شناسه خبر : 29524 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مکتب نخبگان

اقتصاد اتریشی چگونه پا به عرصه وجود گذاشت؟

شروع داستان مکتب اتریشی به قرن پانزدهم بازمی‌گردد؛ زمانی که پیروان مکتب توماس آکویناس (بزرگ‌ترین پیشوای فلسفه مَدرَسی) مشغول تدریس در دانشگاه سالامانکا اسپانیا بودند و تلاش می‌کردند طیف وسیعی از کنش‌های انسانی و نهادهای اجتماعی را تشریح کنند. در طی چندین نسل، طرفداران اسکولاستیسیسم (فلسفه مَدرَسی) به کشف و توضیح قوانین مربوط به عرضه و تقاضا، علت تورم، عملکرد نرخ ارز و ماهیت ذهنی ارزش اقتصادی پرداختند.

شروع داستان مکتب اتریشی به قرن پانزدهم بازمی‌گردد؛ زمانی که پیروان مکتب توماس آکویناس (بزرگ‌ترین پیشوای فلسفه مَدرَسی) مشغول تدریس در دانشگاه سالامانکا اسپانیا بودند و تلاش می‌کردند طیف وسیعی از کنش‌های انسانی و نهادهای اجتماعی را تشریح کنند. در طی چندین نسل، طرفداران اسکولاستیسیسم (فلسفه مَدرَسی) به کشف و توضیح قوانین مربوط به عرضه و تقاضا، علت تورم، عملکرد نرخ ارز و ماهیت ذهنی ارزش اقتصادی پرداختند.

پیروان اسکولاستیسیسم اقتصادی، طرفدار حقوق مالکیت و آزادی در تجارت و قراردادها بودند. آنها به شدت مخالف مالیات، کنترل قیمت و مقرراتی بودند که به عنوان بازدارنده در سرمایه‌گذاری و عملکرد کسب‌وکارها عمل می‌کند. آنها به قانون لودویگ فون میزس باور داشتند که معتقد بود: اولین کار یک اقتصاددان این است که به دولت بگوید چه کارهایی نمی‌تواند انجام دهد. اولین رساله عمومی در مورد اقتصاد با عنوان «ماهیت تجارت» در سال 1730 به وسیله ریچارد کانتیلون ایرلندی‌تبار که در سنت اسکولاستیک تحصیل کرده بود، نوشته شد. او علم اقتصاد را به عنوان یک حوزه مستقل برای تحقیق دید و شکل‌گیری قیمت‌ها را با استفاده از «آزمایش فکری» (thought experiment) توضیح داد و اولین‌بار از اصطلاح کارآفرین و کارآفرینی استفاده کرد. او بازار را به عنوان یک فرآیند کارآفرینی در نظر گرفت و به نظریه اتریشی خلق پول معتقد بود.

84-1

 تورگات اقتصاددان فرانسوی دنباله‌رو کانتیلون بود. اگرچه تعداد نوشته‌های او در حوزه اقتصاد اندک است اما بسیار عمیق و تاثیرگذار است. مقاله او تحت عنوان «ارزش و پول» ریشه‌های پول و ماهیت انتخاب اقتصادی را بیان کرد که نشان‌دهنده رتبه‌بندی ذهنی از ترجیحات و اولویت‌های یک فرد است. او رویکرد کلاسیک را در سیاست اقتصادی پیشنهاد داد که معتقد است، تمام مزیت‌های ویژه که به صنایع وابسته به دولت اعطا می‌شود باید لغو شود.

تورگات پدر فکری یک خط طولانی از اقتصاددانان بزرگ فرانسه در قرون هجدهم و نوزدهم بود که از برجسته‌ترین اقتصاددانان آن زمان می‌توان به ژان باتیست سی و کلود فردریک باستیا اشاره کرد. ژان باتیست سی اولین اقتصاددانی بود که عمیقاً در مورد روش اقتصادی فکر کرد. او متوجه شد که علم اقتصاد تنها به معنای جمع‌آوری داده‌ها نیست، بلکه در مورد توضیح کلامی از حقایق جهانی و پیامدهای منطقی آنهاست.

او همچنین نظریه بهره‌وری از قیمت منابع، نقش سرمایه در تقسیم کار و قانون سی را کشف کرد که طبق این قانون اگر قیمت‌ها مجاز به تعدیل باشند، هیچ‌گاه «تولید بیش از حد» یا «مصرف کم» به طور پایدار در بازار آزاد وجود نخواهد داشت. او همانند باستیا مدافع سیاست اقتصاد آزاد و عدم مداخله دولت در امور اقتصادی بود. باستیا همچنین به عنوان روزنامه‌نگار در حوزه بازار آزاد استدلال کرد که خدمات غیرمالی تحت قوانین اقتصادی مشابه با کالاهای مادی قرار می‌گیرند.

با وجود پیشرفت نظری در سنت پیش از اتریشی، مکتب انگلیسی در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، عمدتاً به دلایل سیاسی پیروز شد. این سنت کلاسیک انگلیسی (بر مبنای هزینه عینی) در نهایت منجر به ظهور مکتب مارکسیستی استثمار سرمایه‌داری شد.

84-2

سنت غالب انگلیسی اولین چالش‌های جدی خود را در سال‌هایی دریافت کرد که کتاب «اصول علم اقتصاد» کارل منگر منتشر شد. منگر مبنای ذهنی ارزش اقتصادی را بیان کرد و برای نخستین‌بار، نظریه مطلوبیت نهایی (marginal utility) را توضیح داد. منگر معتقد بود که افراد بر اساس ارزش‌های ذهنی خود دست به انتخاب می‌زنند که این انتخاب‌های فردی باعث شکل‌گیری پدیده‌هایی همچون عرضه، تقاضا و بازار می‌شود. علاوه بر این، منگر نشان داد که منشا پول در بازار آزاد کجاست. کتاب منگر ستون «انقلاب مارژینالیستی» در تاریخ علم اقتصاد بود. منگر مانند پیشینیان این سنت، یک لیبرال کلاسیک و فردگرای روش‌شناسانه بود که ابتدا نظریه ارزش را بر اساس ذهن‌گرایی روش‌شناسانه ارائه کرد. در حقیقت منگر با تاکید بر اصول اقتصاد آزاد کلاسیک، علم اقتصاد را به عنوان علم انتخاب فردی می‌دید. تحقیقات او که 12 سال بعد منتشر شد در واقع انتقادی به مکتب تاریخی آلمان بود. در مکتب تاریخی آلمان اعتقاد بر این است که علم اقتصاد همانند برخی حوادث تاریخی غیرقابل تکرار است و نمی‌توان قوانین عمومی برای اقتصاد در نظر گرفت. اگرچه منگر در تایید قوانین عمومی با اقتصاددانان مکتب کلاسیک اتفاق‌نظر داشت اما با مکتب تاریخی آلمان مخالف بود که علم اقتصاد را به عنوان جمع‌آوری داده‌های آماری در خدمت دولت می‌دیدند. منگر بعدها توانست اقتصاد را به عنوان علم کنش انسان بر اساس منطق قیاسی بازسازی و راه را برای نظریه‌پردازان بعدی برای مقابله با نفوذ تفکر سوسیالیستی هموار کند.

 یکی از تحسین‌کنندگان و پیروان منگر به نام «اوگن فون بوم باورک» تفسیر منگر را اصلاح کرد و سپس آن را بسط داد و نگرش منگر را به مجموعه‌ای از مشکلات جدید مربوط به ارزش، قیمت، سرمایه و بهره تعمیم داد. تاریخچه و نقد نظریه‌های بهره که در سال 1884 ظهور کرد درباره اشتباهات در تاریخ اندیشه توضیحات جالبی می‌دهد و از این ایده دفاع می‌کند که نرخ بهره ساختاری مصنوعی نیست، بلکه بخش ذاتی بازار است. این نشان‌دهنده واقعیت جهانی «ارجحیت زمان» است که در آن افراد ترجیح می‌دهند آنچه نیاز دارند را به جای آینده در زمان حال داشته باشند.

85-1

به همین علت تمایل دارند وام بگیرند و بهره آن را بپردازند تا نیازشان را در زمان حال برطرف کنند. نظریه اولیه سرمایه در مکتب اتریشی عمدتاً از نوشته‌های باورک گرفته شده است. تئوری مثبت بوم باورک از سرمایه نشان داد که نرخ طبیعی سود کسب‌وکار، نرخ بهره است. او همچنین نشان داد که سرمایه همگن نیست، بلکه به صورت یک ساختار پیچیده و متنوع وجود دارد که دارای ابعاد زمانی است.

اقتصاد رو به رشد تنها نتیجه افزایش سرمایه نیست، بلکه به مدت زمان فرآیندهای تولید بستگی دارد. او مداخله‌گری را به عنوان یک حمله به نیروهای اقتصادی بازار در نظر گرفت که در درازمدت موفق نخواهند شد. باورک به عنوان وزیر اقتصاد، برای تحقق بودجه‌های متوازن، استاندارد طلا، تجارت آزاد و لغو یارانه‌های صادراتی و سایر امتیازات انحصاری مبارزه کرد.

تلاش‌های باورک وضعیت مکتب اتریشی را به عنوان یک روش واحد برای نگاه کردن به مشکلات اقتصادی، تثبیت کرد و این مکتب را به مرحله‌ای رساند که سبب پیشرفت و نفوذ بزرگ آن به دنیای انگلیسی‌زبان شود. اما حوزه‌ای که باورک در تجزیه و تحلیل خود به آن نپرداخته تقاطع نهادی رویکرد خرد و کلان یعنی «پول» است.

لودویگ فون میزس، مشاور اقتصادی اتاق بازرگانی اتریش، این چالش را بر عهده گرفت. میزس بدون شک یکی از تاثیرگذارترین و پرکارترین افراد در مکتب اتریشی محسوب می‌شود که همواره علاقه خود را نسبت به پیشینیان مکتب اتریشی نشان داده است. میزس در یک اتوبیوگرافی اذعان کرد که خواندن کتاب اصول علم اقتصاد منگر بود که از او یک اقتصاددان ساخت. میزس از خود آثار برجسته‌ای به جا گذاشته است، که اولین اثر او «تئوری پول و اعتبار» بود که در سال 1912 منتشر شد. او توضیح داد که چگونه نظریه مطلوبیت نهایی برای پول اعمال می‌شود و نشان می‌دهد که پول نه‌تنها از بازار منشأ می‌گیرد، بلکه باید همواره این کار انجام شود. میزس با ترکیبی از مکتب ارز انگلیسی با توجه به نظریه نرخ‌های بهره نات ویکسل و نظریه باورک در مورد ساختار تولید، طرح گسترده‌ای از نظریه اتریشی در مورد چرخه کسب‌وکار ارائه کرد. یک سال بعد میزس در دانشکده دانشگاه وین مشغول به کار شد. شغل میزس به مدت چهار سال به دلیل جنگ جهانی اول با وقفه‌هایی همراه بود.

85-2

او سه سال به عنوان افسر توپخانه و یک سال را به عنوان افسر نیروی کار در زمینه هوش اقتصادی صرف کرد. در پایان جنگ، او در سال 1991 کتاب «مردم، دولت و اقتصاد» را منتشر کرد که درباره آزادی‌های اقتصادی و فرهنگی اقلیت‌ها در امپراتوری‌هایی که در حال فروپاشی هستند، بحث می‌کند و تئوری اقتصاد جنگ را ترسیم می‌کند. در همین حال، نظریه پولی میزس در آمریکا مورد توجه بسیاری قرار گرفت.

او در ادامه اثر «سوسیالیسم: تحلیل اقتصادی و جامعه‌شناختی» را منتشر کرد. میزس اولین کسی بود که  نشان داد انجام «محاسبه اقتصادی» برای سوسیالیسم غیرممکن است. سوسیالیست‌های اتریشی به او لقب «مدافع افراطی اقتصاد آزاد» دادند و در سیاست‌های دانشگاهی علیه او جنگ به راه انداختند. سوسیالیسم اجازه مالکیت خصوصی یا مبادله کالاهای سرمایه‌ای را نمی‌دهد و به این ترتیب هیچ راهی برای منابع وجود ندارد که ارزشمندترین کاربرد خود را پیدا کنند. میزس با زبانی صریح سوسیالیست‌ها را از نظر اقتصادی به چالش کشید تا بتواند به طور دقیق چگونگی کارکرد آنها را توضیح دهد. کاری که سوسیالیست‌ها پیش‌تر از آن اجتناب کرده بودند. بحث میان مکتب اتریشی‌ها و سوسیالیست‌ها دهه‌ها ادامه داشت و تا زمان سقوط سوسیالیسم جهانی در سال 1989، دانشگاهی‌ها تا مدت‌ها فکر می‌کردند که این بحث به نفع سوسیالیست‌ها خاتمه یافته است.

در همین حال، استدلال‌های میزس گروهی از دانشجویان از جمله هایک را جذب این مکتب کرد. میزس همچنین در دهه‌های 1920 و 1930 در دو جبهه علمی دیگر مبارزه می‌کرد. او موفق شد با مجموعه‌ای از مقالات در دفاع از روش قیاسی در اقتصاد که بعدها به عنوان Praxeology یا منطق عمل شناخته شد، به طور قاطع مکتب تاریخی آلمانی را زیر سوال ببرد. او همچنین موسسه اتریشی برای تحقیقات چرخه کسب‌وکار را تاسیس کرد و مسوولیت آن را به دانشجوی خود هایک سپرد. در طول این سال‌ها، هایک و میزس بسیاری از مطالعات خود را در مورد چرخه کسب‌وکار انجام دادند و نسبت به خطرات ناشی از افزایش اعتبار هشدار دادند و بحران ارز پیش‌رو را پیش‌بینی کردند که این نکته از سوی کمیته جایزه نوبل در سال 1974، زمانی که هایک جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد، نقل شد. هایک بعد از کار در انگلیس و آمریکا بعدها به عنوان مخالف اولیه اقتصاد کینزی با کتاب‌هایی درباره نرخ‌های ارز، نظریه سرمایه و اصلاحات پولی شناخته شد. کتاب محبوب او با نام «Road to Serfdom» به احیای جنبش لیبرال کلاسیک در آمریکا پس از جنگ جهانی دوم کمک کرد.

در اواخر دهه 1930، پس از رکود اقتصادی در سراسر جهان، کشور اتریش به اشغال نازی‌ها درآمد. هایک کشورش را در سال 1931 به مقصد لندن با درخواست میزس ترک کرد. در سال 1934، میزس به ژنو و پس از آن به ایالات متحده مهاجرت کرد. میزس در ژنو مطالعات خود را از سر گرفت و پس از آمدن به ایالات متحده آن را به صورت کتاب «کنش انسانی» گسترش داد، که در سال 1949 منتشر شد. دانشجوی او موری روتبارد آن را بزرگ‌ترین دستاورد میزس و یکی از بهترین محصولات ذهنی انسان در قرن نامیده است. اگرچه این کتاب یکی از کامل‌ترین و منسجم‌ترین کتاب‌ها در توضیح مکتب اتریشی است اما آنچنان که شایسته بود در علم اقتصاد پذیرفته نشد.

اگرچه رفتار جامعه دانشگاهی با میزس با بی‌مهری‌های فراوانی همراه بود اما او توانست دانشجویان زیادی را در نیویورک مانند وین گرد خود جمع کند. برخلاف میزس که با لحنی قاطعانه و زبانی صریح درباره عدم دخالت‌گرایی دولت سخن می‌گفت، هایک به طور مسالمت‌آمیزتری نظرات خود را بیان می‌کرد که همین امر سبب شد که توجه زیادی را حتی از سوی محیط آکادمیک معطوف خود کند. این مکتب در دهه‌های 1950 و 1960 کم‌فروغ بود اما با افول اقتصاد کینزی و توجه کمیته جایزه نوبل به هایک با اعطای جایزه نوبل به او این مکتب دوباره احیا شد. سمینارهای میزس به طور مداوم در نیویورک به مدت دو سال قبل از مرگش تا سال 1973 ادامه یافت. در آن سال‌ها، موری روتبارد دانشجوی او بود. در واقع او با الگو گرفتن از کتاب کنش انسانی میزس، رساله دوجلدی خود را با عنوان «انسان، اقتصاد و دولت» منتشر کرد که در برخی حوزه‌ها مانند نظریه انحصار، رفاه و نظریه دولت دیدگاه‌های خود میزس را تقویت می‌کند. رویکرد روتبارد استفاده از علم اقتصاد در چارچوب یک نظریه حقوق طبیعی مالکیت بود که از یک نظم اجتماعی سرمایه‌داری و بدون حضور دولت بر اساس مالکیت و آزادی نهادها دفاع می‌کند. روتبارد کتاب اقتصادی خود را با بررسی‌ها و تحقیقات در زمینه رکود بزرگ اقتصادی دنبال کرد و در آن تئوری چرخه کسب‌وکار اتریشی را به‌کار گرفت تا نشان دهد سقوط بازار سهام و رکود اقتصادی ناشی از افزایش اعتبار بانکی بود. او سپس در یکسری از مطالعات مربوط به سیاست‌های دولت، چارچوب نظری خود را برای بررسی تاثیرات انواع مداخلات در بازار ایجاد کرد. روتبارد به طور جدی مکتب اتریشی و مکتب لیبرال کلاسیک را در ایالات متحده تاسیس کرد. گردآوری نظریه حقوق طبیعی و مکتب اتریشی در اثر فلسفی او یعنی «اخلاق آزادی» آمده است. این آثار به ایجاد پیوند بین نسل میزس-هایک و پیروان اتریشی که اکنون سعی دارند سنت را گسترش دهند، کمک فراوانی می‌کند.

در واقع بدون تمایل روتبارد به دنبال کردن روند فکری زمان خود، ممکن بود پیشرفت مکتب اتریشی متوقف شود. اگرچه اتریشی‌ها در موقعیتی برجسته‌تر از هر زمان دیگری از دهه 1930 قرار دارند، اما روتبارد مانند میزس شاهد رفتار خوبی از سوی جامعه دانشگاهی نبود. با وجود این ، او موفق شد رویکرد بین‌رشته‌ای را در مکتب اتریشی نهادینه کند. امروزه مکتب اتریشی، تقریباً در هر بخش از اقتصاد و علوم اجتماعی در آمریکا و در بسیاری از کشورهای خارجی دیگر نفوذ کرده است.

اقتصاددانی همچون منگر، باورک، میزس و هایک اگرچه هر کدام رویکردهای متفاوتی را در مکتب اتریشی برگزیدند که باعث می‌شود اتفاق‌نظر بر سر مبانی این مکتب دشوار به نظر برسد اما وجه مشترک تمام دانشمندان این مکتب سه مفهوم فردگرایی روش‌شناسانه، ذهن‌گرایی روش‌شناسانه و فرآیندگرایی است که شالوده اصلی مکتب اتریشی به شمار می‌آید. اقتصاددانان این مکتب بر این باورند که انتخاب‌های افراد می‌تواند از هم متمایز باشد بنابراین به تعداد افراد می‌توان انتخاب‌های مختلف داشت که می‌توانند همسو یا ناهمسو باشند.

بنابراین همسو کردن کنش‌های انسانی سبب بروز پیچیدگی‌هایی در علم اقتصاد می‌شود که برخلاف اقتصاد متعارف معتقد است که مدل‌های ریاضی در فهم و توضیح کنش‌های انسانی ناتوان است.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها