شناسه خبر : 32526 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دیدگاه خانی

ایجاد فرهنگ درست در کسب‌وکار

دیدگاه خانی

واضح و مبرهن است اگر شرکتی بخواهد موفق شود باید محصولات مناسب داشته باشد. اما بسیاری بر این عقیده‌اند که فرهنگ مناسب نیز به همان اندازه اهمیت دارد. از زمانی که تام پیترز و رابرت واترمن در کتاب خود با عنوان «در جست‌وجوی تعالی» در 1982 به این موضوع پرداختند تشکیل فرهنگ مناسب به یکی از تلاش‌های مقدس مدیران تبدیل شده است. این دیدگاه هیچ‌گاه به طور کامل از بین نرفت و این روزها دوباره به رونق افتاده است.

یک نمونه برجسته از تحولات اخیر کتاب «کاری که می‌کنید نشان می‌دهد شما چه کسی هستید: چگونگی خلق فرهنگ کسب‌وکار» نوشته بن هورویتز (Horowitz) از بنگاه سرمایه‌گذاری ماجراجویانه آندرسن هورویتز است که در آن از نمونه‌هایی غیرعادی در مطالعات موردی نام برده می‌شود. در میان این افراد می‌توان به چنگیزخان، سامورایی‌های ژاپن، توسان لاورچر (رهبر شورش بردگان در هائیتی) و یک رهبر گروه اصلاحی به نام شاکا سنگور اشاره کرد.

در میان این نمونه‌ها می‌توان چگونگی دستیابی به آرزوها را مشاهده کرد. غول‌های سیلیکون‌ولی که فقط به یک آی‌فون مجهز هستند خود را در قالب یک جنگجوی تاریخی در عصر مدرن می‌بینند. این احساس زمانی قوی‌تر می‌شود که آقای هورویتز از تضاد بین مدیران عامل «زمان جنگ» و «زمان صلح» سخن به میان می‌آورد. ظاهراً‌ این مثال از فیلم «پدرخوانده» درباره مافیا اقتباس شده است.

خوشبختانه کتاب به تحسین این افراد سینه‌ستبر و قدرتمند نمی‌پردازد. اما آقای هورویتز از هر کدام از این مطالعات موردی درسی عمیق می‌گیرد. به عنوان مثال به چنگیزخان توجه کنید. او به خاطر فتوحات سریع و قتل‌عام‌های خونین شهرت دارد اما درس مدیریتی نویسنده از او بیشتر به رویکرد شایسته‌سالاری چنگیز مربوط می‌شود. او تمایل داشت افراد شایسته از قبیله‌های شکست‌خورده را ترفیع مقام دهد و آزادی دین را در سراسر امپراتوری خود به رسمیت شناسد به شرط آنکه همگان به حاکمیت او وفادار بمانند.

از توسان لاورچر به خاطر قوانین شفاف اخلاقی و تمایل به بخشش دشمنان یاد می‌شود. او حتی به برده‌داران هائیتی اجازه داد تا زمین‌های خود را حفظ کنند به شرط آنکه بپذیرند به کارگران دستمزد مناسب بدهند. شاکا سنگور نیز قواعد رفتاری سختگیرانه‌ای را برای زندان‌ها معرفی کرد.

اصل زیربنای همه این مطالب آن است که فرهنگ نمی‌تواند صرفاً یک بیانیه زیبا و خوش‌لحن در گزارش سالانه شرکت باشد بلکه باید آن را در اقدامات هر روز نشان داد. در واقع فرهنگ باید به طور پایدار اجرا شود آن‌گونه که آقای هورویتز می‌نویسد «شما می‌توانید به خاطر رفتار اخلاقی با کارکنان از خود تمجید کنید در حالی که همزمان به مشتریان دروغ می‌گویید. چون کارکنان شما این تناقض را می‌بینند و به یکدیگر دروغ می‌گویند». هدف آن است که فرهنگ به گونه‌ای در شرکت گنجانده شود که کارکنان حتی در زمانی که کسی ناظر نیست به خوبی رفتار کنند.

رهبران لحن را تعیین می‌کنند اگر آنها دروغ بگویند، فریاد بزنند یا فحش بدهند دیگران هم همان کار را انجام خواهند داد. در نتیجه اگر آنها می‌خواهند مشوق رفتار خوب باشند باید خود عامل آن باشند.

مدیران علاقه‌مندند تنوعی از کارکنان داشته باشند اما به گفته آقای هورویتز آنها اغلب این  هدف را از طریق انتصاب «مدیر تنوع» یا استخدام مشاور برآورده می‌سازند. در شرکت آندرسن هورویتز مدیران باید از طریق سوال پرسیدن به مشاوره بپردازند. به عنوان مثال آنها از کارکنان آمریکایی-آفریقایی می‌پرسند چه استعدادهایی در یک داوطلب جدید برایشان اهمیت دارد. در حال حاضر به ترتیب 55 درصد و 22 درصد از کارکنان را زنان و افراد نژاد آمریکایی-آفریقایی تشکیل می‌دهند.

البته برخی فرهنگ‌ها می‌توانند تاثیرات بد داشته باشند. در غول تاکسیرانی اوبر ارزش‌های شرکت عباراتی از قبیل «ذهنیت قهرمانی» و «همیشه در تکاپو» را دربر می‌گرفت. در نتیجه چنان فرهنگی رقابتی بر شرکت حکمفرما شد که در نهایت به مجموعه‌ای از آبروریزی‌ها و عواقب ناگوار منجر شد و آقای تراویس کلانیک، بنیانگذار اوبر، مجبور شد شرکت را ترک کند. آقای هورویتز عقیده دارد هیات‌مدیره بایستی تشخیص می‌داد که فرهنگ پرخاشگرانه شرکت در نهایت آن را دچار مشکل خواهد کرد.

نمونه‌هایی که نویسنده ذکر می‌کند تنوع زیادی دارند اما به نظر می‌رسد آنها به همان اندازه‌ای که الهام‌بخش آقای کلانیک بوده‌اند بر برخی مدیران عامل حساس به فرهنگ تاثیر گذاشته‌اند. اداره یک کسب‌وکار همانند فرماندهی یک جنگ نیست که در آن مجروحان را صرفاً یک خسارت تلقی کنند. همچنین باید به خاطر داشت که امپراتوری چنگیزخان طی چند نسل پس از مرگش از هم فرو پاشید و معجزه اقتصادی ژاپن نیز زمانی اتفاق افتاد که کشور به حکومت طبقه سامورایی پایان داد. رهبران بزرگ تاریخ همیشه مردانی خشن نبوده‌اند. در واقع برخی از آنها زن بودند. مدیرانی که قصد دارند فرهنگ شرکتی مناسبی بسازند باید الگوهای خود را از میان گروه‌های متنوع برگزینند.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...