شناسه خبر : 1663 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پیش‌بینی فضای سیاسی ایران سال ۹۴ در گفت‌وگو با سیدحسین مرعشی

در زمینی که نظام تعریف می‌کند بازی می‌کنیم

دلیلی وجود ندارد که دولت با سرعت تلاش کند تورم را زیر ۱۵ درصد برساند. اگر دولت بتواند تورم را در حد ۲۰ درصد با رشد اقتصادی قابل قبول نگه دارد این رویکرد منافع بیشتری را متوجه دولت می‌کند.

سیدحمید متقی
تعاملات و رقابت‌های سیاسی در سال 1394 چگونه خواهد بود؟ آیا می‌توان به ائتلاف میانه‌روهای دو جریان اصلی کشور امید داشت؟ مجلس آینده یار شاطر دولت حسن روحانی خواهد بود یا بار خاطر؟ کامیاب اصلی سیاست در ماه‌های آتی چه جریانی خواهد بود؟ این پرسش‌هایی است که در آستانه سال جدید به سرعت در ذهن هر فعال یا تحلیلگر سیاسی رژه خواهد رفت. در این باره با سیدحسین مرعشی عضو حزب کارگزاران سازندگی به گفت‌وگو نشسته‌ایم. معاون رئیس‌جمهور در دوره اصلاحات بر این باور است که مهم‌ترین چالش سال آینده کشور و شخص حسن روحانی انتخابات مجلس دهم خواهد بود و این انتخابات سنگ محک مناسبی برای سنجش اعتقادات رئیس‌جمهور به شعارهایش است. او همچنین بحث ائتلاف میانه‌روهای دو جناح را منتفی دانسته و تاکید می‌کند: «ما فقط خواهان فضایی عادلانه و مناسب برای رقابت هستیم.»



برای آغاز بحث می‌خواستم به اظهارات جناب آقای محمدرضا باهنر نایب‌رئیس مجلس اشاره کنم. چند روز پیش او در مصاحبه‌ای اعلام کرد ما حاضریم با اصولگرایان افراطی ائتلاف داشته باشیم اما با اصلاح‌طلبان ائتلاف نکنیم. دید آقای باهنر اینقدر نسبت به شما منفی است که همنشینی با بعضی تندروها را به هم‌سفری با اصلاح‌طلبان ترجیح دهند؟
من به‌اندازه شما منتقد این حرف آقای باهنر نیستم. ابتدا باید بگویم اصلاح‌طلبان هم علاقه‌ای به ائتلاف با آقای باهنر یا جریان اصولگرا ندارند. طبیعی است که ایشان چنین سخنی را بگویند به هر حال جنس ما و آنها یکی نیست. انضباط و چارچوب‌های اعتقادی ما با چارچوب‌های اعتقادی آنها کنار هم قرار نمی‌گیرد. اصلاح‌طلبان و اصولگرایان دو جناح رقیب محسوب شده و امکان ائتلافی بین این دو جناح وجود ندارد. بهتر است این دو جناح در یک شرایط عادلانه با هم رقابت کنند. با این حال باید تاکید کرد این نگرش آقای باهنر که گفته‌اند حاضر هستند با اصولگرایان افراطی ائتلاف کنند اما با اصلاح‌طلبان حاضر به ائتلاف نیستند، خبر خوبی برای کشور و عقلای اصولگرا نیست. اصولگراها بخشی از فضای سیاسی کشور محسوب شده و باید با فرمانی حرکت کنند که به نفع مردم و کشور باشد. حرکت مشترک عقلای اصولگرا با افراطیان پیام مثبتی برای کشور ندارد. این رویکرد ادامه انفعالی است که این دوستان در دوره احمدی‌نژاد هم داشتند. احمدی‌نژاد اصولگرایان را قبول نداشت و با آنها همکاری نمی‌کرد. آنها هم احمدی‌نژاد را قبول نداشتند اما این را در خود نمی‌دیدند که در برابر احمدی‌نژاد و تخلفات او موضع‌گیری کنند. آنها هم حاضر نشدند در برابر اقدامات احمدی‌نژاد ایستادگی کنند. این رویکرد، رویکرد اشتباهی است. اصولگرایان باید پیام انتخابات 92 را به عنوان یک پیام معکوس درک کنند. من تعجب می‌کنم که چرا آقای باهنر این حرف را زده‌اند. روی کار آمدن حسن روحانی در انتخابات 92 نشان داد گفتمان افراط در کشور جایگاهی ندارد. به همین دلیل این زمان، زمان بازسازی جبهه اصولگرایی بوده و اصولگرایان می‌توانند با شعارهای اعتدالی که نزدیک به آقای روحانی باشد رای بیاورند و خود را بازسازی کنند. این فرصت، فرصت بسیار خوبی است. من تعجب می‌کنم که چرا آقایان مطلب را نگرفته‌اند.

‌فکر نمی‌کنید اصولگرایان با توجه به تجربه‌های گذشته این احساس را داشته باشند که در حال خروج تدریجی از قدرت هستند. اگر در انتخابات آینده حامیان رئیس‌جمهور بتوانند وارد مجلس شوند، یکی از سنگرهایی را که در یک دهه گذشته به صور گوناگون در اختیار داشتند از دست خواهند داد. به همین دلیل می‌خواهند یک دو‌قطبی ایجاد کنند تا چتری ایجاد شود که همه زیر آن چتر قرار گیرند و مانع حضور رقیب اصلی در ساختار تقنینی کشور شوند. این نظریه را تایید می‌کنید؟
اصولگرایان سال‌هاست که به نقصان مزمنی مبتلا شده‌اند و بیش از اینکه نگاه خود را بر جذب مردم متمرکز کنند بیشتر نگاه خود را معطوف به جریان‌های خاص می‌کنند. بیشتر قدرت خود را در پیوند با این نهادها جست‌وجو کرده و از این مساله غفلت کرده‌اند که باید با مردم پیوند برقرار کنند. این رویکرد شاه‌بیت مشکل اصولگرایان است. این مشکل اصلی جناح اصولگراست. رقیب را با بهره‌گیری از برخی روش‌های شبه‌قانونی ضعیف کرده و به راحتی با رقیب ضعیف رقابت می‌کنند. برخی از آنها بر این باورند که قدرت را می‌توان از راهی غیر از صندوق‌های رای به‌دست آورد. به همین دلیل آقای باهنر این حرف را گفته است. ایشان به خوبی می‌داند که افراطی‌ها در لایه‌های پنهان نقش ایفا می‌کنند تا میانه‌روهای اصولگرا. پیش‌بینی من این است که افراطیون هیچ تمایلی ندارند تحت لوای آقای باهنر در مجلس باشند. این رویکرد آنها آب در هاون کوبیدن است. آقای باهنر و آقای لاریجانی هرچقدر عقب‌نشینی کنند، با وجود این افراطیون آنها را ساکتین فتنه دانسته و آنها را استحاله‌شده اصولگرایان نام می‌دهند. به نظر من افرادی چون باهنر و لاریجانی از تندروها چیزی عایدشان نمی‌شود. کشور نیز از این ائتلاف نتیجه‌ای نخواهد گرفت. اگر کشور خوب اداره نشود دیگر چیزی از اصولگرایی باقی نمی‌ماند.

‌یعنی بر این باورید که اصولگرایان میانه‌رو از بدنه رای اجتماعی ناامید شده‌اند؟
این آقایان سال‌ها از امکاناتی بهره بردند بنابراین خیلی دشوار است که دوباره دنبال جذب مردم بروند. به همین دلیل مسیر ساده را انتخاب می‌کنند که همانا حذف رقیب است.

‌یعنی بدنه رای اجتماعی ندارند؟
نه، اصولگرایان بدنه رای اجتماعی دارند. اصولگرایان در کشور ما جبهه نیرومندی محسوب می‌شوند. این افراد سابقه زیادی داشته و انقلاب کردند. درست است که برخی از آنها نزد امام موقعیت امروز را نداشتند اما به هر حال امام با توجه به منشور برادری اینها را مورد توجه قرار دادند. البته اصولگرایان مسیر ساده‌تری را انتخاب کردند. همین موجب شده که آقای باهنر این سخنان را بگوید چون جریان دست افراطی‌های اصولگراست.

‌یعنی بر این باورید که در مجلس دست بالا را افراطی‌ها دارند؟
در مجلس این وضعیت حاکم نیست اما به هر حال افراطیون از این وضعیت رضایت ندارند.

‌فکر نمی‌کنید افراطی‌ها با وجود آنکه از نظر تعداد در اقلیت هستند اما قاطبه اصولگرایان در برابر آنها نوعی رویکرد انفعالی در پیش گرفته‌اند؟
کاملاً دچار انفعال شده‌اند.

‌دلیل آن چیست؟
اصولگرایان سال‌هاست که دچار انفعال شده‌اند. این وضعیت مال امروز و دیروز نیست.

‌فکر نمی‌کنید دولت آقای روحانی با توجه به اینکه شخص آقای روحانی یک چهره میانه‌رو بوده و با اصولگرایان میانه‌رو رابطه خوبی داشته است، می‌تواند یک نوع منافع مشترک با اصولگرایان سنتی تعریف کند. در این صورت بستری فراهم می‌شود که اصولگرایان سنتی از حالت انفعال خارج شوند.
این اراده در اصولگرایان وجود ندارد که به دولت نزدیک شوند. آقای روحانی هم باهوش‌تر از این است که پایگاه اجتماعی خود را به قیمت احیای اصولگرایی از بین ببرد.

‌برخی از تحلیلگران بر این باورند که انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 نوعی دگرگونی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کرد. همین موجب شد صورت‌بندی احزاب و جریان‌های سیاسی تغییر کند. شاهد این مدعا هم این است که کاندیداهای اصولگرایان سنتی مثل آقای ولایتی و آقای رضایی و از سوی دیگر آقای عارف همه اینها در تیم آقای روحانی بازی کردند. سخنان آقای ولایتی در بخش هسته‌ای بیش از آنکه برای خودش منفعت داشت، به سود روحانی بود و افراطی‌ها را آچمز کرد. به نظر می‌رسد جناب ولایتی نقش یک پاسور را بازی کرده و زدن آبشار را به آقای روحانی سپرده است. با توجه به این وضعیت فکر نمی‌کنید جریان‌های سیاسی باید یک بازآرایی بعد از انتخابات 92 داشته و صورت‌بندی خود را تغییر دهند.
انتخابات 92 یک قدرت‌نمایی ملت بود. ملت ایران قدرت‌نمایی کرد. پیام آن این بود که ملت به درجه‌ای از بلوغ سیاسی رسیده که می‌تواند بازی‌های از پیش طراحی‌شده تندروها را به هم بریزد. اگر نتایج انتخابات یعنی برنده شدن آقای حسن روحانی برای برخی قابل پیش‌بینی بود، حتماً همه تلاش خود را برای ممانعت از حضور او در این رقابت می‌کردند. مفهوم آن این نیست که آقای سعید جلیلی رئیس‌جمهور می‌شد. به نظر می‌رسد مردم با شناخت مسیری که قرار بود برایشان ترسیم شود، حتماً آقای ولایتی را انتخاب می‌کردند. تصمیمی ‌که مردم برای قدرت‌نمایی گرفته بودند این بود که نباید جلیلی رئیس‌جمهور شود. به نظر من این خواسته در برابر خواسته برخی جریان‌ها قرار می‌گرفت که اصرار بر ریاست‌جمهوری آقای جلیلی داشت.

‌فارغ از قدرت‌نمایی مردم می‌خواستند فردی رئیس‌جمهور شود که راحت‌تر زندگی کنند.
می‌خواستند متفاوت شود.

‌متفاوت یا راحت‌تر؟
بله! تفاوتی که راحتی را به همراه دارد. به هر حال مردم از بی‌تدبیری‌های دولت قبل رنج برده و می‌خواستند به آن پایان بدهند. به نظر من تا این مرحله مردم هنرنمایی کردند. بعد از این مرحله هنر آقای روحانی بود. در اینجا باید تاکید کنم به نظر من سال 94 آزمون بزرگ آقای روحانی است. آقای روحانی حتماً در مسائل هسته‌ای در اوایل سال سربلند بیرون خواهد آمد. آقای روحانی پیروزی سال 92 را با حل مساله هسته‌ای جشن خواهد گرفت.

‌فکر می‌کنید که به یک توافق جامع دست پیدا می‌کنند؟ مساله تحریم‌ها نیز مرتفع خواهد شد؟
حتماً، راهی جز این وجود ندارد. این موفقیت را صرفاً نمی‌توان متعلق به آقای روحانی دانست. بخش عظیمی از آن متعلق به رهبری است که در آن نقش داشتند. پس از ایشان نیز تدبیر، شجاعت و جسارت آقای روحانی و کارشناسی خوب آقای ظریف موجب می‌شود تا برد ملی بزرگ برای ایران ایجاد و عزتی بزرگ برای ایران در منطقه فراهم شود. این رویکرد موجب شد ایران به عنوان بازیگر مهم در منطقه به بازیگر مهم در دنیا تبدیل شود. این وضعیت قابل پیش‌بینی است. آقای روحانی توانسته کارشناسی خوبی انجام دهد و از ظرفیت‌های رابطه خوب خود با مقام معظم رهبری بهره‌برداری کند و کشور را از حرکت در یک مسیر پرسنگلاخ بازداشته و بار دیگر به مسیری روشن و امن منتقل کند. آزمون دوم آقای روحانی انتخابات مجلس آینده است. آقای روحانی ریاست‌جمهوری خود را مرهون همت مردم و حامیان خود یعنی آقایان خاتمی، هاشمی و جبهه اصلاحات است. آقای روحانی باید بتواند نقش مهمی را در برگزاری انتخابات پرشور و رقابتی و آزاد ایفا کند. فرقی نمی‌کند که اصلاح‌طلب‌ها برنده می‌شوند یا اصولگرایان بلکه حاصل آن تشکیل مجلسی نیرومند است. این هنر آقای روحانی است که آیا می‌تواند از این مرحله سرفراز بیرون بیاید یا خیر. این بزرگ‌ترین آزمون دولت روحانی در سیاست داخلی است. در جریان مبارزات انتخاباتی مجلس برای سال آینده می‌شود آرایش سیاسی کشور را از نو ساخت. ساخت آرایش سیاسی نیازمند مصالح جدیدی نیست. به هر حال می‌توان از همان مصالح موجود بهره گرفت. خوشبختانه نیروهای کارآمدی در جبهه اصولگرایی وجود دارد اما متاسفانه بازی به دست عده‌ای افراطی افتاده است. آقای روحانی باید این افراد را دور هم جمع کرده و به آنها کمک کند تا مسائل داخلی آنها حل و فصل شود. در این صورت می‌توانند به بازیگر اصلی صحنه تبدیل شوند. اصلاح‌طلب‌ها و نیروهای میانه از بازیگران اصلی عرصه سیاست محسوب می‌شوند که در حال حاضر نقارهایی بین اصلاح‌طلبان و مقامات ارشد آن ایجاد شده است. آقای روحانی باید تلاش کند تا این مشکلات برطرف شود. اصلاح‌طلبان این واقعیت را پذیرفته‌اند که در کنار نفوذ اجتماعی باید جایگاه نهادهای حکومتی را به رسمیت بشناسند. این همان درسی است که اصلاح‌طلبان از اتفاقات اخیر و قبل از سال 84 به این‌طرف گرفته‌اند. اصلاح‌طلبان درست برعکس اصولگرایان فکر می‌کردند؛ اگر گفته شد اصولگرایان جریان‌های خاص را چسبیدند و مردم را رها کردند، اصلاح‌طلبان درست عکس آن رفتار کردند. اصلاح‌طلبان درس گرفته و حاضرند در زمینی که نظام تعریف می‌کند بازی کنند و محدوده‌ای را که نظام برای رقابت تعیین کرده به رسمیت بشناسند. به هر حال سیاست‌های کلی و... را مدنظر قرار می‌دهند. آقای روحانی به عنوان رئیس‌جمهور باید یخ‌های موجود بین نظام و اصلاح‌طلبان را آب کند.

‌فکر می‌کنید ایشان از این پتانسیل برخوردار باشد؟
به هر حال روحانی رئیس‌جمهور ایران است. آقای روحانی اگر لباس ریاست‌جمهوری را به تن کرده و از امکانات خود بهره بگیرد می‌تواند این مشکل را حل کند. ایشان هوشمندی لازم را داشته و اهل ایستادگی است.

‌آیا خبری هم دارید که چنین اتفاقی افتاده باشد و رئیس‌جمهور برای حل سوءتفاهم‌ها آستین‌ها را بالا زده و وارد گود شود؟
لازم است خاطره‌ای را بیان کنم. سال 74 که وضعیت اقتصادی کشور با نوسانات زیادی همراه شد و تورم بالا رفت، صف‌های طویلی در مقابل مراکز خرید به وجود آمد. من آن زمان در دفتر ریاست‌جمهوری حضور داشتم. برای اینکه وضعیت روانی جامعه را به مسوولان کشور منعکس کنم، دستور دادم در صف‌ها با مردم مصاحبه شود. خلاصه مصاحبه‌ها به دست آقای ‌هاشمی ‌رسید تا در جریان این نظرات قرار بگیرند. یکی از مصاحبه‌شوندگان که سالمند نیز بود گفته بود رفسنجانی می‌تواند این مشکل را حل کند چرا این کار را نمی‌کند من نمی‌دانم؟ من باور دارم که آقای روحانی می‌تواند این مشکل را حل کند مگر اینکه نخواهد. آقای روحانی باید پاسخ خیزش گسترده مردم در انتخابات 92 را در انتخابات 94 بدهد و شرایطی را فراهم کند تا انتخاباتی پرشور برگزار شود. منظور من این نیست که اصلاح‌طلبان برنده شوند، بلکه باور من این است که عقلای هر دو جناح سیاسی وارد مجلس شوند. این وظیفه آقای روحانی است. ایشان محبوبیت، پشتوانه و امکانات آن را دارد. مشاهده کردید که در سفر به قم چه استقبالی در شهری همچون قم صورت گرفت. به نظر من این بی‌نظیر است. این استقبال نشان داد که رئیس‌جمهور از پشتوانه خیلی خوبی برخوردار است. همین الان اگر آقای روحانی به دانشگاه هم برود همین وضعیت حاکم است. همه مردم از رفتار گروه‌های افراطی خسته شده‌اند. درست است که آقای باهنر این حرف را زده است اما خودش خیلی از این وضعیت خسته شده است و دل خوشی از رفتار تندروها ندارد. در چنین شرایطی که مردم و فعالان سیاسی از وضعیت موجود خسته شده‌اند باید آقای روحانی وارد شود. آقای روحانی باید با رهبری و شورای نگهبان و... صحبت کند و موجب بسیج همه امکانات نظام برای برگزاری انتخاباتی رقابتی، پرشور شود. در این شرایط آقای روحانی باید شرایطی را فراهم کند تا انتخاباتی برگزار شود که مردم برنده نهایی آن باشند. در این صورت یک مجلس کارآمد تشکیل می‌شود که می‌تواند منافع مردم را تامین کند.

‌موضوع مطرح‌شده این است که تحقق این مهم یک زمینه‌سازی می‌خواهد. در این صورت می‌توان امیدوار بود که انتخابات ما رقابتی خواهد بود. در دو سال گذشته دولت روحانی در اقتصاد و دیپلماسی موفقیت‌هایی داشته اما به نظر می‌رسد در حوزه سیاست داخلی چندان موفق نبوده و دولتی‌ها در این زمینه کم‌کاری کرده‌اند. پیش‌نویس قانون احزاب و آنچه بندهایی از آن در مجلس تصویب شد، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد اراده‌ای برای بسیج سیستماتیک گروه‌های حامی ائتلاف میانه‌روها و اصلاح‌طلبان وجود ندارد. به نظر می‌رسد دولت روحانی در بعد سیاست داخلی در حالت کرختی قرار دارد. شما این ارزیابی را درست می‌دانید؟
من این حرف شما را قبول دارم. می‌توان گفت همه حرکت‌های گام به گام و ملایم به این دلیل صورت گرفته که آقای روحانی می‌خواسته روی دیپلماسی تمرکز داشته باشد. در واقع می‌توان گفت اولویت آقای روحانی مسائل داخلی نبوده است. آقای روحانی قرار است انتخابات مجلس آتی را برگزار کند. حتماً نمایندگان مجلس نمی‌توانند انتظار داشته باشند که رئیس‌جمهور جانب آنها را بگیرد. رئیس‌جمهور باید جانب مردم را بگیرد و انتخاباتی برگزار کند تا نمایندگان واقعی و کارآمد انتخاب شوند. برگزاری انتخابات به برگزاری فیزیکی خلاصه نمی‌شود. بلکه برگزاری سیاسی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. انتخابات یک ایده سیاسی داشته و ابتدا سیاستگذاری آن تدوین می‌شود و بعد اجرا می‌شود. آقای روحانی می‌تواند با همین شعار اعتدال فضایی را به وجود بیاورد که در صورت رقابت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان اعتدال برنده شود. این اولویت اگر از سوی آقای روحانی جدی گرفته نشود، معلوم می‌شود که خود روحانی هم به شعار اعتدال اعتقادی ندارد. آقای روحانی نباید تصور کند که این شعار فقط در سخنرانی مطرح شده و در نهایت تمام شده است. به نظر من این شعار باید عمق پیدا کند. عمق بخشیدن به این شعار در انتخابات مجلس متجلی می‌شود. به نظر می‌رسد باید به سمتی حرکت کرد تا نیروهای معتدل از هر دو جناح ضمن رقابت با یکدیگر آرایش سیاسی کشور را تغییر دهند. به اعتقاد من سال آینده سالی سرنوشت‌ساز برای حسن روحانی است. او در دو سال گذشته دو گام مهم در بحث دیپلماسی و اقتصاد برداشته است. سال آینده هنگام گام بزرگ او در حوزه سیاست است، گامی که اگر سست برداشته شود یا برداشته نشود، ممکن است کل اقبال عمومی نسبت به او و دولت او مورد خدشه قرار گیرد.

‌به اظهارنظر نایب‌رئیس مجلس برگردیم، به هر صورت آقای باهنر اعلام کرده‌اند حاضرند با اصولگرایان افراطی کنار بیایند اما با اصلاح‌طلبان خیر. خود شما حاضرید با اصولگرایان معتدل بر سر اهداف مشترک خود ائتلاف کنید؟
این شدنی نیست. اصولگرایان و اصلاح‌طلبان می‌توانند روی قاعده بازی با هم توافق کنند. می‌توان چارچوب‌هایی را تعریف کرد که حرمت‌ها نگه داشته شود. متاسفانه در چند سال اخیر این دو جناح به شدت به هم پریدند و این رفتار در نهایت به ضرر کشور تمام شده است. من از جمله افرادی هستم که رفتار برخی از اصلاح‌طلبان را در مواجهه با اصولگرایان و تیم آقای ناطق‌نوری بعد از خرداد 76 نقد کرده‌ام. به نظر من هجمه گسترده به رقیبان از سوی اصلاح‌طلبان شرایطی را فراهم کرد که کشور دست افراد تندرو مثل آبادگران و احمدی‌نژاد افتاد. می‌توان قواعد بازی را به‌گونه‌ای تعریف کرد و روی مسائل کلان و مهم به توافق رسید. می‌توان مسائل فنی را بدون تاثیر‌پذیری از فضای سیاسی مورد بررسی قرار داد. یک بانک باید بر اساس اصول بانکداری اداره شود و اقتصاد باید به صورت منطقی مدیریت شود. فرقی نمی‌کند که چه فردی در ساختار قدرت قرار می‌گیرد بلکه باید اصول رعایت شود. صنعت مس و فولاد و کشاورزی را نباید به‌گونه‌ای مدیریت کرد که تحت تاثیر سیاست قرار گرفته باشد و هر فردی به خود اجازه بدهد این صنایع را شخم بزند. البته برخی از مدیریت‌ها سیاسی است و به محض تغییرات در راس قدرت افراد جابه‌جا می‌شوند اما این نکته نباید در مورد سایر پست‌های غیرسیاسی هم صدق کند. شما باید اجازه بدهید که هر اصلاح‌طلب یا اصولگرایی کار فنی خود را انجام بدهد. یکسری قواعد بازی را می‌توان تعریف و در نهایت روی آن ائتلاف کرد اما در سایر موارد امکان ائتلاف وجود ندارد.

‌شهروندان پایتخت تجربه تلخی از شورای شهر دور پیشین داشتند، هرچند آنان از فهرست مورد تایید آقایان هاشمی و خاتمی و احزاب اصلاح‌طلب و میانه‌رو حمایت کردند، اما در نهایت به محض پیروزی نسبی این لیست، نمایندگان واردشده به شورا به تعهدات خود نسبت به رای‌دهندگان عمل نکردند. در این مورد چه نظری دارید؟
این درست نیست. اقلیت ما در شورا بسیار قوی شد.

‌از نظر عددی در اکثریت بودید؟
ما دو تا کم داشتیم.

‌اصولگرایان هم دو تا کم داشتند و اتفاقاً در بحث انتخاب شهردار دو نماینده مورد حمایت شما چرخیدند و نامزد جریان مقابل در بهشت ماند! چه تمهیداتی را اندیشیده‌اید که در انتخابات مجلس این رویدادهای تلخ باز گریبانگیر لیست‌شان نشود؟ درباره فهرست پیشین چه؛ آیا قرار نیست به رای‌دهندگان توضیح دهید؟
مشکل زمانی ایجاد شد که بین لیست اصلاح‌طلبان و لیست ما چند نفر مشترک بودند. جبهه اصلاحات انتخابات شورا را جدی نگرفته بود و بسیاری از مردم لیست نداشتند. حتی بسیاری از افرادی که به آقای روحانی رای دادند به این لیست رای ندادند. افراد دسترسی نداشتند و باید این تجربه را جدی گرفت و مشکلات را حل کرد.

‌فارغ از مسائل سیاسی در این مجال بد نیست نگاهی به مباحث دیپلماتیک ایران داشته باشیم، فکر می‌کنید ایران در حال حاضر چه موقعیتی در منطقه دارد؟ بزرگ‌ترین تهدیدها و فرصت‌های ما در سال آتی چه خواهد بود؟
در افغانستان تقریباً مواضع ما با هیچ انتقادی روبه‌رو نیست. به هر حال مردم افغان امنیت خود را مدیون ما می‌دانند. همه افراد به خوبی می‌دانند که نقش ایران در دوران طالبان و حفظ جبهه شمال (بعدها به کانونی برای نجات و ساماندهی افغانستان تبدیل شد) بی‌بدیل بود. در حال حاضر ایران به خوبی نقش خود را در افغانستان در مواجهه با طالبان و القاعده ایفا کرده است. به هر حال مردم منطقه از رویکرد گروه‌های افراطی خسته شده‌اند حتی پاکستان که زمانی از این گروه‌ها حمایت می‌کرد. در عراق ما حامی دولت قانونی بوده و مواضع موجهی داریم. زمانی که مشکل داعش به وجود آمد، با حمایت‌ها و مشاوره‌هایی که با دولت عراق انجام داد ایران این دولت را در مبارزه با این گروه افراطی یاری کرد. دولت ایران ضمن ایفای نقش مهم در ساماندهی دولت موجب شد دولت عراق خود را مدیون سیاست‌های دولت ایران بداند. در لبنان و فلسطین هم از مقاومت مشروع دفاع می‌کند. این مساله جا افتاده و موضوعی نیست که مربوط به دیروز و امروز باشد. جنوب لبنان ارتباط تنگاتنگی با ایران داشته و ایران حتی در زمان شاه هم در آن منطقه نفوذ داشته است. در سوریه ایران موقعیت برتری دارد اما در نهایت هزینه‌هایی به کشور تحمیل شد. به نظر من با راه‌حل‌های کم‌هزینه‌ای می‌توانستیم سوریه را حفظ کنیم. در سوریه ما منتقد روش‌های پر‌هزینه دولت اسد هستیم. البته دغدغه مهمی ‌چون مصالحه بین معارضین و حکومت و نقش مخرب دولت ترکیه سوالاتی است که همچنان بی‌پاسخ مانده است. به هر حال حضور ما در سوریه و ایفای نقش در این کشور بسیار گران تمام شد. این هزینه‌ها با تدابیری امکان کاهش داشت.

‌مهم‌ترین معضلات دیپلماتیک ما در سال آینده چیست؟
به نظر من در منطقه سه نقطه کلیدی وجود دارد. اولین مساله اسرائیل است. مساله ایران و اسرائیل به هیچ وجه قابل حل نیست. دنیا این نکته را پذیرفته که ایران و اسرائیل دو بازیگر منطقه هستند که با هم مشکل دارند. زمانی تصور می‌شد بهبود رابطه ایران و آمریکا از تل‌آویو می‌گذرد. این نظریه‌ای بود که اسفندیار رحیم‌مشایی با ساده‌انگاری دنبال آن رفته بود. این ایده مدت زمان پیش خیلی تبلیغ می‌شد که به نظر من منسوخ شده و رابطه ایران و آمریکا با وجود مخالفت‌های گسترده اسرائیل در حال پیشرفت است. به‌گونه‌ای که نتانیاهو وقتی به آمریکا می‌رود نه جان کری حاضر به ملاقات می‌شود و نه اوباما. دولت به صورت رسمی مخالفت خود را اعلام کرده و در آستانه سفرش سند مکاتبات موساد با آفریقای جنوبی منتشر شد که آنها اذعان کردند برنامه هسته‌ای ایران به سمت بمب نمی‌رود. این سند بسیار مهم محسوب می‌شد و دولت آمریکا موافق انتشار آن بوده است. موضع اسرائیل و ایران غیر‌قابل تغییر بوده و دنیا این نکته را به عنوان یک واقعیت پذیرفته است. دنیا دنبال دخالت در این موضوع نیست. نکته دوم در سیاست خارجی ما که بغرنج شده مساله عربستان است. در عربستان سه سطح سیاست وجود دارد. یک سطح این است که شما فکر کنید مشکلات با عربستان حل می‌شود. اتفاقی که در زمان ملک عبدالله و هاشمی رخ داده بود به نظرم قابلیت اجرایی ندارد. یک سطح دیگر، سطح زننده‌ای است که شامل حرف‌هایی است که اخیراً از تریبون نماز جمعه گفته شده است. این سخنان در شأن ایران و انقلاب اسلامی نیست. به هر حال پادشاه کشوری فوت کرده است و نباید توهینی صورت بگیرد. مساله ما با عربستان قابل حل نیست مگر اینکه این رفتارها تغییر پیدا کند. دلیلی وجود ندارد که در جهت تخریب گام برداشته شود. بهتر است با عربستان به سمت آرامش حرکت شود. به هر حال تحقق این موضوع نیازمند زمان است. در این صورت ایران و سعودی‌ها حاضر می‌شوند که مشکلات را حل کنند. نکته دیگر موضوع ترکیه است که اتفاق بدی در آن رخ داد. ترکیه به نوعی فرزند سیاسی و معنوی ما محسوب شده و ایران و ترکیه می‌توانستند به‌طور طبیعی همدیگر را تکمیل کنند. متاسفانه گروهی در ترکیه حاکم شدند که علاقه‌مند بودند امپراتوری عثمانی را احیا کنند بدون اینکه از ظرفیت لازم برخوردار باشند. افرادی در ترکیه حاکم شدند که ماحصل رقابت حزبی هستند اما دولت حاکم در ایران به دنبال انقلاب و جنگ و تغییر گسترده در ساختارها به این مرحله رسیدند. به همین دلیل شما نمی‌توانید این نیروها را در کنار نیروی پیروز در جریان مبارزات انتخاباتی ترکیه قرار بدهید. با توجه به این شرایط رقابت معنای خود را از دست می‌دهد. ترک‌ها در واقع می‌خواستند لباسی برای خود بدوزند که این لباس به تن آنها گشاد بود و بدتر اینکه هیچ کشوری در منطقه خاورمیانه از ترکیه و امپراتوری عثمانی دل‌ خوشی نداشت. ترکیه زمان بیشتری نیاز دارد تا خود را بازآرایی کرده و متوجه اشتباهات خود بشود. در مجموع می‌توان گفت ایران در مسیر موفقیت قرار گرفته و به رغم مخالفت اسرائیل و عربستان امید می‌رود که تحریم‌ها به صورت کامل لغو ‌شود. سعودی‌ها در این شرایط با تاخیر جایگاه ایران را درک کرده و آینده باعزتی برای ایران رقم می‌خورد.

‌من لازم می‌دانم دغدغه‌های شما در حوزه اقتصاد را جویا شوم. آقای هاشمی اخیراً در اظهارنظری گفته‌اند دولتی که آقای روحانی تحویل گرفته است از دولتی که من تحویل گرفتم بدتر بود. شما چشم‌انداز وضعیت اقتصاد کشور در سال آینده را با توجه به تداوم تحریم، کاهش قیمت نفت و رکود چطور می‌دانید و فکر می‌کنید دولت باید در چه حوزه‌ای بیشتر کار کند؟
اگر مساله هسته‌ای حل شود گشایشی در کشور رخ خواهد داد. در این صورت می‌توان فروش نفت را 800 هزار بشکه افزایش داد. در این صورت کسری درآمد ناشی از کاهش قیمت نفت جبران می‌شود.

‌عملکرد دولت در حوزه اقتصاد را قابل قبول می‌دانید؟
من دو نقد به دولت دارم که بهتر است به آن توجه شود. در این صورت سال آینده به سالی پر از تحرک برای ایران تبدیل می‌شود. اول اینکه دولت در سیاست‌های کلان همزمان با کاهش نرخ تورم به نرخ رشد اقتصادی توجه نکرد. شاید این سخنان بارها در سخنرانی مطرح شده باشد اما نرخ رشد اقتصادی افزایش نیافت. این شعار بارها گفته شده است که دولت می‌خواهد خروج از رکود بدون تورم داشته باشد.

