شناسه خبر : 29471 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نوای بی‌نوایی

تحلیل جدید بانک جهانی درباره فقر در ایران چه می‌گوید؟

عدم اطمینان نسبت به وضعیت اقتصادی در ایران، منجر به این شده است که این کشور رشد اقتصادی پرنوسانی داشته باشد و همچنین عملکرد اقتصاد کلان آن در سال‌های 2009 تا 2016 تحت اثرات مخربی قرار گیرد. رشد سالانه سرانه تولید ناخالص داخلی در سال‌های 2009 تا 2016 چیزی نزدیک به یک درصد بوده که این عدد برای ایران پایین‌تر از کشورهایی همچون روسیه، عربستان، شیلی، مالزی، ترکیه و بسیاری از کشورهای دیگر است.

عدم اطمینان نسبت به وضعیت اقتصادی در ایران، منجر به این شده است که این کشور رشد اقتصادی پرنوسانی داشته باشد و همچنین عملکرد اقتصاد کلان آن در سال‌های 2009 تا 2016 تحت اثرات مخربی قرار گیرد. رشد سالانه سرانه تولید ناخالص داخلی در سال‌های 2009 تا 2016 چیزی نزدیک به یک درصد بوده که این عدد برای ایران پایین‌تر از کشورهایی همچون روسیه، عربستان، شیلی، مالزی، ترکیه و بسیاری از کشورهای دیگر است. بیان میانگین نرخ رشد، تغییرات قابل توجه در نرخ رشد سرانه تولید ناخالص داخلی طی سال‌های مختلف این دوره را پنهان می‌کند. لازم به ذکر است که تغییرات در این نرخ برای ایران نسبت به دیگر کشورها (شامل برزیل، شیلی، روسیه، ترکیه و گروه کشورهای با درآمد بالاتر از سطح متوسط) بسیار بیشتر است. به طوری که ایران پس از دوره‌های رکود شدید، دوره‌های رونق قابل توجهی را در سال‌های 2009 تا 2016 تجربه کرده است که این نوسانات با شوک‌های مختلفی که ایران با آنها روبه‌رو بوده است و همچنین مساله تحریم‌ها ارتباط معناداری دارد.

دانش محدودی در مورد روندهای اخیر رفاه اقتصادی و اجتماعی مردم ایران وجود دارد. اگرچه آمار رسمی و قابل دسترس عموم از تخمین‌های فقر در ایران منتشر نمی‌شود (فقر در ایران توسط وزارتخانه‌های مربوطه تخمین‌ زده می‌شود اما نتایج آن در دسترس عموم قرار نمی‌گیرد)، اما تخمین‌های روند فقر ایران در مقالات آکادمیک وجود دارد. تخمین‌هایی که بر اساس ارزیابی‌های فردی محققان با توجه به یک خط فقر ملی مناسب با وضعیت یا بر اساس خط فقر بین‌المللی بر حسب دلار ایالات متحده انجام می‌شود. مثال‌هایی از این تخمین‌ها که به زبان انگلیسی منتشر شده‌اند، دوره‌های مختلف بین سال‌های 1984 تا 2009 را پوشش می‌دهند و می‌توان در تحقیقات اسدزاده و پائول (2004)، صالحی‌اصفهانی (2009)، محمودی (2011)، نیلی و پورصادقی (2011)، معصومی و محمودی (2013) آ‌نها را یافت.

با این حال دانش کمی در مورد روند رفاه در ایران در سال‌های گذشته (به ویژه بعد از نیمه دوم دهه 2000 میلادی) وجود دارد. یک تحقیق انجام‌شده در سال 2016 توسط کاراکوروم - اوزدمیر (Karakurum-Ozdemir) با ساخت روند فقر بین‌المللی قابل مقایسه و روندهای نابرابری بعد از سال 2008 و تجزیه و تحلیل مولفه‌های آن، این شکاف را پر کرده است. با این حال سال‌های 2015 و 2016 در این تحقیق هم پوشش داده نشده است. گزارش بانک جهانی، شکاف اطلاعاتی موجود را با بسط و توسعه روندهای فقر و نابرابری در ایران در سال‌های 2009 تا 2016 از بین می‌برد. با توجه به نبود یک خط فقر رسمی در ایران، فقر در این کشور با استفاده از خط فقر بین‌المللی که بر حسب دلار ایالات متحده محاسبه شده است تخمین زده می‌شود (دلار سال 2011 آمریکا و بر اساس برابری قدرت خرید).

86-1

حقایق آماری فقر و نابرابری

اندازه‌گیری فقر نیازمند دو گام مهم است. قدم اول در اندازه‌گیری فقر معرفی شاخصی است که بتواند رفاه یا استانداردهای زندگی را بسنجد. گام دوم در اندازه‌گیری فقر معرفی یک خط فقر است (حداقل درآمدی که با آن می‌توان به سطحی از رفاه یا استاندارد زندگی رسید که پایین این سطح، فقر در نظر گرفته می‌شود). خطوط فقر در این گزارش بانک جهانی بر حسب دلار سال 2011 ایالات متحده و با در نظر گرفتن برابری قدرت خرید (PPP) بیان می‌شوند. پرکاربردترین خط فقر بین‌المللی، 90 /1 دلار در روز است. این خط فقر برای اولین‌بار توسط بانک جهانی به عنوان میانگینی از خطوط فقر بین‌المللی 15 کشور فقیر دنیا و با در نظر گرفتن برابری قدرت خرید به منظور پایش فقر مطلق جهانی معرفی شد. همچنین خط فقر سطح بالای درآمدی (upper middle class line) برابر با 5 /5 دلار در روز (دلار سال 2011 بر حسب برابری قدرت خرید) نیز در گزارش بانک جهانی برای پایش فقر ایران مورد استفاده قرار گرفته است.

دو روند متمایز در فقر و نابرابری در سال‌های 2009 تا 2012 و 2012 تا 2016 وجود دارد. یک افت شدید در فقر و نابرابری در ایران در سال‌های 2009 تا 2012 وجود داشت اما فقر و نابرابری بعد از سال 2012 در ایران رو به افزایش گذاشت. این دو روند متمایز هم برای خط فقر 5 /5 دلار در روز، هم برای خط فقر 2 /3 دلار در روز و هم برای خط فقر 9 /1 دلار در روز صادق است (بر اساس دلار سال 2011 و برحسب PPP).

بیان روندهای ملی فقر، تفاوت میان فقر روستایی و شهری را هم در سطح فقر و هم در روند پنهان می‌کند. همه تغییرات (variation) در فقر بین سال‌های 2009 تا 2016 ناشی از تغییر سطح فقر در مناطق روستانشین ایران (جایی که در آن نرخ‌های فقر سه برابر نرخ‌های فقر شهری است) بوده است. از طرفی بر حسب اعداد مطلق، به دلیل شهری شدن به شدت زیاد جمعیت ایران طی سال‌های قبل، تعداد فقرا بین مناطق روستایی و شهری تقریباً به طور برابر تقسیم شده است.

یکی از راه‌هایی که از طریق آن می‌توان بررسی کرد که آیا منافع رشد اقتصادی به طور متناسب در جمعیت ایران توزیع شده است یا خیر (به ویژه میان آنهایی که از رفاه کمتری برخوردار هستند)، رسم یک منحنی شیوع رشد (growth incidence curve) یا GIC است. یک GCI رشد مخارج حقیقی سرانه برای کل جمعیت را نشان می‌دهد. نمودار 1، منحنی‌های شیوع رشد را برای دو دوره 2009 تا 2012 و 2012 تا 2016 نشان می‌دهد. طی دوره اول یعنی در سال‌های 2009 تا 2012، 40 درصد فقیر ایران (چهار دهک پایینی از نظر درآمدی)، رشد مثبت در مخارج سرانه را تجربه کردند و این به‌رغم رشد منفی در میانگین مخارج سرانه برای کل جمعیت بود. طی دوره دوم یعنی در سال‌های 2012 تا 2016، در حالی که نرخ‌های رشد از تعادل بیشتری برخوردار بود، دو دهک پایین از نظر درآمدی در ایران، کاهش بیشتری را در سرانه مخارج در مقایسه با بقیه جمعیت (بقیه دهک‌های درآمدی) تجربه کرد که این موضوع منجر به افزایش فقر و نابرابری در ایران شد.

87-1

تغییرات رفاه

طی سال‌های 2009 تا 2016، یک عدم ارتباط واضح میان عملکرد اقتصاد کلان این کشور و تغییرات رفاه آن وجود داشت. نمودار 2 نرخ‌های رشد حقیقی تولید ناخالص داخلی ایران را در کنار نرخ‌های فقر آن (با توجه به خط فقر 5 /5 دلار) قرار می‌دهد. این نمودار نشان می‌دهد که در سال 2012 به‌رغم کاهش در GDP سرانه، فقر رو به کاهش بود. به طور معکوس بعد از سال 2012 حتی با اینکه رشد اقتصادی مثبت در سال‌های 2014 و 2016 وجود داشت، نرخ‌های فقر بالاتر در ایران تجربه شد. عدم ارتباط موجود میان رشد اقتصاد و تغییرات رفاه، می‌تواند به دلایل متعددی در ایران اتفاق افتاده باشد. این عدم ارتباط می‌تواند به دلیل اثر تاخیری (lagged impact) رشد اقتصادی باشد. مضاف بر این خط‌مشی‌های بازتوزیعی دولت ایران می‌تواند یک نقش حمایتی برای فقرا داشته باشد. برای ارائه یک پاسخ قابل قبول به این سوال که چرا در ایران در سال‌های 2009 تا 2012 و سال‌های بعد از آن میان رشد اقتصادی و تغییرات رفاه ارتباط وجود نداشته است، باید منابع تغییر فقر طی این سال‌ها به خوبی تعیین و کمی‌سازی شوند. یکی از راه‌های این تعیین و کمی‌سازی، تجزیه تغییرات در فقر درآمدی (income poverty) به تغییرات در منابع درآمدی (income sources) است (آزودو، مین و سن‌فلیس، 2012). این روش به ما کمک می‌کند تا مولفه‌های کلیدی در افزایش یا کاهش فقر درآمدی و نابرابری را بشناسیم. ما دو دوره را برای انجام تجزیه و تحلیل خود انتخاب می‌کنیم. اولین دوره در سال‌های 2009 تا 2012 است که در این دوره فقر در ایران کاهش قابل توجهی داشت و دوره دوم، سال‌های 2009 تا 2016 است که شاخص‌های رفاه در این دوره در ایران رو به زوال گذاشتند. درآمد کل شامل درآمد نیروی کار، کمک‌های نقدی، دیگر کمک‌های دولت مثل بورسیه تحصیلی و خیریه، درآمدهای بازنشستگی، درآمد دارایی‌ها (شامل نرخ‌های بهره، اجاره سرمایه و زمین و مسکن) و درآمد ناشی از فروش محصولات خانگی است.

یارانه‌های نقدی بزرگ‌ترین مولفه‌ای بود که به کاهش فقر در سال‌های 2009 تا 2012 کمک کرد و اثر منفی ناشی از وضعیت بازار نیروی کار را خنثی می‌کرد. نمودار 3 موارد مختلفی را که به تغییرات فقر در سال‌های 2009 تا 2012 کمک کرد نشان می‌دهد. به طور کلی، فقر درآمدی در ایران در 2009 تا 2012، معادل 5 /11 نقطه درصدی کاهش داشت و مولفه اصلی در این کاهش نیز کمک‌های اجتماعی دولت به مردم در شکل یارانه‌های نقدی برای همگان بود (دولت بعد از افزایش قیمت انرژی بعد از اصلاحات یارانه‌ای خود، برای جبران مردم به همه آنها یارانه نقدی اعطا کرد). فرسایش یارانه‌های نقدی بر حسب نرخ واقعی (قدرت خرید آن)، منجر به افزایش فقر در سال‌های 2012 تا 2016 شد. در تضاد با آنچه در سال‌های 2009 تا 2012 رخ داد، در سال‌های 2012 تا 2016 به دلیل تورم بالا، ارزش واقعی یارانه نقدی رو به افول گذاشت و همین مورد به عنوان عامل کلیدی در تغییرات فقر در سال‌های 2009 تا 2016 باعث افزایش فقر شد. اندازه واقعی سرانه کمک‌های اجتماعی در سال 2016 نصف سال 2012 بود. البته در سال‌های 2012 تا 2016 به دلیل افزایش درآمد نیروی کار، یک هم‌بخشی مثبت (positive contribution) به کاهش فقر وجود داشت اما میزان این هم‌بخشی آنقدر نبود که بتواند اثر منفی تحلیل رفتن قدرت خرید کمک‌های اجتماعی (یارانه‌های نقدی و حقوق بازنشستگی) را جبران کند.

87-2

جغرافیای فقر

تغییرات (variation) قابل توجهی در نرخ‌های فقر مناطق مختلف ایران وجود دارد. به جز شکاف فقری که بین بخش روستایی و شهری در ایران وجود دارد، نرخ‌های فقر در مناطق مختلف آن نیز تغییرات بالایی دارد. بر حسب خط فقر 5 /5 دلار در روز، نرخ فقر در ایران در سال 2016 از تقریباً صفر درصد در مازندران تا 33 درصد در کرمان و 55 درصد در سیستان و بلوچستان متغیر است. ادغام مناطق کوچک‌تر با هم باعث می‌شود که تغییرات (variation) در نرخ فقر در ایران کاهش یابد. اگر استان‌های مختلف ایران را مجموعاً به 9 گروه تقسیم کنیم، تغییرات منطقه‌ای در نرخ‌های فقر پایین می‌آید. با این کار پایین‌ترین نرخ فقر در سال 2016 مربوط به گروه 6 (تهران، قم و البرز) و حول‌وحوش سه درصد خواهد بود. در تمامی مناطق دیگر، فقر با توجه به خط فقر 5 /5 دلار در روز بر حسب برابری قدرت خرید از 10 درصد در سال 2016 بیشتر نمی‌شود (به جز منطقه 8 شامل فقیرترین استان‌های ایران یعنی کرمان و سیستان و بلوچستان که نرخ فقر در این گروه در سال 2016 با توجه به خط فقر 5 /5 دلار در روز برابر با 34 درصد بود). به نظر می‌رسد که نرخ‌های فقر منطقه‌ای در ایران با سطح شهری‌شدن، اشتغال، نابرابری و دسترسی به زیرساخت‌ها همبستگی داشته باشد. همچنین داده‌ها نشان می‌دهد که خانوارهای بزرگ‌تری که فرزندان بیشتری دارند، به احتمال بیشتری نرخ‌های فقر بالاتر دارند. به علاوه وضعیت نیروی کار، نوع اشتغال و بخش اشتغال با نرخ‌های فقر در ایران همبستگی دارند.

به‌رغم افزایش نرخ ثبت نام در مدرسه در ایران نیز، هنوز درجه معناداری از نابرابری در آموزش میان فقرا و ثروتمندان وجود دارد. نهایتاً طبق گزارش بانک جهانی، بهبود وضعیت بازار نیروی کار در کنار مدیریت تورم، کلید اصلی در دستیابی به نرخ‌های فقر پایین و پایدار خواهد بود.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها