شناسه خبر : 27011 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

موانع ورود

فقدان تنوع در علم اقتصاد

فرض بر آن است که عمق شایسته‌سالاری را بتوان در علم مشاهده کرد. شاید افراد، سابقه یا تحصیل یک متفکر را به استهزا بگیرند اما هیچ‌گاه نمی‌توانند یک نظریه قدرتمند جدید را که جهان را در مقایسه با نظرات رقیب بهتر توصیف می‌کند به چالش بکشند. در عالم واقع علم و دانشگاه سرشار از فرهنگ‌ها و اقدامات عجیب و غریبی هستند که به عنوان موانع ورود عمل می‌کنند و گاهی اوقات پوششی برای تبعیض هستند.

موانع ورود

 فرض بر آن است که عمق شایسته‌سالاری را بتوان در علم مشاهده کرد. شاید افراد، سابقه یا تحصیل یک متفکر را به استهزا بگیرند اما هیچ‌گاه نمی‌توانند یک نظریه قدرتمند جدید را که جهان را در مقایسه با نظرات رقیب بهتر توصیف می‌کند به چالش بکشند. در عالم واقع علم و دانشگاه سرشار از فرهنگ‌ها و اقدامات عجیب و غریبی هستند که به عنوان موانع ورود عمل می‌کنند و گاهی اوقات پوششی برای تبعیض هستند. در علم اقتصاد  اگر متغیرهایی مانند شرایط خانوادگی و سوابق تالیفات را کنترل کنیم بازهم احتمال دستیابی مردان به درجه استادتمام دانشگاه ۱۲ درصد از زنان بیشتر است. همچنین احتمال رسیدن به مقام استادتمامی ظرف هفت سال برای زنانی که بتوانند موانع را پشت سر بگذارند نصف مردان است. در سال ۲۰۱۱ فقط چهار درصد از مدارک دکترای اقتصاد به آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار رسید در حالی که این درصد در دیگر رشته‌های دانشگاهی به هشت می‌رسد. به نظر می‌رسد در بازار علم اقتصاد نقصی وجود دارد که این رشته با تاخیر و به صورت ناقص برای رفع آن اقدام می‌کند. فقدان جامعیت و فراگیری نه‌تنها خود یک مشکل به شمار می‌رود بلکه عامل پیدایش دیگر مشکلات در رشته اقتصاد خواهد بود.

اگرچه از گذشته زنان از سوگیری‌ها در علم اقتصاد آگاه بودند اما نتایج تعداد فزاینده‌ای از پژوهش‌ها نشان می‌دهد دیگر نمی‌توان نسبت به این مشکل بی‌توجه ماند. طبق تحقیق خانم هذر سارسونز (Heather Sarsons) از دانشگاه هاروارد، وقتی در مورد اعطای جایگاه استادتمام تصمیم‌گیری می‌شود مردان را به خاطر ایفای نقش نویسنده همکار در مقالات مواخذه نمی‌کنند در حالی که زنان به همین دلیل تنبیه می‌شوند. 

این بدان معناست که نقش زنان در این‌گونه مقالات نادیده گرفته می‌شود، در حالی که در سایر رشته‌ها مانند جامعه‌شناسی این‌گونه نیست. پژوهش ارین هنگل (Erin Hengel) از دانشگاه لیورپول بیان می‌کند به طور میانگین کیفیت مقالات نویسندگان زن بهتر از کیفیت مقالات مردان است اما بررسی آنها توسط همکاران وقت بیشتری می‌برد. این امر نشان می‌دهد کار زنان با استانداردهای سخت‌تری سنجیده می‌شود و به همین دلیل پژوهشگران زن مقالات کمتری می‌نویسند.

اوضاع در درون علم اقتصاد هم سختگیرانه و خشن است. یک وب‌سایت گمنام با عنوان «شایعات بازار کار اقتصاد» (Economics Job Market Rumors) که نظرات دانشجویان مقطع کارشناسی در مورد فرصت‌های شغلی و متقاضیان آنها را منتشر می‌کند از مدت‌ها قبل به این متهم است که مطالب موهن و اظهارنظرات نامناسب جنسیتی را در بر دارد. خبرنامه اخیر انجمن اقتصاد آمریکا (AEA) با مقاله‌ای از جنیفر بنت (Jennifer Bennett) از دانشگاه واندربیلت (Vanderbilt) آغاز می‌شود. او در نوشتارش می‌گوید در پرواز برگشت از اجلاس سالانه انجمن اقتصاد آمریکا یکی از همکاران تلاش کرد او را ببوسد و گفت آینده شغلی‌اش به این بستگی دارد که «تصمیمات هوشمندانه» اتخاذ کند. خانم بنت می‌گوید در ابتدا قصد داشت این موضوع را مخفی نگه دارد چراکه هنوز پست دانشگاهی‌اش را نگرفته بود و احتمال می‌داد به توصیه‌نامه همکاران آن مرد مزاحم نیاز داشته باشد. این‌گونه نگرانی‌ها باعث می‌شوند وقایعی از این نوع هیچ‌گاه افشا نشوند.

ناکارآمدی‌ها و قصور علم اقتصاد در این زمینه‌ها قطعاً بر کیفیت و کانون توجه پژوهش‌های اقتصادی تاثیر می‌گذارد. حذف زنان از مشاغل دانشگاهی در علم اقتصاد و بی‌توجهی به تولیدات زنانی که در این جایگاه باقی می‌مانند به معنای  حذف مغزهای متفکر و نظرات خوب است. همچنین این کار تفاوت و تنوع دیدگاه‌ها را از بین می‌برد. اگرچه زنان هم انواع ایدئولوژی‌ها را دارند، اما تحقیقات نشان می‌دهند دیدگاه‌های زنان و مردان در برخی مسائل از بسیاری جهات و به طرز معناداری واگرا هستند. به عنوان مثال اقتصاددانان مرد برای حل مشکل مداخله دولت‌ها بیشتر راه‌حل‌های بازار را ترجیح می‌دهند، در حالی که زنان بیشتر طرفدار باز توزیع و مقررات حمایت از محیط زیست هستند. اگر علم اقتصاد اجازه می‌داد دامنه وسیع‌تری از دیدگاه‌ها و نظرات ایجاد شود آنگاه یافته‌هایش نیز تغییر زیادی می‌داشت.

در حقیقت، این یکسویه‌نگری‌ها خود می‌توانند به اطلاع‌رسانی از سوگیری‌های کمک کنند. در مقایسه با مردان، زنان تمایلی ندارند اعلام کنند که شکاف‌های جنسیتی در نابرابری‌ها در بازار ریشه دارند. آن ماری می (Ann Mari May) و مری مک‌گاروی (Mary McGarvey) از دانشگاه نبراسکا به همراه رابرت واپلز (Robert Whaples) از دانشگاه ویک‌فارست (Wake Forest) به طور تصادفی با چندین عضو انجمن اقتصاد آمریکا مصاحبه کردند و متوجه شدند مردان باور ندارند که فرصت‌های حرفه‌ای در رشته اقتصاد کمتر برای زنان پیش می‌آید. اکثر اقتصاددانان مرد بر این عقیده‌اند که شایسته‌سالاری به خوبی اجرا می‌شود و هیچ مشکلی ندارد. از دیدگاه آنها تسلط مردان صرفاً به خاطر توانایی‌های برتر آنهاست.

فقدان تنوع در درون علم اقتصاد صرفاً به موضوع زنان محدود نمی‌شود. کمبود تنوع نژادی در سطوح بالای اقتصاد می‌تواند عامل نگران‌کننده‌ای برای تحریف سیاست‌ها باشد. به عنوان مثال، نارایانا کوچرلاکوتا (Narayana Kocherlakota) اقتصاددان و رئیس سابق فدرال‌رزرو مینیاپولیس در سال ۲۰۱۴ چنین استدلال کرد که فقدان تنوع در فدرال‌رزرو دامنه چشم‌اندازها و دیدگاه‌ها را کاهش می‌دهد و اثربخشی بانک مرکزی را کمتر می‌کند (آقای کوچرلاکوتا خود اولین فرد رنگین‌پوستی بود که به ریاست فدرال‌رزرو یک منطقه رسید)

 اقتصاددانان برای حل این مشکل گام‌هایی برداشته‌اند. انجمن اقتصاد آمریکا به تازگی قانونی عملکردی را تصویب کرد که اقتصاددانان را ملزم می‌سازد از گفتار مودبانه و متمدنانه استفاده کنند. همچنین این انجمن قصد دارد همایش خود را در زمینه فرصت‌های شغلی و متقاضیان آن برگزار کند. اما هنوز کارهای زیادی باقی مانده‌اند. کمیته‌های استخدام باید فرآیندهای استخدام و ارتقا را بازبینی کنند. نشریات اقتصادی باید از کتاب‌های جامعه‌شناسی پیروی کنند و به‌جای درج الفبایی نویسندگان، نام آنها را به ترتیب میزان مشارکت در مقاله فهرست کنند. رفع موانع پیش‌روی گروه تضعیف‌شده نمی‌تواند یک‌شبه علم اقتصاد را متحول سازد اما باعث می‌شود موجی از رقابت در شایسته‌سالاری هر چند ناقص این رشته پدید آید.

هویت نامناسب

به منظور بهبود درازمدت و همیشگی در تنوع و سایر مشکلات، علم اقتصاد می‌تواند در زمینه تغییر ذهنیت‌ها تلاش کند. تعریف اقتصاددان و کارکردهای او در این حرفه تعریفی عمیق است. همان‌گونه که اکسل لیون‌هافود (Axel Leijonhufvud) زمانی در یک مقاله بسیار خوب گفته بود «علم اقتصاد همانند یک قبیله عجیب و منزوی است». هویت این رشته به جایگاه و نفوذ آن بستگی دارد که ممکن است مورد تهدید تحولات در رقابت، نظریات و روش‌شناسی قرارگیرد. اما همان‌گونه که خود اقتصاددانان در زمینه مسائل دیگر می‌گویند «بهبودی به تغییر نیاز دارد». علم اقتصاد همانند خود اقتصاد بدون اندکی تخریب خلاقانه به شکوفایی نخواهد رسید.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...