شناسه خبر : 37504 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رقابت نامتقارن

آیا مردان، زنان پایین‌تر از خود را برای ازدواج ترجیح می‌دهند؟

 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه

84داشتن یک شغل لذت‌بخش و موفق در کنار یک زندگی زناشویی رمانتیک، برای بسیاری از ما نوعی هدف زندگی محسوب می‌شود. ولی حتی در کشورهایی با بالاترین میزان برابری جنسیتی، یافتن شریک زندگی برای زنانی که در پست‌های حساس و پر‌درآمد مشغول به کار هستند، امری چالش‌برانگیز به شمار می‌آید.

اقتصاددانان در سوئد، مطالعه‌ای بر روی تاثیر ارتقای شغلی زنان و مردان بر افزایش احتمال طلاق انجام دادند. سوئد، به دلیل مرخصی‌های طولانی بارداری و زایمان، مهدکودک‌هایی با یارانه‌های دولتی و شرایط کاری انعطاف‌پذیر، اولین جایگاه در شاخص برابری جنسیتی اروپا را در اختیار دارد. ولی نتیجه این تحقیق نشان داد که زنان سوئدی، بابت موفقیت‌های شغلی خود بهای شخصی بیشتری نسبت به مردان سوئدی می‌پردازند.

جوانا ریکنه، استاد دانشگاه استکهلم و یکی از نویسندگان این تحقیق که در ژانویه 2020 در ژورنال اقتصادی آمریکا به چاپ رسید، می‌گوید: «ارتقا به سطوح بالاتر همه مشاغل حتی مشاغل سیاسی باعث افزایش میزان طلاق در میان زنان می‌شود در حالی‌که برای مردان چنین احتمالی بسیار کمتر است. همچنین سرعت طلاق در میان زنانی که مدیر عامل یک شرکت می‌شوند بسیار بالاتر از مردانی است که بر مسند چنین پستی می‌نشینند.»

این تحقیق، که به بررسی زندگی زنان و مردانی می‌پردازد که در شرکت‌هایی با کارمندان بیش از 100 نفر مشغول به کار هستند، نشان می‌دهد زنان متاهل با دو برابر احتمال بیشتر طلاق آن هم فقط سه سال پس از ارتقای شغلی خود به پست‌های مدیریتی روبه‌رو هستند. در بخش دولتی نیز، با استفاده از سه دهه آمار و اطلاعات، زنان شهردار و نمایندگان پارلمان، پس از انتخاب شدنشان، با دو برابر احتمال طلاق روبه‌رو بودند. آمار همچنین نشان می‌داد که فقط 75 درصد آنها هشت سال پس از انتخابات هنوز در زندگی مشترک باقی مانده بودند که این رقم برای کسانی که هیچ ارتقای شغلی نداشتند 85 درصد بود. این در حالی بود که چنین تفاوت آماری برای مردان مشاهده نمی‌شد. در میان پزشکان زن، افسران پلیس زن و حتی کشیش‌ها نیز روند مشابهی را می‌توان مشاهده کرد.

این محققان خاطر‌نشان می‌کنند در حالی‌که اکثر شرکت‌کنندگان در این تحقیق دارای فرزند بودند، بسیاری از آنها خانه را قبل از طلاق والدین ترک کرده بودند و عملاً فرزندان کوچک، که یکی از عوامل استرس‌زای زندگی مشترک به شمار می‌آیند، از این مطالعه به عنوان عامل طلاق حذف شده‌اند.

ریکنه معتقد است با وجود اینکه سوئد زمینه قانونی و اجتماعی لازم را طوری فراهم کرده که کسی لازم نباشد بین کار و خانواده یکی را انتخاب کند، این تحقیق نشان می‌دهد وقتی زنان پله‌های ترقی را طی می‌کنند، این فرآیند حتی در سوئد به گونه دیگری عمل می‌کند.

تقریباً همه زوج‌ها وقتی تغییراتی در نقش اجتماعی و اقتصادی آنها ایجاد می‌شود، دچار استرس و اختلاف می‌شوند. این تغییرات می‌تواند کوتاه شدن اوقات فراغت یا تغییراتی در انجام کارهای خانه را به همراه داشته باشد. نویسندگان این تحقیق معتقدند وقتی زنی به سطح بالاتر شغلی دست پیدا می‌کند، معمولاً تضاد انتظارات و توقعات در یک خانواده بسیار بیشتر شده و اختلافات نمود بیشتری پیدا می‌کند.

البته در این تحقیق نشان داده نمی‌شود که با شروع اختلافات، کدام طرف ابتدا تقاضای طلاق می‌کند ولی یک فرضیه این است که شوهرانِ مدیرانِ زن، معمولاً با ارتقای شغلی همسرانشان به سختی کنار می‌آیند در حالی‌که همسرانِ مدیرانِ مرد، چنین نارضایتی‌ای نشان نمی‌دهند. این نویسندگان معتقدند بازار ازدواج نسبت به بازار کار نتوانسته برابری جنسیتی را برقرار کند، زیرا در واقعیت برای مردان بسیار غیر‌عادی است که نقش یک همسر حمایتگر را در زندگی کاری شریک خود بازی کنند. به اعتقاد ریکنه تغییر چنین نگرشی بسیار زمانبر است و این تحقیق می‌تواند به عنوان درسی برای کشورهایی باشد که به دنبال دستیابی به اقتصاد برابر و یکپارچگی جنسیتی هستند.

 

نگرانی مشترک

شارلوت لیونگ 39ساله مدیر ارشد یک شرکت مبلمان و تختخواب لوکس در سوئد است که یک وب‌سایت ارائه مشاوره به کسانی را که در حال طلاق هستند نیز اداره می‌کند. او نیز معتقد است همه زنان موفقی که در ارتباط مستقیم با او هستند نگرانی مشترکی دارند که در تحقیق ریکنه به خوبی مطرح شده است. او با خنده می‌گوید بین ما شوخی رایجی است که می‌گوییم «هرچه در کار بهتر باشی، احتمال طلاق گرفتنت بیشتر می‌شود».

شارلوت زمانی از همسر خود جدا شد که دو بچه کوچک داشت، توازن بین مادر بودن و پست مدیریتی منشأ اصلی اختلاف در زندگی او بود. اما شارلوت معتقد است، طلاق زنان مدیر ربط زیادی به داشتن فرزند ندارد و در اصل جنبه‌های واقعی زندگی کاری آنها مانند مسافرت‌های مکرر، ساعت‌های طولانی و فشار کاری و همچنین جنبه اجتماعی کار باعث ایجاد چالش‌هایی برای همسران آنها می‌شود.

او همچنین می‌گوید: «موضوع قدرت در خانواده بسیار مهم است، همان تفکر قدیمی که سرپرست خانواده کسی است که شلوار می‌پوشد.» به گفته شارلوت امروزه مردان در ابتدای یک رابطه نقش حمایتگرانه خود را برای پیشرفت کاری همسرانشان خیلی خوب ایفا می‌کنند ولی بعد از گذشت زمان و وقتی واقعیت‌های کاری زنان شاغل در پست‌های بالا بر زندگی آنها تاثیر می‌گذارد، کنار آمدن با این شرایط برای آنها بسیار سخت می‌شود.

این تحقیق نیز تایید می‌کند که عامل تاثیر‌گذار دیگر در بالا بودن میزان طلاق در میان زنان مدیر، درآمد بالای زنان و سنگین‌تر شدن وزنه منبع درآمد خانوار به سوی زنان خانواده است. این پدیده به نوعی عرف همیشگی اجتماعی از تعریف مرد به عنوان تنها منبع درآمد خانوار را زیر سوال می‌برد.

 

انتخاب همسر مناسب

پس چگونه زنان که هدف‌هایی برای مشاغل سطح بالا دارند می‌توانند شانس خود را برای ورود به یک رابطه امتحان کنند در حالی‌که ثبات رابطه آنها می‌تواند همزمان با دست یافتن به بالاترین سطح شغلی به خطر بیفتد؟ ریکنه معتقد است حتی در کشورهایی با سیاست‌های یکسان‌سازی جنسیتی مانند سوئد، زنان مایل هستند با مردانی با سن بالاتر ازدواج کنند که درآمد بیشتری نسبت به خودشان داشته باشند و دنباله‌رو همان سنت قدیمی داستان‌های «شاهزاده‌های افسانه‌ای» باشند که سال‌ها به زنان آموزش دادند، باید تا جایی که می‌توانند شوهرانی موفق داشته باشند.

به طور معمول زنان با درآمد بالا و موقعیت اجتماعی بالا با مردانی با درآمد پایین که می‌توانند مسوولیت‌های خانه را بر عهده بگیرند ازدواج نمی‌کنند. آنها مایل هستند همسرانی با درآمد بالاتر از خودشان داشته باشند که با توجه به احتمال پیشرفت یک زن در بازار کار، چنین انتخابی در آینده نمی‌تواند شرایط ایده‌آل خود را حفظ کند. می‌توان گفت بهترین و مطمئن‌ترین رابطه، رابطه‌ای برابر است، اینکه هم زن، هم مرد شانس پیشرفت کاری خود را بیازمایند و دیدگاهی یکسان نسبت به همه ابعاد زندگی مشترک داشته باشند. نکته قابل تامل این است که حتی در کشورهایی مانند سوئد، زنانی با درآمد بالا، تمایلی به ایجاد رابطه برابر ندارند و بیشتر متمایل به مردانی با درآمد بالاتر از خودشان هستند.

تحقیق ریکنه در سوئد نشان داد طلاق بعد از ارتقای شغلی زن، در میان زوج‌هایی بیشتر است که زن بسیار جوان‌تر از همسر خود است و از مدت طولانی‌تر مرخصی زایمان استفاده کرده است (در سوئد مرخصی زایمان می‌تواند با توافق طرفین به طور مساوی بین زن و مرد تقسیم شود). این امر نشان می‌دهد اصل زندگی مشترک در چنین خانواده‌هایی معمولاً بر اساس یک نگاه سنتی بوده که زنان باید جوان‌تر از مردان و مسوول نگهداری کودکان باشند که مرخصی زایمان طولانی‌تر آنها خود اثبات وجود چنین تفکر سنتی است. در چنین فضای سنتی، پیشرفت کاری یک زن و تصاحب پست‌های مدیریتی نه‌تنها انتظارات سنتی یک زندگی را برهم می‌زند بلکه نیازمند تعریف دوباره نقش زن و مرد در یک خانواده است. این تحقیق همچنین نشان می‌دهد، زوج‌هایی که اختلاف سنی کمتری داشتند و دیدگاه برابری در خصوص نگهداری از فرزندانشان در پیش گرفتند، از آمار پایین‌تر طلاق پس از ارتقای شغلی زنان نیز برخوردار بودند.

 

مثال‌های مثبت

شارلوت سوندیکر،‌ 38‌ساله، دو سال بعد از تولد اولین فرزندش به مقام مدیر عامل موقت یک شرکت آموزشی بین‌المللی در استکهلم منصوب شد. او معتقد است سن پایین او باعث شد رابطه آنها از تاثیر اختلافات ایجاد‌شده پس از این ارتقا در امان بماند. همچنین به اعتقاد او، ارتقای شغلی‌اش در آن دوره باعث شد که فشار از روی شریک زندگی‌اش برای پیشرفت کاری به طور موقت برداشته شود. البته سوندیکر معتقد است شریک زندگی او متعلق به نسلی است که تلاش می‌کند تعریف‌های سنتی از یک مرد را به چالش بکشد و همین امر او را به همسری حمایتگر نسبت به مسوولیت سنگین کاری شارلوت تبدیل کرد. اما به گفته هر دو آنها، تنها دلیلی که در آن دوران سخت در کنار هم باقی ماندند، گفت‌وگوهای دائمی‌شان در خصوص چالش‌های جدید زندگی‌شان بود.

کریستین هاگمن شریک زندگی شارلوت می‌گوید: «وقتی شارلوت به مقام مدیرعاملی شرکت رسید، کار و مسوولیت زیاد او را بلعید و این طبیعت شغل مدیر‌عامل بودن است.» آنها معتقدند داشتن دیدگاه‌های بلند‌مدت یک راهکار مهم برای گذار از این دوران بود؛ اینکه کریستین می‌دانست در آینده او نیز به تمرکز بیشتر روی شغلش و حمایت‌های شارلوت نیاز خواهد داشت. پس از آن کریستین شرکت مشاور طراحی خود را تاسیس کرد و شارلوت نیز در حال حاضر نه‌تنها شرکت خود را اداره می‌کند بلکه اندیشکده Ownershift را که در زمینه توانمند‌سازی زنان فعال است نیز راه‌اندازی کرده است.

 شارلوت لیونگ، مدیر‌عاملی که سال‌ها پیش از همسر خود جدا شده، معتقد است افزایش آگاهی در مورد چالش‌های ایجاد‌شده در یک زندگی بعد از کسب پست مدیریتی زنان، می‌تواند احتمال بقای یک زندگی مشترک را افزایش دهد، حتی برای کسانی که در زندگی نقش‌های سنتی بیشتری را ایفا کرده‌اند. او معتقد است: «باید در استفاده از دیدگاه‌های فمینیستی و مقصر جلوه دادن آقایان پرهیز کرد زیرا واقعیت این است که مردان در عمل برای چنین تغییری آماده نیستند. باید با صحبت کردن ابزارهای لازم را فراهم کرد و آگاهی را افزایش داد. باید به دنبال راهی بود برای از بین بردن بار منفی که زندگی مشترک زنان مدیر با همسرانی با درآمد پایین‌تر به همراه دارد.

85

مزایای طلاق

با این همه، طلاق همیشه هم اتفاق ناخوشایندی نیست. مولی مالم، یکی از وکلای شرکت حقوقی سوئدی لکسی می‌گوید به دلیل تساوی حقوق زن و مرد در سوئد، میزان طلاق در این کشور نسبت به اروپا بالاتر است. نرخ بالای مشارکت زنان در نیروی کار و باور اجتماعی که در مشارکت یکسان پدر و مادر برای بزرگ کردن فرزندان بعد از طلاق وجود دارد، راه را برای طلاق همه افراد با هر موقعیت اجتماعی و اقتصادی هموار می‌کند. مولی معتقد است طلاق همیشه هم پایان دنیا نیست و از همین رو در کشورهای اسکاندیناوی ازدواج‌های متعدد امری عادی است. سوئد کشوری مذهبی نیست و تنها دلیل ازدواج، رمانتیک بودن و خوشایند بودن این رابطه است و اگر تحت هر شرایطی از جمله شرایط شغلی و کاری این رابطه متزلزل شود همیشه راه برای طلاق باز است.

اطلاعات جمع‌آوری‌شده به وسیله ریکنه نشان می‌دهد زنانی که بعد از رسیدن به پست‌های بالای شغلی از همسران خود جدا می‌شوند، بسیار کمتر برای ازدواج مجدد یا حتی شروع یک رابطه جدید اقدام می‌کنند. اما این تحقیق نتوانسته ثابت کند که تنهایی این زنان پس از طلاق آیا به دلیل رضایت و خوشحالی آنهاست یا پیدا کردن یک شریک زندگی مناسب برایشان نسبت به گذشته سخت‌تر شده است.

یکی از پیامدهای مثبت آمار بالای طلاق در سوئد این است که تصاحب پست‌های بالای مدیریتی و سیاسی برای زنان و مردان مجرد بسیار آسان‌تر شده است. در کشورهای دیگر اگر شما در حال یک مبارزه انتخاباتی باشید، برای جلب رضایت رای‌دهندگان باید یک همسر در کنار خود داشته باشید. شرایط مشابهی برای مدیران عامل‌ شرکت‌های بزرگ نیز وجود دارد و همسر آنها تبدیل به دارایی ارزشمند کاری آنها می‌شود ولی در سوئد چنین انتظاراتی در جامعه حاکم نیست.

ریکنه خاطرنشان می‌کند که جامعه طلاق را قبول کرده و این می‌تواند یک نکته مثبت به شمار آید. به اعتقاد او «اگر زنان وارد یک رابطه نابرابر شوند و از شغل آنها حمایت کافی نشود، طلاق می‌تواند راه را برای ادامه مسیر حرفه‌ای آنها و حتی یافتن یک همسر حمایتگر هموار کند.... ماندن در کنار یک همسر الزاماً همیشه تنها راه درست و ایده‌آل نیست».

 

افق ناروشن زنان با رویاهای مدیریت

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد عرف اجتماعی معمولاً به زنان اجازه پیشرفت شغلی را نمی‌دهد. حتی مطالعاتی که بر روی فارغ‌التحصیلان مدرسه تجارت هاروارد انجام شده نشان داد که این شرایط قرار نیست بهتر شود (تحقیق انجام‌شده توسط Ely, Stone and Emmerman, 2014). حتی در میان نسل جدید فارغ‌التحصیلان تعداد اندکی از دانش‌آموزان دختر و پسر انتظار دارند زنان از لحاظ شغلی از همسران خود پیشی بگیرند. تا زمانی‌که عرف اجتماعی به حضور زنان متاهل در پست‌های مدیریتی و درآمد بیشتر آنها روی خوش نشان ندهد، تنها راه زنان برای اجتناب از تنش‌های ایجاد‌شده پس از پیشرفت کاری‌شان این است که خود آنها نگاه برابری نسبت به مساله اختلاف سن و مسوولیت‌های نگهداری فرزندان داشته باشند.

نتایج این تحقیق همچنین نشان داد برای یک مرد، خانواده منبع حمایتی مهمی برای کسب مشاغل بالا به شمار می‌آید در حالی‌که برای زنان این‌طور نیست. نتایج مطالعه بر روی زندگی مردان و زنان طلاق‌گرفته بعد از تصاحب پست‌های بالا، نشان می‌دهد بعد از طلاق شرایط کاری زنان بهبود یافته و طلاق عملاً تاثیر مثبت بر رشد شغلی آنها داشته است، در حالی‌که برای مردان طلاق همواره با پیامدهای منفی همراه بوده است.

نکته قابل توجه در این تحقیق این است که این مطالعه در سوئد انجام شده که حمایت‌های دولتی در نگهداری کودکان و افراد مسن، وقت زیادی را برای اشتغال خانواده‌ها فراهم می‌کند. وقتی نتایج این مطالعه نشان می‌دهد خانواده می‌تواند تنها منبع استرس و تنش برای زنان سوئدی باشد که هدف‌های کاری بلند‌پروازانه خود را دنبال می‌کنند، می‌توان همین نتیجه را به طور جدی‌تر به جوامعی تعمیم داد که فاقد سیاست‌های حمایتگرانه خانواده بوده و خانواده‌ها در بستر سنتی‌تری شکل می‌گیرند. به گفته ریکنه باید مطالعات بیشتری انجام شود برای دستیابی به راهکارهای اجتماعی که زنان شاغل در سطوح بالای کاری را برای ازدواج با مردان با درآمد و مشاغل پایین‌تر و همچنین مردان را برای ازدواج با زنان شاغل موفق تشویق کند.

دراین پرونده بخوانید ...