شناسه خبر : 35925 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

راه آتش‌بس

الهه کولایی از راه‌های تامین منافع ایران در منازعه قره‌باغ می‌گوید

راه آتش‌بس

الهه کولایی، کارشناس مسائل اوراسیا و استاد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران معتقد است بهترین سیاست برای ایران در برابر نزاع ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تلاش برای آتش‌بس در این منازعه است. به اعتقاد او ایران نباید و نمی‌تواند جانب یکی از این دو کشور را بگیرد، چراکه با منافع ما سازگار نیست و نقش‌آفرینی ایران در کنار بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و تلاش برای ثبات و آرامش و پایان دادن به خونریزی بهترین گزینه است؛ چراکه ابعاد این منازعه می‌تواند صلح و ثبات در کل منطقه و به‌ویژه ایران را تهدید کند. رئیس مرکز مطالعات اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران با توجه به تاریخ تحولات منطقه قفقاز و پیچیدگی منافع و روابط بازیگران می‌گوید با توجه به اینکه در چشم‌انداز قابل پیش‌بینی، اختلاف‌های ارمنستان و آذربایجان بر سر قره‌باغ کوهستانی، قابل حل نیست و اراضی اشغال‌شده از خاک جمهوری آذربایجان نیز آزاد نخواهد شد، از این‌رو در شرایط فعلی مصلحت و سود ایران در این است که تمام ابزارهای دیپلماتیک و حتی مذهبی خود را برای صلح و آتش‌بس در منطقه به‌کار گیرد.

♦♦♦

  این روزها مرزهای شمال غربی کشور درگیر جنگ میان دو کشور همسایه است. جمهوری اسلامی ایران در کجای نزاع میان دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان قرار دارد؟

با توجه به اقلیت قابل‌توجهی از ارمنی‌ها که در کشور ما زندگی می‌کنند و با در نظر گرفتن آذری‌هایی که سهم قابل ‌توجهی از جمعیت کشور ما را تشکیل داده‌اند، همچنین در نظر گرفتن تاریخ طولانی پیوند میان ایران با هر دو کشوری که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به عنوان کشورهای مستقل شناخته شده‌اند، این جنگ و آثار آن برای کشور ما بسیار مهم است. بنابراین سیاست جمهوری اسلامی ایران در مورد این درگیری نظامی باید بسیار مدبرانه و هوشیارانه باشد؛ چراکه مساله جنگ ارمنی‌ها و آذری‌ها بر سر منطقه خودمختار قره‌باغ کوهستانی هرچند منازعه میان دو کشور است، اما این جنگ از همان ابتدا و بعد از فروپاشی شوروی ابعاد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای پیدا کرده است.

در این شرایط بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به تاثیرگذاری در آن پرداخته‌اند، اما متاسفانه جمهوری اسلامی ایران به دلیل نداشتن تعامل سازنده با جهان و نبود یک مسیر پایدار برای ایجاد و ادامه آن و همچنین فرازونشیب‌هایی که در سیاست خارجی آن وجود داشته تاکنون نتوانسته است نقش شایسته و بایسته‌ای در این منازعه ایفا کند؛ منازعه‌ای که مرزهای شمالی کشور و همچنین امنیت ملی ما را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این منازعه می‌بینیم بازیگرانی مانند روسیه با هر دو طرف درگیر روابط قابل توجهی دارند. هرچند روابط روسیه با جمهوری آذربایجان پرفرازونشیب است، اما به هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان سلاح می‌دهد و کمک نظامی می‌کند. همچنین در سال‌های اخیر می‌بینیم حتی ترکیه هم که به عنوان متحد تاثیرگذار جمهوری آذربایجان شناخته می‌شود، رابطه تجاری قابل توجهی با هر دو طرف این درگیری داشته است؛ به ویژه از سال ۲۰۰۹ و تلاشی که برای بهسازی روابط ارمنستان و ترکیه شکل گرفت. در واقع بازیگران منطقه‌ای و در این زمینه ترکیه و روسیه، متناسب با علایق و منافع خود به تاثیرگذاری در این منازعه پرداخته‌اند. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران در این منطقه سیاست کارآمد و قابل توجهی در قفقاز جنوبی و به‌ویژه در ارتباط با منازعه منطقه خودمختار قره‌باغ نداشته است. البته خوشبختانه در درگیری اخیر سیاست مدبرانه‌ای که در کشور به‌طور رسمی در برابر همه فشارها و مداخله‌ها ادامه پیدا کرده است، تلاش برای میانجیگری و پایان دادن به این درگیری‌ها بوده است.

همچنین شاهد هستیم بعضی از گروه‌ها تحت تاثیر علایق مذهبی و قومی، بدون اینکه به منافع و مصالح کشور توجه داشته باشند، تحت تاثیر عواطف و احساسات مذهبی و قومی به جانبداری از یکی از دو طرف این منازعه می‌پردازند که ربطی به منافع ما ندارد. امنیت جمهوری اسلامی در گرو ایجاد ثبات و آرامش در منطقه است، اما برای ایفای چنین نقشی ایران باید بتواند رابطه سازنده و قابل‌ قبولی با جهان داشته باشد تا بتواند از ظرفیت‌های خود در این منطقه برای پایان دادن به این مخاصمه استفاده کند که متاسفانه تاکنون اتفاق نیفتاده است. بنابراین یک ظرفیت بسیار مهم بدون استفاده باقی مانده است. حتی فعالیت‌های گروه مینسک هم که به نوعی کشورهای اروپایی و آمریکا را در این منازعه فعال ساخته، تامین‌کننده منافع ایران نبوده است. ایران تنها در ارتباط با قدرت‌های اروپایی و البته آمریکا می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در منازعه ارمنستان و جمهوری آذربایجان داشته باشد که به دلیل نبود رویکرد قابل ‌قبول و سازنده با جهان و قرار گرفتن در تحریم‌های بین‌المللی یا تحریم‌های آمریکا از داشتن چنین نقشی باز مانده است.

  برخی ناظران درگیری‌های اخیر در منطقه را تا حدودی متاثر از سیاست‌های ترکیه می‌دانند و می‌گویند اردوغان قصد دارد با استفاده از مهره آذربایجان کمربند ترکی در شمال مرزهای ایران ایجاد کند. در صورت وجود چنین طرحی چه خطرات امنیتی‌ای را می‌توان برای ایران متصور بود؟

همان‌گونه که اشاره کردم در ارتباط با فضای منطقه‌ای و بین‌المللی متاسفانه شاهد پیگیری رویکرد واقع‌گرایانه مبتنی بر منافع ملی مردم ایران نبوده‌ایم. در نتیجه در بسیاری از موارد به شکل انفعالی و در واکنش به سیاست کشورهای دیگر به پیگیری نقش پرداخته‌ایم. اردوغان از سیاست «تنش صفر با همسایگان» در دوره احمد داوداوغلو به گسترش مشی نوعثمانی‌گرایی بیشتر توجه کرده است که آثار آن را در سوریه و عراق هم شاهد بودیم. هرچند این سیاست آسیب‌های زیادی به این کشور وارد کرد، اما ترکیه همچنان در پیگیری این سیاست تغییر ایجاد نکرده است. بر همین اساس می‌بینیم دولت ترکیه بر پایه گرایش‌های قوم‌گرایانه سیاست‌های خود را در منطقه دنبال می‌کند. بر همین اساس روابط این کشور با جمهوری آذربایجان بسیار قابل‌توجه است. البته همان‌طور که اشاره کردم دولت ترکیه همزمان روابط با بازیگران دیگر را هم برای تعادل‌بخشی به سیاست خارجی خود در نظر دارد.

ترکیه همزمان عضو ناتو است و روابط پیچیده و قابل‌توجهی با روسیه دارد. همچنین ارتباطش با کشورهای اروپایی با وجود همه منازعه‌ها و اختلاف‌هایی که در حوزه مدیترانه وجود دارد و با همه فرازونشیب‌های چشمگیر، بازهم ادامه پیدا کرده است. در واقع ترکیه تلاش کرده است با استفاده از همه ظرفیت‌های ژئوپولتیک خود از فضای پس از جنگ سرد بهره‌برداری کند، یعنی هم نگاه به شرق، هم نگاه به غرب. این رویکرد در سیاست خارجی ترکیه بسیار مهم است. «سیاست اوراسیایی» ترکیه برای این کشور فرصت‌های قابل ‌توجهی ایجاد کرده است تا بتواند سیاست‌های نوعثمانی‌گری را با قدرت و قوت بیشتری دنبال کند. برخلاف دوره پیش از حزب عدالت و توسعه و زمامداری اردوغان، ترکیه برای تعادل بخشیدن به روابط خود با اروپا و آمریکا، گسترش روابط در شرق را به‌طور همزمان دنبال کرده است.

ایران در جنوب این منطقه بازیگری است که می‌تواند نقش مهمی داشته باشد. اما در فضای پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری اسلامی ایران به دلیل نداشتن رویکرد واقع‌گرایانه و نیز دوره‌های رویاگرایی و آرمان‌گرایی، بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های منطقه، نتوانسته بازیگری تاثیرگذار متناسب با منافع مردم ایران باشد. به این ترتیب بیشتر شاهد اثربخشی سیاست‌های کشورهای دیگر، به‌ویژه روسیه و ترکیه در منطقه هستیم، در حالی که ترکیه با جمهوری آذربایجان مرز مشترک ندارد و فقط یک مرز ۱۱کیلومتری با منطقه خودمختار نخجوان ترکیه را به جمهوری آذربایجان ارتباط می‌دهد. با وجود این می‌بینیم ترکیه هم با ارمنستان و هم آذربایجان و هم گرجستان روابط گسترده تجاری و سیاسی برقرار کرده است و بر همین اساس منافع خود را دنبال می‌کند. متاسفانه در مورد تاثیرگذاری ایران همواره شاهد از دست رفتن فرصت‌ها در سیاست‌های منطقه‌ای بوده‌ایم. موضوع انرژی و انتقال آن از این منطقه هم جایگاه ویژه خود را دارد، که باید به صورت مستقل به آن پرداخته شود.

  برخی ناظران و چهره‌های سیاسی با توجه به مساله اشغال بخشی از خاک آذربایجان توسط ارمنستان و پیوندهای مذهبی معتقد به حمایت ایران از آذربایجان هستند و برخی دیگر با توجه به خطر امنیت ملی که سیاست‌های ترکیه و حمایت از پیشروی آذربایجان دارد، معتقد به حمایت از ارمنستان هستند. آیا اینکه ایران جانب یک طرف را در این منازعه بگیرد می‌تواند در جهت منافع ملی ما باشد؟

بهترین سیاست برای ایران تلاش برای آتش‌بس در این منازعه است. ایران نباید و نمی‌تواند جانب یکی از این دو کشور را بگیرد، چراکه با منافع ما سازگار نیست. برای ایران در کنار بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تلاش برای ثبات و آرامش و پایان دادن به خونریزی بهترین گزینه است؛ چراکه ابعاد این منازعه می‌تواند صلح و ثبات در کل منطقه را مورد تهدید قرار دهد. ایران هم یکی از کشورهایی است که در این زمینه آسیب‌پذیر است؛ همان‌طور که روسیه و ترکیه هم آسیب‌پذیر هستند. بنابراین تلاش برای پایان دادن به این درگیری‌ها از مسیر دیپلماسی فعال و حضور فعال در جامعه بین‌المللی و نشان دادن ظرفیت مناسب و تاثیرگذار در فضای بین‌المللی می‌تواند برای تامین منافع ایران تعیین‌کننده باشد. به نظر نمی‌رسد گرفتن جانب یکی از طرف‌های درگیری به‌خصوص در شرایطی که خاک جمهوری آذربایجان در اشغال ارمنستان است، به نفع ایران باشد.

این منازعه شمشیر دولبه‌ای است که می‌تواند همه کشورهای منطقه را که ساختارهای چندقومیتی دارند، تحت تاثیر قرار دهد. به نظر نمی‌رسد هیچ‌کدام از بازیگران منطقه‌ای تمایل داشته باشند چنین دومینویی در منطقه شکل بگیرد. بنابراین پایان دادن به این منازعه تامین‌کننده امنیت ملی ایران و دیگر کشورهای منطقه است. متاسفانه می‌بینیم برخی کشورها منافع کوتاه‌مدت خود را به منافع مردم و منافع راهبردی کشورهای منطقه ترجیح می‌دهند. این مساله می‌تواند دست قدرت‌های خارجی را در منطقه بازتر و مسیر مداخله آنها را هموارتر سازد. در چنین شرایطی این سیاست با منافع ایران سازگار نیست که در کنار یکی از دو طرف درگیر قرار بگیرد.

  با توجه به شناخت شما از شرایط داخلی کشور، چه تحلیلی از تجمعات تبریز و تهران در حمایت از آذربایجان و محکومیت ارمنستان دارید؟ چنین مسائلی تا چه حد می‌تواند بر امنیت ملی ما تاثیر بگذارد؟

متاسفانه جریانات قوم‌گرا که به منافع کشور هم به درستی توجه نمی‌کنند بخشی از مطالبات پاسخ‌داده‌نشده خود را در متن مسائل قومی مطرح می‌کنند. در واقع منافع آنها هم در یک ایران متحد و یکپارچه قابل تامین و پیگیری است، اما مساله این است که متناسب با سطح پاسخ دادن به مطالبات مردم در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی و حتی فرهنگی، ما شاهد تشدید تنش‌ها و مطالبات قومی هستیم. به نظر می‌رسد بیش از اینکه این مسائل ظرف مطالبات قومی داشته باشد، ظرفی است برای مطالبات پاسخ‌داده‌نشده‌ای که می‌توان در حوزه‌های دیگر آن را جست‌وجو کرد. به عنوان نمونه اگر به جنبش دوم خرداد برگردیم و روند مشارکت سیاسی مردم را بررسی کنیم به خوبی می‌بینیم، قومیت‌هایی که محل اسکان آنها در نوار شمال غربی و غرب کشور و نیز جنوب شرقی و جنوب غربی است، مشارکت سیاسی بالاتری در موقعیت‌هایی مانند دوم خرداد داشته‌اند.

 هر زمان که مشارکت سیاسی بالاتر بوده و انتظار و امید پاسخ داده شدن این مطالبات از طریق واحد ملی و انسجام ملی وجود داشته، تقاضاها در همان مسیر دنبال شده است. اما هر زمان تقاضاهای برحق و قانونی و طبیعی شهروندان ایرانی از جمله قومیت‌های مختلف پاسخ خود را به‌درستی نیافته است، شاهد برجسته شدن مسائل قومی و تحریک‌پذیری بیشتر آنها از خارج از مرزها بوده‌ایم. در این زمینه نمی‌توان ریشه تحریک‌ها در واشنگتن و تل‌آویو را نادیده گرفت. به هر حال به نظر می‌رسد با وجود برحق بودن برخی مطالبات اقوام، وقتی مساله جنبه قومی پیدا می‌کند، جریان‌ها با تحریک‌پذیری‌های گوناگون از خارج از مرزها ارتباط پیدا می‌کند. البته نه اینکه بخواهیم اصالت و واقعیت وجودی این مساله را درون مرزهای ملی نادیده بگیریم، اما چنین مسائلی به خوبی می‌تواند دستاویزی برای رقبای ما در خارج از مرزهای ملی قرار گیرد تا خواسته‌های برحق مردم را در درون ظرف مسائل قومی بریزند و به تضعیف اقتدار و موقعیت کشور بپردازند.

  به نظر می‌رسد جنگ ارمنستان و آذربایجان در شرایط کنونی یکی از پرتنش‌ترین درگیری‌های دو طرف از ابتدای آغاز اختلاف‌ها باشد. با توجه به پیچیدگی منافع طرف‌های درگیر و سیاست بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای چه چشم‌اندازی می‌توان برای حل‌وفصل اختلافات قره‌باغ در آینده متصور بود؟

همان‌طور که اشاره کردم این درگیری قومی و سرزمینی بین دو جمهوری بازمانده از اتحاد شوروی، که به گونه‌ای میراث نظام دولت‌سازی قومی استالین در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ هم هست، بعد از فروپاشی شوروی بسیار سریع به ظرفی برای مداخله‌های بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شد. از یک‌سو روسیه و از سوی دیگر ترکیه و همچنین کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا و بعد هم اسرائیل به بازیگران فعالی در منطقه تبدیل شدند. هر یک از آنها به ویژه آمریکا و اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی ایران و برای مهار آن در منطقه قفقاز جنوبی به تاثیرگذاری بر این منازعه پرداخته‌اند. میزان سلاح و تجهیزات نظامی که اسرائیل وارد منطقه می‌کند و به کشورهای قفقاز جنوبی، به‌ویژه به جمهوری آذربایجان و گرجستان منتقل می‌کند، بسیار قابل توجه است.

 در همان حال روابط پیچیده و گسترده‌ای میان تل‌آویو و مسکو وجود دارد. ارتباط میان آنکارا و تل‌آویو هم قابل ‌توجه است. در چنین فضایی به نظر نمی‌رسد امکان بازپس‌گیری اراضی اشغال‌شده جمهوری آذربایجان از سوی ارمنستان تا آینده قابل پیش‌بینی وجود داشته باشد. در این زمینه با توجه به نقش و نفوذ قدرت‌های خارجی در این دو کشور، حل‌وفصل این منازعه آسان نخواهد بود. در این شرایط ایران نباید جانب هیچ یک از دو طرف را بگیرد؛ با توجه به ساختارهای قومی و مذهبی در کشور و با در نظر گرفتن این نکته که جمهوری آذربایجان، بزرگ‌ترین جمعیت شیعه در جهان را از نظر درصد در کل جمعیت در خود جای داده است و شاهد علایق مذهبی در داخل کشور در این زمینه هستیم. از سوی دیگر روابط ایران با روسیه و همچنین روابط ایران با ارمنستان و نقش قوم ارمنی در کشور ما و همزیستی ایرانی‌ها و ارمنی‌ها، به نظر نمی‌رسد در این زمینه راهی جز تلاش برای آتش‌بس و تمرکز بر راه‌حل‌های سیاسی و گفت‌وگو وجود داشته باشد. با در نظر گرفتن ترکیب قومی قره‌باغ کوهستانی که با خروج آذری‌ها، اکثریت ارمنی آن پرجمعیت هستند و موضوع قرار گرفتن جمهوری خودمختار نخجوان در داخل ارمنستان و همه ساختارهای قومی که از دوران اتحاد شوروی به جا مانده، ایران باید این پیچیدگی‌ها را در نظر داشته باشد و سیاست پایان دادن به این درگیری نظامی را در پیش بگیرد، نه راهی دیگر.

همان‌طور که تاکید کردم تلاش ایران برای پایان دادن به نزاع ارمنستان و آذربایجان باید در تعامل سازنده با همه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، نه‌تنها روسیه و ترکیه، بلکه اروپا و آمریکا دنبال شود. در چنین شرایطی است که ایران می‌تواند از ظرفیت خود در منطقه استفاده کند و منافع خود را تامین کند، کاری که تاکنون انجام نشده است. ایران نتوانسته یک رویکرد متوازن و متعادل منطقه‌ای را در جهت منافع خود دنبال کند. بنابراین در چشم‌انداز قابل پیش‌بینی این سرزمین‌ها آزاد نخواهد شد و مصلحت و سود ایران در این است که همه تلاش خود را به‌کار گیرد و از همه ابزارهای دیپلماتیک و حتی مذهبی خود برای صلح و آتش‌بس در منطقه استفاده کند.

دراین پرونده بخوانید ...