شناسه خبر : 36429 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خیز بلند آسیا

بزرگ‌ترین بلوک تجارت آزاد در جهان چگونه شکل گرفت؟

  فرزین زندی: فوتبالیستی را تصور کنید که برای درخشیدن، تلاش و تمرین بسیار کرده و رنج فراوان بر خود هموار می‌کند اما تمایلی به پیوستن به یک «تیم» فوتبال ندارد و معتقد به رقابت فردی است. اما اصولاً مگر می‌توان چنین چیزی را در ذهن گنجاند؟ مگر بازیکنی ولو در بالاترین سطح کیفی، می‌تواند به صورت تک‌نفره، راهی میدان نبرد شود؟ اگر هم بتواند، مگر برتری او قابل‌تصور است؟ وضعیت امروز نظام اقتصادی-سیاسی جهان درست همانند قواعد ورزش‌های گروهی است. البته این وضعیت از دوران باستان بر زمین حاکم بوده اما امروزه به‌واسطه تغییرات گسترده در معادلات بین‌المللی، اثر پررنگ‌تری از خود نشان می‌دهد. بر همین اساس، تصور نقش کشورها در سیاست بین‌الملل و اقتصاد جهانی، بدون قرار گرفتن آنها در بلوک‌بندی‌های اقتصادی-سیاسی، تقریباً ناممکن است. امروزه کمتر کشوری را می‌توان یافت که بدون تعریف خود در یک بلوک سیاسی-امنیتی یا اقتصادی، مسیر توسعه را در پیش‌گرفته باشد. آنچه این روزها در کانون توجه جهان قرارگرفته یعنی توافق «شراکت اقتصادی جامع منطقه‌ای» یا RCEP مانند تجربه‌های دیگری از این دست چون ایجاد اتحادیه اروپا، تقریباً در همین دسته‌بندی بالا قرار می‌گیرند. این پیمان اقتصادی که زنگ‌ها را به‌ویژه برای ایالات متحده به صدا درآورده، به قدری حائز اهمیت است که در غرب، آن را «کودتای بزرگ» خوانده‌اند. اتهامی که مستقیماً به چین به عنوان کشور پرچم‌دار این توافق وارد شده است درحالی که کمتر از یک دهه قبل، آمریکا به رهبری باراک اوباما، پیمانی شبیه به همین توافق را با عنوان «شراکت ترنس-آتلانتیک» ترتیب داد؛ اگرچه، میراث اوباما به دست دونالد ترامپ و با خروج آمریکا از آن، به محاق رفت. هوشمندی چین اما دقیقاً در همین شرایط بروز یافت که در خلأ نقش‌آفرینی آمریکا اقدام به تدوین طرح مشارکتی کرد که فرآیند آن از سال ۲۰۱۲ آغاز شد و با 46 دور مذاکره و ۱9 نشست در سطح وزیران کشورهایی همچون ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و نیوزیلند (هم‌پیمانان سنتی آمریکا) به اضافه 10 کشور عضو آسه‌آن یعنی ویتنام، سنگاپور، اندونزی، مالزی، تایلند، فیلیپین، میانمار، برونئی، لائوس و کامبوج به نتیجه رسید. حجم مبادلات بازرگانی توافق تجارت آزاد RCEP حدود ۲۹ درصد کل بازرگانی جهان خواهد بود که اگرچه بیشترین میزان در جهان نیست اما نکته اصلی آن، نه صرفاً منافع اقتصادی بلکه اهداف ژئوپولتیک خاصی است که هریک از کشورهای عضو، آن را در نظر دارند. اگرچه برخی از طرفداران غرب، این پیمان را عنصری مکمل برای کمک به آنچه جاه‌طلبی‌های ژئوپولتیک چین می‌نامند، در نظر می‌گیرند، اما روشن است که به لحاظ تاریخی، این قاعده‌ای پذیرفته‌شده و آشکار است؛ کشوری که توان اقتصادی خود را تقویت کند، طبیعتاً از مواهب سیاسی آن نیز بهره‌مند خواهد شد. مقامات چینی از جمله «لی‌که چیانگ»، نخست‌وزیر این کشور که پس از امضای این قرارداد، آن را «پرتوی از نور و امید در میان ابرها» توصیف کرد به‌خوبی می‌دانند که در زمانه ترامپ و تزلزل نسبی آمریکای درگیر پوپولیسم، بهترین فرصت ممکن برای نقش‌آفرینی در اقتصاد جهان فراهم شده است تا چین با درهم‌تنیدن اقتصاد کشورهای حوزه آسیا-اقیانوسیه، با اقتصاد خود، هژمونی خود را بر جهان غالب کند. جالب آن‌که ژاپن، استرالیا، نیوزیلند، ویتنام، سنگاپور، مالزی و برونئی جزو کشورهایی هستند که پیشتر اقدام به همکاری با آمریکا در قالب «شراکت ترنس-آتلانتیک» کرده بودند اما با این حال برای تامین منافع حیاتی اقتصادی-سیاسی خود، فرصت همکاری در RCEP به رهبری چین را از دست نداده‌اند. ظاهراً دیگر نمی‌توان جدیت چشم‌بادامی‌ها را نادیده گرفت چراکه پرده‌ها کنار رفته و دیگر «عصر، عصرِ آسیاست».

دراین پرونده بخوانید ...