شناسه خبر : 37609 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کاهش خشونت علیه زنان

لزوم تغییر هنجارها و قوانین

روز سوم مارس پلیس ایالت اوتارپرادش هند مردی را دستگیر کرد که سر بریده دختر 17ساله‌اش را در دست داشت. او در توضیح اقدامش گفت که دخترش را در خانه محبوس و با خونسردی سرش را جدا کرده است. او دخترش را با مردی دیده بود که از او خوشش نمی‌آمد.

خشونت علیه زنان به طرز ترسناکی در دنیا رواج دارد. برخی زنان مورد حمله غریبه‌ها قرار می‌گیرند اما بسیاری از آنان از کسانی مشت و لگد می‌خورند که در واقع باید دوستدارشان باشند. طبق داده‌های جدید سازمان بهداشت جهانی از 150 کشور، از هر چهار زن بیش از یک نفر در طول زندگی از یک آشنا آسیب جسمی یا سوءاستفاده جنسی را تجربه می‌کند.

عواقب این آزارها شدید و درازمدت هستند. زنانی که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند اضطراب و آشفتگی عاطفی و نرخ بالای افسردگی دارند. احتمال اندیشیدن یا اقدام به خودکشی در میان آنها زیاد است. سلامت جسمی آنها آسیب می‌بیند و درآمد آنها کاهش می‌یابد. برآوردهای محافظه‌کارانه نشان می‌دهند خشونت علیه زنان سطح تولید جهانی را یک تا چهار درصد پایین می‌آورد. این خسارت غیر از هزینه‌هایی است که به نسل بعدی انتقال می‌یابد. نوزادانی که از مادران آزاردیده به دنیا می‌آیند دچار کم‌وزنی هستند. کودکانی که در خردسالی شاهد کتک خوردن مادران از دست پدرشان هستند با احتمال بیشتری در آینده قربانی یا تجاوزگر خواهند شد.

به‌طور قطع می‌توان گفت که همه‌گیری کرونا این شرایط را بدتر می‌سازد. بسیاری از زنان در خانه و در چنگال آزاردهندگان خود هستند. قرنطینه باعث می‌شود دوستان نتوانند به کمک بیایند و زنان نتوانند به پناهگاهی بروند. بیکاری و دغدغه‌های مالی مرتبط با شیوع کووید 19 شرایط داخل خانه‌ها را پرتنش و احتمال خشونت مردانه را بالاتر برده است. به‌طور کلی، فقر باعث می‌شود زنان نتوانند از یک رابطه و پیوند آزاردهنده خود را نجات دهند. اگر زنی نگران آن باشد که قطع جریان درآمد او از خانواده فرزندانش را بی‌پناه یا گرسنه می‌سازد هیچ‌گاه راضی نخواهد شد که شوهرش را ترک کند.

اما خشونت خانگی امری اجتناب‌ناپذیر نیست. دیدگاه‌ها را می‌توان تغییر داد. این امر در گذشته اتفاق افتاده است. قرن‌هاست که جوامع به تدریج دیدگاه‌ خود را نسبت به شوهران آزارگر عوض می‌کنند. اکنون در اکثر دموکراسی‌های ثروتمند کتک زدن زن غیرقانونی و ناپسند است. نظرسنجی موسسه «نظرسنجی ارزش‌های جهانی» نشان می‌دهد در اکثر کشورهای غربی 9 نفر از هر 10 نفر عقیده دارند این اقدام اصلاً توجیه‌پذیر نیست. البته این بدان معنا نیست که هرگز شاهد چنین رویدادی نخواهیم بود. در واقع در هر سال عادی پنج درصد از زنان متاهل اروپایی از همسرانشان آزار می‌بینند. اوضاع در نقاط فقیر وخامت بیشتری دارد.

در آفریقا و آسیای جنوبی هر سال یک‌پنجم زنان متاهل آزار می‌بینند. 80 درصد از زنان افغانستان عقیده دارند شوهر در شرایط خاصی (مثلاً سوختن غذا یا بی‌توجهی به فرزندان) حق دارد زن را کتک بزند. در جمهوری دموکراتیک کنگو 75 درصد زنان بر این باورند. تعجبی ندارد که در این مناطق میزان آزار و اذیت زنان بالاتر است. دیگر هنجارهای جنسیتی این موضوع را تشدید می‌کند. این باور که زنان باید از شوهر اطاعت کنند و در غیر این صورت شوهر حق دارد آنها را «ادب» کند هنوز رواج زیادی دارد. آداب و رسومی نیز وجود دارند که به زنان حق مالکیت و داشتن دارایی را نمی‌دهند و به این ترتیب آنها را به شوهران وابسته‌تر می‌سازند.

کلید تقویت ارزش‌های حامی زنان در شروع کار از دوران کودکی نهفته است. مدارس می‌توانند باورهای غلط و آزاردهنده در مورد زنان و دختران را به چالش بکشند. معلمان می‌توانند احترام گذاشتن به جنس مخالف را در کلاس‌ها آموزش دهند. مربیان ورزشی می‌توانند به پسران یاد بدهند که مردان واقعی هیچ‌گاه به زنان آسیب نمی‌رسانند. برنامه‌های آموزش زوجین -به ویژه برای تازه‌متاهل‌ها- می‌توانند به آنها یاد دهند که اختلافات را با آرامش حل و فصل کنند. طرح‌های کمک‌رسانی مقامات محلی،‌ پلیس، کارمندان نظام سلامت و چهره‌های مذهبی نقش موثری در کاهش خشونت دارند.

اما آموزش به تنهایی کافی نیست. متجاوزان باید ترس از مجازات را به شکل واقعی احساس کنند. در اکثر موارد آنها عواقب و سزای کار خود را نمی‌بینند. مقامات باید فرآیند گزارش تجاوز و ثبت شکایت را برای زنان تسهیل کنند. در اکثر موارد این فرآیند ترسناک و بیهوده است چون پلیس خود خشن است و اتهامات نیز جدی گرفته نمی‌شوند. این وضع باید عوض شود. ساخت یک جامعه جنسیت‌زده زمان‌بر است. در کوتاه‌مدت، اعطای یارانه نقدی اندک اما منظم به خانوارهای آسیب‌پذیر سودمند خواهد بود. این اقدام به ویژه هنگامی موثر است که یارانه مستقیماً و همراه با آموزش به زنان برسد. این آموزش‌ها می‌توانند، به عنوان مثال، در حوزه مراقبت از کودکان یا تغذیه باشند. این طرح‌ها عدم اطمینان اقتصادی و تنش‌ها را کاهش می‌دهند و جایگاه زنان و قدرت چانه‌زنی آنها را هم در داخل و هم در خارج از منزل بالا می‌برند. مطالعات نشان داد که در 16 مورد از 22 برنامه یارانه نقدی،‌ میزان آزار شوهران به زنان کاهش یافت. در یک نمونه بنگلادش، اثرات مثبت طرح حتی پس از قطع یارانه نقدی همچنان باقی ماند. اثرات فاجعه‌بار خشونت علیه زنان تا مدت‌های زیادی کم‌اهمیت ماندند، مورد بی‌توجهی قرار گفتند یا انکار شدند. اکنون باید اقدامات متقابل در مقیاسی متناسب با بزرگی مشکل به اجرا گذاشته شوند.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...