شناسه خبر : 27434 لینک کوتاه

مبادله جنگ با صلح

زیان‌های جنگ تجاری

آمریکا و اروپا در دهه 1990 بر سر موز به یک مشاجره تجاری وارد شدند. هیچ‌کس نگران آن نبود که در نتیجه این مشاجرات تانک‌ها به عرصه بیایند. اما تجارت چیزی فراتر از علم اقتصاد است. اتحادیه اروپا، بلندپروازانه‌ترین منطقه تجارت آزاد جهان، بر اساس این دیدگاه تشکیل شد که انسجام تجاری اعضای آن نه‌تنها جنگ را غیرقابل تصور بلکه عملاً غیرممکن می‌سازد.

آمریکا و اروپا در دهه 1990 بر سر موز به یک مشاجره تجاری وارد شدند. هیچ‌کس نگران آن نبود که در نتیجه این مشاجرات تانک‌ها به عرصه بیایند. اما تجارت چیزی فراتر از علم اقتصاد است. اتحادیه اروپا، بلندپروازانه‌ترین منطقه تجارت آزاد جهان، بر اساس این دیدگاه تشکیل شد که انسجام تجاری اعضای آن نه‌تنها جنگ را غیرقابل تصور بلکه عملاً غیرممکن می‌سازد. با افزایش خطر جنگ تجاری بین چین و آمریکا اکنون توجهات به آینده آیفون‌های گران‌تر و کشاورزان ناخشنود دانه‌های سویا معطوف می‌شود. اما خطرات بسیار بیشتر از اینهاست.

با توجه به بزرگی اندازه و عدم وجود آزادی، معجزه اقتصادی چین بدون تردید تنش‌های ژئوپولتیکی ایجاد کرد. روابط بین چین و آمریکا بر مبنای تردید و بدگمانی دوطرفه است. با این حال وابستگی متقابل اقتصادی رقابت ژئوپولتیکی را معتدل ساخت و به نوعی مشارکت انجامید که برخی اقتصاددانان آن را «چیمریکا» نامیدند. با باز شدن درهای چین، مصرف‌کنندگان آمریکایی به شدت از کالاهای ارزان‌قیمت چینی استقبال کردند. بنگاه‌های آمریکایی چین را به زنجیره عرضه خود تبدیل کردند. آنها از هزینه اندک کارگر و حضور در بازاری بهره‌مند شدند که روزی بزرگ‌ترین بازار جهان خواهد بود. سیاست توسعه مبتنی بر صادرات مشاغل زیادی در چین خلق کرد و سرمایه‌گذاری آمریکایی به بنگاه‌های چینی امکان داد تخصص و مهارت‌های فناوری کسب کنند. با ثروتمندتر شدن چین، این کشور اوراق قرضه آمریکا را خریداری کرد تا ارزش پول خود را پایین و صادراتش را رقابتی نگه دارد. این روش به آمریکا اجازه داد سال‌به‌سال بیشتر مصرف کند. این جریان حلقه‌ای پول باعث شد کسری حساب جاری آمریکا همزمان با مازاد در چین روند رو به رشد داشته باشد.

تجارت- فردا- مبادله جنگ با صلح

هر دو کشور شاهد تنش‌هایی در این روابط بوده‌اند. قبل از اینکه دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری برسد آمریکا در مورد سرقت مالکیت معنوی، پشتیبانی شدید دولت چین از صنایع خود و دستکاری‌های بی‌ثبات کننده نرخ ارز ابراز ناراحتی کرده بود. چین هم از وابستگی خود به فناوری و مصرف‌کننده خارجی ناخشنود بود. بحران مالی این آسیب‌پذیری‌ها را آشکارتر و برجسته‌تر کرد. کاهش تقاضای جهانی چین را در معرض رکود قرار داد هرچند این کشور از نظام مالی جهانی نسبتاً جداست. مدت‌هاست که در داخل آمریکا از اتخاذ یک موضع شدیدتر علیه چین حمایت می‌شود. چین نیز بیشتر از هر زمان علاقه‌مند است از نظر فناوری به خودکفایی برسد. سهم ارزش افزوده داخلی در صادرات آن به ‌طور یکنواخت رو به افزایش بود. راهبرد ملی «ساخت چین در 2025» بر آن است تا جایگزین‌های فناوری بالا برای محصولات خارجی -از قطعات رایانه تا روبات، اتومبیل و هواپیما- تولید کند.

بنابراین پایان وابستگی متقابل چین و آمریکا غیرقابل اجتناب نیست. چین ممکن است بیشتر از قواعد تجاری کشورهای ثروتمند پیروی کند و از مداخله در اقتصاد خود و بازارهای ارز دست بردارد. تجارت بین چین و آمریکا با وجود کاهش شکاف‌های بین دو کشور و عدم توازن متقابل همچنان رشد می‌کند. کالاهای گران، سرمایه‌گذاری و خدمات در هر دو جهت جریان پیدا می‌کند درست به همان صورت که اکنون بین آمریکا و اروپا برقرار است.

 اما این چشم‌انداز درخشان روزبه‌روز دورتر به نظر می‌رسد. آمریکا به بهانه امنیت ملی بخشی از تجارت خود با چین را محدود ساخته است. دلخوری‌های قدیمی در مورد دامپینگ و سایر اقدامات غیرمنصفانه تجاری به اعمال تعرفه‌های تنبیهی بر برخی کالاها - طبق قواعد سازمان تجارت جهانی- منجر شد. جنگ همه‌جانبه تجاری دو اقتصاد را به ‌طور کامل از یکدیگر جدا خواهد کرد.

تعرفه‌های سنگینی که بر نصف یا تمام کالاهای وارداتی از چین به آمریکا اعمال می‌شود دردهای اقتصادی شدیدی را برای هر دو طرف به همراه دارد. بهای بسیاری از کالاها در آمریکا اوج می‌گیرد و صادرات کالاهای دیگر مانند دانه سویای صادراتی به چین شاهد کاهش خواهند بود. افت ناگهانی مازاد تجاری چین با آمریکا که هم‌اکنون بیش از سه درصد تولید ناخالص داخلی است ضربه‌ای بسیار شدید خواهد بود. اگرچه ارزش کمتر پول ملی به تسهیل صادرات به کشورهای دیگر کمک می‌کند اما احتمالاً چین به محرک‌های پولی و مالی نیاز خواهد داشت تا بتواند از افزایش بیکاری جلوگیری کند چراکه این افزایش از نظر اجتماعی مخرب خواهد بود.

جدایی نامطلوب

در این زمان دردسر واقعی آغاز می‌شود. رهبران آمریکا و چین با نگرانی یکدیگر را زیر نظر دارند اما منافع اقتصادی مانع از بروز واکنش‌های شدید می‌شود. منافع مصرف‌کنندگان و بنگاه‌های آمریکایی باعث می‌شود آن دسته از سیاستمداران که علاقه‌مندند فناوری‌های حساس را از دسترس چینی‌ها یا خانوارهای آمریکایی را از فناوری چینی دور نگه دارند با محدودیت مواجه می‌شوند. وابستگی چین به مصرف و فناوری آمریکا جلوی ماجراجویی دیپلماتیک و نظامی این کشور را می‌گیرد. جدایی چین و آمریکا پایانی بر این محدودیت‌ها خواهد بود.

این جدایی همچنین می‌تواند اقتصاد جهانی را به عقب و به سمت مرکانتالیسم و رقابت در تاثیرگذاری اقتصادی بکشاند. چین هم‌اکنون تفوق و امپریالیسم اقتصادی خود را از طریق طرح «کمربند و جاده» نشان می‌دهد. طبق این برنامه زیرساختارهای تجارت ساخته و در کشورهای در حال توسعه دارای منابع طبیعی سرمایه‌گذاری‌های سنگینی انجام می‌شود. اگر دسترسی چین به مصرف‌کنندگان آمریکایی قطع شود چین با امید فروش بیشتر کالا به تقویت روابط با همسایگان روی خواهد آورد. با افزایش تهدیدها و رجزخوانی‌های ترامپ، چین تلاش دارد روابط خود با ژاپن و کره جنوبی را افزایش دهد. از نظر ترامپ گسترش روابط تجاری چین با متحدان آمریکایی یک ضربه راهبردی به حساب می‌آید حتی با وجود اینکه او با متحدانش نیز به جنگ تجاری برخاسته است. ممکن است او دسترسی به بازار آمریکا را برای کشورهایی که به کارزار ضدچینی نپیوندند محدود سازد. جهان تجارت پرسود چندجانبه به جهانی تبدیل می‌شود که در آن برنده‌ای بدون بازنده و پیروزی بدون شکست وجود ندارد. آمریکا از گذشته در مناقشات تجاری با اقتصادهای نوپای دارای رشد سریع درگیر بوده است. به عنوان مثال این کشور در دهه 1980 با ژاپن اختلاف داشت. اما کشورهای دموکرات در طول جنگ سرد سپاسگزار حمایت‌گرایی آمریکا بودند هرچند روسای جمهور مختلف آمریکا سلیقه‌های متفاوت داشتند. مثال دیگر حوادث اوایل قرن بیستم است؛ زمانی که ثابت شد وابستگی متقابل اقتصادی نمی‌تواند جایگزینی برای ملی‌گرایی یا رهبری نامناسب باشد. این نگرانی وجود دارد که تعرفه‌های آقای ترامپ بیشتر از آنکه به حل ناراحتی‌های مشروع تجاری بینجامد گامی به سمت جهان تاریک‌تر باشد.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها