شناسه خبر : 17682 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

برندگان و بازندگان انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم

تند‌رو ها باختند

در نگاه نخست می‌توان نتیجه انتخابات سال ۱۳۹۲ را این گونه تعبیر کرد که پیروز اصلی انتخابات یازدهم، دقیقاً همان طیف و گروه سیاسی بودند که با نگاه‌های تنگ‌نظرانه سعی بر رد صلاحیت و خروج آنها از دایره تصمیم‌گیری‌های کلان کشور داشتند

index:1|width:50|height:50|align:left محسن غرویانعضو جامعه روحانیت مبارز
در نگاه نخست می‌توان نتیجه انتخابات سال 1392 را این گونه تعبیر کرد که پیروز اصلی انتخابات یازدهم، دقیقاً همان طیف و گروه سیاسی بودند که با نگاه‌های تنگ‌نظرانه سعی بر رد صلاحیت و خروج آنها از دایره تصمیم‌گیری‌های کلان کشور داشتند و شاید بهترین پیغامی که انتخابات سال 1392 هم در داخل و هم در خارج از کشور مخابره کرد، این بود که پیروز اصلی این انتخابات نه در مقام شعار، بلکه در عمل، اکثریت مردم ایران بودند؛ طیف وسیعی از جامعه که از شرایط گذشته جان به لب آمده بودند و حاضر نبودند که به هر گزینه‌ای با چشم‌های بسته رای دهند. متاسفانه رفتارهای سیاسیون اصولگرا در هشت سال گذشته و به ویژه در چهار سال اخیر سبب شده بود بسیاری از افراد، بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی‌رفسنجانی به این نتیجه برسند که نباید در انتخابات شرکت کرد و می‌رفت که قهر با انتخابات، بین نظام و حامیان واقعی‌اش فاصله‌ای جدی بیندازد. این بار نه‌تنها یک قشر حداقلی روشنفکر بلکه قاطبه مردم ایران، به دنبال گزینه معتدلی بودند که تنها آرامش را به کشور بازگرداند و ایران را از چندین بحران جدی بر حذر دارد. به همین دلیل، رد صلاحیت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی می‌توانست بنیان آغاز یک مسیر تاریک و سخت را در پیش روی کشور قرار دهد اما با عقلانیت در رده‌های بالای نظام، تصمیم بر تایید صلاحیت آقای روحانی با وجود رد صلاحیت اولیه و دستور اکید مقام معظم رهبری مبنی بر عدم دخالت در انتخابات، این بستر فراهم شد تا آقای روحانی قدم به عرصه انتخابات بگذارند. شاید از همان روزهای پایانی تبلیغات ریاست‌جمهوری پرواضح بود که اکثریت مردم به میانه‌روی و اعتدالی متمایل است که ادبیات آن از زبان آقای روحانی شنیده می‌شد. پیروز اصلی این انتخابات تفکر و دیدگاهی بود که دریافته بود مردم ایران خسته از بازی چپ و راست و درگیری‌های غیراخلاقی و حتی غیرسیاسی، به دنبال کسب آرامش و بازیابی زندگی مطلوب گذشته هستند. شما از فردای اعلام نتایج انتخابات هم اگر به موضع‌گیری‌های افراد، چهره‌های سیاسی و احزاب و رسانه‌ها نگاه کنید متوجه می‌شوید آنهایی از نتیجه انتخابات خوشحال بودند که عقلا و میانه‌روهای هر دو طرف محسوب می‌شدند. به عبارتی کم نبودند اصولگرایانی که پیروزی آقای روحانی را به پیروزی آقای جلیلی ترجیح می‌دادند و در عین حال کم نبودند اصلاح‌طلب‌هایی که پیروزی آقای روحانی را به پیروزی یک چهره اصلی و شناسنامه‌دار اصلاح‌طلب ترجیح می‌دادند. چون به عینه هر دو گروه دریافته بودند که فضای سیاسی کشور آنقدر مستعد بحران و آشوب و مشکل است که دیگر نه مجالی برای آزمون و خطای آقای قالیباف وجود دارد و نه عرصه‌ای برای اینکه چهره‌ای مانند آقای خاتمی بخواهد به قدرت برگردد. هر چند هر یک از این کاندیداهای محترم در جای خود قابل احترام بودند اما به عینه انتخاب صحیح مردم نشان داد عاقلانه‌ترین تصمیم نه از سوی برخی افراد تنگ نظر بلکه از سوی خود مردم گرفته شد. البته شاید مغرضانه نباشد اگر بگوییم که انتخاب اصلح و پرفیض‌تر، انتخاب آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بود اما با توجه به وضعیت پیش آمده و رفتار شورای نگهبان، آقای روحانی، فرصت کمیابی بود که در این برهه زمانی نصیب کشور شد. به همین دلیل برندگان اعتدال و تدبیر در برابر بازندگانی از جنس تندروهای احساساتی، ان‌شاءالله چهار سال فرصت دارند تا به مردم نشان دهند انتخاب‌شان اشتباه نبوده و جمهوری اسلامی می‌تواند با تمام سختی‌هایی که در چهار سال گذشته پشت سر گذاشته بار دیگر پرچم خود را در بهبود وضعیت مردم کشورش برافراشته کند. گرچه جایز نیست اینجانب از سوی طیف‌های مختلف فکری و سلیقه‌های سیاسی متنوع قم این اظهار نظر را کنم اما تقریباً این امر مشهود است که در جریان این انتخابات، اکثریت و قاطبه روحانیون و طلاب قم هم از پیروزی جناب آقای روحانی راضی بوده و آن را فصل پایانی برای بی‌احترامی‌های گذشته به قم و حوزه‌های علمیه تصور می‌کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها