شناسه خبر : 36386 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شاید که آینده

چرا اقتصاددانان جوان ایرانی به انتشار مقالات علمی روی خوش نشان داده‌اند؟

  رضا طهماسبی: چراغ تولید علم در کشور ما پرنور و روشن نیست، هرازگاهی تصادفاً درخششی دارد و گاهی نیز سوسو می‌زند و به مرز تاریکی می‌رسد. البته این توصیف، میانگینی از کلیت وضعیت علوم مختلف است. در جایی مانند علوم فنی و مهندسی، دانشکده‌هایی چون شریف یا تهران در عرصه بین‌الملل هم شناخته شده‌اند و در برخی دیگر از جمله اقتصاد، فاصله سطح علم در دانشکده‌های اقتصاد ایران تا آنچه در دنیا وجود دارد، هنوز بسیار است.

با این همه در این حوزه هم می‌توان به جرات عنوان کرد که قصور اصلی متوجه سیاستگذار و انگشت اتهام به سمت اوست، که هم در کلیت نظام آموزشی و هم در بخش‌های زیرمجموعه‌اش نتوانسته است طی زمان تغییر و تحولات مناسبی داشته باشد و خود را به‌روز کند. نظام آموزشی کنونی کُشنده انگیزه است و توان پژوهشگران را در چارچوب‌های کهنه، مستهلک می‌کند. از نظام پذیرش افراد در هیات علمی دانشگاه‌ها تا نظام ارزشیابی افراد و پژوهش‌ها جملگی دارای خطاهای سیاستگذاری عمده‌ای هستند که می‌تواند در بلندمدت ذهن‌های خلاقی را از کار پژوهشی نوآورانه و توسعه علم در فضای دانشگاهی ایران بازدارد. چرا که نظام ارزشیابی و ارتقا بر پایه‌های دیگری استوار است که الزاماً راه درست توسعه علم نیست.

دانشکده‌های اقتصاد نیز از وضع عمومی حاکم بر فضای آکادمیک مستثنی نیستند، ضمن اینکه در این علم به خاطر وارداتی بودنش، مساله بغرنج‌تر و پیچیده‌تر بوده است. اقتصاددانان سرشناس ایرانی غالباً درس‌خوانده و تحصیل‌کرده دانشکده‌های غربی‌اند که بعد از مدتی به کشور برگشته و اگر فرض بگیریم تمام توان و انگیزه خود را برای کار حفظ کرده‌اند، بیشتر تلاششان معطوف به توصیه و راهنمایی سیاستگذار بوده است تا در عرصه سیاستگذاری اقتصادی، توصیه‌های علم اقتصاد را مدنظر قرار دهد. فارغ از اینکه تا چه اندازه گوش سیاستگذار به این حرف‌ها بدهکار بوده است، عمده موفقیت نسل قدیم اقتصاددانان ایرانی در توسعه فضای آموزش علم اقتصاد بوده، نه تولید محتوای علمی. اقتصاددانان نیروی خود را صرف توسعه دانشکده‌های اقتصاد و افزایش گرایش‌ها و جذب دانشجو کردند تا زمین بازی علم اقتصاد در ایران گسترده‌تر و بازیگرانش بیشتر شوند. نتیجه اینکه اگرچه کمتر محتوای علمی در قالب مقالات در نشریات بین‌المللی مطرح کردند اما نسل جوانی را پرورش دادند که با حضور در دانشکده‌های بین‌المللی برای تکمیل تحصیلات حالا با انگیزه بالا و آشنایی با مباحث روز آکادمی‌های اقتصاد توان بالایی برای توسعه محتوای علم و عمق بخشیدن به زمین بازی دارند.

نتیجه حضور اقتصاددانان جوان ایرانی در دانشکده‌های معتبر اقتصاد مانند شیکاگو، هاروارد، استنفورد، ام‌آی‌تی و‌... باعث شده است تا نسل جوان برای حفظ توان رقابتی خود با دیگر اقتصاددانان جوان اعم از آنان که بازگشته و در دانشکده‌های داخلی مشغول به تدریس و پژوهش هستند یا آنان که در دانشکده‌ها و اندیشکده‌های خارجی مشغول‌اند، به کار پژوهشی علمی اهمیت بیشتری بدهد و فارغ از انگیزه‌کُشی نظام ارزشیابی داخلی، به خاطر انگیزه‌های توسعه فردی وقت و هزینه زیادی برای این کار اختصاص دهد. نتیجه آن نیز امروزه در مقالات چاپ‌شده و افتخارات کسب‌شده از سوی اقتصاددانان جوان ایرانی دیده می‌شود. برای نمونه در چند ماهی که از سال 2020 گذشته چندین و چند اتفاق کام اقتصادخوانده‌ها و اقتصاددانان ایرانی را اندکی شیرین و به آینده آن امیدوار کرده است. از جمله می‌توان به محمد اکبرپور، استادیار دانشگاه استنفورد اشاره کرد که یکی از هشت اقتصاددانی است که به ‌تازگی در آمریکا موفق به کسب بورسیه تحقیقاتی موسسه آلفرد اسلون شده است، یا انتشار یک مقاله کم‌سابقه در حوزه نظری اقتصاد از مقاله مهدی فیضی و رسول رمضانیان. در نشریه معتبر اکونومتریکا نیز می‌توان به مقالاتی برخورد که در فهرست نویسندگانشان اقتصاددانان ایرانی مانند دانیال لشکری و احمد پیوندی حضور دارند یا مقالات متعددی در حوزه کرونا و اثر سیاستگذاری‌های مختلف دولت، توسط چهره‌های متفاوتی مانند محمد حسینی، کامیار محدث، داوود بقایی و محسن والی‌زاده نوشته شده است که با استفاده از داده‌های موجود و اثرات مشهود، این سیاست‌ها را ارزیابی کرده و در معرض نقد دیگران قرار داده است. شاید نگاهی کوتاه به برخی از این مقالات خالی از لطف نباشد.

 

کارایی گام‌به‌گام برای بهبود مساله تخصیص تصادفی

مهدی فیضی و رسول رمضانیان، استادان اقتصاد و ریاضیات دانشگاه فردوسی مشهد به تازگی مقاله‌ای در مورد بهبود کارایی در تخصیص‌های تصادفی (Random Assignment) نوشته و در نشریه اقتصاد ریاضیاتی (Mathematical Economics) منتشر کرده‌اند که به خاطر یک ویژگی خاص بسیار حائز اهمیت است: این مقاله احتمالاً نخستین مقاله‌ای است که در دهه‌های اخیر در حوزه نظری علم اقتصاد توسط اقتصاددانان ایرانی در دانشگاه‌های داخلی نوشته و در فضای بین‌المللی منتشر شده است. غالب مقالات منتشر‌شده اقتصادی، تجربی (Empirical) و برپایه داده‌هایی است که در داخل اقتصاد ایران وجود دارد. مقاله فیضی و رمضانیان به علاوه از این منظر یکتا و قابل توجه است که جنبه نظری علم اقتصاد را توسعه داده است.

مهدی فیضی درباره ویژگی‌هایی که این مقاله را حائز اهمیت ویژه‌ای می‌کند، به تجارت فردا گفت: «مقاله‌ای که اخیراً منتشر کرده‌ایم از چند جهت دارای اهمیت است. دست‌کم تا جایی که اطلاع دارم تاکنون مقاله‌ای در حوزه نظری علم اقتصاد از داخل کشور چاپ نشده بود. ما اقتصاددانان خوبی در خارج از کشور داریم که در معتبرترین مجلات، مقالات درجه اولی در حوزه نظری چاپ کرده‌اند؛ از پروفسور محمدهاشم پسران به عنوان یکی از باسابقه‌ترین‌ها گرفته تا اقتصاددانان جوان مانند دکتر محمد اکبرپور. این مقالات حاصل پژوهش در فضای دانشگاهی خارج از ایران بوده است. اما دست‌کم اطلاع ندارم که از داخل ایران مقاله‌ای در حوزه تئوری در نشریات بین‌المللی اقتصادی چاپ شده باشد؛ ما در این مقاله به طور مشخص در موضوع تخصیص‌های تصادفی که زیرمجموعه‌ای از حوزه جورسازی (Matching) است که خودش ذیل حوزه طراحی بازار (Market Design) قرار می‌گیرد، مفهوم جدیدی از کارایی را معرفی کردیم که پیش از این روی آن کار نشده بود. در این مقاله نشان دادیم تمام مکانیسم‌هایی که در پیشینه پژوهش در حوزه تخصیص‌های تصادفی کالاها به افراد وجود داشته است نمی‌توانند بر مبنای این مفهوم جدید، خروجی کارا داشته باشند. همچنین مکانیسمی را نشان دادیم و اثبات کردیم که می‌تواند خروجی کاراتری نسبت به مکانیسم‌های قبلی تخصیص کالا به افراد داشته باشد که در حوزه عملی هم قابل بهره‌برداری و کاربردی است. همچنین در ادبیات تخصیص، بده‌بستانی بین تخصیص منصفانه و تخصیص کارا وجود دارد (Fairness Vs. Efficiency) به این مفهوم که معمولاً وقتی کارایی یک تخصیص بیشتر می‌شود، آن تخصیص کمتر منصفانه است یا وقتی که روی منصفانه بودنش تاکید زیادی وجود دارد، کارایی تخصیص کاهش می‌یابد. ما در بخشی از مقاله اثبات کردیم که معنای جدیدی که از کارایی ارائه کرده‌ایم، نه‌تنها بده‌بستانی با همه انواع منصفانه بودن ندارد بلکه کاملاً منطبق بر یکی از تعارف تخصیص تصادفی منصفانه است. یعنی اگر این نوع از کارایی محقق شود، همزمان تخصیص منصفانه هم خواهد بود. این یکی شدن نتیجه مهمی است که نشان می‌دهد بده‌بستان کارایی-انصاف الزاماً همواره وجود ندارد که حتماً لازم باشد یکی را از دست بدهیم تا دیگری را به دست آوریم.» این مقاله مهم که فوریه 2020 برای نشریه اقتصاد ریاضیاتی ارسال شده بود بعد از داوری و پذیرش در 26 اکتبر 2020 منتشر شد و در دسترس خوانندگان و دیگر پژوهشگران برای نقد و بررسی قرار گرفت.

 

بازتوزیع در بازارها

محمد اکبرپور که طی ماه‌های گذشته هم به خاطر بردن بورسیه تحقیقاتی اسلون و هم به خاطر نوبل بردن استادانش، پل میلگرام و رابرت ویلسون، بارها در متن خبرهای علمی اقتصاد بوده است، در ماه جولای امسال نسخه بازبینی‌شده تازه‌ای از مقاله‌اش را با عنوان «بازتوزیع در بازارها» با همکاری دو نویسنده دیگر در نشریه معتبر اکونومتریکا منتشر کرد. نسخه اول این مقاله در فوریه 2018 منتشر شده بود. این مقاله که در حوزه طراحی بازار منتشر شده است به مقررات قیمت‌گذاری که توسط سیاستگذار و در واکنش به نابرابری وضع می‌شود پرداخته است و ساختار بهینه این قبیل سیاستگذاری‌ها را از منظر طراحی بازار به آزمون می‌گذارد. نویسندگان می‌نویسند که تخصیص تعادلی-رقابتی همیشه بهینه نیست. در مقابل جایی که نابرابری گسترده‌ای در حاشیه بازار وجود دارد طراحی بهینه از مکانیسمی مالیات‌گونه بهره می‌برد و شکاف بین قیمت فروشنده و خریدار را شناسایی و مازاد را به طرف فقیرتر بازار بازتوزیع می‌کند. محمد اکبرپور در مورد این مقاله می‌گوید: «این مقاله از یک طرف نقدی است بر نوع نگاه به عملکرد بازار در درس اقتصاد ۱۰۱، و از طرف دیگر نشان می‌دهد که برای اینکه مکانیسم قیمت تعادلی بازار به هدف خودش (رساندن کالاها به افرادی که بیشترین مطلوبیت را از آن کالا می‌گیرند) برسد لازم است میزان نابرابری اقتصادی به نسبت پایین باشد (سیستم بازتوزیع در اقتصاد کلان خوب کار کند). با نابرابری اقتصادی بالا، سیاست‌هایی مانند کنترل قیمت می‌توانند به عنوان راه‌حل‌های بعدی برای مساله نابرابری مطرح شوند و حتی بهینه باشند.»

 

بی‌ثباتی بازارهای متمرکز

احمد پیوندی، که در دانشکده اقتصاد دانشگاه پنسیلوانیا مشغول است با مشارکت راکش وُرا از دانشکده سیستم‌های مهندسی همین دانشگاه، مقاله‌ای با عنوان «بی‌ثباتی بازارهای متمرکز» نوشته‌اند که 31 آگوست امسال در نشریه اکونومتریکا به چاپ رسید. خلاصه این مقاله می‌گوید که بازارهای متمرکز دامنه جست‌وجو برای خریدار و فروشنده را کاهش می‌دهند و هر چه به اصطلاح ضخیم‌تر باشند، شانس مبادله با قیمتی نزدیک‌تر به قیمت رقابتی بیشتر می‌شود. پیوندی و همکارش در این مقاله جالب توجه این مبحث را مطرح می‌کنند که چند‌پاره بودن خصیصه اجتناب‌ناپذیر بازارهای متمرکز (به‌جز در برخی محیط‌های ویژه) است. برای نمونه بازارهای اوراق بهادار یا بازار تبلیغات برخط از نمونه‌های برجسته بازارهایی هستند که از منظر تجاری چندپاره می‌شوند.

 

تغییرات ساختاری با درآمد بلندمدت و اثرات قیمت

دانیال لشکری، از بوستون کالج دیگر اقتصاددان ایرانی بود که در اکونومتریکا مقاله منتشر کرد. او به همراه دو نویسنده دیگر، دیه‌گو کامین از دانشگاه دارتموث و مارتی مِستی‌یری از دانشگاه نورث‌وسترن، در ژوئن امسال مقاله‌ای با عنوان «تغییرات ساختاری با درآمد بلندمدت و اثرات قیمت» منتشر کردند. نویسندگان در این مقاله مدل رشد چندبخشی را معرفی کردند که ویژگی غیریکدستی دارد و عرضه و تقاضا را در بلندمدت با یک تغییر ساختاری برای تعدادی از بخش‌های اختیاری تطبیق می‌دهد.

 

کووید 19 و توسعه مقاله‌نویسی

همه‌گیری کووید 19 فرصت تازه‌ای را در اختیار پژوهشگران و مقاله‌نویسان و اعضای هیات علمی همیشه درگیر با کلاس‌های حضوری قرار داد تا بتوانند وقت بیشتری برای مطالعه و تحقیق بگذارند. محققان مختلف هم آثار و تبعات اقتصادی بیماری کرونا را مدنظر قرار دادند و هم به ارزیابی سیاست‌های دولت پرداختند. از جمله مهم‌ترین این مقالات می‌توان به مقاله محمد حسینی، استادیار موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی، اشاره کرد که به همراه تورستن بک به بررسی اثر سیاست وام یک میلیون‌تومانی دولت به خانوارهای آسیب‌دیده از کرونا پرداخته و می‌تواند برای سیاستگذار بسیار کاربردی باشد. حسینی همچنین در مقاله‌ای دیگر با محسن والی‌زاده، به اثر تعطیلی و بازگشایی پس از آن به خاطر همه‌گیری کرونا بر مصرف در ایران پرداخته است. در این حوزه همچنین کامیار محدث و محمدهاشم پسران به همراه دو نویسنده دیگر با تحلیل وضعیت چند کشور به بررسی پیامدهای اقتصادی شیوع کووید 19 پرداخته‌اند.

دراین پرونده بخوانید ...