شناسه خبر : 19267 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا آمریکا به جای «منا» بر آسیای دور متمرکز شد؟

چرخش اوباما چه شد؟

تمام حمیت و توان سیاست خارجی دولت اوباما صرف برنامه هسته‌ای ایران، اعزام نیروهای ویژه به عراق، حمایت از حملات هوایی عربستان سعودی در یمن و همکاری با شورشیان سوری شده است.

فرید زکریا/واشنگتن‌پست

تمام حمیت و توان سیاست خارجی دولت اوباما صرف برنامه هسته‌ای ایران، اعزام نیروهای ویژه به عراق، حمایت از حملات هوایی عربستان سعودی در یمن و همکاری با شورشیان سوری شده است. پس برنامه «چرخش به سمت آسیا» چه شد؟ به خاطر داریم که استدلال اصلی برای این چرخش آن بود که آمریکا بیش از حد در خاورمیانه سرمایه‌گذاری کرده بود؛ منطقه بحران‌خیزی که اهمیتش برای منافع ملی آمریکا روز به روز کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، آینده را در آسیا می‌بیند. اگر قدرت خرید مردم را در نظر بگیریم، از میان چهار اقتصاد برتر دنیا، سه‌تای آنها در آسیا قرار دارد. همان‌طور که رهبر فقید سنگاپور، لی کوآن یو اغلب می‌گفت، «آمریکا تنها در صورتی در قرن 21 قدرت غالب جهان باقی می‌ماند که در منطقه اقیانوسیه قدرت غالب باشد». و اکنون آمریکا یک بار دیگر تا خرخره در باتلاق خاورمیانه فرو رفته است. رئیس‌جمهور اوباما و وزیر امور خارجه، جان کری زمان بسیار کمی را در آسیا گذرانده و ابتکارات اندکی به خرج داده‌اند. اگرچه قرار است پیمان ترانس-پاسیفیک با سرعت زیاد اجرا شود، اما این توافق که قلب برنامه چرخش به آسیا بود، در کنگره با اعتراض مخالفان مواجه شد که بخش بزرگی از مخالفان نیز در حزب موافق رئیس‌جمهور بودند. دولت آمریکا با تمام توان از لابی‌هایش استفاده کرد تا متحدان نزدیکش را بر آن دارد تا از «بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی» روی برگردانند اما تمام آنها، حتی بریتانیا، دست رد به سینه‌اش زدند. ثبات جهانی به این موضوع بستگی دارد که حوثی‌ها در یمن جنگ را ببرند یا ببازند و (یمن تقریباً از سال 1962 همواره شاهد درگیری بوده است). و شرایط آینده به آن بستگی دارد که قدرت جهانی تثبیت‌شده کنونی، چگونه می‌توان از پس مدعی قدرت بعدی، یعنی چین بر بیاید. همان‌طور که گراهام آلیسون از دانشگاه هاروارد می‌گوید، از قرن شانزدهم تا به امروز 15 مورد گذار این چنینی رخ داده و 11 مورد آن به جنگ ختم شده است. بیشتر تمرکز برنامه چرخش به ترساندن چین معطوف شده است. این از مولفه‌های مهم و ضروری حفظ صلح و ثبات است. به همین خاطر است که آمریکا عاقلانه و به درستی همکاری امنیتی‌اش را با ژاپن، استرالیا، فیلیپین و سایر کشورها گسترش داده است. واشنگتن از این لحاظ سیگنال‌های ضعیفی دریافت می‌کند. چین اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان است و بزرگ‌ترین اقتصاد از نظر قدرت خرید. و با این حال، حق رای آن در صندوق بین‌المللی پول با هلند و بلژیک روی هم، برابر است. کنگره آمریکا، بیشتر به خاطر مخالفان جمهوریخواه، از تصویب قانونی که موجب تغییر این موضوع شود، سر باز می‌زند؛ اگرچه از سهم رای آمریکا در صندوق بین‌المللی پول (IMF) نخواهد کاست. ساده می‌توان گفت که مخالفت دولت اوباما با بانک زیربنایی آسیایی، احمقانه بود. این بانک یکی دیگر از راه‌های تامین مالی پروژه‌های زیربنایی در آسیاست، یعنی جایی که نیاز بی‌کرانی به پول بیشتر برای چنین پروژه‌هایی احساس می‌شود. اگر چین نتواند برای تامین مالی پل‌ها بانک احداث کند، پس از لحاظ قانونی چه نقش تاثیرگذاری می‌تواند ایفا کند؟ البته دولت آمریکا نیز با اتخاذ تصمیم علیه احداث بانک با بدترین نتیجه ممکن روبه‌رو و به بدترین نحو ممکن در جنگی که خودش به اشتباه آغاز کرد، شکست خورد. چین فعلاً یک استراتژی دارد: توسعه اقتصادی در نظام بین‌المللی و گسترش پیوسته نفوذ در منطقه. در گفت‌وگویی که لیونل باربر از فایننشال‌تایمز با نخست‌وزیر چین، لی که چیانگ داشت، لی به شدت آشتی‌جو و تعاون‌طلب به نظر می‌رسید. با این حال دولتش هنوز روی جزایر اسپراتلی باند فرودگاه می‌سازد و به خلق چیزی که بر اساس نیویورک‌تایمز، پنتاگون آن را «حقایق روی آب» می‌نامد، دامن می‌زند.
واشنگتن از قدرت بالایی برخوردار است و قدرت قانونگذار و مسلط باقی می‌ماند، آن چنان که در تاریخ هرگز نظیر آن را نداشته‌ایم. از لحاظ نظامی در نوع خود بی‌نظیر است و بیش از 50 متحد دارد. چین اما، کره شمالی را دارد. که این موضوع نیز می‌تواند کمی مشکل‌ساز شود. . واشنگتن باید انرژی و توجه و تلا‌ش‌اش را روی آسیا متمرکز کند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها