شناسه خبر : 36896 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جهان غیردموکراتیک‌تر

مریم زارعیان از سیطره دولت‌ها بر روندها پس از همه‌گیری کووید 19 می‌گوید

جهان غیردموکراتیک‌تر

آیا روند مدیریت کرونا منجر به افزایش سیطره دولت‌ها بر همه امور بیش از گذشته شده است؟ مریم زارعیان جامعه‌شناس معتقد است: در بسیاری از کشورها بر سر سیطره دولت بحث شده و اندیشمندان زیادی بر روی آن صحبت کرده‌اند. جورجو آگامبن، فیلسوف و نویسنده معاصر ایتالیایی، به این موضوع به این شکل اشاره می‌کند که دولت با ایجاد و تداوم وضعیت استثنایی، در حال قبضه کردن تمام حوزه‌های زندگی شهروندان است. زارعیان معتقد است: دنیا با کرونا غیردموکراتیک‌تر شده است و کووید 19 وضعیت اضطراری در جامعه ایجاد کرده است، به طوری‌که شیوع و همه‌گیری این ویروس باعث شده همه امور کشور از جمله افکار عمومی تحت‌الشعاع قرار بگیرد.

♦♦♦

روندهای مدیریت کرونا در ایران اگرچه خسارت سنگینی به کادر درمان کشور وارد کرده و تعداد قابل توجهی از مردم را نیز به کام مرگ برده اما به نظر می‌رسد نهادهای متولی از تداوم کرونا راضی هستند. این فرضیه تا چه اندازه قابل بررسی است؟

کرونا وضعیت اضطراری در جامعه ایجاد کرد. به طوری‌که شیوع و همه‌گیری این بیماری باعث شد همه امور کشور از جمله افکار عمومی تحت‌الشعاع قرار بگیرد؛ از رسانه‌ها که تقریباً بخش اعظم اخبارشان به کرونا اختصاص پیدا کرد تا جلسات تصمیم‌گیری مسوولان کشور و رفتار و گفتار روزمره شهروندان در خانواده، در خیابان و در عرصه عمومی همه و همه به موضوع کرونا پرداختند چراکه کرونا به یک پدیده فراگیر کشور تبدیل شد که همه آحاد جامعه را با کمی تفاوت نسبت به یکدیگر در معرض خطر جانی و معیشتی قرار می‌داد و دو حوزه مهم و بنیادی زندگی اجتماعی یعنی امنیت جانی و معیشت ر ا هدف گرفته بود. حتی آثار فراگیر این موضوع به این دو حوزه هم اکتفا نکرده و سایر عرصه‌های زندگی اجتماعی همچون عرصه زندگی خانوادگی و عرصه سیاسی را هم متاثر می‌کرد. در نتیجه این توجه جمعی اندیشمندان، سیاستمداران و مردم به موضوع کرونا وضعیت خاصی برای دولت‌ها شکل گرفت که با مساله اجتماعی‌ای مواجه شوند که به غیر از آنکه خود حاکمیت لازم می‌دید ورود جدی به مساله داشته باشد، مطالبه اجتماعی بالایی هم برای مداخله در آن وجود داشت. به عبارت دیگر این مساله که از حالت مساله‌ای طبقه‌ای، منطقه‌ای، قومی و حتی ملی خارج شده بود و به عنوان یک مساله اجتماعی بین‌المللی طرح شده بود، قاطبه مردم خواستار مداخله جدی حاکمیت برای حل آن بودند و این مساله نقش تاریخی برای حاکمیت در این برهه زمانی ایجاد کرد و در واقع با اینکه بار مسوولیت مجموعه حاکمیت را افزایش می‌داد، ولی شاید بتوان گفت نوعی رضایتمندی برای حاکمیت از این نقش تاریخی ایجاد کرد که پس از مدت‌ها می‌توانست با انجام دادن خوب آن نقش به صورت غیرمستقیم دستاوردهایی داشته باشد.

چرا استمرار وضعیت فعلی کرونایی به مذاق سیاستگذاران شیرین آمده است؟

علت‌های چندگانه‌ای می‌توان برای این نوع رضایتمندی برشمرد، به عنوان مثال بخشی از این رضایتمندی به مجموعه وزارت بهداشت بر‌می‌گردد که به‌رغم اینکه بار زیادی بر دوش کادر درمان به دلیل این بیماری تحمیل شد ولی روی دیگر سکه آن بود که حضور این وزارتخانه به عنوان بازوی مهم دولت در امر کنترل کرونا تا حد زیادی توانست سرمایه نهادی ازدست‌رفته این قشر را ترمیم کند و فرصتی تاریخی برای این بخش از دولت ایجاد کند. به طوری‌که کنترل و شیوع بیماری و مرگ‌و‌میرها توسط مجموعه دولت با پیشگامی وزارت بهداشت و درمان اگر به خوبی پیش برود، می‌تواند سرمایه نهادی از‌دست‌رفته این مجموعه و خود دولت را در پیشگاه مردم ‌ترمیم کند. یعنی دولت نشان دهد که با وجود شرایط سخت تحریم‌ها توانسته از پس کنترل این پاندمی برآید، برایش دستاورد بزرگی محسوب می‌شود. اما سویه دیگری از رضایتمندی که من می‌خواهم به آن اشاره کنم، به اجرای سیاست‌هایی برمی‌گردد که مجموعه حاکمیت درحالت عادی به راحتی نمی‌توانست اجرایی کند و آن احساس قدرت و نظارتی است که در جریان مداخله برای کنترل این بیماری برای مجموعه حاکمیت ایجاد شده است و به نوعی برایش مطلوب است. چراکه بسیاری از موضوعاتی که در مخیله حاکمیت برای ایجاد محدودیت در آن بدون عوارض اجتماعی نمی‌گنجید، اکنون به راحتی اعمال می‌شود و نه‌تنها واکنشی بر نمی‌انگیزد بلکه در بسیاری موارد حتی همراهی بخش اعظمی از جامعه را هم به همراه دارد.

 آیا این روند منجر به افزایش سیطره دولت بر همه امور بیش از گذشته نخواهد شد؟

موضوعی که جنابعالی به آن اشاره کردید، موضوعی است که اتفاقاً در بسیاری از کشورها بر سر آن بحث شده و اندیشمندان زیادی در مورد آن صحبت کرده‌اند. جورجو آگامبن، فیلسوف و نویسنده معاصر ایتالیایی، به این موضوع به این شکل اشاره می‌کند که دولت با ایجاد و تداوم وضعیت استثنایی، در حال قبضه کردن تمام حوزه‌های زندگی شهروندان است. به نظر این اندیشمند در گذشته همه‌گیری‌های بیشتری اتفاق افتاده است، اما هرگز کسی فکر نمی‌کرد که در آن موارد حالت اضطراری‌ای (مثل این یکی) اعلام شود به طوری که ما را از حرکت باز دارد. مردم آنچنان به زندگی در شرایط بحران و اضطرار دائمی عادت کرده‌اند که به نظر نمی‌رسد متوجه باشند که زندگی آنها به وضعیتی صرفاً بیولوژیک تقلیل یافته است و نه‌تنها ابعاد اجتماعی و سیاسی‌اش تحت تاثیر قرار گرفته، بلکه ابعاد انسانی آن نیز متاثر شده است. به عبارتی کرونا یک وضعیت استثنایی برای دولت‌ها ایجاد کرده که یکسری اقدامات غیرضروری را در پیش بگیرند و بتوانند آنها را توجیه کنند. به عنوان نمونه سازمان فناوری اطلاعات ایران از آغاز به کار سرویسی با همکاری وزارت بهداشت خبر داده که مطابق با آن مبتلایان کرونا امکان استفاده از اتوبوس بین‌شهری، تاکسی‌های اینترنتی، قطار و هواپیما و مواردی از این قبیل را نخواهند داشت. مطابق با این سیستم داده‌ها که مربوط به شماره ملی افرادی است که تست کووید ۱۹ آنها مثبت شده، در اختیار بخش‌های مختلف مانند شرکت‌های هواپیمایی، رجا، پلت‌فورم‌های خدمات مانند تاکسی‌های اینترنتی و سایت‌های فروش بلیت قرار می‌گیرد. در حالی‌که قرار دادن اطلاعات بیماران مبتلا به کرونا در اختیار پلت‌فورم‌های خدماتی در واقع نقض آشکار حریم خصوصی شهروندان است و اطلاعات پزشکی افراد که مطابق قوانین حقوقی فقط در دسترس پزشکان مرتبط بود اکنون در دسترس گروه‌های مختلف قرار می‌گیرد. آگامبن به این موضوع اشاره می‌کند که این اپیدمی بهانه‌ای آرمانی برای حکومت‌ها فراهم کرده، تا محدودیت‌هایی را بر آزادی شهروندان تحمیل کند. فوکو هم در مباحثی که درباره قدرت انضباطی داشت به نوعی به این اشاره می‌کند که قدرت انضباطی ابزارهایی همچون نظارت سلسله‌مراتبی، قضاوت هنجار‌ساز و تجسس دارد تا به واسطه آنها همه چیز را در چنبره خود بگیرد. می‌توان گفت مفهوم نظارت سلسله‌مراتبی فوکو که دال بر پیوند میان مرئی بودن و اعمال قدرت است، در مرئی کردن اطلاعات پزشکی افراد با دم‌و‌دستگاهی است که ظاهراً برای نظارت و مراقبت از جان‌ها طراحی شده، اما خود یک ابزار جبری و قهری برای کسانی است که از این طریق قابل رویت هستند و البته نکته مهم این موضوع همکاری کنترل‌شونده‌ها با کنترل‌گرها ذیل میلی همگانی برای ایمنی است.

آیا شرایط کرونایی سبب کاهش روندهای اعتراضی در جهان شده است؟

با گسترش پاندمی کرونا و وضع قرنطینه‌های سراسری و امکان کاهش حضور شهروندان در فضاهای عمومی گویی حکومت‌ها به آرامش رسیده‌اند که در مناطقی که به نوعی اعتراض‌های سیاسی وجود داشت، این اعتراضات آرام گرفته است. دولت‌ها تلاش می‌کنند از این فرصت فوق‌العاده‌‌ای که برایشان فراهم شده به بهترین شکل استفاده کنند تا با وضع سیاست‌ها و خط‌مشی‌هایی نظم جدیدی در جوامع‌شان ایجاد کنند و با بهانه انتشار بیماری کرونا سیاست‌های سفت‌و‌سخت‌تری در پیش بگیرند تا هر‌چه بیشتر امکان نادیده گرفتن مطالباتی را که در قالب جنبش‌های اعتراضی شکل می‌گیرد داشته باشند. آنها تلاش می‌کنند ماهیت چنین حضورهای اعتراضی را به بهانه مقابله با انتشار ویروس کرونا هر چه بیشتر نفی کنند. با این تفسیر انتظار می‌رفت با شیوع این بیماری و ساز‌و‌کارهایی که متناسب با جلوگیری از شیوع آن به کار گرفته می‌شد، اعتراض‌ها هم متوقف شود. اما آنچه در برخی کشورهای دیگر شاهد هستیم آن است که گاهی به‌‌رغم این مساله و با وجود محدودیت‌های تردد اعتراض‌هایی شکل می‌گیرد. در این زمینه می‌توان گفت بحران‌ها می‌توانند ایجاد‌کننده وضعیت‌های بسیج‌کننده، تسریع‌کننده و تشدیدکننده کنش اعتراضی باشند، به طوری‌که دست‌زدن به «اعتراض» را حتی در شرایط غیرمعمول توجیه‌پذیر کنند و تاخیر در اقدام اعتراضی را به دلیل ماهیت غیراخلاقی و غیرمسوولانه آن، توجیه نکنند. پس اگر در عرصه‌های مختلف بحران وجود داشته باشد، شرایط اضطراری همچون کرونا به خودی خود نمی‌تواند اعتراض‌ها را خاموش کند، ضمن آنکه به این نکته هم باید توجه کرد که با گسترش سریع اینترنت و تکنولوژی‌های ارتباطی  و افزایش روز‌به‌روز کاربران فضای مجازی، سرعت انتشار اطلاعات، اخبار و گستره آن فزونی یافته و این موضوع فرصت سازماندهی را برای رفتارهای جمعی و در سطحی گسترده‌تر، جنبش‌های اجتماعی فراهم می‌کند. کنش‌های جمعی که نقطه آغاز آنان شبکه‌های اینترنتی است، تنها با اشغال فضای شهری به جنبش تبدیل می‌شوند. کاستلز نیز به این موضوع اشاره می‌کند که فضای جنبش‌ها همیشه از تعامل بین فضای جریان‌ها در اینترنت و شبکه‌های ارتباطی بی‌سیم، از یک‌سو، و فضای مکان‌های اشغال‌شده و ساختمان‌های نمادین از طریق کنش‌های جمعی، از سوی دیگر، ساخته می‌شود. در ایران هم می‌بینیم که کارزارهای اینترنتی زیادی در قالب هشتگ در شبکه‌های مختلف اجتماعی خود را نشان می‌دهند. فقدان حضور فیزیکی در دوران کرونا سبب شده که فعلاً فضاهای شهری و کالبدی به نفع فضای مجازی عقب بایستند و فضاهای روانی، فکری وگفتمانی اوج بگیرند.

 آیا منع آمد‌و‌شد و کاهش هزینه‌های خرید مردم و مسائلی از این دست که محصول خانه‌نشینی اکثر مردم طی یک‌سال گذشته است، می‌تواند قدرت مردم را در اثرگذاری اجتماعی کاهش دهد؟

آنچه می‌توانیم بگوییم این است که اگر فاصله فیزیکی در زندگی انسان‌ها تداوم یابد، بخشی از خواص روابط اجتماعی از دست می‌رود. بر خلاف آنچه گفته می‌شود فاصله فیزیکی از فاصله اجتماعی جدا نیست. بلکه دو مفهوم در‌هم‌تنیده‌اند. نمی‌شود فاصله فیزیکی بین آدم‌ها باشد ولی مناسبات تغییر نکند و به طور خاص اثرگذاری اجتماعی افراد تغییری نکند. اثرگذاری اجتماعی بر مبنای روابط فیزیکی تغییر شکل می‌دهد. اگر مناسبات فیزیکی جایگاهشان کمرنگ شود، به نظر می‌رسد بخشی از اثرگذاری اجتماعی نیز کاهش می‌یابد.

 تداوم وضعیت کرونا و محدودیت‌های ناگزیر آن آزادی‌های اجتماعی و فردی و حقوق شهروندی مردم را مختل نکرده است؟

ویروس کرونا، کشورهای جهان را غیردموکراتیک‌تر کرده است. بحران ویروس کرونا مزایای قابل توجهی برای رهبران نظام‌های سیاسی دنیا چه در کشورهای دموکراتیک و چه در کشورهای غیر‌دموکراتیک داشت. به طوری‌که در سراسر جهان دولت‌ها، محدودیت‌های وسیعی برای آزادی‌های فردی و آزادی‌های مدنی اعمال کردند. گروه‌ها و تشکل‌های مدنی به واسطه کرونا فعالیت‌هایشان محدود شد و رژیم‌های اقتدارگرا و مستبد با تکیه بر شرایط اضطراری که در کشورهایشان ایجاد شده، نیروها و جریان‌های سیاسی منتقد و مخالف را سرکوب کردند. آنها سطح دسترسی به اطلاعات و موقعیت شهروندان را افزایش دادند و همچنین اختیارات ویژه‌ای هم به نهادها و سازمان‌های اطلاعاتی و نظامی اعطا کردند تا هرچه بیشتر وارد حریم خصوصی شهروندان شوند. دولت‌ها با این استدلال که ابتلا به کرونا در محدوده حریم خصوصی شهروندان نیست به انتقاداتی که درباره نقض حریم خصوصی شهروندان بیان می‌شود، پاسخ می‌دهند. در همین زمینه، آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، هم عنوان کرد همه‌گیری ویروس کرونا به بحران حقوق بشر تبدیل شده است. بدین ترتیب می‌توان گفت شیوع ویروس کرونا برخی از پایه‌های اصلی حقوق شهروندی همچون آزادی‌های فردی، تکثرگرایی و عدم مداخله حاکمیت در زندگی خصوصی و روزمره را به لرزه درآورد.

 آیا استمرار این وضعیت می‌تواند منجر به انباشت مطالبات و اصطکاک بیشتر میان مردم و دولت در آینده شود؟

گرچه بحران ویروس کرونا منازعه را به تاخیر می‌اندازد، ولی این به تاخیر انداختن به قیمت تلنبار‌شدن مسائل چالشی است که در جامعه وجود دارد. به عبارتی زمانی‌که جامعه از وضعیت کرونایی خارج شود، گسل‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی با قدرت تخریبی بیشتری شروع به حرکت خواهند کرد و البته آن انگیزه‌هایی که سبب شکل‌گیری کنش‌های جمعی هستند، در امتداد موضوعات اعتراضی دیده خواهند شد. می‌توان گفت در این میان برخی از بحران‌ها که مستقیماً از دل شیوع کرونا سر برآورده‌اند، همچون مطالبات برابری‌طلبانه زنان یا اعتراض‌های زیست‌محیطی در کنار اعتراض‌های پیشین افزایش خواهند یافت. اما به نظر می‌رسد پررنگ‌تر از همه اینها بحران اقتصادی است. ویروس کرونا و افق غیرقابل کنترل آن زخم‌های عمیقی بر جسم بی‌جانِ رفاه عمومی در جامعه وارد کرده است و این وضعیت جامعه را پیچیده‌تر می‌کند. محرومیت‌های اقتصادی می‌تواند سبب بسیج سیاسی شود و مطالبات سیاسی منابع عمل جمعی را گسترده‌تر می‌کند. نتیجه انباشت شکست‌ها و ناامیدی‌ها و ناکامی‌های اقتصادی انتشار سریع جغرافیایی اعتراض‌ها و خشونت بیشتر است. نکته مهم آن است که محرومیت اقتصادی دیگر فقط در لایه‌های پایینی جامعه دیده نمی‌شود، بلکه با مشکلات متعدد در اقتصاد و روند فزاینده افزایش قیمت‌ها و تحریم‌ها محرومیت از طبقه متوسط هم فراتر رفته است و این به این معناست که اعتراض در حال تبدیل شدن به یک وسوسه اجتناب‌ناپذیر برای اقشار مختلف مردم است.

 وضعیت خستگی و توانایی کادر درمان از یک‌سو و اقتصاد ورشکسته مردم که معطل تعطیلی و محدودیت کرونایی است با چه ابزارهایی و به چه روش‌هایی قابل مدیریت است؟

من همیشه برای خرد جمعی ارزش زیادی قائل هستم، پس اگر بخواهم پاسخ واقع‌گرایانه‌ای به این پرسش بدهم این است که کشور ما لازم است در مدیریت این بحران از تجربه جهانی و تجربه دیگر کشورها استفاده کند. اینکه کشوری تلاش کند در انزوا و در تنهایی خودش برای مشکلات خود راه‌حل پیدا کند، با منطق زندگی اجتماعی سازگار نیست. لازمه بقا و پیشرفت و توسعه یک کشور ارتباط با سایر کشورها و نه انزوا و حصارکشی است. البته شرط لازم این موضوع آن است که وضعیت کشور در سطح بین‌المللی مانند اکثر قریب به اتفاق کشورهای دیگری شود که در دنیا وجود دارند. به عنوان مثال در حالی که 194 کشور در سراسر جهان، از نظام مالی خود در برابر تامین مالی تروریسم و پولشویی محافظت می‌کنند، خودداری از پیوستن به یک توافق و نظارت جمعی و قرار دادن نام کشورمان در کنار کشوری همچون کره شمالی با این معنا که این کشور دارای ریسک بالای سوءاستفاده از نظام مالی است، چه توجیهی دارد؟! تجربه کشورهایی که ضمن اتکا به دانش و توانایی ملی و بومی خود، با کشورهای دیگر تعامل دارند و از فرصت‌های حاصل از این تعامل در توسعه کشورشان استفاده می‌کنند، نشان می‌دهد که برقراری ارتباط با کشورهای دیگر نه‌تنها به معنای نفی استقلالشان نبوده، بلکه برعکس با حفاظت از سرمایه‌های انسانی، اجتماعی و اقتصادی خود هرچه بیشتر توسعه ‌یافته و قوی‌تر شده‌اند و توانسته‌اند در عرصه‌ها‌ی بین‌المللی اتفاقاً تاثیرگذار باشند.

واقعیت این است که تحریم‌ها مهم‌ترین مشکل در حال حاضر کشور در مقابله با مخاطرات معیشتی و جانی کروناست. بیان کنیم یا نه، جای انکار ندارد که این تحریم‌ها تا عمق روستاهای ما اثر کرده است و طاقت مردم را در مقابل مسائل زندگی‌شان به سر آورده است. هر اقدامی که بتواند هرچه سریع‌تر این تحریم‌ها را رفع کند، در مدیریت بهتر این وضعیت راهگشاست. همچنین در حال حاضر همه کشورهای دنیا در حال استفاده از نتایج علمی مطالعات کشورهای پیش‌رو در زمینه کرونا هستند و کشورها از یکدیگر برای استفاده بیشتر از این امکان سبقت می‌گیرند. محروم کردن کشور برای استفاده از این امکان ذیل ایدئولوژی می‌تواند زمینه‌ساز وقوع بحران‌های بزرگ‌تر در عرصه معیشت و جان شهروندان باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها