شناسه خبر : 36951 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جنسیت و رفتار مالی

جنسیت در میزان فعالیت افراد در بازار مالی اثرگذار است؟

 
 
حامد زرندی / پژوهشگر اقتصاد رفتاری

هر فردی در زندگی تصمیمات مالی فراوان مرتبط با فعالیت‌های خود می‌گیرد. همه افراد در انتخاب ابزارهای مالی رویه یکسانی را پیش نمی‌گیرند و با پیچیده‌تر شدن بازارهای مالی فاصله به‌وجود‌آمده بین این تصمیمات بیشتر شده است. تحقیقات انجام‌شده در چند سال اخیر نشان می‌دهد که وضعیت مالی، دارایی اقتصادی و رفتارهای مالی زن‌ها و مردها با یکدیگر تفاوت قابل توجهی دارند. همچنین به جز جنسیت، مولفه‌های موثر دیگری مانند سن، وضعیت اشتغال، تحصیلات و... رفتار افراد در بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این مقاله قصد داریم با بررسی مطالبی که اکثراً در دو دهه اخیر این موضوع را بررسی کرده‌اند، مروری بر آن داشته باشیم.

به‌‌رغم کاهش اختلافات جنسیتی در تحصیلات، درآمد و ثروت در طول زمان، اقدامات امنیت مالی بلندمدت برای زنان هنوز در مقایسه با مردان در سطوح پایین‌تری قرار دارد. به‌طور کلی، زنان پول کمتری سرمایه‌گذاری می‌کنند و نسبت به مردان پول خود را در سرمایه‌گذاری‌های کم‌خطرتری قرار می‌دهند. برخی از دلایل این رفتار شامل درآمد پایین، دانش مالی کم، احساس راحتی کمتر با ریاضیات یا مزایای بازنشستگی کمتر است. همچنین زنان ممکن است در دسترسی به اطلاعات و همچنین توانایی یا تمایل به استفاده از اطلاعات موجود با مردان متفاوت باشند.

اگرچه در سال‌های اخیر زنان به سرمایه‌گذاری کردن بیشتر علاقه‌مند شده و از آن آگاهی و اطلاع بیشتری کسب کرده‌اند، تحقیقات سطح سواد سرمایه‌گذاری تاکید می‌کند که زنان هنوز دانش پایه بازار را فرا نمی‌گیرند، احساس راحتی کمتری با ریاضیات دارند، رسانه‌های چاپی سنتی را به نرم‌افزار یا اینترنت برای جمع‌آوری اطلاعات مالی ترجیح می‌دهند و طرفدار آن دسته از سرمایه‌گذاری‌هایی هستند که مدیریت آنها آسان است و از ثبات برخوردارند. تحقیقاتی در سال 2000 نشان می‌دهد به‌طور کلی زنان کمتر در اوراق بهادار سرمایه‌گذاری می‌کنند و محافظه‌کارتر هستند. تحمل ریسک بسیار کم در سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت ممکن است از جمع شدن وجوه بازنشستگی کافی و دستیابی به سایر اهداف مالی بلندمدت برای مشتریان زن جلوگیری کند. سرمایه‌گذاران با تحمل ریسک پایین ممکن است با عدم سرمایه‌گذاری در سهام، فرصت‌ها را از دست بدهند، از طرف دیگر هم سرمایه‌گذاران با تحمل ریسک بسیار بالا نیز ممکن است ضررهای غیرضروری در ثروت خود متحمل شوند.

اینکه به نظر می‌رسد زنان تحمل ریسک‌پذیری‌شان کم است، ارتباط نزدیکی با این یافته دارد که زنان به تصمیمات سرمایه‌گذاری خود اعتماد و اطمینان کمتری دارند. مردان نسبت به زنان احساس می‌کنند که در امور مالی مهارت بیشتری دارند و نیز در مورد توانایی تصمیم‌گیری مالی خود بیش از حد اعتمادبه‌نفس دارند. به عنوان مثال، مردان بیشتر از زنان سهام خود را مبادله می‌کنند و با مبادله‌های بیش از اندازه خود بیشتر از زنان کارایی و عملکردشان آسیب می‌بیند، البته این تفاوت جنسیت میان زنان و مردان مجرد به حداکثر مقدار خود می‌رسد. زوج‌های متاهل بر تصمیمات سرمایه‌گذاری یکدیگر تاثیر می‌گذارند، در نتیجه اثرات اختلافات جنسیتی در اعتمادبه‌نفس بیش از حد را کاهش می‌دهد.

سوگیری خودخدمتی (تمایلی که فرد نتایج مثبت یک رویداد را به عملکرد خوب خود و نتایج منفی را به عوامل بیرونی نسبت می‌دهد) در مردان بیشتر از زنان است، زیرا مردان تمایل دارند بیشتر به موفقیت‌های خود در سرمایه‌گذاری تاکید کنند تا شکست‌هایشان. همچنین مردان به احتمال زیاد وقت و هزینه بیشتری را صرف تجزیه و تحلیل اوراق بهادار می‌کنند. علاوه بر این مردان معاملات بیشتری انجام می‌دهند، کمتر به کارگزاران خود اعتماد می‌کنند، بازده احتمالی را بیشتر و بالاتر پیش‌بینی می‌کنند و در مقایسه با زنان معتقدند که بازده بسیار قابل پیش‌بینی‌تر است.

اختلافات جنسیتی در اعتمادبه‌نفس سرمایه‌گذار ممکن است با توانایی شخص در کسب دانش از طریق بازخوردهای مبهم در بازارهای مالی مرتبط باشد. وقتی بازخورد فوری و غیرقابل تردید است، اعتمادبه‌نفس زنان با مردان برابر است؛ اما به عنوان مثال بازخورد در بازار سرمایه مبهم است، که به نظر می‌رسد بر نگرش زنان در مورد توانایی‌های خود به عنوان سرمایه‌گذار تاثیر می‌گذارد. حتی با کنترل مولفه‌هایی مانند زمینه و توانایی حرفه‌ای افراد باز هم نشان داده شد که اعتمادبه‌نفس زنان در تصمیمات سرمایه‌گذاری به‌طور قابل توجهی کمتر از مردان است. محققان دریافته‌اند که ادراکات مالی، شیوه خرج کردن پول و رضایت از وضعیت مالی به‌طور قابل توجهی تحت تاثیر جنسیت قرار می‌گیرد و زنان سرمایه‌گذاری کمتری در اوراق بهادار انجام می‌دهند و سرمایه‌گذاران محافظه‌کارتری هستند.

تمایل زنان به تفکر بیشتر در مورد تصمیمات سرمایه‌گذاری منجر به کاهش نرخ مبادلات و به نوبه خود، نرخ بازگشت بالاتر می‌شود. با این حال، پژوهشگران دیگری استدلال کردند که بی‌میلی زنان به ریسک سرمایه‌گذاری و اعتمادبه‌نفس پایین‌تر در سرمایه‌گذاری منجر به کاهش بازگشت سرمایه‌گذاری، منابع مالی بازنشستگی کمتر و درآمد بازنشستگی کمتر می‌شود.

در نهایت نتایج این مطالعات نشان داد با اینکه زنان و مردان هر دو درگیر مدیریت پول می‌شوند، زنان مسوولیت بیشتری در مدیریت مالی گزارش می‌کردند و مردان بیشتر درگیر فعالیت‌های مربوط به سرمایه‌گذاری می‌شدند. محققان دیگر، یافته‌های مشابهی را گزارش کرده‌اند. مردان به احتمال زیاد می‌توانستند سرمایه‌گذاری‌های خود را، یا با افزایش مبلغ یا با تغییر ترکیب سرمایه‌گذاری تنظیم کنند. با این حال، زنان بیشتر به دنبال مشاوره یک متخصص مالی بودند. در این مطالعه نشان داده شد که زنان بیشتر از مردان به یک برنامه‌ریز مالی مراجعه کرده‌اند و برای شش ماه آینده با مشاور مالی خود برنامه‌ریزی می‌کنند. در حالی که زنان ترجیح می‌دهند اطلاعات مربوط به سرمایه‌گذاری را از مشاوران مالی بگیرند، مردان با احتمال بیشتری خودشان در مورد سرمایه‌گذاری اطلاعات کسب می‌کنند.

هنگامی که یک سرمایه‌گذاری بازده مورد انتظار را به همراه نداشت، مردان بیشتر از زنان می‌توانستند تغییرات سرمایه‌گذاری انجام دهند، که همان یافته قبلی را نشان می‌دهد که مردان بیشتر از زنان می‌توانند سرمایه‌گذاری‌های خود را تنظیم کنند.

زنان در واکنش به یک واقعه مهم زندگی بیشتر از مردان احتمال تغییر در سرمایه‌گذاری خود را داشتند. زنان در واکنش به تولد فرزندان یا مرگ یکی از اعضای خانواده، تغییر در میزان سرمایه‌گذاری خود را با نرخ بالاتری نسبت به مردان اعلام کردند، در حالی که مردان بازنشستگی و سود زیاد ناگهانی (بادآورده) را به عنوان عوامل متداول در تغییر میزان سرمایه‌گذاری خود گزارش دادند. برای زنان، طلاق بعد از ازدواج و فرزندان مهم‌ترین عاملی است که سرمایه‌گذاری آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فقط حدود نیمی از زنان -به‌طور قابل توجهی کمتر از مردان- به خود اطمینان داشتند یا خود را آگاه و مطلع درباره سرمایه‌گذاری می‌دانستند یا گزارش می‌کردند که به‌طور منظم عملکرد سرمایه‌گذاری خود را با معیارهای بازار مقایسه و بررسی می‌کنند. این یافته با ادبیات موجود در این زمینه مطابقت دارد مبنی بر اینکه زنان سرمایه‌گذار به‌طور کلی اعتمادبه‌نفس کمتری در سرمایه‌گذاری دارند و سابقه‌ای نسبتاً محافظه‌کارانه در رفتارهای سرمایه‌گذاری از خود نشان می‌دهند.

ترجیحات یادگیری از نظر جنسیت بسیار متفاوت است و به نظر می‌رسد زنان در مقایسه با مردان سرمایه‌گذاری را کمتر هیجان‌انگیز و رضایت‌بخش و بیشتر استرس‌زا، دشوار و وقت‌گیر می‌دانند. سبک‌هایی که زنان و مردان ترجیح می‌دهند در مورد سرمایه‌گذاری یاد بگیرند نیز بسیار متفاوت است. مردان خودآموزی را بیشتر از زنان ترجیح می‌دهند. زنان بیشتر به مشاوران مالی و دانش آنها اتکا می‌کنند. همچنین زنان و مردان نگاه متفاوتی به مشاوران مالی دارند.

زنان مشاوران مالی را به عنوان منبع اطلاعات و شنوندگان دقیق توصیف می‌کنند. در حالی که مردان مشاوران مالی را افرادی توصیف می‌کنند که هزینه زیادی برای خدماتی که ارائه می‌دهند می‌گیرند و بیش از اندازه مراجعان خود را تحت فشار قرار می‌دهند.

در مقاله‌های دیگری دلبستگی و میزان شادی از پول درآوردن تفاوت‌های جنسیتی دیده می‌شود. این تفاوت می‌تواند مبنای بیولوژیک و تکاملی داشته باشد. همچنین می‌تواند محصول اجتماعی شدن انسان‌ها باشد و بنابراین می‌تواند دوباره آموخته شود. تحقیق انجام‌شده از سوی کانمن و دیتون (2010) منجر به ایجاد این مفهوم شد که داشتن پول بیشتر به معنای دستیابی به خوشبختی بیشتر در زندگی نیست، اما پول کمتر با درد عاطفی و هیجانی همراه است. با وجود این مردان تمایل دارند میزان درآمد را نسبت به زنان مهم‌تر بدانند، به ویژه در اوج موفقیت شغلی خود که تقریباً 50 درصد انتظارات آنها بیشتر است. در مقابل، زنان عناصر غیرمالی کار خود را به عنوان مثال «امنیت شغلی» یا «سهولت کار» مهم‌تر می‌دانند. زنان بیشتر از مردان می‌گویند پول برای شاد بودن در زندگی مهم نیست (35 تا  38 درصد)، اما نسبت زنانی که این نگرش را دارند به‌طور کلی با بالارفتن سن افزایش می‌یابد و رابطه معکوسی با درآمد خانوار دارد. این به این معنی نیست که زنان به پول وابستگی عاطفی و هیجانی ندارند. برعکس، پول برای زنان موضوعی است که بیشتر از مردان هیجانات و احساساتشان را برمی‌انگیزاند. خرج کردن از یک طرف باعث لذت آنها می‌شود، در حالی که از طرف دیگر باعث پشیمانی طولانی‌مدت می‌شود.

در نهایت این پژوهش نشان داده است که مردان و زنان رفتارهای مالی مختلفی از خود نشان می‌دهند. تفاوت‌های زن و مرد از نظر رفتارها در بازار مالی در حقیقت در بیشتر موارد قابل مشاهده است. اثر جنسیتی فقط در مورد گرفتن وام از موسسات مالی غیربانکی رخ نمی‌دهد. هر دو جنس در درجه اول از نظر نگرش به پول که به عنوان عاملی که در افراد احساس شادی ایجاد می‌کند، متفاوت هستند. از این جنبه، مردان به ویژه جوان‌ترها، شاد بودن زندگی خود را وابسته به پول می‌دانند. به نظر می‌رسد به همین علت مردان در بازار مالی بیشتر فعال هستند. مردان نه‌تنها با احتمال بیشتری کارت نقدی دارند، بلکه در تولید، تجارت یا خدمات نیز سرمایه‌گذاری بیشتری می‌کنند. به این ترتیب سود بازگشتی بیشتری از سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده در بازار سرمایه به دست می‌آورند.

بی‌سوادی مالی موضوعی است که در افراد زیادی دیده می‌شود طوری که حتی از ابتدایی‌ترین اصول اقتصادی نیز آگاهی ندارند. یکی از ویژگی‌های بارز در زمینه سواد مالی تفاوت جنسیتی است. از آنجا که زنان با چالش‌های منحصربه‌فرد مالی روبه‌رو هستند، برای امنیت مالی خود در آینده به دانش مالی نیاز دارند. چالش‌های متمایز زنان از امید به زندگی بیشتر از مردان، درآمد پایین‌تر از مردان و وقفه‌های شغلی به خاطر تولد و بزرگ کردن کودک ناشی می‌شود. از آنجا که زنان احتمالاً حداقل بخشی از بازنشستگی‌شان را در دوره بیوگی خود سپری می‌کنند، باید پس‌انداز آنها نسبت به مردان متفاوت باشد. علاوه بر این، زنان نسبت به مردان بسیار کمتر برنامه‌ریزی می‌کنند و بنابراین آمادگی کافی برای بازنشستگی ندارند. همچنین، مهارت‌های پایین مالی همراه با منابع قابل دسترس کمتر، امنیت مالی زنان را پس از بازنشستگی در معرض خطر قرار می‌دهد.

دانش مالی پایین پیامدهای اساسی دارد زیرا با چندین تصمیم مالی دیگر مرتبط است. کسانی که از نظر اقتصادی سواد بیشتری دارند، بیشتر در بازار سرمایه سرمایه‌گذاری می‌کنند و به کارمزد (حق‌الزحمه) توجه می‌کنند، وام‌های کم‌بهره می‌گیرند، به فکر بازنشستگی هستند و به شکل‌های متفاوتی ریسک می‌کنند. بنابراین دانستن میزان درک زنان از مفاهیم اساسی مالی و همچنین میزان مهارت‌های مالی آنان مهم است. بسیاری از مقالات نشان می‌دهد که زنان از سواد مالی و اعتمادبه‌نفس پایین‌تری نسبت به مردان برخوردار هستند و این موضوع آنها را در معرض آسیب احتمالی قرار می‌دهد. حتی کسانی که دانش مالی برای آنها بسیار مهم است. به عنوان مثال زنان بیوه یا زنان مجرد درباره مفاهیم مربوط به تصمیم‌گیری‌های روزمره مالی اطلاعات کمی دارند. این مطالعه مطابق با مقاله بوکر-کوئن و همکاران (2016) است که تفاوت‌های جنسیتی را در ایالات متحده، آلمان و هلند بررسی کرده است، و این شکاف جنسیتی در سواد مالی را که مستقل از زمینه اقتصادی اجتماعی و همچنین زمینه‌های فرهنگی و نهادی است، کشف کرده است.

در سراسر جهان، از هر سه بزرگسال فقط یک نفر مفاهیم اساسی مالی را درک می‌کند، و این موضوع را روشن می‌سازد که میلیاردها نفر آماده مقابله با تغییرات سریع در چشم‌انداز مالی نیستند. این به خودی خود نگران‌کننده است. با این حال، با یافتن شواهد محکم در مورد شکاف جنسیتی در سواد مالی در سراسر جهان، نگرانی بیشتری ایجاد شده است. شکاف در سواد مالی بین زن و مرد در کشورهایی با بازارهای مالی متفاوت، ساختارهای نهادی و همچنین زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی متفاوت وجود دارد. علاوه بر این، این شکاف مستقل از سطح درآمد کشور است.

در مجموع، توضیح تفاوت‌های جنسیتی دشوار است. مقاله بوکر-کوئن و همکاران (2016)، به عنوان مثال نتیجه می‌گیرد که هیچ توضیحی وجود ندارد که بتواند تفاوت سطح سواد مالی بین زنان و مردان را برآورده سازد. سطح پایین دانش مالی پیامدهای گسترده‌ای دارد، زیرا سواد مالی می‌تواند با تصمیمات مهم مالی مرتبط باشد. علاوه بر این، زنان به دلیل درآمد کم در طول زندگی کاری، سابقه قطع کار و امید به زندگی طولانی‌تر از مردان، با چالش‌های منحصربه‌فرد مالی روبه‌رو هستند. بنابراین، بهبود سواد مالی زنان در ارتقای امنیت مالی آنها مهم است. نه‌تنها زنان به سوالات سواد مالی کمتری به درستی پاسخ می‌دهند بلکه به احتمال بیشتری خودشان نیز اظهار می‌کنند که جواب سوالات را نمی‌دانند. بسیاری از زنان ندانستن خود را در امور مالی تشخیص می‌دهند و ابراز می‌کنند. این آگاهی (آن‌کس که نداند و بداند که نداند) زنان را به یک هدف ایده‌آل برای برنامه‌های آموزش مالی تبدیل می‌کند. تحقیقات نشان داده است که به نظر می‌رسد برنامه‌های آموزش مالی به ویژه برای زنان موفقیت‌آمیز است.

تحقیقات دیگری نشان داده است که تفاوت‌هایی در نحوه درک مسائل مالی زنان و مردان وجود دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین تفاوت زنان و مردان در رفتارهای خرج کردن پول، در ادراک موقعیت مالی و میزان رضایت آنها از جنبه‌های مختلف امور مالی انجام شده است.

نتایج این پژوهش نشان داده است که:

♦ نگرانی‌های مالی زنان بیشتر از مردان بر عملکرد شغلی آنان تاثیر می‌گذارد، در حالی که کمتر از مردان عملکرد شغلی‌شان از طریق روابط شخصی‌شان مختل شود.

♦ زنان کمتر از مردان احساس می‌کنند که وضعیت مالی آنها از دیگران در همان سطح اقتصادی-اجتماعی بهتر است.

♦ زنان به مراتب بیشتر از مردان چیزهایی را خریداری می‌کنند که به آن نیازی ندارند.

♦ زنان بیشتر از مردان از خرید به عنوان روشی برای خوشحال کردن خود استفاده می‌کنند.

♦ مقاومت زنان در برابر خرید نسبت به مردان کمتر است.

♦ زنان به مراتب بیشتر از مردان اقلام برنامه‌ریزی‌نشده را خریداری می‌کنند.

♦ زنان به مراتب بیشتر از مردان نسبت به خرید هرچه بیشتر اشیا اقدام می‌کنند.

♦ عادت‌های ولخرجی زنان بیش از مردان باعث ایجاد هرج‌و‌مرج در زندگی آنها می‌شود.

♦ زنان کمتر از مردان از توانایی خود در رسیدگی به شرایط اضطراری مالی رضایت دارند.

♦ زنان بیشتر از مردان از میزان پس‌انداز خود راضی هستند.

♦ زنان کمتر از مردان از توانایی خود در دستیابی به اهداف بلندمدت رضایت دارند.

♦ زنان بیشتر از مردان از وضعیت مالی فعلی خود ناراضی هستند.

 یک مطالعه جالب از سوی مایرز و بسیاری دیگر از تحلیلگران /محققان مالی در مورد نقش جنسیت در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری است. آیا زنان و مردان از نظر تصمیم‌گیری‌های مالی متفاوت هستند؟ بر اساس یافته‌های محققان پاسخ قطعاً مثبت است. مایرز دریافت که اگرچه مردان بر روی نتیجه متمرکز هستند، هدف‌محورند و سطح تحمل ریسک و میزان اعتمادبه‌نفسشان بالاست، از سوی دیگر زنان سیستم توجهی تقسیم‌شده دارند، فرآیند‌محور هستند، تحمل ریسک کمتری دارند و کمتر مستعد اعتمادبه‌نفس بیش از حد هستند. برد باربر و ترانس اودین در مقاله تحقیقاتی خود در سال 2001 در فصلنامه اقتصاد با عنوان «پسران پسر خواهند بود: جنسیت، اعتمادبه‌نفس بیش از حد و سرمایه‌گذاری سهام عادی» نیز نتایج مشابهی را درباره رفتارهای مالی خاص جنسیت به دست آورده‌اند.

پال داوار و گیل (2007) در پژوهش خود نشان دادند که زنان سطح آگاهی کمتر، اعتمادبه‌نفس پایین‌تر و ظرفیت تحمل ریسک پایین‌تری نسبت به مردان دارند، از این‌رو در رابطه با سرمایه‌گذاری در بورس اوراق بهادار که پرریسک هستند احتیاط بیشتری نسبت به مردان از خود نشان می‌دهند، مخصوصاً اگر منبع مالی در دسترسشان محدود و کم باشد.

تجزیه و تحلیل دقیق داده‌های جمع‌آوری‌شده از طریق مصاحبه‌های ساخت‌یافته با وضوح کامل و بدون هیچ تردیدی نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران به‌طور علمی بازی سرمایه‌گذاری را انجام نمی‌دهند. از نظر علمی، تاثیر رفتاری در تصمیمات سرمایه‌گذاری آنها بسیار زیاد است که ممکن است منجر به نتایج غیربهینه شود. با این حال، جالب است بدانید که سرمایه‌گذاران عمدتاً از نحوه کار راضی هستند. به نظر می‌رسد این نتایج نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران ماشین نیستند و آنها به منطق فازی غیرعلمی و تصمیمات احساسی خود راضی هستند، حتی اگر بسیاری از آنها از عملکرد کمتر از سطح بهینه سرمایه‌گذاری خود آگاه باشند. با این حال، تاثیر عوامل رفتاری بر روی زنان و مردان تنوع قابل توجهی را نشان می‌دهد. شاید به نظر برسد که این تکرار یک باور قدیمی است، اما این تحقیق بار دیگر ثابت کرده است که زنان و مردان یکسان نیستند. فقط در سه ویژگی از میان هشت ویژگی آزمایش‌شده زنان و مردان مشابه به نظر می‌رسند، یعنی هر دو در مورد شفافیت اهداف مالی خود کاملاً بی‌اطلاع هستند و هر دو به یک اندازه مستعد مغالطه‌های رفتاری مانند حسابداری ذهنی و رفتار گله‌ای هستند. با این حال، در میان پنج ویژگی باقیمانده تفاوت قابل توجهی در نحوه رفتار زنان و مردان وجود دارد. در حالی که زنان در رفتارهای پرریسک محافظه‌کارتر هستند، همچنین نسبت به اعتمادبه‌نفس بیش از حد و واکنش بیش از حد کمتر مستعد هستند و به‌طور کلی تئوری چشم‌انداز را تصدیق نمی‌کنند. همچنین زنان به جای رشد، بیشتر بر هدف درآمد سرمایه‌گذاری می‌کنند. از سوی دیگر مردان، تصمیم‌گیرندگان مالی تهاجمی‌تری هستند و رشد را هدف قرار می‌دهند تا درآمد. مردان همچنین بیشتر مستعد رفتارهایی مانند اعتمادبه‌نفس بیش از حد و واکنش بیش از حد و همچنین مصداقی از تئوری چشم‌انداز هستند.

دراین پرونده بخوانید ...