‌به نظر شما این ایده و شعار اصولاً در عالم واقع امکان‌پذیر است؟
این شعارها امکان‌پذیر نیست. من مدتی پیش با آقای سیف ملاقاتی داشتم و ایشان از من راه‌حل خواست. من همان زمان در پاسخ به این سوال که ما باید چه کار کنیم، گفتم: «تو خودت می‌دانی که باید چه کار کنی به هر حال فعالیت صنایع بزرگ در اقتصاد کشور ما متوقف شده است.» تمام صنایع بزرگ در این مدت، ضمن کاهش تولیدات با معضلی به نام فقدان فروش مواجه شده‌اند. کارخانجات همه با مازاد تولید روبه‌رو هستند. به هر حال شما باید حرکتی را انجام بدهید تا اقتصاد ایران تکانی بخورد. به نظر من این فرمان دولت که می‌خواهد با سرعت تورم را کاهش بدهد غلط بوده و کشور را با مشکل روبه‌رو می‌کند. شما می‌توانید دو ماه حقوق کارمندان را ندهید در این صورت تورم صفر می‌شود. دولت باید این سیاست را تعدیل کند و رویکرد مناسبی را در پیش بگیرد. دلیلی وجود ندارد که دولت با سرعت تلاش کند تورم را زیر 15 درصد برساند. اگر دولت بتواند تورم را در حد 20 درصد با رشد اقتصادی قابل قبول نگه دارد این رویکرد منافع بیشتری را متوجه دولت می‌کند. اگر تورم 20 درصد بوده و رشد اقتصادی شش تا هفت درصد باشد به مراتب بهتر از زمانی است که شما تورم زیر 15 درصد با رشد اقتصادی یک تا دو درصد دارید. نکته مهم دیگر این است که دولت باید سیستم اداری خود را جسور کند. اتفاق بدی در این چند سال در ایران رخ داده و این اتفاق این است که عملکرد برخی نهادهای نظارتی در کند کردن سیستم اداری کشور نقش ایفا می‌کنند. حضور مداوم سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و اعمال سلیقه به جای قانون و دخالت بیش از حد نمایندگان مجلس در امور اجرایی، سیستم اداری را دچار مشکل کرده است. دولت به همین دلیل تاکنون نتوانسته است خود را تکان بدهد. به همین دلیل انتظار می‌رود متولیان امور با اجرای صحیح قانون به این وضعیت خاتمه بدهند. این فضایی است که نمی‌گذارند در کشور اتفاق و تغییری رخ بدهد. به همین دلیل من تاکید می‌کنم این ساختار باید تحولی بزرگ را تجربه کند. وگرنه هیچ مدیری کاری با ریسک بالا را نمی‌پذیرد. دولت باید با شجاعت وارد کار شود و ابزار لازم در اختیار دولت قرار دارد. اگر تحریم‌ها برداشته شوند ایران خواهد توانست از منابع مالی بیشتری برخوردار شود. به نظر من شرایط آقای هاشمی و روحانی در تحویل گرفتن دولت مشابه نیست. در زمان آقای‌ هاشمی‌ مردم بورس نمی‌شناختند اما در حال حاضر در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. شما باید به منابع داخلی هم توجه کنید. من با آقای جهانگیری هم صحبتی کردم و گفتم فردی در پدیده شاندیز توانسته 94 هزار میلیارد تومان پول مردم را که دو برابر بودجه عمرانی کشور است جمع کند. شما در کشور سازمان گسترش، شرکت نفت و شرکت پتروشیمی را دارید. این شرکت‌های بزرگ ‌اندازه یک شرکت توانایی ندارند که از مردم پول جمع کرده و با آن سرمایه کار کنید. آمار منتشرشده از اختلاس‌ها نشان می‌دهد مردم پول دارند و باید از این فرصت بهره گرفت. آیا توجه کردید که چقدر تعداد بانک‌ها زیاد شده است. آیا نمی‌توان با این پول‌ها هتل‌سازی کرده و گردشگری را توسعه داد. آیا نمی‌توان صنایع نفتی و... را گسترش داد. توصیه من این است که به موازات کنترل تورم دولت باید اهتمام کند تا رشد اقتصادی افزایش یابد. دوم اینکه لازمه عبور از بحران همان جسارتی است که در پرونده هسته‌ای به کار گرفته شده است. چطور آقای روحانی بدون ذره‌ای تردید با آقای اوباما صحبت کرد، باید همان صلابت را داشته باشد و اجازه ندهد رویه نظارتی سلیقه‌ای اعمال شود. در حال حاضر وضعیت به گونه‌ای است که مجریان هر کاری می‌خواهند انجام بدهند با مخالفت روبه‌رو می‌شود. هر کاری که مخالف باشند با ارسال یک نامه آن را متوقف می‌کنند. این رویکرد موجب شده ادارات با معضلی به نام سه مدیریتی روبه‌رو شوند.

چرا که با وجود این نظارت‌ها دست‌کم در 10 سال گذشته فسادهای بزرگی رخ داده است. حال اگر این دو سازمان در ادارات حضور نداشته باشند که فساد چندین برابر ظهور می‌کند.
این فساد نیست. فساد تعریف دارد. از قدیم در ادارات و شرکت‌های دولتی به نام پورسانت معروف بوده است که به منظور مبارزه با آن در کل دنیا قانون ضد‌فساد ایجاد شد تا فردی دو درصد را نگیرد. سقف آن دو درصد است اما حال پرونده‌ای وجود دارد که صد درصد مبلغی از پول نفت را یک فرد خورده است.

‌اسم این فساد نیست!
از نظر من اسم این چپاول است. دیگر نمی‌توان اسم این را فساد گذاشت چون، به فساد توهین می‌شود. فساد در دنیا تعریف دارد. شما نمی‌توانید برای هر فردی به محض انجام هر کار غلطی واژه فساد را در مورد عملکرد وی به کار ببرید. این اتفاق غارت است. این اقدام شبیه شبیخون زدن دزدانی است که کل دارایی یک خانواده را به یغما می‌برند. دو میلیارد و 700 میلیون دلار پول نفت را فردی ببرد و پاسخگو نباشد؟. مگر می‌شود که نتوان فهمید این پول کجا خرج شده است؟ به نظرم آقای روحانی همان جسارتی که برای پرونده هسته‌ای خرج کرد برای تحول اقتصاد ایران باید خرج کند.

‌در پایان گفت‌وگو می‌خواستم مهم‌ترین چالش کشور و دولت در سال آینده را پیش‌بینی کنید؟
به نظر من مهم‌ترین چالش سال آینده کشور و شخص حسن روحانی انتخابات مجلس دهم خواهد بود و این انتخابات سنگ محک مناسبی برای سنجش اعتقادات رئیس‌جمهور به شعارهایش است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها