شناسه خبر : 12437 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گفت‌وگو با گری سیک عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا

هیاهوی زیاد به نفع مذاکرات نیست

«اگر این مذاکرات به شکست بینجامد یک تراژدی کامل خواهد بود.» این جمله‌ای بر پایان مصاحبه با گری سیک، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری سه رئیس‌جمهور جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان است. این سیاستمدار ۷۹‌ساله آمریکایی، در زمان گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران، مسوول امور ایران در کاخ سفید بود. از همان زمان مسائل ایران را از نزدیک دنبال می‌کند و یکی از ناظران پیگیر مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای موسوم به ۱ + ۵ است. گری سیک که هم‌اکنون در شهر نیویورک زندگی می‌کند و در دانشگاه کلمبیای این شهر به تدریس در زمینه مسائل خاورمیانه مشغول است، یکی از طرفداران پیگیری دیپلماتیک برای حل مساله هسته‌ای ایران است. برای همین از مذاکرات هسته‌ای دفاع می‌کند و از اینکه بعد از ۳۵ سال، ایران و آمریکا می‌توانند بر سر مسائلی که محل توجه و علاقه دو کشور است گفت‌وگو کنند، خشنود است.

امید معماریان*

«اگر این مذاکرات به شکست بینجامد یک تراژدی کامل خواهد بود.» این جمله‌ای بر پایان مصاحبه با گری سیک، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری سه رئیس‌جمهور جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان است. این سیاستمدار ۷۹‌ساله آمریکایی، در زمان گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران، مسوول امور ایران در کاخ سفید بود. از همان زمان مسائل ایران را از نزدیک دنبال می‌کند و یکی از ناظران پیگیر مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای موسوم به 1+5 است. گری سیک که هم‌اکنون در شهر نیویورک زندگی می‌کند و در دانشگاه کلمبیای این شهر به تدریس در زمینه مسائل خاورمیانه مشغول است، یکی از طرفداران پیگیری دیپلماتیک برای حل مساله هسته‌ای ایران است. برای همین از مذاکرات هسته‌ای دفاع می‌کند و از اینکه بعد از ۳۵ سال، ایران و آمریکا می‌توانند بر سر مسائلی که محل توجه و علاقه دو کشور است گفت‌وگو کنند، خشنود است. گری سیک در این مصاحبه می‌گوید چرا امکان دارد مهلت مقرر مذاکرات هسته‌ای برای چند روز تا چند هفته تمدید شود، مشکلات عمده‌ای که کار مذاکرات هسته‌ای را به درازا کشانده کدام هستند، تاثیر تحولات منطقه‌ای بر پرونده هسته‌ای ایران چیست و در نهایت اینکه سناریوهای محتمل در صورت شکست مذاکرات هسته‌ای کدام هستند.



‌فکر می‌کنید کشورهای موسوم به 1+5 می‌توانند در موعد مقرری که برای رسیدن به یک توافقنامه جامع با ایران تعیین شده یعنی تا اواخر ماه جاری میلادی (۲۱ جولای)، با مذاکره‌کنندگان ایرانی به نتیجه برسند؟
موعد مقرر یا ددلاین‌ها مفید هستند و این تصویر را برای طرفین ایجاد می‌کنند که چه چیزی را انتظار داشته یا نداشته باشند. معمولاً مذاکرات دشوار، در آخرین لحظات به نتیجه می‌رسند. نمی‌دانم کسی می‌تواند پیش‌بینی کند که این اتفاق می‌افتد یا نه. اما گمان قوی من این است که در آخر مذاکرات طرفین به آنچه در نظر دارند بسیار نزدیک می‌شوند و احتمالاً چند موضوع باقی می‌ماند که بر روی آنها تصمیمی گرفته نشده، یا زمان آن مناسب نیست که گرفته شود بنابراین ممکن است مذاکرات را برای مدت بیشتری ادامه دهند. ما می‌شنویم که وزرای خارجه کشورهای مذاکره‌کننده قرار است در آخرین روزهای مذاکرات شرکت کنند. می‌توان این‌طور انتظار داشت که مذاکرات در سطوح خیلی بالاتری ارتقا خواهد یافت و فشارها همچنان برای رسیدن به نتیجه بالا خواهد بود. خبر خوبی که در همه این تحولات وجود دارد این است که همه کسانی که در مذاکرات درگیر هستند، چه ایران و چه طرف‌های غربی، خواستار توافق هستند. این بسیار قابل توجه و برجسته است. این اولین بار طی 35 سال گذشته است که چنین اجماعی وجود دارد. اگرچه این به این معنا هم نیست که این خواست در نتیجه نهایی خود را نشان بدهد.

‌بنابراین این احتمال وجود دارد که پس از شش ماه و پایان یافتن مذاکرات طی هفته‌های آینده، دو طرف تصمیم بگیرند که مهلت مذاکرات را تمدید کنند تا بتوانند بر سر نقاط اختلاف‌نظر به نتیجه برسند؟
بله، البته. موضوع این است که اگر زمان مذاکرات را هم بخواهند افزایش بدهند، باید برای همین موضوع هم مذاکره کنند و دو طرف روی آن توافق کنند. خود این، مذاکرات جدایی را می‌طلبد. یکی از راه‌حل‌های موجود این است که اگر مذاکرات برای دستیابی به توافق نزدیک باشد و چند مورد باقی‌مانده باشد، می‌توانند بگویند مثلاً چند روز یا یکی دو هفته دیگر روی موارد خاص باقی‌مانده می‌توانیم مذاکره کنیم. تاکید می‌کنم هیچ کدام از طرفین، چه ایران، چه آمریکا و چه کشورهای دیگر درگیر مذاکرات به هیچ عنوان علاقه ندارند این مذاکرات طولانی شود و مثلاً شش ماه دیگر طول بکشد. ساده بگویم که اگر مذاکرات شش ماه دیگر بخواهد طول بکشد، هر دو طرف بازنده خواهند بود.

‌چرا؟ به خاطر فشارهای داخلی در دو کشور ایران و آمریکا بر مذاکره‌کنندگان هسته‌ای؟
افرادی در هر دو طرف هستند، مثلاً در ایران تندروها و در آمریکا نمایندگانی در کنگره که اساساً با هرگونه توافقی مخالف هستند، مخالفت‌های خود را از زیر پوست به سطح خواهند رساند تا ادعاهای خود را به کرسی بنشانند. در آمریکا مشکل اصلی، انتخابات میان‌دوره‌ای در ماه نوامبر است که برخی از کرسی‌های کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) به رای‌گیری گذاشته خواهد شد و اهمیت زیادی برای دو جناح سیاسی جمهوریخواه و دموکرات دارد. تمدید کردن برای شش ماه، عملاً تا بعد از انتخابات ماه نوامبر ادامه خواهد داشت و در جریان انتخابات این موضوع مطرح خواهد شد و به پیچیده‌تر شدن موضوع پرونده هسته‌ای و مذاکرات پیرامون آن منجر خواهد شد. اعتقاد دارم که هر دو طرف می‌خواهند تا قبل از انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا به توافق دست بیابند. بنابراین اگر مذاکرات برای چند روز یا چند هفته بیشتر طول بکشد مشکلی نخواهد داشت. مشکل آنجاست که بخواهد برای چند ماه ادامه پیدا کند.

‌مشکل اصلی در مسیر مذاکرات که رسیدن به تفاهم را دشوار می‌کند، چیست؟ چه مواردی وجود دارد که مصالحه و اجماع بر سر آنها مذاکرات را طولانی و پیچیده می‌کند؟
مذاکرات خیلی آرام و پشت درهای بسته بوده است و بسیار دشوار است بتوان از جزییات آن باخبر شد. اما آن مواردی که به بیرون درز می‌کند تصریح می‌کند که مسائل متعددی برای حل شدن و مصالحه وجود دارد. یکی از دشوارترین آنها تعداد دستگاه‌های سانتریفیوژ و دقیق‌تر سانتریفیوژهای موسوم به «‌SWU» است که ایران می‌تواند تولید کند. ایران می‌گوید به تعداد زیادی از این سانتریفیوژها نیاز دارد که به نیازهای هسته‌ای خود در آینده پاسخ دهد. طرف دیگر می‌گوید همه نیازهای ایران می‌تواند با تعداد خیلی محدودتری سانتریفیوژ پاسخ داده شود و نیازی به تعداد سانتریفیوژی که ایران می‌گوید وجود ندارد. ایران پافشاری می‌کند که نمی‌تواند به کشورهای خارجی برای تهیه اورانیوم غنی‌شده برای مصارف خود در نیروگاه‌های اتمی تکیه و اعتماد کند.

‌چه راه‌حلی برای پایان دادن به این بخش مهم از اختلافات بین طرفین وجود دارد؟
یک راه این است که ایران به مقدار کمی غنی‌سازی در ابتدا رضایت بدهد، و در‌ سال‌های بعد بتواند به تعداد سانتریفیوژها بیفزاید. یعنی بعد از چند سال ایران مثل دیگر کشورها بتواند به توسعه ظرفیت غنی‌سازی خود بپردازد. این زمان برای دو کشور محل مناقشه بسیاری است. طبیعی است که ایرانیان بخواهند این زمان و ‌سال‌هایی که برای آن در نظر می‌گیرند، در کمترین حد خود باشد. طرف ایرانی از پنج سال صحبت می‌کند. اما کشورهای غربی و به خصوص آمریکایی‌ها از 20 سال صحبت می‌کنند. این هم یکی از موضوعاتی است که باید بر سر آن توافق شود. بسیاری از مسائل دیگر، مانند تاسیسات تولید پلوتونیوم در اراک، به نظر می‌رسد که حل شده باشند. یعنی به صورت تکنیکی اقداماتی صورت گیرد که تهدیداتی که در خصوص آن برشمرده می‌شود عملاً مرتفع شود. یا مثلاً اینکه تاسیسات اتمی فردو بسته شود یا با نظارت‌های شدید همچنان بازبماند، از مسائلی است که به نظر می‌رسد دشواری چندانی برای حل‌وفصل آن وجود نداشته باشد. بنابراین مسائل زیادی برای حل شدن وجود دارد ولی همان‌طور که سرتیم مذاکره‌کنندگان هسته‌ای آمریکا (جان کری وزیر امور خارجه آمریکا) گفته است «روی هیچ چیزی توافق نمی‌شود، مگر آنکه روی همه چیز توافق شده باشد». به عبارت دیگر، از ابتدا به صورت خاص گفته شده است که آمریکایی‌ها بنا ندارند که بیایند و روی چند موضوع توافق کنند و بقیه موضوعات را به آینده واگذارند. این توافقنامه باید همه چیز را دربر بگیرد. از یک جهت نقطه مثبتی است. چون توافق تمیزی خواهد بود که قابل کار کردن است. از یک طرف می‌تواند منفی باشد از این نظر که چند موضوع خاص می‌تواند رسیدن به یک توافقنامه جامع را عملاً با تهدید مواجه کند. بنابراین خیلی موضوع پیچیده‌ای است و فکر می‌کنم ایران و آمریکا هر کدام از طرف خودشان افرادی را که کاملاً با موضوع آشنا هستند و اطمینان دارند می‌توانند بر پیچیدگی‌های این مذاکرات فائق آیند بر سر میز مذاکرات می‌فرستند. تعداد افرادی که روی این مذاکرات فعالیت می‌کنید، بسیار زیاد هستند. چه سیاستمدار، چه افراد تکنیکی.

‌یکی از مسائلی که همواره از آن صحبت می‌شود این است که تعهدات ایران چیست یا مثلاً تعداد سانتریفیوژهای ایران کاهش پیدا کند. طرف دیگر موضوع این است که اگر حتی ایران بپذیرد، ایالات متحده در مقابل باید تحریم‌های اقتصادی را که علیه ایران وضع کرده بردارد، این چقدر امکان‌پذیر است. با توجه به ساختار داخلی سیاست آمریکا غیر از بخشی از تحریم‌ها که با امضای رئیس‌جمهور وضع می‌شود، بخش عمده‌ای از تحریم‌ها توسط کنگره تصویب می‌شود و برداشتن آن عملاً می‌تواند تا ‌سال‌ها طول بکشد. کما اینکه حتی بعد از سقوط صدام حسین در عراق، برداشتن تحریم‌ها مدت‌ها طول کشید.
اگر ایران ظرفیت خود را در یک محدوده بلند زمانی برای تولید اورانیوم غنی‌شده کاهش دهد، آمریکا باید در مقابل تحریم‌ها را کاهش دهد. این اقدام دشواری خواهد بود. بخشی از آن توسط رئیس‌جمهور می‌تواند انجام شود. اما کنگره نقش مهمی در این مساله بازی می‌کند. آنها ممکن است این موضع را بگیرند که تحریم‌ها به نوعی مربوط می‌شود به موضوع حقوق بشر، استفاده از پراکسی‌ها، تروریسم و امثال آنها. خطر آنجاست که آنها موضع خود را تغییر بدهند و به جهت دیگری بروند. دولت آمریکا در آن زمان باید با کنگره مذاکره کند و از عهده این مهم بربیاید که به نظرم قادر به انجام چنین کاری خواهند بود. اما هیچ چیزی در این زمینه آسان نیست. وقتی توافق صورت بگیرد، ایرانی‌ها در داخل با تندروها و از این طرف دولت آمریکا با تندروها در کنگره باید مذاکره کنند برای اینکه بتوانند توافقنامه نهایی را اجرایی کنند.

‌آیا ممکن است بحث بر سر تعداد سانتریفیوژها باعث شود که اساساً توافقی صورت نگیرد؟
مساله خیلی مشکلی است. نیازمند مصالحه است. اما غیرممکن است. نظر شخصی من که به نوعی امیدوارانه است، این است که دو طرف اجازه نخواهند داد تعداد سانتریفیوژها یا میزان غنی‌سازی جلوی رسیدن به توافق نهایی را بگیرد. در واقع به نوعی سر این مسائل تکنیکی توافق خواهد شد که هر طرف به بخشی از آن چیزی که می‌خواهد برسد. من مطمئن هستم دو طرف تلاش خود را در این زمینه خواهند کرد. همه این موضوع مرتبط است به خواست دو طرف. باز بگویم که خبر خوب درباره مذاکرات این است که کشورهای غربی، آمریکا، ایران، و شورای امنیت همگی خواهان این هستند که چنین توافقی صورت بگیرد. چیزی شبیه به این طی ۳۵ سال گذشته هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده است.

‌چطور می‌شود که ایرانی‌ها توافق کنند بر سر نقاط مشکل مصالحه کنند، از آن طرف برداشتن تحریم‌ها‌ سال‌ها طول بکشد؟ برای طرف ایرانی خیلی دشوار است که بتواند برای مردم و مخالفان مذاکرات هسته‌ای چنین موضوعی را توضیح بدهد.
خود توافقنامه نهایی هم برای اجرایی شدن ممکن است ‌سال‌ها طول بکشد. به این معنی نیست که اگر در ۲۰ جولای توافقنامه‌ای به صورت نهایی امضا شود، همه مسائل به صورت فوری و کامل حل شود. بلکه به این صورت خواهد بود که ایران قدم‌هایی را بر خواهد داشت که ظرفیت خود را کاهش دهد، و این گام‌ها توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مورد نظارت قرار خواهد گرفت. از آن طرف هم آمریکا تحریم‌های خود را کاهش خواهد داد. هر طرف هم برای اینکه تعهدات و وظایف خود را در قبال معامله انجام بدهد به دیگری متکی خواهد بود. این یک توافقنامه است و می‌توانم پیش‌بینی کنم که همه چیز به صورت فوری اتفاق نخواهد افتاد. وقتی به سخنان ظریف و دیگر طرف‌های ایرانی گوش می‌کنیم می‌بینیم که آنها کاملاً این موضوع را می‌فهمند. این‌طور نیست که ایران باید همه اقدامات را یک دفعه و با سرعت و فوری انجام بدهد و همین‌طور ایالات متحده آمریکا. این یک پروسه چندمرحله‌ای خواهد بود و هر طرف به تعهدات خودش عمل خواهد کرد و ایالات متحده نیز آماده است به تعهدات خود در این زمینه عمل کند. همچنان که ایران به تعهدات خودش عمل خواهد کرد. تا الان که هر دو طرف به حرف خود عمل کرده‌اند. دلایلی وجود دارد که قبول کنیم هزینه اینکه هر کدام از طرفین به تعهدات خود عمل نکنند آنقدر زیاد است که هر طرف مشوق‌های جدی و واقعی دارد که به تعهدات خود عمل کند.

‌در حال حاضر اگر مذاکرات به شکست منتهی شود چه نتایجی به بار خواهد آمد و سناریوهای محتمل چیست؟
اگر مذاکرات به شکست کامل بینجامد و دو طرف کاملاً ناتوان در رسیدن به نتیجه باشند و میز مذاکرات را ترک کنند و بگویند این همه چیزی بود که می‌توانستیم انجام بدهیم و حالا تمام شده است، آن زمان برمی‌گردیم به جایی که قبلاً بودیم و حتی بدتر. چرا که برمی‌گردیم به موقعیتی که تحریم‌های آمریکا افزایش پیدا خواهد کرد و از آن سو ایران به برنامه هسته‌ای خودش ادامه خواهد داد و از جمله بازخواهد گشت به تولید اورانیوم غنی‌شده ۲۰درصدی، و به روزهایی برمی‌گردیم که از حمله نظامی برای حل مساله صحبت می‌شد. این چیزی است که افراد بسیار کمی مایل به تحقق آن هستند. البته چنین سناریویی مشوقی برای دو طرف برای رسیدن به یک معامله هسته‌ای است. چرا که جایگزین، بسیار بدتر است.

‌برخی از تحلیلگران می‌گویند ایران با توجه به تحولاتی که در کشورهای عراق و افغانستان رخ می‌دهد، دست بالا را دارد. چون با ظهور تروریست‌ها و وحشت‌آفرینی در عراق و همچنین قدرت گرفتن بیشتر طالبان در افغانستان، آمریکا تمایلی نخواهد داشت که دو منطقه کاملاً ناپایدار و بی‌ثبات را از طریق بی‌ثبات کردن ایران -به عنوان یکی از باثبات‌ترین کشورهای منطقه- پیوند بزند.
معتقدم که ظهور ISIS (داعش) در عراق و خطری که تولید می‌کند نه‌تنها برای ایالات متحده است، بلکه تهدیدی برای ایران و ترکیه و اردن و سوریه و همه کشورهای منطقه است. چیزی که الان اتفاق افتاده این است که دو طرف منافع ممکن و امکان تحقق برخی از همکاری‌های جامع را تشخیص می‌دهند. دو طرف همچنین هزینه صحبت نکردن در این زمینه با یکدیگر را می‌دانند. فکر می‌کنم روشن است که قدری هماهنگی بین ایران و آمریکا و دیگر کشورها هم در افغانستان و عراق، مفید است. گروه‌های شورشی در عراق تهدیدی برای همه هستند. فکر نمی‌کنم چنین موضوعاتی بتوانند نقش مستقیمی در مذاکرات هسته‌ای ایفا کنند. مذاکرات هسته‌ای درباره موضوعات تکنیکی هستند. در ضمن به محض اینکه موضوعات دیگری در این مذاکرات وارد شوند، پایانی بر آن نخواهد بود. در واقع شما ممکن است در مورد عراق و افغانستان هم صحبت کنید، اما در طرف مقابل هم افرادی هستند که می‌خواهند در مورد موضوعاتی مانند حقوق بشر، تروریسم، دخالت در سوریه و مسائل دیگری صحبت کنند. پایانی در طرح مسائل نیست. به همین خاطر مساله هسته‌ای مستقل است که به نظرم عاقلانه است. اگر توافقی در پایان این ماه صورت نگیرد -یا چند هفته زودتر و دیرتر- خیلی دشوار خواهد بود که بتوان چنین موضوعاتی را همچنان از بحث‌ها دور نگه داشت. این موضوعات مذاکرات هسته‌ای را بسیار دشوارتر و پیچیده‌تر خواهد کرد. خیلی روشن است که بیشتر کشورها نسبت به گذشته تمایل بیشتری به صحبت کردن با ایران دارند. الان برخی از طرف‌های آمریکایی به صورت روزانه با مقامات ایرانی در تماس هستند و به هم ای‌میل می‌زنند. این قدم مثبتی است و نتیجه مذاکرات هسته‌ای است. به نظرم عاقلانه نیست که چنین موضوعاتی را به مذاکرات آورد.

‌این موضوع در ایران بارها مطرح شده است که پس از موضوع هسته‌ای، دولت آمریکا به سراغ موضوعاتی مانند حقوق بشر یا برنامه موشکی ایران خواهد رفت. چنین موضوعاتی چه تاثیری در رابطه بین ایران و آمریکا خواهند داشت با فرض اینکه موضوع برنامه هسته‌ای ایران در پایان این ماه -یا کمی دیرتر- با نتایج مثبتی به پایان برسد.
دلایلی وجود دارد که خوش‌بین باشم مذاکرات به نتیجه برسد و همین‌طور شواهدی هم وجود دارد که به نتیجه نرسد. عوامل بسیار مختلفی برای راه‌ها و سناریوهای مختلف بعد از آن وجود دارد که عملاً پیش‌بینی اینکه چه روندی پس از آن وجود خواهد داشت بسیار دشوار می‌شود. طرف ایرانی هم می‌داند که باید در مورد مسائل مختلفی صحبت کند. ما از یک پل بسیار سخت عبور کرده‌ایم و می‌توانیم الان با یکدیگر در مورد موضوعات مختلف صحبت کنیم. اینکه می‌توانیم با هم ارتباط داشته باشیم قدم رو به جلویی است که در مورد این موضوعات می‌توان صحبت کرد. اگر این مذاکرات به شکست بینجامد یک تراژدی کامل خواهد بود و امکان طرح این مباحث را خواهد گرفت.

* روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل ایران در نیویورک، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری از دانشگاه برکلی کالیفرنیا

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید