شناسه خبر : 2514 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دورنمای ۵۰ میلیارددلاری

اتحادیه اروپا بازیگری جهانی است که پس از آمریکا و چین در مرتبه سوم جهانی قرار می‌گیرد. این بازیگر دارای مختصاتی مخصوص به خود است که اگرچه در مجموعه غرب محسوب می‌شود، ولیکن تفاوت‌های اساسی در اهداف، مطالبات، منافع و چالش‌ها با آمریکا و دیگر کشورهای غربی دارد.

علی خرم / دیپلمات

اتحادیه اروپا بازیگری جهانی است که پس از آمریکا و چین در مرتبه سوم جهانی قرار می‌گیرد. این بازیگر دارای مختصاتی مخصوص به خود است که اگرچه در مجموعه غرب محسوب می‌شود، ولیکن تفاوت‌های اساسی در اهداف، مطالبات، منافع و چالش‌ها با آمریکا و دیگر کشورهای غربی دارد. اتحادیه اروپا از مجموع 27 کشور تصمیم‌گیر تشکیل شده که هر کدام می‌توانند راه مستقل خود را طی کنند، لذا شخصیت اتحادیه اروپا ضمن یکی بودن از تفرق لازم هم برخوردار است. این اتحادیه به دلایل جغرافیایی و استراتژیک از نظر امنیتی ضربه‌پذیرتر از آمریکاست و اروپای غربی و شرقی برای 50 سال وجه‌المصالحه شرق و غرب (شوروی و آمریکا) قرار گرفته بود، اما از نظر آزادی بیان و احترام به حقوق بشر جلوتر از آمریکاست. به خاطر نیازهای مالی و منابع، شدیداً به همکاری‌های اقتصادی تجاری متکی است و در این رابطه نظیر آمریکا نمی‌تواند از اندوخته‌های خود استفاده کند. از همین منظر، از نظر انرژی برخلاف آمریکا خودکفا نیست و گاز زمستانی خود را باید از روسیه، الجزایر و دیگر کشورها تامین کند، در حالی که آمریکا بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت و گاز مایع در جهان است. بعد از سال‌های شکوفایی اتحادیه اروپا، اینک وحدت تا تجزیه این اتحادیه در معرض پرسش و خطر قرار گرفته و هیچ‌کس نمی‌تواند خط و نشانی روشن از آینده این اتحادیه ارائه دهد. هم‌اکنون رشد اقتصادی اتحادیه اروپا یک درصد و آمریکا 8/ 2 درصد است. اتحادیه اروپا به اندازه آمریکا در کلان خلع سلاح هسته‌ای ورود ندارد، خود را رقیب روسیه نمی‌داند و سلاح‌های هسته‌ای انگلستان و فرانسه شاید به اندازه اسرائیل هم نباشد. بنابراین در سیاست خارجی و به‌ویژه در سیاست خاورمیانه‌ای خود بسیار محتاط و دنباله‌رو سیاست خارجی آمریکا‌ست. ظرف 13 سال گذشته، اتحادیه اروپا در پرونده هسته‌ای ایران چند ملاحظه را در نظر گرفته است: ایران تبدیل به یک قدرت هسته‌ای مهارنشدنی نشود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم امنیت اروپا را تحت تاثیر قرار دهد. ملاحظه بعدی؛ موضوع هسته‌ای ایران تبدیل به یک درگیری نظامی بین ایران و آمریکا یا ایران و اسرائیل نشود که اروپا مجبور باشد با تعهدات خود در ناتو وارد آن درگیری شود. همان‌طور که گفته شد اروپا به طور جدی ملاحظات خلع سلاحی آمریکا در مورد ایران را مدنظر دارد. اما اروپا بسیار علاقه‌مند به ایفای نقش میانجیگری و حسن نیت در پرونده هسته‌ای ایران است، در حالی که آمریکا مایل است خود راساً به حل پرونده بپردازد. بنا بر نیازهای اروپا، این اتحادیه تمایل دارد هرچه زودتر تکلیف پرونده هسته‌ای ایران به طور مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک حل شود تا با رفع تحریم‌های تجاری اقتصادی و سرمایه‌گذاری، اروپا بتواند به طور تمام‌عیار در این حوزه‌ها در ایران حضور پیدا کند. به همین جهت سیاست‌های اروپا با سیاست‌های اوباما در مورد پرونده هسته‌ای ایران همسو است در حالی که در دوران جرج بوش جمهوریخواه، اروپا و آمریکا در دو طرف طیف قرار داشتند. به طور کلی در زمان حاضر، آمریکا از منظر استراتژی جهانی خود تمایل به حل پرونده هسته‌ای ایران دارد، در حالی که اتحادیه اروپا از نظر رفع نیازهای خود، صلح در جهان و حکمرانی مطلوب به حل پرونده چشم دوخته است.

رقابت اروپا و آمریکا در خاورمیانه
اروپا تا قبل از دولت احمدی‌نژاد، اولین شریک تجاری ایران محسوب می‌شد و با 35 میلیارد دلار حجم روابط در صدر قرار داشت، در حالی که در دوره رئیس‌جمهور سابق، این حجم تا زیر 10 میلیارد دلار کاهش یافت. اروپا تمایل دارد نه‌تنها به جایگاه سابق خود در تجارت و اقتصاد ایران بازگردد، بلکه پیش‌بینی می‌کند به سرعت حجم روابط به 50 میلیارد دلار خواهد رسید. از همین منظر اروپا، چهار کشور آمریکا، چین، ژاپن و کره را رقیب خود می‌بیند و از اینکه در این حوزه آشکارا به مبارزه و رقابت با آنها در صحنه ایران بپردازد، تردید نمی‌کند. چنانچه اروپا بتواند صنعت خود را در ایران جا بیندازد و جای دو رقیب آمریکا و ژاپن را بگیرد، به سایر اهداف تجاری اقتصادی خود نیز می‌رسد. در مدیریت جهانی، اروپا بیشتر از آمریکا به دنبال آرام کردن خاورمیانه است. اروپا تصور دارد به خاورمیانه بسیار نزدیک است و از بی‌ثباتی‌ها در این منطقه متضرر می‌شود، به همین جهت ظرف چند سال اخیر از اسرائیل فاصله گرفته و به حقوق فلسطینی‌ها احترام می‌گذارد. در ایفای نقش جهانی، اروپا بیشتر دید نرم‌افزاری دارد در حالی که آمریکا دید سخت‌افزاری را تاکنون پی گرفته، لذا اروپا توجه بیشتری به احترام به حقوق بشر، حکمرانی مطلوب و رهبری جهان از طریق الگوی پسندیده دارد.
اتحادیه اروپا ظرف 13 سال گذشته یک تجربه ناموفق در ارتباط با حل پرونده هسته‌ای ایران دارد. در سال‌های 1382 تا 1384 که سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان به ایران رفت و آمد می‌کردند و معاهده سعدآباد را امضا کردند، قرار بود فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سطح چند ده سانتریفیوژ به صورت تحقیق و توسعه باقی بماند و ایران پروتکل الحاقی را موقتاً امضا کرد. اما این تجربه که بسیار به نفع غرب بود، خوشبختانه توسط جرج بوش جمهوریخواه وتو شد و ایران در آستانه آزمایش موفقیت‌آمیز اولین آبشار سانتریفیوژها قرار داشت که توانست بر تکنولوژی هسته‌ای احاطه کامل یابد و اکنون ‌صدها آبشار را بر پا کرده که توانسته اورانیوم را تا 20 درصد و حتی بالاتر غنی‌سازی کند. بدین جهت اروپا همواره به طور خصوصی آمریکا را مورد سرزنش قرار می‌دهد و دولت اوبامای دموکرات هم به این واقعیت اعتراف و اذعان داشته است. از همین زاویه، اتحادیه اروپا بسیار تمایل دارد قبل از انتخابات سال 2016 که احتمال دارد جمهوریخواهان در آمریکا بر سر کار بیایند، پرونده هسته‌ای ایران حل و فصل شده تا دوباره اشتباه گذشته و بدتر از آن، احتمال درگیری نظامی آمریکا با ایران پیش نیاید. سال گذشته اغلب کشورهای اروپایی راهی ایران شدند تا با آغاز مجدد روابط با ایران راه را برای همکاری‌های گسترده فراهم کنند. انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، سوئیس و ایتالیا هر کدام هیاتی عالی‌رتبه به ایران اعزام کردند و کلیه قرار و مدارها را برای دوران بعد از برداشته شدن تحریم‌ها با ایران گذاشتند. برخی چون انگلیس و کانادا اظهار تمایل به بازگشایی سفارت خود در تهران کردند و برخی با ایران پیش‌قرارداد امضا کردند که اطمینان داشته باشند با رفع تحریم‌ها می‌توانند در بازار ایران حضور فعال داشته باشند. رفع تحریم‌ها به گسترش روابط ایران و اروپا بسیار کمک و مساعدت می‌کند. امید است پایان این دوران نزدیک باشد تا ایران انتخاب‌های متعددی برای اقتصاد و صنعت خود داشته باشد.
اگر به روابط میان ایران و اتحادیه اروپا یا روابط ایران با هریک از کشورهای مهم اروپایی در سه سطح دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد بیشترین امکان همکاری در سطح دوجانبه و تا حدودی منطقه‌ای وجود دارد، چراکه در سطح بین‌المللی با توجه به تضاد بیشتر منافع، فرصت برای همکاری محدودتر می‌شود؛ با این حال، این به آن ‌معنا نیست که نتوان در این سطوح روزنه‌هایی را برای همکاری بیشتر گشود. پژوهش حاضر تلاش می‌کند تا نشان دهد اولاً با گسترش هرچه بیشتر روابط در سطح دوجانبه فضای مساعدتری برای بسط همکاری‌ها در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد خواهد شد، ثانیاً روابط با قدرت‌های اروپایی تنها نباید به سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه متمرکز شود. در این رابطه لازم است به دیگر کشورهای عضو نیز برای همکاری اهمیت بیشتری داده شود؛ از جمله ضروری است روابط ایران با دو کشور ایتالیا و اسپانیا که مایل به توسعه همکاری‌ها با ایران هستند و از جایگاه موثر و رو به رشدی در اتحادیه برخوردارند، در سطحی هدفمند و معنی‌دار تعریف شود.
نکته مهم دیگری که در رابطه با اروپا در میان سیاستگذاران و صاحب‌نظران ایران اختلاف‌نظر وجود دارد، عبارت از این است که آیا ایران باید با اتحادیه اروپا وارد تعامل شود یا به دلیل آنکه اتحادیه هنوز به وحدت سیاسی کامل دست نیافته است، باید به‌طور جداگانه با هریک از کشورهای اروپایی به تعامل بپردازد. نگرشی که در این پژوهش دنبال شده مبتنی بر نوعی توازن در این زمینه است؛ به این معنا که ضمن اینکه لازم است به برقراری روابط دوجانبه با قدرت‌های اصلی اروپایی اقدام شود، نباید تعامل با اتحادیه اروپا به‌عنوان یک بازیگر بین‌المللی جدید و بالقوه تاثیرگذار را از نظر دور داشت. زیرا روند همگرایی در اروپا، هرچند به‌کندی و با فراز و نشیب‌های فراوان، به سمت تعمیق بیشتر پیش می‌رود و اروپا برای حفظ خود به‌عنوان یک بلوک سیاسی موثر، چاره‌ای جز همگرایی بیشتر ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها