کلینتون و حزب دموکرات را افزایش می‌دهد. در صورت رکود اقتصادی پس از سه دوره ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها، به احتمال زیاد رای‌دهندگان به وعده‌های نسل جدیدی از سیاستمداران جمهوریخواه علاقه‌مند می‌شوند. کلینتون که در آن زمان 73 سال خواهد داشت، پس از سه دهه حضور در صحنه سیاسی، در برابر تمایل آمریکایی‌ها به چهره‌ای تازه آسیب‌پذیر خواهد بود. پیش‌بینی می‌شود که جمهوریخواهان پس از تفرقه‌شان در انتخابات 2016، در انتخابات بعدی در برابر کلینتون متحد و یکپارچه شوند.
هرچند پیش‌بینی ما این است که چرخه تجاری در سال 2019 به پایان می‌رسد، یک شوک خارجی می‌تواند رکود را جلو بیندازد. سیاست‌های بی‌سابقه فدرال رزرو به تورم قیمت‌های سرمایه‌ای انجامیده و تغییر و چرخشی در احساس سرمایه‌گذار می‌تواند به‌سرعت در اقتصاد واقعی پخش شود. اقتصاد ایالات متحده همچنین ممکن است با سقوطی سخت در چین یا بحرانی عمیق در اتحادیه اروپا پس از خروج بریتانیا، به زیر کشیده شود. اگر ایالات متحده در نیمه نخست ریاست‌جمهوری بعدی به رکود دچار شود و آرام‌آرام بهبود یابد، این شانس وجود دارد که هیلاری کلینتون در سال 2020 مفتخر به نجات اقتصاد کشور شود، همان‌طور که اوباما به خاطر رویارویی مثبتش با بحران اقتصادی در سال 2012 دوباره به سمت ریاست‌جمهوری برگزیده شد.

پس از ترامپ چه بر سر حزب جمهوریخواه می‌آید؟
حزب جمهوریخواه صبح نهم نوامبر سنگینی را خواهد داشت، اگر سومین شکست پیاپی خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری تجربه کند. رای‌دهندگان سیاهپوست، اسپانیایی‌تبار و
آسیایی- آمریکایی علاقه‌ای به دونالد ترامپ ندارند و این امر خط پایانی بر فعالیت سیاسی او خواهد گذاشت. شکست احتمالی، حزب را به یکی از عمیق‌ترین دوره‌های خودکاوی‌اش از زمان شکل‌گیری تا به حال خواهد برد. اما همه چیز شکست نخواهد بود. جمهوریخواهان احتمالاً اکثریت مجلس نمایندگان را نگه خواهند داشت. این حزب همچنان در سطوح محلی، ایالتی و فرمانداری نمایندگان زیادی خواهد داشت. حزب جمهوریخواه پس از شکست فضاحت‌بار بری گولدواتر در انتخابات ریاست‌جمهوری 1964 و حزب دموکرات پس از تحقیر جرج مک‌گاورن از سوی نیکسون در سال 1972 توانستند دوباره قد علم کنند. بازسازی دقیق و محتاطانه می‌تواند جمهوریخواهان را در سال 2020 دوباره در صدر قدرت اجرایی بنشاند.
حزب جمهوریخواه برای کسب دوباره هوادارانش یک انتخاب روشن دارد. حزب می‌تواند به پلت‌فورم سیاستگذارانه آزمون ‌پس‌داده‌اش بچسبد و به دنبال سیاستمدار بهتری باشد، یا اینکه باید رویکردش را تعدیل کند. گزینه نخست آسان‌تر است، اما مرهمی موقتی است. این گزینه به مسائل بنیادین نمی‌پردازد: اینکه سیاست‌های حزب تنها برای بخش رو به کاهشی از رای‌دهندگان آمریکایی جذاب است. پاسخ مناسب‌تر تایید این نکته است که پیروزی در انتخابات با حمایت یک پایگاه رای‌دهنده سفیدپوست بسیار سخت است. همچنین، سیاست‌هایی باید اتخاذ شود که برای رای‌دهندگان اقلیت‌ها -که سهم رو به‌ رشدی از جمعیت را شکل می‌دهند- جذاب‌تر باشد.
جمهوریخواهان به دوره اغما و بازسازی خود می‌روند. اما مثل سال 2012، پس از پیروزی قاطع اوباما بر میت رامنی، همچنان یک موضوع اساسی است که می‌تواند حزب را فراگیرتر بکند: مهاجرت. این نتیجه خودکاوی بود که کمیته ملی حزب پس از انتخابات 2012 به آن رسید. جمهوریخواهان این شانس را داشتند که بر مساله اصلاحات مهاجرتی سوار شوند و رای اسپانیایی‌تبارها را بقاپند. با این حال، در طول کارزار انتخاباتی، موضوع مهاجرت به دست ترامپ افتاد. او هراس مهاجران را افزایش داد و روابط حزب جمهوریخواه با اسپانیایی‌تبارها را وخیم‌تر کرد. جمهوریخواهان برای نوسازی سیاست‌های مهاجرتی برای کسب آرای همه گروه‌های جمعیتی نیازمند آسیب‌شناسی بهتری از مساله مهاجرت و راهکارهای سیاستگذارانه جامع‌تری هستند. مطالعات نشان می‌دهند احساسات ضدمهاجران به دغدغه‌های هویت فرهنگی، امنیت و کنترل مرزها مربوط می‌شود. جمهوریخواهان باید برنامه‌ای واقع‌گرایانه را طرح کنند که شمار مهاجران ثبت‌نشده به کشور را کاهش دهد (یعنی به دغدغه‌های رای‌دهندگان طبقه کارگر سفیدپوست پاسخ دهند)، اما همچنین آینده‌ای را به کارگران ثبت‌نشده‌ای که اکنون در آمریکا حضور دارند وعده دهند (وعده‌ای که برای رای‌دهندگان اسپانیایی‌تبار جذاب است) و نظام پاداش بهتری را برای مهاجران ماهر تعبیه کنند (هماهنگ با تقاضاهای رهبران تجاری و سیلیکون‌ولی).
وظیفه بازسازی حزب پس از انتخابات بر دوش پل رایان -سخنگوی مجلس نمایندگان و برجسته‌ترین قانونگذار حزب- می‌افتد. او در دستور کار سیاستگذارانه‌ای که در ژوئن 2016 ارائه کرد، این اولویت‌ها را تشخیص داده بود. هدف این دستور کار این است که به جمهوریخواهان چهره ملایم‌تری بدهد. یکی از نقاط اساسی این برنامه تاکید بر کاهش فقر شهری است. جنبه‌های دیگر برنامه عبارتند از همان تأکید سنتی بر مالیات‌های پایین، اصلاح برنامه‌های خدمات عمومی و مقررات اقتصادی کمتر. پیام این برنامه روشن است: به نظر پل رایان، جمهوریخواهان رویکرد درستی دارند، تنها چیزی که لازم است، نوسازی این رویکرد و انتخاب یک چهره سیاسی جدید است.
برنامه پل رایان یک ضعف آشکار دارد. این برنامه فاقد رویکردی منسجم به مساله مهاجرت است. دیوانگی تکرار چندین‌باره یک کار و انتظار نتایج متفاوت است. با این حال، برنامه پل رایان دیوانگی نیست، اما یک بن‌بست جمعیت‌شناختی است. انتظار اینکه رایان بتواند حزب را راضی به پذیرش اصلاحات مهاجرتی بکند دشوار است. مشکل او این است که اگر اصلاحات مهاجرتی را کنگره بعدی تصویب کند، هیلاری کلینتون در مقام رئیس‌جمهور، بیش از همه از آن بهره می‌برد، درحالی‌که پل رایان از سوی جمهوریخواهان مجلس نمایندگان واکنش شدیدی می‌بیند. این امر به آرزوهای رایان برای ریاست‌جمهوری ضربه می‌زند. این امر درها را به روی جمهوریخواهان امیدوار به ریاست‌جمهوری باز می‌کند تا با حرکت به سمت چپ رایان و مطرح ‌کردن خودشان به عنوان آیندگان حزب، رهبری حزب جمهوریخواه را در زمینه مهاجرت به دست بگیرند.
حزب جمهوریخواه پس از نوامبر 2016 با تصمیمی حیاتی روبه‌رو است. پس از کنار رفتن ترامپ از فعالیت سیاسی، حزب باید تصمیم بگیرد که همچنان می‌خواهد ایدئولوژی مالیات پایین، دولت کوچک و محافظه‌کاری اجتماعی را پیش بگیرد یا با هدف جذب حمایت جدید، دیدگاه خود را درباره سیاست‌هایی مثل مهاجرت تعدیل کند. بر اساس گزارش EIU حزب در موقعیت نسبتاً خوبی قرار دارد. با توجه به احتمال رکود اقتصادی در سال 2019 و دلسردی رای‌دهندگان از مدیریت اقتصادی دموکرات‌ها، اندکی عقب‌نشینی در مسائل اجتماعی می‌تواند جمهوریخواهان را به قدرت برساند. اما جمهوریخواهان اگر می‌خواهند برای آمریکایی که بیش از پیش متکثر می‌شود جذابیت داشته باشند باید در پلت‌فورم سیاستگذاری‌شان تجدیدنظر کنند.

همگرایی دموکرات‌ها و جمهوریخواهان
انتخابات 2016 می‌تواند به سرآغاز نزدیکی و همگرایی‌ای بدل شود که دورنمای سیاسی را از نو شکل دهد. چنین همگرایی‌هایی نادرند، اما پیامدهای ماندگاری دارند. دموکرات‌ها در اواسط قرن بیستم در زمینه حقوق مدنی به چپ متمایل شدند، رای اقلیت‌ها را جذب کردند اما رای سفیدپوستان جنوب آمریکا را از دست دادند. در برابر، جمهوریخواهان به لحاظ اجتماعی محافظه‌کار شدند، رای مذهبی‌ها را پس گرفتند اما حمایت شهرهای لیبرال را از دست دادند. تغییر رویکردها نسبت به تجارت آزاد می‌تواند تغییری دیگر در وفاداری‌های حزبی باشد. رقبای اصلی حزب جمهوریخواه در انتخابات مقدماتی 2016 عمدتاً مواضعی در حمایت از تولید داخلی داشتند. مارکو روبیو و تد کروز حمایت‌های قبلی‌شان از شراکت ترنس‌پاسیفیک را کاهش دادند. دونالد ترامپ با بیان اینکه چین را متهم به دستکاری ارزی خواهد کرد، بر کالاهای چینی و مکزیکی تعرفه‌های تنبیهی خواهد گذاشت و در قرارداد تجارت آزاد شمال آمریکا(NAFTA) تجدیدنظر خواهد کرد، از همه پیشی گرفت. به طرز جالب ‌توجهی، نامزد حزب که حامی منافع تاجران و کاسبان است، از مدلی دفاع می‌کند که مخالف تجارت آزاد است. این تحول نشانگر شکافی در حزب جمهوریخواه است. سران اصلی حزب -که حامی تجار است- از تجارت آزاد حمایت می‌کند، اما این دیدگاه روز به روز با دیدگاه پایگاه مردمی حزب بیشتر دچار اختلاف می‌شود. بر اساس نظرسنجی که مرکز تحقیقاتی Pew در مارس 2016 انجام داده است، تنها 38 درصد جمهوریخواهان قراردادهای تجارت آزاد را خوب می‌دانند، درحالی‌که 53 درصد باور دارند این قراردادها بد هستند. علاوه بر این، بیانات تند ترامپ علیه تجارت و چین در میان طبقه کارگر سفیدپوست دموکرات نیز جذابیت دارد. این امر ممکن است آنها را به رای ‌دادن به نامزد جمهوریخواهان در ماه نوامبر سوق بدهد. این تایید دیگری است بر همگرایی هسته رای‌دهندگان دو حزب. کارزار ترامپ کارگران سفیدپوست بیشتری را جذب حزب می‌کند. این کارگران سفیدپوست با تغییر وفاداری حزبی‌شان بر حزب جدید فشار می‌آورند تا مواضع شکاکانه‌تری در قبال تجارت آزاد بگیرد. سیاستمداران جمهوریخواه این رویکرد را در بخش‌هایی از کشور که بیش از همه از فقدان شغل‌های تولیدی آسیب دیده‌اند تکرار می‌کنند، و نفوذ بنگاه‌های بزرگ بر حزب از میان می‌رود.
در مقابل، یکی از اهداف اصلی دوره دوم باراک اوباما تصویب قرارداد شراکت ترنس‌پاسیفیک بود که مورد حمایت رهبران تجاری قرار دارد اما کمک‌کنندگان سنتی حزب دموکرات با آن مخالف‌اند. کاهش روزافزون در نفوذ کارگران بر حزب دموکرات به این حزب اجازه می‌دهد تا رویکرد مدافعانه‌تری نسبت به تجارت آزاد بگیرد و خطوط حزبی سنتی را از نو ترسیم کند. این امر با پایگاه مردمی حزب که روز به روز بیشتر موافق تجارت آزاد می‌شود، هماهنگ است. پژوهش مذکور Pew نشان می‌دهد که اکثریت رای‌دهندگان دموکرات (56 درصد به 38 درصد) بر این باورند که قراردادهای تجارت آزاد برای ایالات متحده مفید است. نزدیکی دو حزب چندین چرخه انتخاباتی طول می‌کشد و رای‌دهندگان را بر پایه‌های جدیدی تقسیم می‌کند. بر این اساس، آنهایی که طرفدار جریان‌های آزاد سرمایه و کار هستند در برابر کسانی قرار می‌گیرند که موانع و مقررات را ترجیح می‌دهند. طرفداران جهانی‌سازی در برابر ناسیونالیست‌ها و طرفداران تجارت آزاد در برابر طرفداران تجارت مقید صف می‌کشند. امروز چندان مشخص نیست اما یک روز شاید انتخابات 2016 را نقطه عطفی بداند که در آن جمهوریخواهان حرکتشان به سوی حزبی حمایت‌گرا را آغاز کردند و دموکرات‌ها حرکتشان را به سوی حزبی حامی تجارت آزاد و بنگاه‌های اقتصادی بزرگ. و دونالد ترامپ کاتالیزور این تغییر تلقی خواهد شد.

دیدگاه تان را بنویسید