شناسه خبر : 4286 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آمریکا چه سیاستی را در خاورمیانه اتخاذ خواهد کرد؟

نبرد یا آرامش

خاورمیانه مدرن، به ندرت آرامش داشته است ولی هیچ‌گاه تا به این اندازه وضعیت بدی نداشته است.

index:1|width:45|height:45|align:right کنت ام. پولاک/تحلیلگر مسائل سیاسی و نظامی خاورمیانه

خاورمیانه مدرن، به ندرت آرامش داشته است ولی هیچ‌گاه تا به این اندازه وضعیت بدی نداشته است. جنگ‌های داخلی در عراق، لیبی، سوریه و یمن شدت گرفته است. در مصر، سودان جنوبی و ترکیه نیز تعارضاتی در حال وقوع است. شکل‌های مختلفی از جنگ داخلی ثبات الجزایر، اردن،‌ لبنان،‌ عربستان سعودی و تونس را تهدید می‌کند. تنش میان ایران و عربستان ابعاد تازه‌ای به خود گرفته است. اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در خشونت به حیات خود ادامه می‌دهند. کویت، مراکش، عمان، قطر و امارات در حالی که از توفان به دورند ولی از چیزی که در اطراف آنها رخ می‌دهد در امان نخواهند بود. از زمان حمله مغول‌ها در قرن سیزدهم تاکنون، خاورمیانه چنین آشوبی را در خود ندیده بوده است.
مهم نیست که آمریکایی‌ها چند بار بر این موضوع اصرار دارند که مردم خاورمیانه بدون مداخله آنها قادر به حل و فصل اختلافات خود نخواهند بود. نبود دخالت خارجی موجب خواهد شد رهبران منطقه به طور مداوم استراتژی‌هایی را برای تشدید درگیری اتخاذ کرده و باعث بی‌ثباتی دائمی شوند. جنگ‌های داخلی مشکلاتی هستند که معمولاً سال‌های زیادی پابرجا خواهند ماند. درگیری‌های موجود در خاورمیانه به عنوان موتور ایجاد بی‌ثباتی محسوب می‌شود که در حال حاضر بزرگ‌ترین خطر برای مردم منطقه و سایر نقاط جهان در حال مطرح‌ شدن است.
اثرات جنگ داخلی معمولاً گریبانگیر کشورهای همسایه نیز می‌شود. تعداد زیادی از پناهجویان از مرزهای کشور عبور کرده و همچنین تعدادی تروریست مسلح نیز وارد کشورهای همسایه خواهند شد. به این ترتیب، کشورهای همسایه می‌توانند تسلیم بی‌ثباتی یا حتی درگیری‌های داخلی شوند. در واقع محققان دریافته‌اند وقتی یک دولت جنگی داخلی را تجربه می‌کند همسایگان آن دولت نیز خواه‌ناخواه وارد آن جنگ شده‌اند.
جنگ داخلی یک عادت بد دیگر نیز دارد. آن هم حفظ منافع کشورهای همسایه برای قدرت‌نمایی در برابر دیگر کشورها. برای مشخص شدن این موضوع می‌توان به تجاوز عربستان به یمن، یا عملیات نظامی روسیه و حضور ایران در عراق و سوریه نگاه کرد.
متعاقب آن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا با یک انتخاب در خاورمیانه روبه‌رو خواهد بود: برای ثبات بیشتر در خاورمیانه تلاش کند یا خود را از این مخمصه رها کند. اما با توجه به جو توفانی منطقه، هر دو گزینه پیش‌روی آمریکا هزینه‌ای به مراتب بیشتر از حد تصور برای این کشور خواهد داشت.
ایجاد ثبات در منطقه، به طور قطع به منابع سرمایه سیاسی، انرژی و توجه جوامع جهانی بیشتری نسبت به چیزی که مدافعان وضعیت متمایل به جلوی آمریکا تشخیص می‌دهند، خواهد داشت. به طور مشابه، دادن کنترل بیشتر و رهایی از تعهدات در منطقه نیاز به پذیرش ریسک بسیار بیشتری خواهد داشت. هزینه‌های حرکت رو به جلو از حرکت رو به عقب بسیار کنترل‌پذیرتر خواهد بود ولی با این حال انتخاب یکی از این دو گزینه بهتر از گیج بودن است.
ایالات متحده ممکن است رویکرد جدیدی را در تعامل با دولت‌ها در پیش بگیرد. عقب‌نشینی ایالات متحده باعث خواهد شد بسیاری از کشورها نسبت به اقدامات تهاجمی کشورهای دیگر دچار ترس و وحشت شوند. این ترس باعث خواهد شد تا خود آنها برای جلوگیری از خطرات احتمالی، رفتارهای پرخاشجویانه‌تر از خود نشان دهند. این دینامیک میان روابط ایران و عربستان به وضوح قابل مشاهده است. سعودی‌ها به دلیل اینکه ایران را عامل حمایت از شیعیان یمن می‌دانند، اقدامات سختگیرانه‌تری را علیه یمن انجام می‌دهند.
حتی با از کنترل خارج شدن خاورمیانه، کمکی در راه نخواهد بود. سیاست اوباما در قبال منطقه برای کاهش مشکلات طراحی نشده است بلکه آمریکا اجازه می‌دهد تا مشکلات تا انتها پیش بروند و این مشکل واقعی است. و این دلیلی است که پس از روی کار آمدن اوباما به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا،‌ اوضاع منطقه بدتر از قبل شده است.
ایجاد ثبات در خاورمیانه، رویکرد جدیدی خواهد بود که نیاز به حمایت منابع کافی خواهد داشت. اولویت اول باید خاتمه دادن به جنگ‌های داخلی باشد. در هر حالتی، این مورد نیازمند تغییر در دینامیک میدان نبرد به منظور متقاعد کردن نیروهای متخاصم برای نشستن پای میز مذاکره خواهد بود. باید طرفین دعوا را متقاعد کرد که پیروزی نظامی غیرممکن خواهد بود. در دنیای ایده‌آل، این موضوع مستلزم ارسال نیروی نظامی به عراق یا سوریه خواهد بود. اما اگر اراده سیاسی وجود نداشته باشد، مشاوران، نیروهای هوایی، اشتراک‌گذاری اطلاعات و پشتیبانی لجستیک نیاز خواهد بود.
آمریکا چگونه می‌تواند از عربستان در برابر خودش محافظت کند؟ تصور اینکه رئیس‌جمهور جدید آمریکا به منظور سرکوب انقلاب مردمی یا حفظ سلطنت نیروهای خود را در منطقه مستقر کند، غیرممکن خواهد بود. علاوه بر این، طولانی‌تر شدن جنگ داخلی در مرزهای شمالی عربستان (عراق) و مرزهای جنوبی این کشور (یمن) احتمالاً موجب بی‌ثباتی بیشتر پادشاهی عربستان خواهد شد. ولی استراتژی بازگشت به عقب از منطقه، به این معناست که آمریکا تلاشی برای خاتمه دادن به جنگ‌های داخلی نخواهد کرد و واشنگتن اهرم کوچک‌تری برای متقاعد کردن عربستان به منظور اصلاحات در اختیار خواهد داشت. با این حال عربستان از حضور آمریکا در منطقه تنها به دنبال یک چیز است: دخالت بیشتر آمریکا به منظور پایان دادن به جنگ‌های داخلی و جلوگیری از بهره‌برداری ایران از این جنگ‌ها. در این شرایط، ایالات متحده توانایی خاصی برای رهایی عربستان از حکام خود که به ادامه دادن این مسیر ویرانگر پافشاری می‌کنند، نخواهد داشت.
در نهایت، بزرگ‌ترین چالش پیش روی آمریکا در صورت عقب‌نشینی از خاورمیانه این موضوع خواهد بود: چگونه آمریکا از منافع خود دفاع کند در حالی که آنها با مشکلاتی مواجه هستند که آمریکا تجهیزات لازم برای حل آن را در اختیار نخواهد داشت. از آنجا که منطقه سرشار از جنگ‌های داخلی است، عقب‌نشینی آمریکا از منطقه به منزله خطر سقوط مصر، اردن، لبنان،‌ تونس و ترکیه در کوتاه‌مدت خواهد بود. در حالی که هیچ‌کدام از این کشورها نفت کافی تولید نمی‌کنند، بی‌ثباتی در این کشورها در بلندمدت به تولیدکنندگان نفت نیز سرایت خواهد کرد. جهان شاید با از دست دادن تولید نفت الجزایر، کویت، عراق یا ایران جان سالم به در ببرد ولی عدم ثبات عربستان سعودی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
مهم‌ترین مزیت سیاست عقب‌نشینی آمریکا این است که بار سنگین آمریکا را برای ایجاد ثبات در خاورمیانه کاهش خواهد داد. خطر بزرگ‌تری که خطرات بی‌شماری را در خود دارد. زمانی که آمریکا شروع به نوشتن فهرست کشورهایی کرد که به دفاع از آنها بپردازد، معلوم نبود که این امر می‌تواند باعث متوقف کردن خطرات باشد یا نه. اگر کویت، یا اردن وارد جنگ داخلی شوند، آیا ایالات متحده 100 هزار سرباز برای اشغال و تثبیت این دو کشور برای حفاظت از عربستان سعودی انجام خواهد فرستاد؟ آیا آمریکا خواهد توانست در آن واحد از فروپاشی پادشاهی عربستان جلوگیری کند؟ اگر نه، آیا راه دیگری برای ممانعت از سقوط آل‌سعود وجود خواهد داشت؟ با توجه به تمام این عدم قطعیت‌ها، عاقلانه‌ترین کار برای آمریکایی‌ها این خواهد بود که نسبت به هزینه‌ها چشم‌پوشی کرده و گام‌به‌گام در راستای ایجاد ثبات در منطقه پیش برود.
کاری که آمریکا به طور قطع نباید انجام دهد، رد انتخاب میان حرکت رو به جلو و عقب‌نشینی از خاورمیانه و ماندن در جایی میان این دو گزینه خواهد بود. این موضوع باعث خواهد شد بار سنگین‌تری بر دوش این کشور قرار بگیرد بدون اینکه حرکت رو به جلویی در منطقه انجام گیرد.
یک قدرت خارجی یا باید به انجام کار درست اقدام کرده و هزینه‌های همراه با این انتخاب را نیز پرداخت کند یا اینکه دخالتش تنها اوضاع را برای تمامی افراد درگیر با این موضوع (به خصوص خودش) سخت‌تر می‌کند. تراژدی این است که گرایش سیستم سیاسی آمریکا به دوری جستن از حرکت قاطع، تقریباً دولت بعدی را نیز ناچار به انتخاب کردن خواهد کرد. با توجه به گسترش هرج و مرج در خاورمیانه، امتناع از انتخاب بدون شک بدترین تصمیم خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها