شناسه خبر : 36547 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اوج‌گیری بازارها

تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال از آینده بازارهای جهانی چه می‌گویند؟

 
 
رسول فروغ‌فرد/ نویسنده نشریه

آینده بازارهای مالی جهانی به لحاظ تکنیکال و فاندامنتال بررسی شد. در خصوص بازار طلا، فلز گرانبها تحت تاثیر دو جریان متضاد در حال معامله است؛ یک جریان اصلاحی که از آگوست و با بازگشایی اقتصادها آغاز شد و با پیروزی بایدن تقویت شد. و یک جریان بلندمدت‌تر صعودی که در ماه آوریل با تزریق ریسک به بازارها آغاز شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد نقطه تلاقی این دو جریان در هفته‌های آتی در نرخی حول ۱۷۰۰ دلار رقم می‌خورد و رفتار طلا در این نرخ می‌تواند آینده بازار را رقم بزند. در بازار سهام آمریکا، یک واگرایی قابل توجه بین بخش‌های مختلف وجود دارد. در حالی‌که گروه تکنولوژی در ۱۲ ماه گذشته حدود ۴۵ درصد رشد داشته، گروه انرژی حدود ۳۰ درصد کاهش داشته است. بنابراین این گروه‌های بازمانده می‌توانند شاخص‌های سهام در هفته‌های آتی را هنوز با رشد مواجه کنند. بازار رمزارزها با رشد خیره‌کننده و بی‌سابقه مواجه شده‌اند. بیت‌کوین از مرز تاریخی ۱۸۲۰۰ تومان عبور کرد و خود را برای عبور از ۲۰ هزار تومان در هفته‌های آتی آماده کرده است. مرز روانی که اگر از آن عبور شود، رمزارزها را وارد فصل تازه‌ای می‌کند. در بازار نفت، اگر‌چه تحلیل‌های تکنیکال رشد قابل توجهی برای نفت پیش‌بینی می‌کنند، تحلیل‌های تکنیکال حکایت از آن دارند که نفت برای رسیدن به هدف ۵۵ دلار انرژی بیشتری لازم دارد. انرژی‌ای که احتمالاً می‌تواند از طریق واکسن کرونا عرضه شود.

 

طلا در انتظار یک نقطه حیاتی

بررسی روند بلندمدت و میان‌مدت طلا نشان می‌دهد این فلز گرانبها روزهای اخیر خود را تحت اثر دو جریان سپری کرده است و به نظر می‌رسد در آینده نیز تحت تاثیر این دو جریان حرکت کند. اولین جریان که می‌توان آن را جریان اصلی و بلندمدت نامید، روندی است که از اواسط ماه مارس شروع شده و تا به امروز ادامه داشته است. جریانی که به دنبال شیوع ویروس کرونا و تزریق ریسک و نااطمینانی نسبت به آینده به بازارها، توجه‌ها را به پناهگاه امن جلب کرد و بازار را به حرکت در آورد. به طوری که طلا سقف تاریخی دو هزار دلار را نیز برای مدت کوتاهی پشت سر گذاشت. اما عبور مطمئن از این سقف سخت بود و بعد از آن طلا وارد مسیر دوم شد؛ مسیری که بیشتر رنگ‌و‌بوی کوتاه‌مدت دارد. طی این جریان، طلا وارد یک مسیر سرازیری با شیب قابل توجه شد و در روزهایی حتی تا نرخ ۱۷۷۰ نیز کاهش یافته است. در مجموع می‌توان گفت جریان دوم و کوتاه‌مدت طلا تحت تاثیر سه نیرو ایجاد شده است؛ اولین نیرو تطبیق زندگی‌ها با بیماری کرونا و سیاست‌های برگشت از قرنطینه بود. از اواسط آگوست که عمده کشورهای جهان از سیاست‌های قرنطینه خود عقب‌نشینی کردند، به تدریج نقش ریسک هم در بازارها کاهش یافت و سمت عرضه بازار طلا نیرو گرفت. در نتیجه با کاهش همزمان تقاضا، طلا وارد مسیر کوتاه‌مدت نزولی شد. دومین عامل انتخابات آمریکاست. تا قبل از ۳ نوامبر فضای بازارها با ریسک بالای انتخابات آمریکا یا حتی سناریوهای تنش‌زای بعد از انتخابات همراه بود. به همین دلیل در آن مقطع تا حدودی تقاضا افزایش یافت. اما نتیجه انتخابات به نفع کاهش ریسک تمام شد و با انتخاب بایدن طلا به مسیر نزولی کوتاه‌مدت خود ادامه داد. سومین نیرو سد مقاومتی سنگین دو هزار دلار بود. در مجموع به لحاظ تکنیکال نرخ‌های مهم و تاریخی فرصت خوبی است برای بازارها تا وارد فاز اصلاحی شوند و انرژی لازم را برای صعود بعدی جذب کنند. به نظر می‌رسد بعد از افزایش چند‌ماهه، طلا وقتی به سد دو هزار دلار رسید، قدرت لازم برای ادامه مسیر را نداشت. بنابراین فاز اصلاح را شروع کرد.

46-1

اینکه پایان فاز اصلاح کجا می‌بود، می‌توانست تا حد زیادی از طریق انتخابات آمریکا توضیح داده شود. به طوری که اگر ترامپ پیروز می‌شد، می‌توان انتظار داشت مسیر اصلاحی کوتاه‌مدت به پایان خود برسد و وارد جریان اصلی شود. اما پیروزی بایدن سناریوی آینده طلا را تا حدی تغییر داده است. به طوری که عمده تحلیلگران نسبت به اینکه آیا هنوز روند بلندمدتی که طلا از اواسط مارس شروع کرد، پایدار است یا نه، شک دارند. در صورتی که سیاست‌های ثبات‌ساز بایدن بتواند اقتصاد آمریکا را وارد جریان بلندمدت کند و بیماری کرونا هم ریشه‌کن شود، می‌توان انتظار داشت طلا به پایان روند بلندمدت برسد. اما در صورتی که نااطمینانی‌ها ادامه‌دار باشد، احتمالاً فاز اصلاحی کوتاه‌مدت باشد، و به زودی فلز زرد به روند بلندمدت خود بپیوندد. نتیجه این ابهام به لحاظ تکنیکی در نقطه‌ای کلیدی بین ۱۷۰۰ تا ۱۷۵۰ تعیین می‌شود. نقطه‌ای که می‌تواند محل تلاقی روند بلندمدت و اصلاحی فلز زرد باشد. البته این نقطه به طور پویا در حال تغییر است. اما مهم این است که رفتار بازار بعد از تلاقی این دو جریان در هفته‌های آینده، اثر مهمی روی آینده طلا به لحاظ تکنیکال خواهد داشت. اگر طلا بعد از تلاقی به مسیر نزولی خود ادامه دهد، می‌توان انتظار داشت جریان بلندمدت به نقطه پایان رسیده و جریان اصلاحی به یک جریان بلندمدت‌تر تبدیل شده است. اما اگر رفتار طلا بعد از تلاقی، صعودی باشد، احتمالاً جریان بلندمدت هنوز باقی است و طلا می‌تواند دوباره رشد کند.

 

اورشوت‌ها و بازمانده‌ها در سهام آمریکا

آینده بازار سهام در آمریکا را می‌توان تا حد زیادی به دو عامل نسبت داد. اولین عامل، برگشت اقتصاد به روند طبیعی خود، و دومین عامل «کام‌بک» بخش‌ (Sector)‌های عقب‌مانده مانند انرژی است. بعد از سقوط تاریخی سهام آمریکا در ماه مارس، این بازار به سرعت قابل توجهی وارد مسیر افزایشی شد و به این مسیر با قدرت بالا ادامه داد. در بحبوحه آغاز کرونا، بسیاری از اقتصاددانان، مسیر کام‌بک را V‌شکل و برخی بدبین‌ها مسیرWشکل پیش‌بینی کرده بودند. در نهایت با گذشت حدود ۹ ماه، اکنون بازار سهام آمریکا نه‌تنها تمام سقوط خود را جبران کرده بلکه از نقطه ابتدایی خود (قبل از بحران کرونا) هم عبور کرده و سقف‌های تاریخی را رد کرده است. در خصوص تداوم این مسیر افزایشی دو عامل دخیل هستند. اولین عامل نگاه تناسبی به رشد بخش‌هاست. بررسی‌ها نشان می‌دهد در یک سال گذشته واگرایی رشد یا کام‌بک بین بخش‌های مختلف اقتصاد در آمریکا به میزان قابل توجهی بالا بوده است. در میان ۱۱ بخش عمده در اقتصاد آمریکا، دو گروه تکنولوژی و consumer cyclicals با بیشترین افزایش قیمت مواجه شده‌اند. به طوری که این دو گروه نه‌تنها سقوط بعد از کرونا را جبران کرده‌اند، بلکه در ۱۲ ماه گذشته هر کدام حدود ۴۵ درصد بازدهی داشته‌اند. بعد از این دو گروه، بخش خدمات ارتباطی با ۲۵ درصد رشد در یک سال گذشته، با بیشترین رشد در دوره کام‌بک مواجه شده‌اند. بنابراین می‌توان گفت در بازار سهام آمریکا، احتمالاً این گروه‌ها در معرض اورشوت قرار گرفته‌اند. در سوی مقابل، گروه‌هایی بوده‌اند که حتی نتوانسته‌اند سقوط ابتدای بحران را جبران کنند. مهم‌ترین این بخش‌ها، بخش انرژی است. این بخش در ۱۲ ماه گذشته با ۳۴ درصد کاهش قیمت همراه شده است. بعد از این گروه بخش مسکن و گروه شرکت‌های مالی مانند بانک‌ها و موسسات مالی در رده‌های بعدی گروه‌های عقب‌مانده جای گرفته‌اند. بنابراین می‌توان انتظار داشت، بخشی از آینده شاخص سهام در آمریکا به سرعت کام‌بک این گروه‌ها بستگی داشته باشد. اگر این گروه‌ها (که وزنشان در کل شاخص S&P500 کم نیست) با سرعت قابل قبول کام‌بک کنند، می‌توان انتظار داشت، شاخص هنوز جای رشد دارد.

دومین عامل، شک و نااطمینانی در خصوص اورشوت بخش‌های رشدکرده است. در صورتی که اقتصاد آمریکا در بلندمدت نتواند وارد مسیر رونق با سرعتی معادل رشد بلندمدت شود، می‌توان انتظار داشت تعدادی از بخش‌های بازار سهام آمریکا با تعدیل رشد مواجه شوند. اما در صورتی که اقتصاد آمریکا بتواند با اطمینان بالاتری وارد مسیر بلندمدت شود، می‌توان سناریوی اورشوت را رد کرد و احتمالاً حتی بخش‌هایی مانند تکنولوژی می‌توانند به سوخت‌های جدید برای رشد شاخص تبدیل شوند.

47-1

اوج‌گیری بی‌سابقه رمزارزها

بازار رمزارزها بدون شک در هفته‌های اخیر و حتی آینده از پر‌سر‌و‌صداترین بازارها بوده‌اند و خواهند بود. ارزهای مجازی که مانند بازار سهام در ماه مارس با سقوط تاریخی مواجه شدند با سرعتی شگفت‌انگیز مسیر صعودی را در پیش گرفتند. به طوری که در هفته‌های گذشته برای اولین بار در تاریخ پیدایش آنها، بیت‌کوین توانست نرخ تاریخی ۱۸۲۰۰ دلار را پشت سر بگذارد و به سقف روانی ۲۰ هزار دلار نزدیک شوند. بسیاری از تحلیلگران عبور بیت‌کوین از سقف قبلی خود را به معنای آغاز یک روند بلندمدت تاریخی قلمداد می‌کردند. اما آنها همزمان می‌دانستند که اولین سد مقاومتی بعدی نرخ روانی 20 هزار دلار است. در روزهای اخیر بیت‌کویت دو بار تلاش کرده تا از این نرخ کلیدی عبور کند اما هنوز نتوانسته این سد را بشکند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند شکست نرخ ۲۰ هزار دلار می‌تواند این بازارهای مدرن را با نرخ‌های تاریخی به همراه داشته باشد. در خصوص درک مقیاس جهش رمزارزها دو نکته مفید است. اول اینکه در مقطع فعلی میانگین متحرک ۱۰۰‌روزه بیت‌کوین حدود ۱۳ هزاردلار است؛ به این معنا که بیت‌کوین از منطقه میانگین خود یعنی حدود هفت هزار دلار فاصله دارد. این مقدار حدود ۵۰ درصد است. به عبارت دیگر در مقطع فعلی بیت‌کوین با نرخ میانگین خود حدود ۵۰ درصد فاصله دارد؛ وضعیتی که به ندرت در بازارهای مالی اتفاق می‌افتد. دومین عاملی که رشد خیره‌کننده بیت‌کوین را به تصویر می‌کشاند، رفتار اندیکاتور RSI است. بررسی رفتار این اندیکاتور نشان می‌دهد در یک سال گذشته بیت‌کوین حدود هفت بار در مقیاس هفته، از محدوده ۷۰ درصد خارج شده و در روزهای گذشته در این محدوده پایدار مانده است. از طرفی تنها سه بار از ۳۰ درصد پایین‌تر رفته است. این رفتار نشان می‌دهد که این بازار به میزان قابل توجهی با فشار تقاضا همراه است. این فشار تقاضا اگرچه تا حدودی با برگشت اقتصادها به روند عادی توضیح داده می‌شود، اما نمی‌توان نقش هالوینگ را نادیده گرفت؛ پدیده‌ای که بیت‌کوین را با کاهش سرعت استخراج مواجه کرده است.

بازار نفت

تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال دو تحلیل متناقض از رفتار بازار نفت در هفته‌های آینده ارائه می‌دهند. بر مبنای تحلیل‌های فاندامنتال، در صورتی که مسیر رونق در اقتصادهای قدرتمند مانند آمریکا ادامه داشته باشد، می‌توان انتظار داشت بخش‌های انرژی نیز بتوانند با افزایش قیمت مواجه شوند؛ چراکه بخش انرژی اولین گروهی خواهد بود که با افزایش تقاضا مواجه می‌شود. این تحلیل با عقب‌ماندگی بخش انرژی در اقتصاد آمریکا در بازار سهام این کشور همخوانی دارد.

بنابراین بر اساس این تحلیل می‌توان انتظار داشت نفت در ماه‌های آتی به مسیر افزایشی خود ادامه دهد و در مسیر رسیدن به نرخی حدود ۵۵ دلار تلاش کند. در طرف مقابل، تحلیل‌های تکنیکال سرعت افزایش طلای سیاه را به مراتب کمتر از تحلیل‌های فاندامنتال ارزیابی می‌کنند. بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکال نشان می‌دهد نفت انرژی لازم را برای رشد در هفته‌های آتی ندارد. نفت در حالی در روزهای اخیر به نرخ ۴۶ دلار نزدیک شده که میانگین متحرک ۱۰۰‌روزه آن روی عدد ۳۵ دلار است. بنابراین تحلیلگران تکنیکال معتقدند برای ادامه روند صعودی، نفت به انرژی جدیدی نیاز دارد؛ انرژی‌ای که می‌تواند با معرفی واکسن کرونا به بازار ایجاد شود.