شناسه خبر : 11085 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بهداشت روانی در خاورمیانه

میدان مین

هنگامی که ندا به فرزندانش گفت ممکن است مجبور شود آنها را بکشد فرزندانش موافقت کردند.

هنگامی که ندا به فرزندانش گفت ممکن است مجبور شود آنها را بکشد فرزندانش موافقت کردند. این درد و رنجی بود که آنها پس از اسارت و بردگی به دست نیروهای داعش تحمل می‌کردند. آنها به همراه هزاران نفر از اقلیت دینی یزیدی در شمال عراق در سال 2014 اسیر شدند. شوهر ندا را بردند و احتمالاً به قتل رساندند. پسر 13ساله او مجبور شد همراه جهادی‌ها بجنگد. ندا سر و ابروان دو دختر خردسالش را تراشید تا آنها چهره‌ای پسرانه و بیمار داشته باشند تا شاید داعش کاری به کارشان نداشته باشد. ندا چندین بار مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار گرفت و بارها فروخته شد تا اینکه سال گذشته اقوامش او را خریدند و آزاد کردند.
کارکنان کمک‌رسانی اردوگاه می‌گویند ندا (این نام واقعی او نیست) هنگام شرح ناراحتی‌هایش برای آنها در اردوگاه مامیلان هیچ‌گونه احساسی نداشت. این اردوگاه برای آوارگان در منطقه کردستان عراق ساخته شد. عدم بروز احساسات می‌تواند سازوکاری برای غلبه بر مشکلات باشد. به گفته رژنا محمد مدیر خدمات روانشناسی بنیاد سید (SEED) که مرکزی را در اردوگاه اداره می‌کند «‌اگر آنها یک‌بار تسلیم شوند و گریه کنند دیگر مدت‌ها نمی‌توانند جلو گریه خود را بگیرند». ندا فقط درخواست کرد که به او پول بدهند تا به آزادکنندگانش بدهد. در خاورمیانه بیشتر افراد تمایلی به کمک گرفتن برای دردهای روحی و روانی خود ندارند.
اما این منطقه به چنین مراقبت‌هایی نیاز دارد. در هر زمان از هر 10 نفر یک نفر در سطح جهان از ناراحتی روحی رنج می‌برد. این نرخ در مناطق جنگ‌زده به یک نفر از هر شش نفر می‌رسد. بیماری‌هایی مانند اضطراب پس از تروما و افسردگی در خاورمیانه رواج دارند. جنگ روند درمان را مختل و بیماری‌ها را تشدید می‌کند. به عنوان مثال در سوریه قبل از جنگ درمان بیماری‌های روانی در سه بیمارستان در دمشق و آلپو انجام می‌گرفت. به گفته سازمان بهداشت جهانی یکی از این بیمارستان‌ها ویران و دو بیمارستان دیگر غیرقابل دسترس شده‌‌‌اند. قبل از جنگ فقط 70 روانپزشک به 23 میلیون سوری خدمت‌رسانی می‌‌کردند. اکثر آنها از کشور فرار کردند. در آ‌مریکا به ازای هر 10 هزار نفر 2 /1 روانپزشک وجود دارد. این رقم در هیچ کشور عربی بیش از 5 /0 نیست و در برخی حتی از این هم کمتر است. بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی تعداد بیماران از شمار تخت‌های روانپزشکی بسیار بیشتر است و امکانات مراقبت‌های روزانه نیز یک‌دهم میانگین جهانی است. حتی در مکان‌هایی که برنامه‌هایی برای جبران کمبودها دیده می‌شود به ندرت اجرای برنامه‌ها کامل است. درنتیجه بیش از سه‌چهارم افرادی که به درمان نیاز دارند از دریافت آن محروم هستند. این منطقه زمانی در خط مقدم مراقبت‌های بهداشت روانی بود. در واقع اولین بیمارستان‌های روانی در قرن هشتم در بغداد و قاهره ساخته شدند و در آن پزشکان به حرفه‌درمانی و موسیقی‌درمانی می‌پرداختند. روش‌های درمانی امروزی بسیار ابتدایی هستند. بسیاری از مبتلایان به بیماری‌های روحی به درمان‌گران سنتی روی می‌آورند تا روح‌های جنیت یا جن‌ها را از بدنشان خارج کنند. این کار اغلب با روش‌هایی مانند شلاق زدن به پای بیماران، ریختن مایعات مقدس در دهان آنها یا مراسم دعا صورت می‌گیرد.
کسانی که در جست‌وجوی کمک‌های حرفه‌ای هستند اغلب در معرض خطر طرد شدن قرار دارند. این امر در واقع میراث نظام دیوانه‌خانه‌هایی است که در قرن 19 در کشورهایی مانند مصر رواج یافتند. ناصر لوزا دبیرکل سابق بهداشت روانی در مصر می‌گوید این مرحله اولین گام برای جداسازی بیماران روانی بود. یکی از اولین دیوانه‌خانه‌ها در یک کاخ سلطنتی قدیمی بود. اما با گذشت زمان این امکانات بیشتر به زندان شبیه شدند که در آن بیماران (و گاهی اوقات مخالفان) زندانی و به دست فراموشی سپرده می‌شدند. مردم چیزی درباره این مکان‌ها نمی‌دانستند به جز اینکه افراد داخل آنها «دیوانه» هستند. از سال 2006 تا 2011 دکتر لوزا درهای بیمارستان‌های روانی مصر را بر روی عموم مردم باز کرد تا فشار برای اصلاحات افزایش یابد. در سال 2009 قانونی تصویب شد تا درمان را سرعت بخشد، از حقوق بیماران دفاع کند و به آنها حق اظهارنظر بیشتری برای درمان بدهد. لوزا می‌گوید ما آنچه در توان داشتیم انجام دادیم. اما نشانه‌های جدیدی از بی‌توجهی دیده می‌‌شود. سال گذشته 11 بیمار در بیمارستان روانی خانکا در شمال قاهره به خاطر تهویه نامطلوب و موج‌ گرما فوت کردند. در جریان جشنی که برای کارکنان بیمارستان عباسیه در مصر برگزار شد بیماران بدون مراقب باقی ماندند و دی‌جی آوازی با عنوان «من دیوانه‌ام» را اجرا کرد.
یک جایگزین برای دیوانه‌‌خانه‌ها درمان مردم در درمانگاه‌های محلی است. سازمان بهداشت جهانی به نمونه‌هایی مانند عراق اشاره می‌کند که پس از اشغال در سال 2003 تلاش کرد نظام بهداشت روانی را بازسازی کند و مراقبت‌های بهداشتی بیشتری را در خارج از بیمارستان ارائه دهد. در سال‌های 2009-2008 اردن با استفاده از کمک‌های نقدی نیکوکاران سه مرکز محلی بهداشت روانی ساخت. این مراکز آنقدر پرطرفدار شدند که اصلاحات بیشتری به همراه آوردند. لبنان در همین مسیر قرار گرفت و بهداشت روانی را جزو مراقبت‌های ا‌ولیه قرار داد. حتی سوریه نیز تلاش کرد تا از درمان تمرکززدایی کند. اما پیشرفت‌ها اندک و کم‌سرعت بودند. به عنوان مثال می‌توان به عراق اشاره کرد. تعداد کارکنان نظام بهداشت روانی در این کشور آنقدر اندک است که درمان اغلب به وسیله افرادی صورت می‌گیرد که مدرک کارشناسی دارند یا خارجیانی که فرهنگ بومی را نمی‌شناسند. ازسرگیری جنگ‌ها باعث شد مراقبت‌ها متوقف شوند و پناهندگان به اردن هجوم آورند. جایی که مراقبت‌های پزشکی به خاطر کمبود پول در پایین‌ترین سطح قرار دارد. در سوریه دولت خدمات بسیار اندکی را آن هم در مناطق وفادار -‌و نه شهرهای شورشیان-‌ ارائه می‌دهد. در کشورهای منطقه خلیج فارس پول بیشتری وجود دارد اما بخش اندکی از آن برای بهداشت روان هزینه می‌شود. به اذعان سازمان بهداشت جهانی در این منطقه درصد افرادی که به مراقبت‌های بهداشتی روانی نیاز دارند اما از آن محروم مانده‌اند همانند گذشته بسیار بالاست.
حتی در مناطقی که درمان در دسترس است افراد از ترس برچسب خوردن از آن دوری می‌کنند. بنیاد سید تلاش می‌کند شرایط را در مرکز خود در اردوگاه مامیلان ساده‌تر کند. برگزاری کلاس‌های آشپزی و بافندگی فرصتی برای صحبت با ساکنان اردوگاه فراهم می‌سازد و پوششی برای کسانی که در جست‌وجوی درمان هستند. این مرکز اصلاً به دیوانه‌خانه شباهتی ندارد. با این و‌جود ندا هیچ کمکی را نمی‌پذیرد. او هر روز گریه می‌کند و دو فرزندش هیچ‌گاه حرف نمی‌زنند. اما خانم محمد می‌گوید: این بدان معنا نیست که آنها دیوانه‌اند.
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها