شناسه خبر : 23181 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا باید کالاهای هنری خرید؟

آیا خرید و فروش کالاهای هنری احساسی است

اسکار وایلد زمانی گفت: هنر فناناپذیر است. او ممکن بود این جمله را هم اضافه کند که هنر کاملاً احساسی است: حتی خرید و فروش آثار هنری.

چرا باید کالاهای هنری خرید؟

اسکار وایلد زمانی گفت: هنر فناناپذیر است. او ممکن بود این جمله را هم اضافه کند که هنر کاملاً احساسی است: حتی خرید و فروش آثار هنری.

هم‌اکنون اقتصاددانان در حال بررسی انگیزه‌های جمع‌آوری‌کنندگان آثار هنری هستند. داده‌هایی که بانک بارکلی جمع‌آوری کرده است ثابت می‌کنند که بازار هنر جنبه روانی و اجتماعی زیادی دارد. در گزارش اخیر با عنوان: «‌سود و یا لذت؟ کاوش انگیزه‌های ورای گنجینه‌های هنری»، فقط 10 درصد از افراد گفتند که آثار هنری را صرفاً به منظور سرمایه‌گذاری خریداری می‌کنند در حالی که 75درصد دیگر لذت را کلید کار خود می‌دانستند. این تحقیق بر مبنای مصاحبه‌هایی با دوهزار فرد ثروتمند در 17 کشور انجام گرفت. آرت باسل که یک نمایشگاه هنری معروف در سوییس است و در ماه ژوئن برگزار می‌شود مطمئناً مکانی برای جلب لذت و رضایت است. بیش از 300 گالری معروف بین‌المللی در یک جشنواره شش‌روزه در سوییس گرد هم می‌آیند. جمع‌آوری‌کنندگان، دلالان و صاحبان موزه‌ها در این اجتماع سالانه با خوشحالی با هم ملاقات می‌کنند. بخشی از این ملاقات و خوش‌وبش‌ها به خاطر این است که اغلب آنها از این که دست خالی به خانه بروند متنفرند. جی اسمیت که یک مشاور سرمایه‌گذاری در گاندی وود سی‌آی‌بی‌‌‌سی است و جزء اهدا‌کنندگان مهم آثار هنری به موزه‌ها به شمار می‌رود اعتراف می‌کند که‌: هرگاه من چیزی خریداری نکنم نمایشگاه برایم کسل‌کننده می‌شود. خرید آن چیزی است که شما را با جریان امور در ارتباط می‌گذارد. خرید آثار هنری فقط حس در جمع بودن را ایجاد نمی‌کند بلکه برانگیزاننده احساس پیروزی، تفوق فرهنگی و تمایز اجتماعی است. برخی حتی عقیده دارند که خرید آثار هنری یک خلاء معنوی را پر می‌کند. اما اغلب جمع‌آوری‌کنندگان آثار هنری این جمله را به‌کار می‌برند که خرید آثار هنری آنها را به «اوج» می‌رساند.

جرج اکونومو، یک تاجر ثروتمند در زمینه حمل‌و‌نقل، که موزه آثار هنری او در آتن به روی همه باز است، امسال در باسل چندین اثر هنری خریداری کرد که شامل یک مجسمه چوبی ساخته شده توسط هرمن شرر در 1924 به قیمت یک میلیون یورو بود. در نظر وی  بین خرید در مزایده و خرید در نمایشگاه هنری تفاوت وجود دارد. او عقیده دارد که خرید در مزایده هیجان‌آور، پرجوشش و زنده‌تر است و خرید در نمایشگاه لذتی طولانی‌مدت دارد. در مزایده برد و باخت در دقیقه‌ها اتفاق می‌افتد در حالی که در نمایشگاه دلال ممکن است تا پایان روز برای تصمیم‌گیری به جمع‌آوری‌کننده‌های آثار وقت دهد. خرید آثار گران‌قیمت هنری بسیار رقابتی است و به خریدار موفق حس پیروزی در مبارزه می‌دهد. به گفته اندرو کرپت، یک دلال نیویورکی، «برخی جمع‌آوری‌کننده‌ها آن چیزی را می‌خواهند که دیگران هم طالب آن هستند». در آرت باسل، دلالان معروف مخفیانه فهرستی از افراد علاقه‌مند تهیه می‌کنند و سپس اثر هنری را به کسی واگذار می‌کنند که فکر می‌کنند بهترین محل را برای آن مهیا خواهد کرد.کلکسیونرهای  دیگر در حالتی از اضطراب و عذاب قرار می‌گیرند و نگران این هستند که چه فردی به عنوان ارزشمندترین انتخاب می‌شود. برای آرام کردن این گروه، دلالان اعلام می‌کنند که این اثر از قبل توسط یک موزه رزرو شده است. به گفته یکی از جمع‌آوری‌کنندگان: شما به راحتی متوجه این دروغ می‌شوید. اما در هنگام شکست بهتر است فکر کنید که رقیب شما یک موسسه نیرومند مانند موما بوده است. اگر خرید لذت‌بخش باشد فروش این‌طور نیست. تعداد اندکی از جمع‌آوری‌کنندگان آثار به اندازه جول مالین خوش‌اقبال هستند. وی پنج سال پیش در حراج ساتبی لندن شاهد فروش یک کابینت‌بالش به نام «بهار لالایی» به مبلغ بیش از 6 /9 میلیون پوند (2 /19میلیون دلار)بود. این فروش در بهار 2007 رکورد قابل توجهی به حساب می‌آمد چرا که مالین کمتر از یک میلیون دلار در 2002 برای این اثر هنری پرداخت کرده بود. با وجود این، درسخنرانی خود در یک سمینار در آرت باسل، جول مالین اعتراف کرد که هرگز از خودش انتظار ندارد که این تجربه  را دوباره تکرار کند.

اکثر فروشندگان پس از فروش آثار هنری خود احساس پشیمانی می‌کنند. این احساس با احساس با خود جنگیدن و حتی احساس گناه همراه است. برای کلکسیونرهایی که با هنرمندان معاشرت دارند و خرید خود را از دلالان اصلی که نماینده هنرمندان هستند و کالا را مستقیماً از استودیو به فروش می‌رسانند انجام می‌دهند، فروش اثر هنری کاری بسیار دشوار است. این دشواری به حدی است که آنها ترجیح می‌دهند به جای واژه فروش از لفظ کاهش مالکیت استفاده کنند. چندین عامل در این حس پشیمانی موثرند. اول: فروش آثار هنری ارتباط طولانی‌مدت با بدهی، مرگ و یا طلاق دارد. هیچ کس دوست ندارد نیازمند به پول به نظر برسد. دوم: جمع‌آوری‌کنندگان آثار هنری در زمان فروش بسیار مردد هستند و سعی می‌کنند ارزش کامل اثر را قبل از فروش به‌دست آورند. این تردید اغلب چنان شدت می‌گیرد که در پایان آنها از فروش منصرف می‌شوند. سرانجام: برچسب «نگه‌دارنده» دربازار آثار هنری بسیار قدرتمند عمل می‌کند. به این معنا که اگر یک کلکسیونر به فروشنده تبدیل و مشهور شود یعنی به کسی که به راحتی آثار هنری را مبادله می‌کند دلالان آثار هنری و نمایندگان هنرمندان دیگر آثار خود را به او نمی‌فروشند. به عنوان مثال چارلز ساعتچی چنین وضعیتی پیدا کرد. حتی شایعاتی وجود دارد مبنی بر این که برخی هنرمندان بریتانیایی مانند پیتر دویگ و کریس اوفیلی گالری‌ها را از فروش آثارشان به وی منع کرده بودند.

آرت باسل فرهنگ خاص خود را دارد که توازنی از ممتاز بودن و همراهی یا تجارت و لذت است. این فرهنگ وقتی به درستی به اجرا درآید فروش‌های عظیم اتفاق می‌افتند. اجرای اشتباه آن باعث برهم‌خوردن بازی بین دلالان و کلکسیونرها می‌شود. برگزارکنندگان نمایشگاه امسال تصمیم گرفتند برنامه بی‌ضرری را اجرا کنند. آنها به افراد بسیار مهم برگه‌های عبور سیاه‌رنگ دادند و به آنها اجازه دادند ساعت 11صبح وارد نمایشگاه شوند. افرادی که اهمیت کمتر داشتند برگه عبور بنفش‌رنگ گرفتند و مجبور شدند تا ساعت 3 بعدازظهر منتظر بمانند. این کار برای  گروه اول مزیت زیادی داشت چرا که  رقابت کمتر شد و آنها در تصمیم‌گیری‌های خود فشار کمتری متحمل شدند. اما گروه دوم احساس بسیار ناخوشایندی داشتند چرا که اغلب آنها احساس می‌کردند رتبه آنها تنزل یافته است.  آرامش ناشی از ورود مرحله‌ای افراد موضوع اصلی صحبت در نمایشگاه بود. مارک اشپیلگر هماهنگ‌کننده نمایشگاه آرت باسل چنین استدلال می‌کند که فقدان ازدحام و هیاهو به کلکسیونرها اجازه داد تا نمایشگاه را به دقت ببینند و گالری‌ها و هنرمندان جدید را بشناسند. اما بسیاری از دلالان اعتقاد داشتند این برنامه به کندی تصمیم‌گیری و نوعی تنبلی منجر شد. این‌کار حتی ممکن است انرژی خریدارانی را که در جست‌وجوی «اوج» بودند از آنها گرفته باشد. از آن جایی که آرت باسل نظرسنجی‌های منظم و یا داده‌های اصلی را منتشر نمی‌کند فقط باید بر شواهد گزارشی اتکا کرد. اما این شواهد کافی است که بتوان گفت ماهیت احساسی بازار هنر اندکی تیره به نظر می‌رسد.

منبع: اکونومیست

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها